ایران دچار کمبود زاد و ولد شده و بر عکس سرعت زاد و ولد در افغانستان بالا است . پیشبینی میشود که در آینده جمعیت ایران پیر شوند و این در حالی است که جمعیت افغانستان با جوانی نیروی کار در اینده روبرو خواهد بود .
امروز فارغ التحصیلان ایرانی ( بیکار ) حجم بالائی دارند و در افغانستان بر عکس جمعیت مورد نیاز تحصیل کرده و متخصص کم هستند .
چنانچه امکان جابجائی این نیروی کار در هر دو سو فراهم گردد .متخصصین ایرانی برای امروز افغانستان مفید خواهند بود و در کنار هر متخصص ایرانی گروهی از کم تخصص های افغانی میتوانند اشتغال داشته باشند . و بر عکس ، در ایران به نیروی کاری کم تخصص ( و جوان ) نیاز داریم و کمبود این نیرو از افغانستان قابل استفاده است .
با توجه به مشترکات فرهنگی و زبان مشترک ، موفقیت هر دو سرزمین در مشارکت کاری قابل پیش بینی است .
موارد زیادی است که دو طرف میتوانند به یکدیگر کمک کنند . تامین بازار محصولات کشاورزی افغانستان ( در ایران ) و کاهش محصولات ایرانی به دلیل خشکسالی و تغییرات اقلیمی یکی دیگر از موارد همکاری مشترک میتواند باشد .
استفاده از تجارب ایران در استخراج معادن افغانستان و ایجاد اشتغال در بخش معدن برای افغانستان نیز یکی دیگر از موارد همکاری دو طرف میتواند باشد .
بخشهای بهداشت و پزشکی و توسعه بیمارستانها در افغانستان – توسعه فناوریهای دیجیتال – ساخت و راه اندازی شهرکهای صنعتی و بسیاری از موارد مشابه میتواند ضمن ایجاد اشتغال برای هر دو طرف ، ثروت و بهبود شرایط زندگی را برای مردم بخصوص مردم افغانستان در بر داشته باشد .
یادمان باشد مشکل امنیتی افغانستان دیر یا زود حل خواهد شد .