۱۳۹۳-۱۱-۲۶

آیا غبارها و ریزگردها سودی هم دارند ؟

بلی . گر چه این غبارها معایب بسیار زیادی دارد . اما بد نیست محاسن آنرا ، هر چند کم نیز ببینیم .

این غبار دارای انواع مواد معدنی و گیاه خاک است که برای اصلاح خاک در تمام سرزمین غبار زده مفید است . در میزان کمتری از رسوب های رودخانه ای ، ولی تقریبا همان نقش را دارد . با این تفاوت که رسوب رودخانه ای یک منطقه کوچک را بارور میکند ، اما این غبارها ، کل سرزمین ، از دره و ارتفاعات و غیره را بارور میکند.

اثر مفید بعدی این غبار بر دریاها میباشد . این غبارها ، همان نقش باروری را برای دریاها نیز ایفا خواهند نمود . گرچه در زمان وقوع از میزان نور خورشید که به دریا میرسد ، کاسته میشود ، اما همه مواد معدنی و آلی مورد نیاز آبزیان بخصوص پلانکتونها را به آب اضافه میکند .

امیدواریم که هر چه زودتر این مشکل زیست محیطی حل شود . اما استفاده از محاسن و فرصتهای حاصله نیز برای مردم محلی مفید خواهد بود . 

۱۳۹۳-۱۱-۲۵

نتیجه تبعیض خبری قتل مسلمین درغرب

رسانه های غربی نسبت به اخبار قتل مسلمین در ایالت ویرجینیا و سایر بلاد کوتاهی میکنند . ظاهرا برای آنها ، ما و آنها دارد . آنها همه را ما نمیدانند . این رفتار عواقبی طبیعی دارد که بد نیست به ایشان یادآوری گردد .
اول این که امروز خبری را نمیتوان پنهان کرد . این خبر در بین جوانان غربی نیز شنیده خواهد شد . و آنها خواهند پرسید چرا ؟ و در پی علت برخواهند آمد . گر چه به ظاهر ممکن است در کوتاه مدت نمود پیدا نکند . اما این حقیقت در ذهن آنها خواهد نشست و تشنه دانستن خواهند بود . کم کم پی به حقیقت خواهند برد . 
این امر باعث تمایل آنها به اسلام شده و به تدریج مسلمانان غرب اضافه خواهد شد .
دوم این امر باعث ناراحتی مسلمین غرب خواهد شد . آنها برای احقاق حق خود فعالیت خواهند کرد و این امر نیز برافراد بی طرف غربی تاثیر گذاشته و یک تمایل به اسلام در آنها شکل خواهد داد .
سوم امر تبعیض با ادعای برابری و مساوات و حقوق بشر و سایر ادعاهای غربی متناقض است . با تکرار این تبعیضات برای غربی ها ، اولا مردم پی به دروغ بودن شعارها خواهند برد . ثانیا افرادی که به این امر دستور میدهند ، قبح و شرم ایشان ریخته به هر اتفاق کوچکی این رفتار را تکرار میکنند و کم کم برای اخبار داخلی و غیر مرتبط که شاید لازم نباشد این گونه رفتار گردد ، این قبیل رفتار توسعه خواهد یافت و فاصله غرب با آرمانهایش بیشتر میگردد . 
بخصوص عوام مردم مشاهده میکنند که اداره مملکت با گفتار و آرمانهای غربی یکسان نیست . این رفتار بر آنها تاثیر میگذرد ، آنها نیز چنین خواهند شد و بهشت غربی را از هم خواهد پاشاند و یا مردم ، گروه گروه بدنبال آرمانهای حقیقی خواهند رفت . 
همه این مسائل باعث صدمه دیدن پایه های کشورهای غربی میگردد . امری که به نفع غرب نیست .

نتیجه تبعیض خبری قتل مسلمین درغرب


رسانه های غربی نسبت به اخبار قتل مسلمین در ایالت ویرجینیا و سایر بلاد کوتاهی میکنند . ظاهرا برای آنها ، ما و آنها دارد . آنها همه را ما نمیدانند . این رفتار عواقبی طبیعی دارد که بد نیست به ایشان یادآوری گردد .

اول این که امروز خبری را نمیتوان پنهان کرد . این خبر در بین جوانان غربی نیز شنیده خواهد شد . و آنها خواهند پرسید چرا ؟ و در پی علت برخواهند آمد . گر چه به ظاهر ممکن است در کوتاه مدت نمود پیدا نکند . اما این حقیقت در ذهن آنها خواهد نشست و تشنه دانستن خواهند بود . کم کم پی به حقیقت خواهند برد .

این امر باعث تمایل آنها به اسلام شده و به تدریج مسلمانان غرب اضافه خواهد شد .

دوم این امر باعث ناراحتی مسلمین غرب خواهد شد . آنها برای احقاق حق خود فعالیت خواهند کرد و این امر نیز برافراد بی طرف غربی تاثیر گذاشته و یک تمایل به اسلام در آنها شکل خواهد داد .

سوم امر تبعیض با ادعای برابری و مساوات و حقوق بشر و سایر ادعاهای غربی متناقض است . با تکرار این تبعیضات برای غربی ها ، اولا مردم پی به دروغ بودن شعارها خواهند برد . ثانیا افرادی که به این امر دستور میدهند ، قبح و شرم ایشان ریخته به هر اتفاق کوچکی این رفتار را تکرار میکنند و کم کم برای اخبار داخلی و غیر مرتبط که شاید لازم نباشد این گونه رفتار گردد ، این قبیل رفتار توسعه خواهد یافت و فاصله غرب با آرمانهایش بیشتر میگردد .

بخصوص عوام مردم مشاهده میکنند که اداره مملکت با گفتار و آرمانهای غربی یکسان نیست . این رفتار بر آنها تاثیر میگذرد ، آنها نیز چنین خواهند شد و بهشت غربی را از خواهد پاشاند و یا مردم ، گروه گروه بدنبال آرمانهای حقیقی خواهند رفت .

همه این مسائل باعث صدمه دیدن پایه های کشورهای غری میگردد . امری که به نفع غرب نیست .

 

چرا برج میلاد نمیتواند نماد یک شهر باشد

نماد یک شهر باید یکتا باشد .

نماد برج میلاد قبلا برای شهر تورنتو استفاده شده است . بنابراین این نماد برای جای دیگری قابل استفاده نیست .

برج ایفل – مجسمه آزادی – تئاتر سیدنی – پل گلدن گیت – کاخ سفید و ....

هر یک از این نمادها یک بار استفاده شده . برج مشابه ایفل که در چین و لاس وگاس ساخته شده است ، نماد این مناطق نیست . برج ایفل تنها برای شهر پاریس شناخته شده است .

این است که برج میلاد برای تهران نمیتواند نماد باشد . بروشورهای توریستی تهران ، در جهان با میدان آزادی شناخته میشود . مردم دنیا این نماد را میشناسند . نماد جایگزین ( برج میلاد ) اگر استفاده شود ، مردم جهان آنرا به عنوان شهر تورنتو خواهند شناخت .

اصولا برای این امور از کارشناسان مشورت خواسته میشود و قبل از هر نظری ، ویژگیهای نماد یک شهر مورد ارزیابی قرار گرفته و پارامترهای آن بررسی و طرح ارائه میگردد . ظاهرا در مورد برج میلاد به عنوان نماد شهر تهران این کار انجام نگرفته است .

وقتی که کارشناسان از کارشناسی جا میمانند

سرعت پیشرفت علم و تکنولوژی بسیار زیاد شده است و این برای مدیرانی که باید با آخرین تکنولوژی در زمینه های مختلف کار کنند مشکل شده است .

روش سنتی این مدیران استفاده از اهل فن و متخصصان، اساتید دانشگاه ها ( به عنوان کارشناس ) بوده است . در جلساتی ، با این مشاوران نشسته و در خصوص موضوعی مشورت میکردند و نظر کارشناسان معمولا صحیح بوده است .

امروز به قدری سرعت پیشرفت علوم زیاد شده است که حجم دانش ، قبل و بعد از جلسات به میزان قابل اعتنایی تغییر یافته است . برای این " شرایط جدید " باید به روش دیگری تصمیم گیری نمود .

سخنی از بزرگمهر حکیم در کتب قدیم موجود است که از ایشان پرسیدند : شما همه چیز را میدانید ؟ پاسخ داد : خیر . همه چیز را همه کس دانند و همه کس هنوز زاده نشده اند .

باید با همه کس مشورت نمود . و این مشورت در طی زمان باید صورت گیرد و تصمیم نیز در طی زمان با توجه به نوع دانش و دستاوردهای بشری تغییر نماید .

اولین مشکل ، مونیتور نمودن دانش بشری در مورد یا موارد مورد بحث است . نیاز به جایی داریم که همه متخصصان به سهولت بتوانند بیایند و آخرین نظرات کارشناسی خود را درج نمایند ( و البته حق الزحمه دریافت کنند ) .

چیزی مثل روش پیشنهاد دهی ژاپنی که در شرکتها ، همه کارکنان میتوانند پیشنهاد بهبود و اصلاح شرایط و فرآیند کاری را ارائه کنند .

این محیط برای همه مردم جهان در جایی مثل محیط فیس بوک ( گوگل پلاس و غیره ) قابل اجرا است .

چیزی مثل یک گروه که افراد متخصص دعوت شده یا نشده بتوانند در خصوص چیزی آخرین پیشنهادها را قید کنند .

مدیر این گروه که یک کارشناس متوسط زمینه مربوطه باید باشد . با جمع آوری اطلاعات و در صورت نیاز تعامل پرسش و پاسخ با پیشنهاد ( اطلاع ) دهنده ، اطلاعات را جمع آوری مینماید .

بدین ترتیب آخرین اطلاعات یک موضوع همیشه در دسترس خواهد بود. معمولا برای یک تصمیم به چند سری اطلاعات نیاز است . پس یک گروهی از این کارشناسان متوسط میتوانند در جلسه ای حاضر شده و آخرین دستاوردها را در زمینه های مورد نیاز ارائه دهند.

مدیران نیز بر اساس این اطلاعات میتوانند تصمیمات خود را بگیرند .

هر فیلد اطلاعاتی شامل ، احتمال پیشرفت و زمان احتمالی پیشرت نیز خواهد بود . بدین ترتیب مدیران بر اساس پیشرفتهای احتمالی آینده نیز میتوانند تصمیمات به روز و با آینده نگری کافی را اتخاذ نمایند .

نگاهی به مهاجرت سالانه پرندگان ( و سایر موجودات )

هر ساله پرندگان ، گاهی تا چند هزار کیلومتر از شمال به جنوب و بر عکس مهاجرت میکنند . زمستان را در مناطق گرمسیر و تابستان را در مناطق شمالی میگذرانند .

اما این داستان از کی شروع شد ؟ شاید این داستان چند ملیون ساله باشد. چیزی در کنار تکامل موجودات . همین چهل هزار سال پیش آخرین دوره یخبندان روی زمین اتفاق افتاد .

ساحل مناطق یخی از جنوب اروپا تاشمال هندوستان و میانه چین ادامه داشت . به همین ترتیب مناطق یخ زده جنوبگان نیز تا اواسط آمریکای جنوبی و جنوب آفریقا را در بر میگرفت . همچنین سطح دریاها نیز حدود 80 متر پایین تر از وضعیت فعلی بود .

در آن زمان مسافت مهاجرت پرندگان ( و سایر موجودات مهاجر از پروانه های آمریکایی گرفته تا والهای اقیانوسی ) خیلی کمتر بود . شاید با ذوب شدن یخها کم کم مسافت مهاجرت اضافه شده و موجودات مهاجر ، کم کم  بر مسافت مهاجرتشان افزوده اند . و طبیعی است که کسانی که نتوانسته اند ( ضعیفها یا نژادهای کم توان ) یا از بین رفته اند و یا به گونه دیگری ادامه حیات داده اند . ( تغییر الگوی غذا و زیستن و غیره )

اما به عقبتر که برویم شاهد سه دوره یخبندان قبلتر نیز خواهیم بود . پس موجودات با این دوره های یخبندان خود را وفق داده اند . مسافت خود را کم و زیاد کرده اند .

باز هم عقبتر و به نیای پرندگان که برسیم ، میبینیم که انواع دایناسورها نیز مهاجرت میکردند . مهاجرت آنها با توجه به این که امکان پرواز نداشتند . بر روی زمین ، مسیرهای در دسترس را شامل میشده است . و به یاد داریم که شکل زمین در آن روزگاران نیز متفاوت بوده است .

پس اولین مسیرهای مهاجرت دایناسورها ، شکل دهنده حرکت های بعدی بوده است . با تغییر شکل زمین ، این مسیرها کوتاه و بلند میشده ( سالی چند سانت ) و یا با تغییر اقلیم ( کوه زایی – خشک و کویری شدن یا مزطوب شدن بخشی از زمین – جدا شدن قاره ها ) مسیرها تغییر میکرده است .

با بررسی همه این موارد میتوان به الگوهای اولیه دایناسورها برای مهاجرت پی برد و الگوهای بعدی پرندگان و سایر موجودات را تخمین زد .

۱۳۹۳-۱۱-۲۲

در معنی آب خوردن گرگ و میش با هم

در کتابها خوانده ایم ، وقتی  ناجی ظهور کند ، گرگ و میش با هم آب خواهند خورد . یعنی میش ها از گرگها نمیترسند و گرگها نیز نیت میش ها را نخواهند کرد .

داستان منجی در خصوص انسانها است . پس گرگ و میش ، انسانها هستند . کسانی ( گرگها ) هستند که مزاحم گروه دیگری ( میش ها ) میشوند . خونشان را میریزند ، از آنها سوء استفاده کرده و خونشان ( حاصل زحمتشان ) را مینوشند و....

واقعا نمیدانیم که منجی پس از آمدن چه میکند و چگونه این کار را انجام میدهد . اما اگر چنین کاری را انجام دهد ، لازم نیست که کسی را به قتل برساند !

یعنی منجی پس از آمدن خون کسی را نخواهد ریخت . حتی گرگها نیز از خصلت گرگی برگشته و چون میش ها زندگی خواهند کرد . در واقع کیمیای وجودی منجی است که چنین میکند .

همچنین شنیده شده است که ایشان ، انتقام اتفاقات سالهای گذشته را خواهد گرفت . کسی که وجه خدایی دارد ( مهربان است و رحمت خدا بر جهانیان است ) و با وجودش گرگ و میش یکسان شده و فرقی نخواهند کرد ، از چه کسی ، انتقام چه چیزی را باید بگیرد ؟

ایشان دنباله رو روش اجدادشان خواهند بود .

اجداد بزرگ ایشان رسول خدا و خلیفه چهارم هیچ یک انتقام چیزی را نگرفته اند . اگر کاری کرده اند برای اتفاقات آینده بود و به فرمان خداوند . طبیعی است که منجی نیز از روش اجدادش پیروی نماید و صلح و آرامش را برای همه مردم جهان به ارمغان آورند .

نظری بر آخرین ساعت عاشورا

واقعه عاشورا از زوایای متفاوتی دیده شده است . این ساعت آخر روز عاشورا را شاید بتوان به شرح زیر بازگو نمود .

میدانیم که از دید مذهبی ، مرده کسانی هستند که راه خداوند را درک نکرده اند . و زنده کسی است که به سوی خدا میرود .

پس از دید امام حسین ، همه آن لشگر مرده بودند و فقط یک نفر ایشان زنده بودند . همچنین ایشان به همه خلق محبت داشتند .

آن لشگر تا زمان حیات امام حسین ، امکان توبه داشتند .

از این رو امام خطابه عصر عاشورا را بیان کردند . خود را معرفی کردند و در مقابل لشگر دشمن بالا و پایین میرفتند .

فرض کنید ، آدمی مهربان به مدرسه ای رفته باشد که همه بچه ها با گاز شیمیایی به زمین افتاده اند . آن فرد یک ساعت فرصت دارد تا کسانی را که زنده هستند نجات دهد . طبیعی است آن شخص بدون اتلاف وقت ، تک تک کودکان را بررسی کرده و به دنبال فرد زنده میگردد . با اتمام وقت برای هیچ کس نمیتوان کاری کرد .

شاید امام حسین نیز با این حالت در میان لشگر دشمن میگشتند . با کشته شدن امام ، هیچ کاری برای آن لشگر نمیشد کرد . همه مرده به حساب می آمدند . این بود که " هل من ناصر ینصرنی " فرمودند و با قدرت ولایتی همه را ساکت کردند و خود را معرفی نمودند و ... اما آن مردگان هیچ یک از جا بر نخواستند . این شد که آخرین زنده دشت کربلا نیز شهید شد . از دشت کربلا به بهشت هجرت کردند . لشگر مرده باقی ماند تنها و تا ابد تنها خواهند بود .

مدرسه مربی

وجود مربی در هر موردی بدیهی است . اگر بخواهیم استعدادها هرز نروند باید توسط مربی پرورش یابند .

کودکان  از هر فرصتی برای ازی – توپ بازی و غیره استفده میکنند . اگر مربی متخصص و دوره دیده در این بازیها ، کودکان را پرورش دهند ، بازدهی آنها افزایش یافته – استعدادها شناخته شده و از آسیب های ورزشی کاسته خواهد شد .

علاوه بر همه ورزشها که با ایجاد مدرسه مربی ، امکان آموزش علاقه مندان در همه شهرها باید فراهم گردد ( آموزش مجازی و ....) در سایر رشته ها که علاقه مندی توسعه برای آن وجود دارد ، با تربیت مربی میتوان لن رشته ها را در بلند مدت توسعه داد .

زمینه هایی مثل هنر ( بازیگری – نئاتر – نقاشی – فیلمنامه نویسی و ...) کارهای صنعتی ( جوشکاری – مدل سازی – روبات سازی و ....) ادبیات ( شعر – داستان نویسی و غیره ) باستان شناسی – معدن یابی – سرمایه گذاری - جوانمردی و اخلاق و ...

هدایت جامعه توسط مربی های آنها صورت میگیرد و این وظیفه هدایتگران جامعه است که این امور را توسعه دهند .

چگونه در همه روستاهای افغانستان ، مامای زایمان داشته باشیم؟

این ماماها باید در روستاها برای همیشه بمانند . پس بهتر است که سکنه همان روستاها باشند . دو راه کار وجود دارد . یکی آوردن آنها به یک مرکز آموزش و دوم بردن مرکز آموزش به محل آنها .

اگر آنها از روستا خارج شوند ، مشکلات خاصی نمود پیدا خواهد کرد ، اما اگر مرکز آموزشی به روستا برود ، چند نفر را میتوان آموزش داد .

دوره های کوتاه مدت آموزشی باید طراحی گردد . گروه های آموزشی باید به روستاها بروند و در پی قابله ها باشند . این قابله ها همیشه دستیار هم دارند . هر دو گروه ( قابله ها و دستیاران ) باید دوره آموزشی ببینند . در این میان با یک وسیله ارتباطی باید بتوااند درخواست کمک کرده و یا ارتباط تصویری با نزدیکترین مرکز پزشکی برقرار نمایند . این افراد حقوق ماهانه دریافت خواهند نمود .

در جاهایی که تلفن همراه جواب میدهد ، از این وسیله و در غیر اینصورت ، از تلفن همراه ماهواره ای برای برقراری ارتباط میتوان استفاده نمود .

در جاهایی که برق نیست . از یک شارژر خورشیدی میتوان استفاده نمود . این وسایل به همراه سایر لوازم و داروهای مجاز و بی ضرر ، باید در اختیار قابله ( و همدستش ) قرار گیرد . اگر سلول خورشیدی برای شارژ تلفن ، نیاز به نصب دارد ، باید در محل مناسب نصب و ازمایش گردد .

با ارتباط دائم میتوان اخبار بهداشتی روستا را دائما دریافت نمود . و همچنین کمکهای اطلاعاتی روزانه ارسال کرد . هر زمان لازم باششد ، امکان ارسال آمبولانس یا هلی کوپتر برای روستاها منطقی است . استفاده از امکانات روستاهای مجاور ، مانند وجود وسیله نقلیه نیز امکان پذیر خواهد گردید .

این افراد امروز نیز خدمات بهداشتی به مردم ارائه میکنند . ( معمولا مجانی ) اگر این افراد را دور هم جمع آوری نمائیم ، امکان افزایش خدمات ارائه شده به همه مردم فراهم خواهد آمد .

این خدمات را میتوان به کودکان و سایر افراد روستانیز تعمیم داد .