۱۳۹۲-۰۵-۲۱

داستان رستم و اسفندیار

در انتهای روز، رستم زخمی به درگاه خداوند رسید و از خداوند خواست که قدرتی را که از او گرفته بود بدو بازگرداند . و خداوند چنین کرد وبه او گفت که درون جوی آبی رفته و خود را بشوید ، تا تمام زخمهای او بهبود یابد .....
و این مبارزه بعد از هفت خوان بود.
گرچه مراحل هفت خوان را اسفندیار گذرانده بود، اما در جائی که نباید ، جسارت به سلطان نموده بود و درخواست کرد که جای پدر بنشیند. این شد که سلطان چاره را با رستم نمود.
گر همه عمر خدمت کنی ، و مستجاب الدعوه باشی ( چون بلعم باعور و شیطان ) چون غرور بکار بندی و بر هوای نفس یک قدم بگذاری ، رانده درگاه گردی و ترا به دست رستم زمان میسپارند ، گر چه تمام روئین تن باشی.
و در نهایت سلطان ، نامه خوشنودی برای رستم میفرستد.
...........
در جوانی ، رستم که راه میرفت تا زانو در زمین فرو میرفت. از خداوند خواست که این قدرت زیاد را از او بگیرد تا راحت تر روی زمین زندگی کند.
و خداوند چنین کرد و رستم توانست روی زمین راه برود........
قبلا عرض شد که داستان هفت خوان رستم تشابه زیادی با هفت شهر عشق عطار دارد.
اگر چنین باشد ، پس قدرت رستم ، عشق است
و رستم از خداوند خواست که قسمتی از این عشق ( محبت زیاد ) را از او بگیرد تا بتواند در زمین زندگی کند. و چون هفت شهر عشق را گذراند ، فرزند سلطان به جنگ او آمد. در ابتدا رستم نمیخواست به او گزندی رساند، و این بود که بسیار زخمی شد ، تا آن که دید چاره ای نیست . برای پیروزی بر فرزند سلطان روئین تن ، به تمام عشق نیاز بود ، تیر دو شاخه ، از درخت خاص ساخت و بر کمان گذاشت و انداخت تا بر چشم فرزند سلطان نشست!!!
آن تیر اراده عاشق( له کن ، فیکون  از خلیفه الله )  بود که نوک آن را با آب رز( انگور- شراب- عشق الهی ) که با کمان ذکر ، همانطور که سیمرغ گفته بود ،به سوی دشمن سلطان انداخته شد، گر چهاسفندیار،  فرزند سلطان بود ، اما اراده سلطان بر مرگ او بود که به نبرد رستم فرستاده بودش. کاری که بر رستم بسیار سخت بود.و در نهایت شد آنچه باید میشد.
در اینجا فردوسی از رستم به اسم تهمتن نام میبرد
گر چه معنی قوی جثه میدهد
تهمتن
لغت نامه دهخدا
تهمتن . [ ت َ هََ ت َ ] (ص مرکب ) مردم قوی جثه و شجاع و بی نظیر را نیز گویند چه معنی ترکیبی این لغت بی همتاتن است ؛ یعنی تنی که عدیل و نظیر نداشته باش ...
اما قدرت را عشق معنی کردیم ، بنا براین میشود کسی که در عشق بسیار قوی است ،
این مردی که در عشق بسیار قوی است و این قدرت را از حق تعالی گرفته و از تولد در او ودیعه بود و استاد و پدرش ، زال( سفید مو ، به عبارتی استاد ، پیر ، مراد ) است که پرورده سیمرغ است ( سیمرغ منطق الطیر را به یاد بیاوریم )
و در زندگی ، مراحل هفت شهر عشق یکی از سفر های او بوده و بارها در جنگ ها ، یاری گر کشور ( دین و آئین یکتا پرستی ) بوده .....
آیا این شخص در دنیای واقعی ما به ازاء دارد؟
این فرد را امروز سالک راه حق و درویش و یا صوفی مینامند
کسی که شاگردی پیر( زال ) را میکند و فرزند معنوی اوست و هفت شهر عشق را طی میکند و سفرهای دیگر میکند و تا نهایتا به دست برادر خود به شهادت میرسد .
نظر به این که ( کل نفس ذائقه الموت ) کل کتابها و گفتار  نیز نفسی دارند و روزی از بین میروند ،( الا وجهه ذوالجلال و الاکرام ) مگر سخنان و متونی که وجه الله باشند. لذا به شاهنامه به دید وجه اللهی نگاه کردم و این چنین نیز میتوان گفت.
در برنامه ای تلوزیونی بیان شد که شاهنامه دو بخش است،  گوهری قدیمی تر از زمان فردوسی است که برای نگهداری و از بین نرفتن ، فردوسی آنرا در قاب شاهنامه خود پیچید و برای آن مقدمه و موخره نگاشت .
این سئوال که چرا نفس این متن توانسته از قبل از فردوسی تا امروز ، به حیات خود ادامه دهد برایم  جنبه وجه اللهی آنرا نمایش میداد.
میتوان گفت که این گونه هم میشود آنرا دید.گرچه معادل دانستن همه استعاره های سیمرغ و غیره در متون قدیم و جدید ، میتواند کاملا منطبق بر هم نباشد و بر اساس مرتبه گوینده و شنونده متفاوت باشد......

۱۳۹۲-۰۵-۱۶

عالم ، جاهل را ترد نمی کند اما جاهل ، عالم را ترد میکند

سخنی بدیهی است. عالم ، دوست میدارد که از جاهلان عالم نیز عالم گردند، زیرا یک روز خود او هم جاهل بوده است.
اما جاهلان ، عالم را درک نی کنند و چون جهل خود را علم میدانند ، نیازی به عالم نمی بینند و عالم را دشمن و مانع حیات خود میبینند. این است که عالم را از خود میرانند .
حکم تکفیر می دهند و مرگ عالم را خواستارند.
این مورد را در موارد دینی به وضوح مشاهده میکنیم.
اول بی دینان هستند، این افراد همه دین داران را با یک چوب میرانند و چون به هزار دلیل خود را محق میدانند، مرگ دین داران را در صورت عدم متابعت از خود خواستارند.
از یهودیان ( و کشتار مسیحیان ) وکشتار مسیحیان ( و دادگاه های تفتیش عقاید و نابودی همه مسلمانان اسپانیا و سایر بلاد و جنگهای با مسلمانان ) که بگذریم به مسلمانان میرسیم.
در سالهای اخیر انواع " سلفی " – " طالبان  "- " القاعده  " را در گروه های سنی مذهب شاهد هستیم .
در سایر گروه های اسلامی نیز موارد مشابه اتفاق افتاده است.
همه این موارد یادآوری میکند که " اصل دین بر تعامل و تحمل است " " لا اکراه فی الدین " یک قانون فطری است و میرساند که اگر مردم هم بخواهند نمیتوانند با اکراه " دین = روش زندگی" خود را تغییر دهند. باید خودشان اراده نمایند و این با اکراه عملی نیست.
چه بی دینی باشد .... و چه دین دار نمودن باشد. با زور و اجبار عملی نیست.
بدیهی است که هر گونه حکم اعدام دادن نیز در مباحث دینی جزو زور و اجبار خواهد بود ( بر خود شخص و بر جامعه برای از دست دادن آن شخص ) و این صحیح نیست مگر در موارد خاص ، که با توجه به ندرت نیاز به آن ، بدلیل امکان سوء استفاده از این قانون ، در موارد خاص نیز میتوان فعلا آن را معطل گذاشت .

۱۳۹۲-۰۵-۱۳

پردازنده اپتیکی ( کامپیوترهای با میکروپروسسورهای اپتیکی)

با پیشرفت های اخیر در زمینه اپتیک و مواد و مصالح مورد نیاز برای ساخت آن ، پیش بینی میشود که تا کمتر از بیست سال آینده  میکرو پروسوسورهای اپتیکی به بازار بیایند.
این  پردازنده ها دارای سرعت بسیار بیشتری از پردازنه های موجود در بازار خواهند بود.
با توجه به سرعت نور ( 300,000,000,000 )میلیمتر در ثانیه و ابعاد کمتر از یک میلیمتر این پردازنده ها ، بدیهی است که سرعت ها از 300 گیگ  شروع میشوند و با کوچک شدن هر واحد محاسباتی ( مجموعه چند ترانزیستور اپتیکی ) سرعتهای هزار برابر این مقدار دور از دسترس نخواهد بود.
یعنی سرعتهای 300 هزار گیگ و بیشتر
با این سرعت وحشتناک ، تمام محاسباتی که امروزه از عهده سوپر کامپیوترها خارج است با سهولت انجام خواهد شد.
در واقع هر کامپیوتر خانگی از مجموع سوپر کامپیوترهای این زمان قوی تر خواهد بود. البته مصرف برق آن کامپیوترها نیز کمتر از اسلاف امروزیشان خواهد بود.
بدیهی است که در آن زمان ( 20 سال بعد) نیازهای زندگی نیز به این حجم بالای محاسبات واکنش نشان خواهد داد و نیازهای جدید طرح و حل خواهد گردید.
Nonlinear optics
Refractive index
Optical computing

IBM Envisions On-chip Optical Network For Future Processors

آیا چهره شناسی درست است؟

" یعرف مجرمون به سیماهم " ........
این علم به توضیح خطوط – رنگها و شکل ها میپردازد. و این همه داستان نیست. نگاه کردن به یک تابلو ، بر اساس خط ها و شکل ها و رنگها ، آن حسی را که در انسان ایجاد میکند را توضیح نمیدهد.
چهره افراد نیز در ما یک حسی را تداعی میکند ، که با جوهره وجودی ما در ارتباط است. بنا براین ممکن است از یک شخص خوشمان بیاید و قضاوت ما در مورد چهره او تفاوت خواهد کرد .
و یک کسی که بی دلیل از او خوشمان نمی آید ،
 شاید بدمان هم بیاید، چون جوهره وجودیمان با آن شخص متفاوت است.
ما بصورت فطری تشخیص میدهیم " خوب " را از " بد" ......" زیبائی" را از " زشتی "
گر چه معیارهای افراد مختلف متفاوت است ، اما خوبی و زیبائی را همه تشخیص میدهند.
و علم چهره شناسی نمیتواند در این موارد توضیح دهد. بررسی این موارد علم دیگری است.
چهره شناسی ، علمی است که با ابزاری ناکافی سعی در توضیح مورد پیچیده ای دارد.

۱۳۹۲-۰۵-۰۹

ویروسها از کجا پدید آمده اند؟

فقط به ویروس سرما خوردگی نگاه کنید، این ویروس از مکانیزمهای داخلی سلول استفاده کرده و خود را از سدهای زیادی به داخل میبرد.
سد های بیرون سلولی
سدهای دیواره سلولی
سدهای داخل سلولی
مکانیزمهای حرکت درون سلولی و پنهان شدن از نابود کننده های داخل سلولی
سد دیواره مرکز هسته
و.....
احتمال این که این کار تصادفی باشد، صفر است. امکان این که این دو از یک ریشه باشند ( تمام سیسم های بدن را تصور کنیم ..... برای همه که در روز نخست باکتریهای متفاوت به وجود نیامده ، اگر آمده باشد،  باید این باکتریها با هم به یک اندازه پیشرفت کرده و با هم مکانیسم بدن را ساخته باشند!!!!! این امر به نظر منطقی نمی آید.بدن از تکثیر یک سلول و با ( دی ان ای) خاص  به وجود می آید .
آن چه به نظر میرسد این است که خود سلول ویروس خاص خودش را میسازد.
این کار یا اختیاری است یا بر حسب تصادف یا ناخودآگاه- مانند سرطانی شدن سلول.
اگر اختیاری باشد، این تصمیم توسط سه بخش ممکن است گرفته شده باشد
اول خود سلول به تنهائی
دوم مجموعه سلولهائی که یک کار میکنند
سوم کل بدن ( به احتمال زیاد این درست است)
حال باید دید چرا یکی از موارد فوق دستور به ساخت ویروس میدهند. برای تقویت و ارتباط تجربی خاصی بین دو فرد از یک اجتماع
برای واکسینه شدن یک اجتماع و مشکل درست کردن برای اجتماع دیگر
( یک اجتماع به تدریج با این ویروس زندگی کرده و با آن هماهنگ هستند- اما گروه دیگر اجتماعی با آن مانند یک بیماری همه گیری مواجه شده و شاید به همین دلیل انسان های نائاندرتال توسط معاشرت با بشر فعلی منقرض شده باشند)
برای از بین بردن یک سلول یا مجموعه سلولی در بدن یا حتی کل بدن ( خود کشی ) مانند ساخت ویروس ایدز
بدن سرطان را در داخل خود تولید میکند.....و ویروس را برای بیرون از بدن
این میتواند نگرش جدید به بیماریهای ویروسی را سبب شود و طریقه های درمان این جدیدی برای این نوع از بیماری ها را به روی بشریت بگشاید.

از بین رفتن دایناسورها

تئوریهای مختلفی برای دلیل نابودی دایناسورها مطرح میکنند.یکی که به نظر بهتر از بقیه نابودی دایناسورها را توجیه میکند، نابودی به دلیل کم شدن اکسیژن جو میباشد.
میزان اکسیژن جو تا 35% بالا رفته بود ( 200-250 ملیون سال پیش) و حشرات غول پیکر و دایناسورها ، زمین را عرصه تاخت و تاز داشتند.
این لشگر علف خوارها، میتوانستند خیلی زیاد شده باشند. و اگر چنان زیاد شده باشند که از میزان رشد گیاهان بیشتر گیاه را نابود کنند، کل سیستم به یک مسیر نابودی طی خواهد کرد، یعنی انبوه مناطق گیاه دار رو به نابودی خواهد رفت، با کاهش میزان گیاهان و (افزایش دی اکسید کربن) میتواند یک مرگ همه گیر برای دایناسورها به دلیل مشکل تنفس و کمبود غذا پیش بیاید.
این دلیل میتواند توجیه نماید چرا دایناسورهای دریائی نیز نابود شدند. افزایش کربن در جو ، در آب اقیانوسها نیز حل شده و ضمن کاهش اکسیژن قابل تنفس، میتوانسته پی هاش آب اقیانوسها را هم به میزان کمی تغییر دهد و همچنین میزان یونهای موجود در آب دریا را نیز تغییر دهد. رسوب کربنات کلسیم روی آبشش ها دور از ذهن نیست.
به هر تقدیر تنها به دلیل کاهش اکسیزن ، حیواناتی که نمیتوانستند با این هوای کم اکسیژن زندگی کنند، از بین رفته اند.
طبیعی است که حشرات توانسته اند با کوچک شدن ، به حیات ادامه دهند. گروهی از دایناسورها و خزندگان نیز  با کوچک شدن تونسته اند به حیات ادامه دهند. پرندگان – دوزیستان – خزندگان از آن دورن هنوز در کنار ما هستند.

۱۳۹۲-۰۵-۰۷

به بهانه طلاق و مجوز آن

چند خط از جمع بندی نظرات و آراء بزرگان و سروران
انسان حیوانی است خاص که علاوه بر خصلت های حیوانی دارای خصوصیاتی است که به آن انسانی میگوئیم.
اکثر دانشمندان را نظر بر این است که بوجود آمدن این موجود ، با تدبیر بوده است یعنی هدفی داشته است.
این هدف دو گونه است حیوانی و انسانی
اما ابتدا حیوانی
در مقام حیوانیت ، این موجود دو پا اولین نیاز حیوانی یا بقاء را با جذب منافع و دفع مضار فراهم می آورد. از این رو در این موجود نیز مانند سایر حیوانات خصلت های جذب منافع ( میل به غذا – جمع کردن مال – میل به جفت گیری و غیره ) موجود است. همچنین خصلت های دفع ( خشم و عصبانیت –کراهت از غذا یا سایر چیزها – غرور و خود بینی و غیره ) نهاده شده است.
طبیعی است که برای افراد معتدل اعتدال و میانه برای این موارد باعث تعادل و حرکت بهینه میگردد.
از دیگر موارد بقاء تکثر نسل است . این حیوان دو پا ، بر خلاف بسیاری از حیوانات در تمام طول سال آماده جفت گیری است ، لذا این باعث میگردد که دو جنس نر و ماده به واسطه این نیاز و کشش در نزدیکی یکدیگر باشند. این امر کمک مینماید تا نتیجه این جفت گیری یا کودک را بهتر بتوانند مراقبت و پرورش دهند.
در این میان ماده را میل به فرزند بیش است. بدین معنی که جان طفل را بر جان خویش مقدم میدارد. این نیز خصلت حیوانی است برای ازدیاد نسل و البته لازم .در مقابل نوع نر به واصطه کششی غریزی ، نیاز و فداکاری برای حفظ ماده نشان میدهد و این  کار را تا پای جان دنبال میکند، مانند بسیاری از حیوانات .
این دو امر کشش غریزی بین مرد با زن و زن با طفل را عشق مجازی گویندو نویسندگان بسیار برای این محبت قلم فرسوده اند.
تا اینجا طبیعت وجودی دو جنس بود. حال اگر موارد طبیعی از اعتدال خارج گردد و دو جنس به آنچه طبیعت مامورشان نموده عمل نکنند ، اختلاف پدید آید و میزان این اختلاف به اندازه عدول از طبیعت طرفین میباشد.
اگر امکان جدا شدن نباشد، با رنج زیاد دو طرف میتوانند به فکر قتل یکدیگر بیفتند که امری است بسیار نکوهیده ، بنا براین امکان جدا شدن در این موارد برای این حیوان پیش بینی شده و آن را ممکن ساخته اند.
برای فاعلین  این امر تجربه نشان داده است که تصوری که از جدائی و منافع آن دارند غلط بوده و اغلب نه تنها مشکلاتشان اضافه شده است ، بلکه مشکلات جدیدی نیز بر دوش ایشان اضافه گردیده.
در مقام انسانی این حیوان ، اساتید زیادی مطالب زیادی گفته اند.ولی اغلب را نظر بر این است که این موجود را برای برآورده نمودن بیش از حد خصوصیات حیوانی نساخته اند.
شاید بزرگان ، کسانی که به خصائل حیوانی موصوف باشند را چون حیوانات ببینند. ( احادیث و داستانها) پر خور را چون گاو- مال اندوز را چون موش- بخیل را چون خرس- نیش زبان زن را چون مار – درندگان را چون گرگ و کفتار و غیرهم
اما نا ملایمات زندگی از جمله مشکلاتی که باعث طلاق میگردد، باعث فشار به خصلت های حیوانی میگردد و این باعث رشد خصائل غیر حیوانی میگردد.
میدانیم که انسان کسی است که بتواند غرایز حیوانی را تحت کنترل گیرد. یکی از این روشها ، سختی در تامین نیازهای انسانی است. که مرتبه ساده آن را حلال و حرام گویند تا هر چه خواهد تناول نکند و الی آخر.
اما بازگردیم به نگهداری طفل برای ادامه نسل و بقاء . طفل به مراقبت هر دو والدین نیاز دارد . بنا براین با سختی نیز ممدوح است حفظ اجتماع خانواده و اجر اخروی ( رشد و تعالی وجود انسانی ) برای آن در نظر گرفته اند.

۱۳۹۲-۰۴-۳۰

تئوری ابر رسانا- هنوز نارسا است ، شاید بشود گفت :

در اینجا برای علاقه مندان مختصری از تئوری ابر رسانائی و توضیحات آن می آوریم و سپس ایده توضیح دهنده مشکلات موجود مطرح میگردد.

***

در سال 1972، یک تئوری ارائه گردید که دربردارنده ی جنبه های اصلی ابررسانایی مواد مورد بررسی تا آن زمان برشمرده می شد.

این تئوری توسط John Leon Cooper, Bardeen, J.Robert Schieffer کشف گردید و تحت نام تئوری BCS نامیده می شود. آنها جایزه نوبل فیزیک را در سال 1972 برای این تئوری به خود اختصاص دادند.



در یک بیان ساده، زمانیکه ارتعاشات حرارتی به اندازه کافی پایین باشد، الکترونها با یکدیگر به صورت زوج هایی در می آیند که قادر خواهند بود در میان ماده تحت اعمال یک میدان الکتریکی، بدون اینکه واکنش و تاثیر متقابل داشته باشند یا به الکترونها و یا به اتم ها برخورد نمایند، حرکت کنند. این زوج ها همگی در یک فاز با سایر زوج ها حرکت می نمایند.

ارتباط الکترونها به یکدیگر نیاز به یک فرآیند به خصوص دارد، زیرا آنها ذراتی با بار منفی هستند و طبیعت آنها اقتضا می کند که یکدیگر را دفع کنند.

در یک ابررسانا، یک الکترون از نزدیکی یونها می گذرد و در این فرآیند به نحوی عمل می کند که بخشی از اندازه حرکتش را به شبکه منتقل می کند . چنین انتقال اندازه حرکت، اثر فیزیکی جابجایی شبکه را به دنبال دارد، به نحوی که تعدادی از بارهای مثبت محلی را متمرکز می کند. الکترون دوم، اثر این هم سویی یونها را احساس کرده و به سوی این بار مثبت تشدید شده کشیده می شود. وضعیتش به نحوی تغییر می کند که اندازه حرکتی را که توسط الکترون اول داده شده بود، بر می دارد.

این فرآیند دو مرحله ای باعث جاذبه ی اندک بین دو الکترون می گردد.



نظریه BCS این فرآیند را جدی تر گرفته و نشان می دهد که چنین جاذبه ای می تواند بر نیروی دافعه بین الکترونها غلبه کرده و حالتی مقید را که به عنوان جفت کوپر معروف است را تولید کند. چنین جفت هایی آنقدر ضعیف به یکدیگر پیوسته اند که پی در پی شکسته و با شریک های دیگر ترکیب می گردند.

در واقع هر جفتی یک ناحیه بزرگ فضایی را اشغال می کند. ناحیه ای که شامل تعداد بسیار دیگری الکترون است که می توانند در فرآیند جفتیدگی شرکت نمایند. اگر بیشترین تعداد الکترون در فرآیند جفتیدگی شرکت نمایند، سیستم به قویترین پیوستگی دست خواهد یافت( کمترین انرژی را خواهد داشت ). با صرفه ترین رخداد آن است که تمام جفت ها دارای اندازه حرکت مشابه و صفر باشند.



به طور خلاصه ایده اصلی تئوری BCS این است که در زیر دمای بحرانی ، واکنش های الکترون - الکترون ناشی از تبادل الکترونهای بین دو الکترون با اسپین ها و ممانهای مختلف یک زوج الکترون ( زوج الکترون کوپر ) را ایجاد نمایند که برآیند اسپین خالص آنها صفر است.

تحت یک میدان الکتریکی، این زوج ها به صورت هم فاز با سایر زوج ها، بدون اینکه تداخلی رخ دهد حرکت می کنند. بنابراین مقاومت ویژه صفر در این حالت حاصل می شود.



تئوری BCS در توجیه بسیاری از جنبه های ابررسانایی در ابررساناهای متداول نظیر NbTi, Nb3Sn, V3Ga که برای اکثر کاربردهای ابررسانایی امروزی بکار می روند، موفق بوده است. با وجود این، کاربرد آن برای ابررساناهای دما بالا( ابررساناهایی که دمای انتقال به حالت ابررسانایی آنها بالاتر از 95 درجه کلوین است) مورد پرسش است.

***

نه این که این نیست. اما بیائید ساختار کریستالی میکروسکوپی اجسام را در نظر بگیریم.

در نظر بگیرید در یک لوله یک الکترون وارد گردد. به راحتی این الکترون در لوله به پیش خواهد رفت تا انتهای لوله . ( این مواد ابر رسانا هستند)الکترونهای لایه خارجی اتمها بصورت یک نیروی دافعه باعث ایجاد یک لوله بدون مقاومت در بین اتمها میگردند.

تغییر دما در مواد مختلف میتواند اندازه فاصله اتم های جسم را تغییر داده و به راحتی ( در فلزات و بسیاری دیگر از مواد ) این لوله ها را ایجاد نماید.

اگر در مسیر این لوله ها یک اتم راه را ببندد ، جسم نمیتواند این الکترون ها را عبور دهد.

مثال گرافیک و الماس ، نمای جالبی از ایجاد این لوله ها و موانع را در دمای بالا نمایش میدهد. (البته گرافیت ابر رسانا نیست- و فقط برای مثال از ماهیت کار ذکر گردید)

در مورد فلزات ، بسته به ساختار میکروسکوپی آنها لوله هائی در آنها ایجاد میگردد ، که به دلیل وجود ارتعاش در هر درجه حرارت ، موانعی برای الکترونها و تغیر مسیر آنها ایجاد مینماید. بنا براین این تغییر مسیر الکترونها ، انرژی مصرف میکند و جسم گرم میگردد. همچنین مقاومت ناشی از مرز بین دانه ها نیز در مقابل حرکت الکترونها تاثیر میگذارد.



این تئوری توضیح میدهد که به چه علت و به چه میزان هر ساختار میکروسکوپی ، میتواند مقاومت الکتریکی داشته باشد.

همچنین به این ترتیب توضیح داده میشود که هادی های پلیمری چگونه عمل میکنند.

اشکال پیوست نمای تعدادی از ساختارهای فلزی را نمایش میدهد.





همچنین تصاویر زیر شامل نوعی کریستال فوق هادی و ایجاد لوله ها است.


و شکل بعد نمایش پیشرفت در سالهای اخیر را نمایش میدهد