۱۳۹۴-۰۳-۲۰

خرده فروشیهای ایرانی درروسیه

با توجه به روشی که غرب با روسیه پیش گرفته است ، زمان مناسبی است تا قرارگاه خاتم الانبیاء نسبت به باز نمودن فروشگاه های خرده فروشی در سرتاسر روسیه ، بخصوص در نزدیکی دریای کاسپین اقدام کند .

بر اساس روشهای امتحان شده میتوان فروشگاه های مواد غذائی را در همه شهرهای نزدیک و با کالاهای ایرانی افتتاح نمود . صادر نمودن کالاهای ایرانی باعث رشد اقتصاد داخلی خواهد شد و از طرفی کمبود کالا در آنسوی دریای کاسپین بهبود خواهد یافت .

این فروشگاهها میتوانند در آینده سایر انواع کالاهای ایرانی را نیز به مجموعه صادرات خود اضافه نمایند . بخش کالاهای روسی ، لوازم خانگی و غیره کم کم میتواند فروشگاه را پر استفاده تر نماید .

از آنطرف نیز بسیاری از کالاهای روسی را میتوان وارد نمود . اقلامی مانند گندم و فلزات اساسی تولید روسیه و انرژی میتواند در مقابل وارد گردد .

اگر ونزوئلا مال ما بود !

اگر چیزی مثل کشور ونزوئلا مال ایران بود ( مثلا به عنوان یک استان ) کادر اداری ما برای ارتباط و کنترل آنجا چطور بود ؟
به علت بعد مسافت حکومت آنجا خودمختار و مستقل باید باشد .
بنا بر اصل دموکراسی , سران کشور هم که انتخاب مردم هستند , حداکثر یک دفتر نظارت که صحت کار آنها را کنترل کند . طبیعی است که مردم ما در میان ادارات دولتی آنجا باشند و برعکس , گویش فارسی در محلات و بعضی مناطق رواج داشته باشد و برعکس , تجار ما آنجا دفتر و شرکت داشته باشند و برعکس ....
سازمان اطلاعات برای این که حرکتهای جدایی طلبانه از ما را شناسایی و مهار کند .
وجود نیروهای نظامی ما در میان نیروهای نظامی آنها و برعکس , بخصوص در میان فرماندهان .
مبادلات تجاری گسترده با هم و رواج یک واحد پولی در همه سرزمین .
حضور دائم در اخبار دو طرف و اطلاع رسانی گسترده برای همه . مردم همه جا باید حس یک کشور را بکنند .
وجود دفتر در حد وزارت خانه برای این کنترلها , از اینجا ....
طبیعی است که افراد وزارت خانه از مردم هر دو سرزمین باشند و همه به زبان گویشی دو طرف مسلط باشند .
اگر سرزمینی متعلق به ما نبود ولی از اهمیت کمتری برخوردار بود چه باید کرد ؟
باید از این حد بالا تا حد صفر , بر اساس اهمیت دفاتر کوچکتری ایجاد کرد .
نکته : ما هم برای دیگران اهمیت داریم , آنها هم ادارات متناسب اهمیت ما دارند, و برای پیشبرد اهدافشان ابزاری دارند , چه اداراتی باید این فعالیت آنها را شناسایی و تحت کنترل درآورند .

۱۳۹۴-۰۳-۱۹

آخرین گره تحریم

ظاهرا دو طرف در خصوص اصل مطالب اختلافی ندارند .
اما این پروتکل الحاقی دو بخش دارد . بخشی برای اطمینان از عدم فعالیت ناصواب است که هر دو با آن موافق هستند ,
بخشی نیز میتواند توسط طرف غربی برای جاسوسی استفاده شود .
طبیعی است در یک قرارداد طرفین با چانه زنی دستاورد بیشتر را هدف قرار دهند . و برای کسب منافع بیشتر هر کاری بکنند .
این زیاده خواهی گره آخر است , اگر طرف غربی این بخش را. اصلاح کند و به طرف ایرانی اطمینان دهد از تصویب پروتکل الحاقی استفاده جاسوسی نخواهد شد , مشکل حل خواهد گردید .

شصت هزار تن گوجه دزفول مشتری ندارد

برنامه‌ریزی متمرکز قبلا نمره مردودیت گرفته است . از طرفی عدم برنامه‌ریزی نیز باعث می‌شود , در کشوری مثل ایران ( با کمبود آب و مشکلات کشاورزی ) شاهد از بین رفتن محصولاتی از قبیل
گوجه فرنگی , پیاز , سیب زمینی , هندوانه و غیره باشیم .
جدای از اتلاف و ضایعات مراحل حمل تا فروش , این اتلاف منابع درس مهمی به ما می‌دهد .
بازار مبنی بر عرضه و تقاضا غیر بهینه است .
در اجتماع کوچکی مثل خانواده نیز مدیریت عرضه و تقاضا نداریم , بلکه بر اساس برنامه‌ریزی فعالیتها صورت میگیرد .
باید راه کارهای هدایتی برای دست اندرکاران بازار ارائه داد تا در جهت اهداف اجتماع حرکت کنند . در این مسیر سود آنها هم بیشتر و ریسک ایشان کمتر خواهد بود .

۱۳۹۴-۰۳-۱۷

جلوی کشتار افغانستان را باید زودتر گرفت

هر روز اخباری میشنویم که طالبان در جائی عده ای را به قتل رسانده یا در
منطقه ای پیشروی نموده است .
کی باید این اتفاقات متوقف شود ؟
غرب انواع روشهای ممکن را برای توقف حملات طالبان امتحان کرده ( و به نظر
میرسد واقعا میخواهد طالبان متوقف شود ) اما هنوز طالبان زنده و به حیات
همراه با قتل خود ادامه میدهد .
همه میدانند که تنها ایران است که میتواند جلوی این حرکات را بگیرد ،
باید پرسید که تا چه زمانی غرب فرصت میخواهد تا " کار را به کاردان
بسپارد " ؟
از دو طریق ( مکمل ) میتوان جلوی طالبان را گرفت .
اول عقیدتی – اگر یک مسلمان ( اولوالامر ) فرمان دهد که فعلا متوقف شوید
. در این صورت از نظر مذهبی طالبانی ، آنها مجاز به قتل نیستند .
روش دوم – استفاده از نیروهای نظامی . ایران ثابت نموده که تنها کشوری
است که اقدامات چریکی را میتواند متوقف نماید . قبلا این کار را کرده و
باز هم میتواند انجام دهد .
ایران قبلا گروه های چریکی افغان را ا هندوستان دنبال نموده و آنها یک
وحشت تاریخی از خشونت و قدرت سربازان ایرانی دارند . میتوان از این امر
نیز استفاده نمود و باقیمانده آنها را ( کسانی که فرمان اولوالامر را
نشنیده گرفته اند ) با روشهای نظامی سرکوب نمود .

قرارداد سه جانبه

سه کشور چین و هند و ایران ، کشورهای بزرگ منطقه خواهند بود . خیلی مناسب است که این سه کشور با یکدیگر قرارداد مشترک ببندند . قراردادی که مانند داشتن بمب اتمی نقش بازدارندگی برای عملیات نظامی داشته باشد .

مضمون این قرارداد سه طرفه این خواهد بود که " اگر یکی از کشورهای این پیمان به کشور دیگر این پیمان حمله نظامی نمود ، کشور سوم به کمک کشور مورد حمله بشتابد " به این ترتیب هر کشوری که تصور حمله به یکی از طرفین را داشته باشد ، خواهد دانست که با دو کشور بزرگ طرف خواهد بود .

این قرارداد تا حدود زیادی نقش و عمل بازدارندگی خواهد داشت .

نظر به این که اروپا و سایر کشورهای اسلامی به صورت پشتوانه ایران عمل خواهند کرد ، ایران نیز مانند آن دو کشور دیگر پشتوانه جمعیت میلیاردی خواهد داشت .

شاید در آینده ( چیزی حدود بیست سال بعد ) این قرارداد را بتوان در قالب کشورهای پیمان شانگهای گنجاند .

 

۱۳۹۴-۰۳-۱۵

خطر توسعه مناقشه اوکراین

مناقشه اوکراین برای مردم روسیه شرایط سختی را ایجاد منوده است . در این میان درصد کمی از اوکراینیهائی که در ایالتهای مختلف زندگی میکنند نیز ضمن شرکت در تحمل این سختیها ،  مردم اوکراین نیز همدردی قلبی دارند . طبیعی است اگر عملیات تروریستی این افراد یا سایر  مردم روسیه که از این اوضاع ناراحت هستند رخ دهد .

چگونه عملیاتی ممکن است توسط این افراد اهده شود ؟ طبیعی است که این اقدامات مشابه عملیات تروریستی مردم چچن نخواهد بود .

چیزی مشابه رفتار گاندی- مردم روسیه در کار کردن راندمان خود را کاهش میدهند . عملیات بمب گذاری نیز اگر صورت گیرد ، در جهت ایجاد فشار به دولتمردان خواه بود نه مردم روسیه . از قتل خبری نیست . مراکز اقتصادی و ارتباطی هدف آنها خواهد بود . خطوط مخابرات – انتقال برق – انتقال گاز  پلها – خطوط راه آهن و موارد مشابه . اینها چیزهائی است که به دولت فشار وارد میکند ، اما به مردم آسیبی نمیزند .

این اقدامات عکس العمل طبیعی ناراضیان روسی و اوکراینی داخل روسیه است . این کار در هر جا و هر مکانی امکان وقوع دارد .

در معنی " لا اکراه فی الدین "


دین را به " روش "  معنا کرده اند . و معنی تحت الفضی این عبارت چنین خواهد شد که " در روش اکراهی نیست " روش اندیشیدن ، روش زندگی و ...

ضرب المثلی است که میگوید " آن مسئله عقلانی که به کسی یاد داده شود ، تا دم در خانه دوام خواهد آورد " یعنی مطلبی عقلانی است که برای شخص عادت شده باشد . دائم آن را اجرا کند . مطالبی که به او آموخته میگردد و برای شخص ملکه نشده باشد ، جزو عقل نیست .

سعدی میفرماید : " علم بیشتر هر چه خوانی *** چون عمل در تو نیست ، نادانی "

این متن دو وجهه دارد ، اجتماعی و شخصی . در بعد اجتماعی ، مجبور کردن گروه است به کاری ، تا زمانی که آن گروه با اکراه به آن کار مجبور شوند ، همه سعی در فرار از آن دارند . در حالی که اگر آن گروه پی ببرند آن کار خوب است ، دیگر بدون اکراه آن کار را انجام میدهند . پس استفاده از روش " اکراه " و اجبار روش غلطی برای مجبور کردن گروه مردم به انجام امری است .

در روشهای اداره سرزمینهای استعماری ، مستعمره چیان نیز به این امر واقف شدند و برای این که مردم با کمال رغبت کارهای مورد نظر آنها را انجام دهند ، روشهای زیادی را پیدا نموده اند ( و البته به کار برده و میبرند )

در بعد شخصی نیز چنین است . شخص را اگر مجبور به کاری کنند که دل آن شخص با آن نباشد ، اگر از زیر کار نتواند فرار کند ، آن کار را خوب انجام نمیدهد .

برای این افراد نیز روشهائی است که بدون اکراه آن کار را انجام دهند . اساتید فن این روشها را شناخته و از آن استفاده میکنند . تامین منافع مادی و دادن مطلوبیتهای خاص هر فرد ، میتواند هر شخصی را به اجرای کارهای غیر معمول وادار نماید . البته ظرفیت هر فرد در انجام کارها محدودیتهائی دارد که میتوان به تدریج این محدودیتها را نیز جابجا کرد .

عواملی چون ممنوعیتهای گسترده اجتماعی ( بدون اعتقاد اکثریت جمع به اجرای آن ) و موارد مشابه نتایج تاسف آوری را در اجتماع به بار می آورد .

نمونه بارز این امر """ آزادی و برابری سیاه پوستان  در آمریکا است """

اکثریت مردم آمریکا به این امر اعتقاد ندارند ( گر چه این را بیان نمیکنند ) برای همین پلیس در رفتار با سیاهپوستان خشونت بیشتری به کار میبرد ، تعداد زندانیان سیاه پوست بیشتر از سایرین است و فرصتهای اجتماعی برای سیاه پوستان کمتر از سفید پوستان است .

افراد را هم بدون پذیرش قلبی و اعتقادی به برابری سیاه و سفید ، نمیتوان وادار به برابری سفید پوستان و سیاه پوستان کرد .

آنها اگر بخواهند کسی را استخدام کنند ، ناخودآگاه کسی را استخدام میکنند که ظاهر مطمئنی داشته باشد ( سفید باشد ) برای دوستی – برای معاشرت و غیره و غیره . با دستور و قانون نمیتوان مردم را وادار به تغییر رفتار نمود .

از این جهت اگر آمریکا را " کشور قانون " بنامیم ، این را پی میبریم که ظرفیت قانون حدی دارد و با قانون میتوان کشور را اداره کرد ولی در آن کشور عدالت مستقر نمیگردد .

گر چه همه کشورها به قانون نیاز دارند ، اما حکومت باید بر قلب مردم باشد . مردم باید با طیب خاطر امری را درک کنند و آن را اجرا کنند . برای این امر نیز باید از همه رسانه های موجود آموزش عمومی مناسب ارائه گردد .

سر در نماز

همه مسلمین جهان موظف هستند که نماز بخوانند . تکرار این نماز چه معنا دارد ؟

در نماز چه چیزی وجود دارد که خداوند امر فرموده : این چنین نماز بخوانیم ؟

دقیقا همین نماز را پیغمبر خدا نیز میخواند . اگر بگوئیم که این نماز تشکر و اظهار بندگی است به درگاه و راه سخن گفتن است با خدا – یا بگوئیم که نماز معراج مومن است و غیره ، گر چه همه اینها هست ، اما یک نکته را بیان نکرده ایم .

خداوند بی جهت به رسول خدا نمیگوید که اینگونه نماز بخواند . خدا نیازی ندارد . این نماز برای رسول خدا ( و همه مسلمین از پائین ترین افراد تا بالاترین آنها ) مفید است . در واقع به واسطه هر بار نماز خواندن ، چیزی عاید بنده میگردد . خدا که میتوانست همه آن چیز های عایدی را یکجا به بنده بدهد ، آن چیست که کم کم به بنده داده میشود ؟ رشد و ظرفیت پذیرش الطاف الهی است که در بنده تغییر میکند .

با نماز ( و سایر عبادت و دستورات ) برای بنده تغییری حاصل میشود و این تغییر میتواند تا آخر عمر اتفاق بیفتد . این تغییر برای تازه مسلمان و رسول خدا نیز ایجاد میشود .

در واقع دو وجهه " مرتبه روحانی " و " طول عمر " برای نماز و رشد معنوی باز است . این رشد معنوی در عالم خارج چیزی را تغییر نمیدهد ، بلکه توانائی پذیرش نور الهی را در بنده تغییر میدهد .

لطف الهی قدیم است و دائم و بدون تغییر دائم در حال تابیدن است . در واقع برای خدا ، زمان عقب و جلو نداریم . در هر لحظه الهی ، اول تا آخر حاضر است . پس لطف او از اول تا آخر بدون کم و زیاد بر " عالم امکان " تابان است . این ظرفیت بنده است که از این انوار الهی چه میزان توان دریافت داشته باشد .

هر بار که نماز را میخوانیم به سفری میرویم . در این سفر ادراکی برای ما ایجاد میشود اغلب متفاوت از قبل . پس میتوان گفت که معنی هر نماز با دیگری فرق دارد . همین سوره حمد با هر بار خواندن ( و توجه به معانی آن ) حالتی از بندگی را به یاد ما می آورد . معلوم است که گوینده این سوره ( خداوند ) همه این حالات ما را میدانسته اند و برای ما این مطالب را گفته اند .

سر نماز در این است که با هر بار خواندن ، مطلب جدیدی بر بنده در هر مرتبه بیان میگردد . در واقع خداوند با ما گفتگو میکند . با همه بندگان در همه سطوح و در همه عمر .

در ایام غیبت حضرت حجت

در ایام غیبت حضرت حجت

امام دوازدهم مورد علاقه همه پیروان ایشان میباشند و همه عاشقان آن حضرت در وجوه مختلف زندگی ایشان تفکر ، مطالعه و کنکاش میکنند .

در واقع وجهه بشری ایشان نیز مانند هر بشر دیگری نیازها و مشخصات طبیعی خود را داشته اند . طبیعی است که ایشان مانند اجداد بزرگوارشان شغلی داشته و از آن طریق روزگار میگذرانده و ازدواج کرده اند .

جائی ندیدم ولی ایشان نیز مانند سایر اخلاف خود ، سنت رسول خدا را در ازدواج ، حتما اجرا نموده و صاحب فرزند بوده اند . ( یکی از کنیه های ایشان " ابوالقاسم " است )

طبیعی است که ایشان وظیفه پدری را به بهترین حا لت ممکن انجام داده اند . در نتیجه فرزندان ایشان ، عالم به امامت آن حضرت بودند و به وجود ایشان افتخار میکردند . این فرزندان نیز ازدواج نموده اند ، اما به احتمال زیاد امامت پدر را از فرزندان مخفی میکردند .( بیان نمیکردند )

اگر ایشان دو فرزند داشتند و هر سی سال این افراد ازدواج میکردند و دو فرزند میداشتند ، بعد از یازده صد سال ( هزار و صد سال ) امروز ، از نسل ایشان بیش از هشت ملیون نفر زندگی میکنند .

این که فرزندان ایشان را " سید " نمینامیم ، نشان میدهد که نسبت ظاهری رجحانی برای افراد نیست . بلکه نسبت معنوی است که اهمیت دارد . ( از همان رو که از رسول خدا شنیدیم " سلمان منی " )

در خصوص شغل ایشان حدث هائی میشود زد ، اما هر چه بوده جوری کار میکردند که کمتر دیده میشدند . ( یا اگر دیده میشدند ، کسی ایشان را نمیشناخت ) یعنی از باغ نخل داری تا کاسب بازاری ، طیف فعالیتهائی است که به صورت بالقوه ایشان میتوانستند انجام دهند . به احتمال زیاد ایشان کارهای دولتی و درباری نمیکردند .

نکته سوم این است که ایشان هم به احتمال زیاد خادمینی داشتند . این خادمین با افتخار به ایشان خدمت میکردند . در هر زمان تعداد این خادمین زیاد نبود ( و نیست ) اما به احتمال زیاد برای بعضی کارهای ظاهری این خادمین وجود داشته و ناشناخته بوده و خواهند بود .