جایگزینی آلومینیوم به جای مس در موتورهای الکتریکی

آلومینیم نیز چون مس مقاومت الکتریکی کمی دارد و در صنعت برق و انتقال قدرت کاربرد زیادی دارد .
اما هنوز در موتورهای الکتریکی جایگزین مس نشده است .
آلومینیم با وزن حدود ثلث مس انتخاب بهتری است , اما بدلیل کمی مقوم تر , ممکن است موتورهای الکتریکی کمی حجیم تر شوند . اما از وزن و قیمت آنها کاسته خواهد شد .
این ماده خصوصا برای خودروهای برقی ایده آل است .
همچنین توربینهای بادی متداول و تقریبا همه انواع ژنراتورهای برق , بدلیل کاهش وزن کلی و کاهش وزن عامل متحرک ( روتور ) بسیار اقتصادی تر خواهند بود .
جایگزینی حتی ده درصد آلومینیم به جای مس , بازار جهانی این فلزات را دگرگون خواهد کرد .
مس عنصری کمیاب و برعکس آلومینیم در همه جای زمین فراوان است .
استفاده گسترده از آلومینیم به جای مس , تاثیر مهمی روی کشورهای تولید کننده و مصرف کننده خواهد داشت .

آینده رشد اقتصادی چین چگونه خواهد بود ؟

چین از اوج رشد خود گذشته است . گر چه آینده تابع رفتار دولتمردان چین است اما تا حدود زیادی میتوان اطمینان داشت که رشد چین به آهستگی کم شده و به میزان رشد طبیعی کشور ( چین ) خواهد رسید . در بلند مدت رشد همه کشورها با رشد جهان یکسان خواهد بود .
در آینده , چین بیشتر درگیر اصلاحات داخلی اقتصادی خواهد بود و از به هم زدن اقتصاد جهانی سودی نصیب خود نخواهد دید , پس به آن اقدام نخواهد کرد .
اما چین همیشه یک فرصت است , کشورهای دیگر با سرمایه‌گذاری و بازیهای اقتصادی منافع زیادی از این کشور خواهند برد . چیزی شبیه یک بازی برد- برد .
رقیب اصلی اقتصادی چین ( در آینده ) یعنی هندوستان هنوز راه زیادی دارد تا به عنوان رقیب عرض اندام کند . پس تا مدتها چین ( بعد از چیرگی بر اقتصاد آمریکا ) قدرت برتر اقتصادی خواهد بود .

چرا غرب داعش را از بین نمیبرد ؟

از بین بردن داعش یک عمل است ، اما استفاده از نیروهای داعش عمل دیگر . نه تنها داعش ، بلکه هر گروه – فرد و موقعیت خاصی که به وجود آید ، مانند یک ثروت قابل استفاده است .

طبیعی است که اگر استفاده و ضرر نابودی داعش محاسبه شود ، استفاده از داعش سود بیشتری خواهد داشت .

آمریکا میلیاردها دلار سلاح در اختیار عربستان میگذارد تا یمن را تصرف کند . اما سلاحهای خریداری شده عراق را برای حمله به داعش به آنها نداد . طبیعی است وجود داعش سود برای غرب دارد که بهتر از نبود آن است .

در سایر نقاط جهان نیز چنین است . تصرف منافعی نیروهای شورشی در سرتاسر جهان بسیار سودآور تر از نابودی آنها است . راه های زیادی وجود دارد که میتوان از نیروهای شورشی سراسر جهان استفاده کرد .

هر گروه یک واحد است با یک تجربه و یک اندیشه . کشوری مثل آمریکا سالها است که با همه انواع گروه های شورشی با روشهای مختلف از شکنجه و کشتار گروهی تا هدایت غیر مستقیم برخورد کرده و حتی اگر در مواردی اشتباه کرده باشد ، امکان درس گرفتن از آن را داشته است .

چرا ما از داعش استفاده نکنیم . چه بهره برداری از داعش میتوان کرد که برای ما مفید باشد ؟ از سایر گروه های دیگر در سرتاسر جهان چه ؟

آیا میتوانیم بر ثروت جهان بیفزائیم ؟ یا از امکانات جهان بهره برداری کنیم ؟ آیا هنوز تامین کننده مواد خام هستیم ؟ یا به بلوغ لازم برای قضاوت نکردن و هم افزائی جهانی رسیده ایم ؟

آینده مشخص خواهد کرد .

الگوی جوانها و مردم

متاسفانه مشاهده میکنیم جوانهای ما ( دختر و پسر ) مانند غربیها لباس می‌پوشند , رفتار می‌کنند و سخن می‌گویند ( آن هم نه طبقه بالای غربی , بلکه بیشتر خوانندگان سبک رپ و غیره )
این امر نشان می‌دهد آنها الگوی مناسب وطنی ندارند .
اکثر این جوانها ریشه اخلاقیات وطنی دارند ( گذشت , خدمت , احترام به بزرگتر و غیره ) اما نبود الگوی ظاهری مشهود است . قهرمانان وطنی ( ورزشکاران , خوانندگان و ... ) نیز الگوی خود را از غربیها میگیرند . در واقع آنها رفتار ساز نیستند . آنها با تقلید رفتار دیگر جوانها یا غربیها سعی در محبوبیت دارند .
از خالکوبی زیاد گرفته تا مدلهای جدید آرایش مو و غیره .
بگذریم که حیثیت قهرمانی گروهی از ورزشکاران را با یک پست غیر مرتبط یا گاهی مرتبط خریداری کرده‌اند و از وجهه آنها بهره برداری خاص می‌کنند . این یعنی آنها جهان بینی کافی ندارند و نباید از این گروه انتظار این چنینی داشت .
لازم است گروهی در بخش فرهنگ سازی به این امر بپردازند .
نوع پوشش , رفتار , گویش باید الگو سازی شود . مردم باید قهرمانانی داشته باشند که از آنها تقلید این چنینی کنند .
در تاریخ ما افراد زیادی داریم که میتوانند الگو باشند .
عیاران یکی از این گروه هستند . جدای از واقعیت تاریخی ایشان . میتوان به اسم ایشان همه خوبیها را الگو سازی کرده و مردم بخصوص جوانها را به سمت جوانمردی و انسانیت هدایت نمود .
داشتن لباس و نحوه پوشش خاص و مقبول جامعه بخصوص از نوع وطنی بسیار مطلوب است .
استفاده از دستاوردهای غربی با تقلید از افراد سطح پایین جوامع غربی متفاوت است . باید از شکل جدید و امروزی غرب زدگی دور شد و به داشته هایمان بهای بیشتری بدهیم .

آلودگی صوتی مجاز هر خودرو چقدر است ؟

مشاهده میکنیم خودروهای مستعمل صداهای ناهنجار از خود ساطع می‌کنند همچنین جوانان با صدای بلند لوازم صوتی یا دستکاری خودرو , صدای اضافی به محیط وارد می‌کنند .
امنیت اجتماعی حکم میکند میزان صدای مجاز خودرو مشخص گردد ( مثلا 20 دسیبل در فاصله یک متری ) و نیروهای انتظامی با این معضل اجتماعی مقابله نمایند .
طبیعی است که قانونگذاران نیز قانون مناسب برای جریمه نقدی , اصلاح یا ضبط خودرو برای دولت اقدام نمایند .
استفاده از صدای زیاد در داخل خودرو , در حالی که مزاحمتی برای دیگران نداشته باشد آزاد است اما عدم مزاحمت برای مردم در اولویت است . مثلا زمانی که درب یا پنجره خودرو باز میشود , صدای موسیقی داخل خودرو از یک حدی بلندتر نباشد .

بحثی در حد توان دانستن و پی به ناشناخته ها بردن

یکی از محدودیتهای ویژه انسانی ، میزان عمر انسان است . در محدوده سن انسان اتفاقاتی رخ میدهد که برای ما آشنا است . بسیاری از وقایع که در زمانهای خیلی کم و یا خیلی زیاد رخ میدهند ، برای ما ملموس نیستند . ما سعی میکنیم با انواع ابزار ( کند و تند کننده ) این واقعیات را با زمان عمرمان مقایسه و یا ملموس کنیم تا آنرا درک نمائیم . اما روی سخن این مبحث نیست .

میدانیم که دانش ( مطلق دانش ) نیاز به آموزش – درک و تعمق و بالاخره اندیشیدن دارد . ذهن ما باید در محیط خاص خود این دانش را پردازش کند .

اما علومی که مقوله آموزش آنها از عمر ما بیشتر باشد برای ما قابل مطالعه و درک نیست . مواردی که پروسه اندیشیدن آنها هم طولانی تر از توان انسان باشد چنین است .

در واقع عمر انسان یک عامل محدودیت توان دانش ما است .

اگر در عالم هستی موجوداتی مشابه انسان با طول عمر دو برابر باشند ، دانش قابل درک توسط آنها از ما بیشتر و متفاوت خواهد بود .

همینطور در حالتی که عمر این موجودات نصف عمر ما باشد ، دانش و جهان بینی آنها متفاوت خواهد بود .

این امر که راه دستیابی بشر به دانش ، با عمر او محدود میشود مشخص است ، اما بشر از راه ها و ابزار دیگری که در دسترس دارد ، امکان پی بردن و درک وقایع را دارد که بعضی از آنها شناخته شده و بعضی هنوز ناشناخته است . با کمک ابزار کمتر استفاده شده بشری میتوان به دانش وسیعتری که محدودیتهای جسمی انسان ایجاد میکند ، پی برد و از آنها برای رشد و تعالی بشریت استفاده کرد .

( یکی دیگر از محدودیتهای دانش بشری روشهای انتقال اطلاعات بین بشر است . ورودیهای مغز انسان محدود و سرعت آنها نیز حدی دارد ، این امر نیز یکی از محدودیتهای بشری است )

استفاده از اطلاعات‌ کاغذهای چسبی دافع حشره سفید

جدیدا در سطح شهر کاغذهای چسبی زرد رنگی را نصب کرده‌اند . این کاغذها جاذب حشرات است و برای کاهش جمعیت حشرات ریز سفید استفاده شده است .
اما ملاحظه کرده‌ایم که در بعضی از آنها سایر انواع حشرات نیز به آنها چسبیده است .
همچنین ذرات گرد و غبار , آزبست ناشی از لنت خودروها و دوده و سایر آلودگیهای شهر تهران به آنها چسبیده است .
با جمع آوری مناسب این برچسبها و بررسی آنها , اطلاعات خوبی از میزان آلودگی در سطح شهر ( هر جا برچسب وجود داشته باشد ) و همچنین جمعیت انواع حشرات ( بخصوص پارازیتهای گیاهان ) بدست خواهد آمد .
اولا حیف است این اطلاعات جمع آوری نگردد . ثانیا با اطلاعات حاصله میتوان در مدیریت فضای سبز روشهای بهتر و کم هزینه تری را پیش گرفته و نتایج بهتری حاصل نمود .

نجات از گردو غبار خوزستان

طبیعی است که بلایای طبیعی را نمیتوان کنترل کرد ، اما در بعضی جاها میتوان با اقداماتی از شدت آن کاست یا محیط مناسبی برای گروهی از مردم ایجاد کرد .

یکی از این موارد گرد و غبار در اهواز ( و شهرهای مشابه ) است . در این شهر میتوان اقدامی انجام داد که برای بخشی از شهر ، تنفس و زندگی راحتتر جریان داشته باشد .

با توجه به گذر رودخانه کارون از اهواز ، آب برای فواره های بزرگ فراهم است . با ایجاد گروهی از فواره های بزرگ ( مشابه آنچه در بعضی نمایشها در شهرهای بزرگ ( مثل تهران و لاس وگاس )به کار میرود ، میتوان یک دیوار آبشاری ایجاد نمود .

این دیوار آبی ( آبشاری ) گرد و غبار این سطح ( هر چند کوچک نسبت به کل فضای غبار گرفته ) را کاملا شسته و هوای عبوری را کاملا از غبار پاک میکند .

با توجه به این که احتمال نفوذ یا ریزش غبار از سطوح بالاتر یا فضای مجاور محتمل است ، میزان غبار فضای پشت این آبشارها بسیار تمیز تر از مکانهائی است که از این روش استفاده ننموده اند .

به این وسیله میتوان هوای بخشی از شهر اهواز را در زمان طوفان برای مردم قابل تحمل تر ساخت .

این کار بهتر از دست روی دست گذاشتن و هیچ کاری نکردن است .

آلباتروس هواپیمائی یا کشتی آلباتروسی !

آلباتروس پرنده بزرگ دریایی است که گاهی چند هزار کیلومتر روی سطح دریا ( نزدیک سطح آب اقیانوس ) پرواز میکند و از غذاهای خاص این مناطق استفاده میکند .

نکته پرواز این پرنده این است که بیشتر انرژی پرواز را از امواج اقیانوس جذب میکند !

در زمان شوروی سابق و اوج جنگ سرد ، دانشمندان روسیه این روش پرواز را در نوع خاصی از هواپیما ( مخصوص دریای خزر ) به کار بردند که بعدها غربیها آن را بررسی و از تکنولوزی آن شگفت زده شدند . در سالهای اخیر سعی شده از این تکنولوزی برای نوع خاصی قطار زمینی بدون اصطکاک استفاده شود.

این هواپیما با بال کوتاه ، میتواند روی سطح دریای خزر ، نیروهای نظامی و ادوات سنگین را حمل نماید .

میتوان از این تکنولوژی برای ساخت هواپیماهای سریع با پرواز در سطح اقیانوسها و همچنین برای کشتیهای باربری ، با پرواز بر فراز سطح آبهای اقیانوس استفاده کرد .

یادمان باشد قبلا تکنولوزی هواپیماهای تورنادو ابداع شده است .این هواپیما در ارتفاع سی متری زمین ( زیر سطح رادار ) پرواز میکند و با تشخیص موانع ، به صورت اتومات از روی آنها رد میشود .

با استفاده از تکنولوژی هواپیمای تورنادو در این آلباتروسها ، بصورت اتومات از مواجهه با امواج ( احتمالی ) دریائی میتوان احتراز نمود .

هواپیماهای نزدیک سرعت برای مسافر بری

و هواپیماهای باربری با سرعت چند صد کیلومتر

این هواپیماها در نزدیکی بنادر میتوانند مانند انواع معمولی کشتیها با سرعت کم حرکت نمایند .

آیا به واسطه جنگ سوریه آمار فوتی های افزایش یافته ؟

متاسفانه دسترسی به آمار فوتی های سوریه قبل از جنگ نیست . اما با توجه به آمار یک کشور نزدیک ( فرهنگی ) و تعیین نسبت وفات در یک کشور در زمان صلح و آمار سوریه در زمان جنگ ، نسبت به تاثیر جنگ روی آمار کشته های سوریه میتوان اظهار نظر کرد . آمار 4 سال گذشته کشته های سوریه را 240 هزار نفر تخمین میزنند . با توجه به جمعیت 23 ملیون نفری سوریه ، برای این تعداد سکنه سوریه برای پنج سال انتظار چه میزان فوتی ( در حالت بدون جنگ ) باید داشته باشیم ؟

در روزنامه 21 شهریور سال 94 برای آمار فوتیهای ایران را 994 فوتی در روز بیان نموده است ( میانگین پنج ماهه نخست سال جاری ) با جمعیت حدود 79 ملیون نفر .

نسبت جمعیت دو کشور 79 به 23 برابر است با 3.43 برابر  یعنی با نسبت فوق نسبت وفات نرمال بدون جنگ سوریه برابر میشود با 289 نفر که معادل است با " 105485 نفر" و برای چهار سال خواهیم داشت " 527425 نفر "

این بدان معنا است که اگر در سوریه جنگ نبود و آمار مرگ در سوریه به نسبت جمعیتی مشابه ایران بود ف باید بیش از پانصد هزار نفر فوتی میداشت !

حالا با میزان فوتی نیمی از محاسبه بالا مشاهده میکنیم که میزان فوت در سوریه در حالت جنگی نصف ایران است ( به نسبت )

این امر میرساند که

" حالت جنگی در سوریه به آمار مرگ و میر در سوریه تاثیر مهمی نگذاشته است "

در واقع این وضعیت جنگی در سوریه  زندگی مردم را با مشکل مواجه کرده است . زخمی و معلول روی دست مردم گذاشته و با ایجاد نا امنی در کشور ، باعث توقف ارتباط اقتصادی مراکز جمعیتی شده و در نهایت بدلیل توقف فعالیتهای اقتصادی ( و نا امنی ) مردم ناچار به مهاجرت از مساکن خود شده و تعداد زیادی آواره گشته اند .

این وضعیت نه جنگ و نه صلح به نفع مردم سوریه نیست .