منطق کشورهای در حال توسعه این است که چون دیگران سالها محیط زیست را آلوده کردند و توسعه یافتند , حالا که نوبت به ما رسید ما هم حق توسعه یافتن ارزان را برای مردم فقیر کشورمان داریم .
ظاهرش درست است اما چند اشکال دارد .
اول : توسعه یافتن با آلودگی و بدون آلودگی دو حق انتخاب است و برای توسعه لازم نیست حتما محیط زیست ( به خصوص هوا ) را آلوده نمود .
دوم : آنچه سایر کشورها کردند , از جهل ایشان بود که این کشتی حیات روی زمین را سوراخ میکردند .
آن روزها وجود چند قطره آب در داخل کشتی به نظر نمی آمد که باعث غرق کشتی شود . اما امروز به نقاط حدی غرق کشتی رسیدهایم .
این خیلی احمقانه است که اگر کسی حقی هم داشته باشد برای استفاده از حق , کل کشتی حیات کره زمین را غرق نماید .
اتفاقا کشورهای در حال توسعه فرصت خوبی دارند که بدون هزینه تعویض تکنولوژی از تکنولوژیهای پاک استفاده کنند .
ادامه روند کنونی نه تنها ما را از نقطه بدون بازگشت عبور خواهد داد , بلکه بیشترین صدمه را به خود کشورهای در حال توسعه خواهد زد . ( و البته آمریکا )
باید ترمز رشد تولید گازهای گلخانهای کشیده شود و آنچه تا رسیدن به نقطه بدون بازگشت مانده را به عنوان ضریب اطمینان حیات باقی گذاشت .
چینو دیگر کشورهای در حال توسعه میبینند که ادامه آلودگی باعث رشد اقتصادی نمیشود .
پس با جلوگیری از آلودگی سعی خود را ادامه دهند .
پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۴-۰۹-۱۳
هارمونی بین افراد بشر
همه افراد بشر خوبند . اما این خوبها همه با هم راحت نیستند . بعضیها با هم راحتتر و بعضی در کنار هم کم فروغ میشوند .
علت در هارمونی آنها است . اگر به یک واقعه با هم متالم گردند , هارمونی مشابه دارند و بر عکس اگر به یک واقعه شاد شوند همچنین .
لزوما اندازه شادی و تالم آنها یکسان نیست .
اگر افراد با هارمونی مشابه کنار هم باشند , طبیعی است که آنها شادتر و رشد مادی و معنوی آنها بیشتر خواهد بود .
علاوه بر انتخاب دوستان که در آن نقش هارمونی بسیار مهم است ازدواج نیز میتواند نقش هارمونی را به نمایش بگذارد .
ازدواج های ناموفق از عدم هارمونی دو طرف حکایت دارد که تا حدود زیادی توسط طرفین و اطرافیان قابل شناسایی است . این هارمونی امری دو طرفه است و هارمونی یکطرفه عملی نیست .
از این امر در انتخاب کارمندان مناسب و تشکیل هر اجتماعی میتوان بهره برد .
سخنی در خصوص توابین که بعد از واقعه عاشورا قیام کردند
میفرمایند " هر کس بمیرد و امام زمانش زا نشناسد , به مرگ دوره جاهلیت مرده است "
بعد از امام حسین ع عده ای با برادر آن حضرت (محمد حنفیه ) که در مدینه بودند به امامت بیعت کردند , در حالی که امروز امام چهارم مان حضرت سجاد ع را میشناسیم , در آن روزها برای بسیاری ناشناخته بودند .
پس کسانی که قیام کرده و کشته شدند و امام خود را نشناختند به مرگ دوره جاهلیت مرده اند .
امیدواریم که انشاالله امام در لحظه مرگ آنها را دریافته باشند . اما وظیفه آنها قبل از قیام شناخت امامشان بود که کوتاهی کردند .
خداوند بیامرزدشان .
از اینجا درک میگردد که مرتبه ای بالاتر از جان دادن نیز داریم و آن اجرای اوامر الهی که همان شریعت مصطفوی است میباشد .
( امیرالمؤمنین علی ع میفرماید : هر کس بمیرد مرا خواهد دید , چه کافر باشد یا منافق و یا مومن )
لاجیک اپتیک
در عالم اپتیک نیز میتوان مدارهای منطقی طراحی نمود .
تصور کنید یک آمپلی فایر نوری داشته باشیم . دیگر نیازی نیست زیر میکروسکپ نورهای شدید بتابانیم . با کمترین نوری که از سطوح سلولی یا فضای بین ستارگان به ما برسد میتوانیم آنرا تقویت کرده و مشاهده کنیم .
مدارهای اپتیکی در بسیاری جاها میتواند جایگزین مدارهای الکترونیکی گردد .
کاربردها ی این تکنولوژی بسیار زیاد میتواند باشد .
دو دسته آنالوگ و پالسی برای اپتیک میشود تصور نمود .
آنالوگ آن مشابه آمپلی فایر , استفاده معمولی از آیینه ها و شیشه ها است .
کاربرد دیجیتال آن در مبنای دو و غیر دو عملی و با کمترین انرژی قابل اجرا است .
مدارهای منطقی " And " و " Or " اپتیکی بسیار ساده و تکنولوژی آن موجود است . پیشرفتهای اولیه این مبحث نو تکنولوژی بسیار سریع خواهد بود . نظر به این که امکان تبدیل مدارهای اپتیکی به الکترونیکی ممکن است , طبیعی است که مدارهای مرکب نیز داشته باشیم و در ابتدا. مدارهای کاربردی مرکب رشد و توسعه پیدا کند .
راه حل انتقال و بازگرداندن یک میلیون نفر به کربلا
کربلا و نجف از مردم ایران جدا نیست و رفت و آمدهای مناسبتهای مذهبی و غیر مذهبی باعث هجوم جمعیت به این اماکن میگردد .
یکی از موارد مهم مسئله حمل و نقل مسافر در این ایام است . انتقال بیش از یک میلیون نفر در چند روز و بازگرداندن آنها در پایان مناسبت .
قطارهای دو خطه مثلا از کرمانشاه به کربلا میتواند یکی از گزینهها باشد .
خود کرمانشاه نقش ترمینال توزیع مسافر را در راه های مختلف خواهد داشت .
این حجم جمعیت نیازمند یک نوع کانوایر انسانی است و چیزی فراتر از چندین واگن قطار نیاز دارد . ایستگاه های مبدا و مقصد این مجموعه باید ظرفیت ده هزار نفر در ساعت برای چندین روز را داشته باشد , در حالی که مسیر ورودی و خروجی از یکدیگر مجزا باشد .
۱۳۹۴-۰۹-۱۲
آیا میشود ضررهای تخلیه دریاچه های هیمالیا را کم کرد ؟
بلی
راه حل معقول این کار این است که از ضربه این اتفاق کاست . در ماه های سرد سال بخش بزرگی از دریاچه یخ خواهد بست و همچنین سایر آبهائی که به عنوان پشتوانه دریاچه ممکن است ضرر بزنند بصورت یخ هستند .
کافی است در ماه های سرد سال اجازه خروج کنترل شده آبهای دریاچه داده شود . به علت سرما بخشی از آبهای ازاد شده نیز احتمالا بصورت یخ در دره های مسیر خواهد ماند . اما بخش مهمی از آب دریاچه در فصلی که رودخانه ها کم آب هستند در بستر رودها جریان خواهد یافت .
نظر به این که این تخلیه پیش بینی شده است ، میتوان پیش بینی کرد و از ضررهای انسانی و مالی احتمالی نیز پرهیز نمود .
در فصول دیگر سال که هوا گرم میشود نیز بقیه آب " به تدریج " از حالت یخ خارج شده و در مسیر رودخانه جریان خواهد یافت . آنچه میتواند بصورت یکباره خطرناک باشد ، در طی یک سال و کم کم تخلیه شده و کمترین خطر را برای بشر خواهد داشت .
http://www.bbc.com/persian/science/2015/12/151201_cop21_mount_everest_lakes_expand_nm
۱۳۹۴-۰۹-۱۱
کارایی سازمان کشور , درآمد سرانه , بهبود کارآیی , مقایسه کشورها در درآمد سرانه
فرض کنیم برای کشور خودمان میزان راه ها را به ازای هر نفر و یا نسبت به سطح کشور اندازه بگیریم و با این معیار خود را با دیگران مقایسه کنیم .
حال در جایی که راه دور یک کوهستان میگذشت تا به قله برسد و سپس از سوی دیگر با شرایط مشابه سرازیر شود , یک پروژه تونل راه را نزدیک نموده باشد .
چه میشود ؟ کل راه های کشور کاهش خواهد یافت . در واقع کارآیی و بهره وری افزایش یافته است . پس متغییر جدید را باید در محاسبه وارد کرد .
وقتی به اندازه گیری تولید ناخالص داخلی بپردازیم , تفاوت وحشتناک خواهد شد .
بخش بزرگی از اقتصاد ما صرف آموزش و کمک آموزش میشود .
کلاسهای کنکور , کلاسهای کمک درسی در همه سطوح , آزمونها و حتی ادارات بزرگ برگذار کننده کنکورهای متنوع .
این بخش از اختصاص حالا که هست جزو تولید ناخالص داخلی است و به خصوص هزینههای آن در بخش آموزش , سطح آموزشی کشور را بالا نشان میدهد . حالا اگر این بخشها نبود . بچهها در مدارس بیشتر و بهتر درس میخواندند و بهره وری آموزشی بالاتر بود , وظیفه برگزاری کنکور نیز توسط واحدهای مربوطه انجام میشد .
در آنصورت هزینه بخش آموزش به ظاهر کم میشد ( در کل اقتصاد و درصدی از تولید ناخالص داخلی ) و البته تولید ناخالص داخلی نیز کاهش میافت .
امروزه بسیاری کارها وجود دارد که از اصل میتواند نباشد .هزینه این کارها بصورت مالیات مستقیم یا غیر مستقیم توسط جامعه پرداخت میگردد . البته همه کشورها از این قبیل کارها دارند , درصد آن در کشورها متفاوت است .
اگر بخواهیم اقتصاد کشورها را با تولید ناخالص داخلی مقایسه کنیم. باید کارآیی را نیز در نظر بگیریم .
هر میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی برای کشورهای با بهره وری بالا و پایین خیلی تفاوت میکند .
مقایسه کارآیی کشورها نیز امر مهمی است که موجب شناسایی روشهای بهتر برای گسترش در دیگر کشورها خواهد بود . مطالعه و بهبود مستمر کارآیی سازمانهای دولتی باید جزو وظیفه همه کشورها باشد .
حال در جایی که راه دور یک کوهستان میگذشت تا به قله برسد و سپس از سوی دیگر با شرایط مشابه سرازیر شود , یک پروژه تونل راه را نزدیک نموده باشد .
چه میشود ؟ کل راه های کشور کاهش خواهد یافت . در واقع کارآیی و بهره وری افزایش یافته است . پس متغییر جدید را باید در محاسبه وارد کرد .
وقتی به اندازه گیری تولید ناخالص داخلی بپردازیم , تفاوت وحشتناک خواهد شد .
بخش بزرگی از اقتصاد ما صرف آموزش و کمک آموزش میشود .
کلاسهای کنکور , کلاسهای کمک درسی در همه سطوح , آزمونها و حتی ادارات بزرگ برگذار کننده کنکورهای متنوع .
این بخش از اختصاص حالا که هست جزو تولید ناخالص داخلی است و به خصوص هزینههای آن در بخش آموزش , سطح آموزشی کشور را بالا نشان میدهد . حالا اگر این بخشها نبود . بچهها در مدارس بیشتر و بهتر درس میخواندند و بهره وری آموزشی بالاتر بود , وظیفه برگزاری کنکور نیز توسط واحدهای مربوطه انجام میشد .
در آنصورت هزینه بخش آموزش به ظاهر کم میشد ( در کل اقتصاد و درصدی از تولید ناخالص داخلی ) و البته تولید ناخالص داخلی نیز کاهش میافت .
امروزه بسیاری کارها وجود دارد که از اصل میتواند نباشد .هزینه این کارها بصورت مالیات مستقیم یا غیر مستقیم توسط جامعه پرداخت میگردد . البته همه کشورها از این قبیل کارها دارند , درصد آن در کشورها متفاوت است .
اگر بخواهیم اقتصاد کشورها را با تولید ناخالص داخلی مقایسه کنیم. باید کارآیی را نیز در نظر بگیریم .
هر میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی برای کشورهای با بهره وری بالا و پایین خیلی تفاوت میکند .
مقایسه کارآیی کشورها نیز امر مهمی است که موجب شناسایی روشهای بهتر برای گسترش در دیگر کشورها خواهد بود . مطالعه و بهبود مستمر کارآیی سازمانهای دولتی باید جزو وظیفه همه کشورها باشد .
قانون اساسی را باید از ابتدا به انتها نوشت و ابتدا حقوق مردم است
در قوانین اساسی , ابتدا سازمان کشور درج میشود . آنچه تصور میشود عدالت و مطلوبیت کافی را ارائه میدهد , سپس به اصل مربوطه که حقوق انسانها است میپردازد .
در حالی که اول قانون اساسی حقوق و مطالبات انسانی است و در انتها سازمان دولتها است .با پیشرفت بشریت ممکن است سازمان دولت تغییر کند , اما مطالبات اولیه انسانی خیر .
باید جوری قوانین اساسی تدوین گردد که اجازه پیشرفت سازمان دولتها را بدهد . همچنین اجازه اختلاف نظر مردم در تغییر روشهای اداره خود را بدون نیاز به انقلاب و موارد مشابه فراهم آورد .
هنر قانون اساسی نویسی زمینه ه. گونه ظلم را در آینده میتواند از بین ببرد .
همچنین حل مقوله رای اکثریت بر اقلیت باید به گونهای باشد که به اقلیت ظلم نشود .
باید در نظر داشت هر گونه قانونی برای ایجاد پ حفظ عدالت است این اصل نباید در بین قوانین یا روشهای اجرایی مخدوش گردد .
البته مشهود است که اکثر قوانین اساسی نوشته شده سعی در حفظ عدالت با توجه به اولویتهای خود همت گماشته اند .
در حالی که اول قانون اساسی حقوق و مطالبات انسانی است و در انتها سازمان دولتها است .با پیشرفت بشریت ممکن است سازمان دولت تغییر کند , اما مطالبات اولیه انسانی خیر .
باید جوری قوانین اساسی تدوین گردد که اجازه پیشرفت سازمان دولتها را بدهد . همچنین اجازه اختلاف نظر مردم در تغییر روشهای اداره خود را بدون نیاز به انقلاب و موارد مشابه فراهم آورد .
هنر قانون اساسی نویسی زمینه ه. گونه ظلم را در آینده میتواند از بین ببرد .
همچنین حل مقوله رای اکثریت بر اقلیت باید به گونهای باشد که به اقلیت ظلم نشود .
باید در نظر داشت هر گونه قانونی برای ایجاد پ حفظ عدالت است این اصل نباید در بین قوانین یا روشهای اجرایی مخدوش گردد .
البته مشهود است که اکثر قوانین اساسی نوشته شده سعی در حفظ عدالت با توجه به اولویتهای خود همت گماشته اند .
۱۳۹۴-۰۹-۱۰
قیف نوترونی
خورشید بزرگترین صادر کننده نوترون در منظومه شمسی است . بدلیل بی بار بودن و بسیار کوچک بودن نوترون به هیچ طریق نمیتوان جلوی آنرا گرفت و آنرا به یک نقطه متمرکز نمود . ( تا حالا ) دیوارهای خیلی ضخیم شاید بتواند جلوی آنرا بگیرد یا شدت آنرا کاهش دهد . برای کنترل و کاهش شدت آن در نیروگاهها از آب سبک و سنگین استفاده میشود .
اگر میشد نوترونها را در یک نقطه متمرکز کرد , امکان ساخت نیروگاههای همجوشی بسیار کوچک و اقتصادی فراهم می آمد . همچنین نیروگاههای هسته ای کوچک در حد یک خودرو اقتصادی و عملی میشد .
هیچ دیواره ای جلوی نوترون را نمیگیرد . نوترون تنها در میدان حاذبه تغییر مسیر میدهد .
لایههای متوالی را در نظر بگیرید که نوترونها با گذشتن از کنار هسته اتمها تغییر مسیر دهند . لایه اول نوترونها را در جای مناسب برای لایه دوم متمرکز میکند . جای مناسب لایه دوم مکانی است که جهت انحراف نوترونها کنار هسته های لایه دوم جوری باشد که به سمت داخل کمی تغییر مسیر پیدا شود .
با تکرار این لایهها نوترونها با شیب ملایم به سمت مرکز جمع میگردد .
با این ترفند میتوان مثلا پنجاه درصد سطح را پوشش داد که 50% نوترونهای ورودی به سطح ( قیف ) مطابق خاصیت قیف تغییر مسیر داده و در یک محل متمرکز گردند .
این نقطه خود به خود پر انرژی خواهد بود و کاربردهای زیادی برای آن میتوان در نظر گرفت .
با توجه به این که امروزه میتوانیم لایه به لایه انواع کریستالها را روی هم رسوب دهیم و همچنین میتوانیم طیف وسیعی از کریستالها را خالص رشد دهیم , میتوانیم با محاسبه و طراحی انواع ساختارهای کریستالی موجود بهترین آنها را در مرحله اول محاسبه و در مراحل بعد طراحی و ساخت .
ساخت قیف نوترونی نیز امکان پذیر است .
اگر میشد نوترونها را در یک نقطه متمرکز کرد , امکان ساخت نیروگاههای همجوشی بسیار کوچک و اقتصادی فراهم می آمد . همچنین نیروگاههای هسته ای کوچک در حد یک خودرو اقتصادی و عملی میشد .
هیچ دیواره ای جلوی نوترون را نمیگیرد . نوترون تنها در میدان حاذبه تغییر مسیر میدهد .
لایههای متوالی را در نظر بگیرید که نوترونها با گذشتن از کنار هسته اتمها تغییر مسیر دهند . لایه اول نوترونها را در جای مناسب برای لایه دوم متمرکز میکند . جای مناسب لایه دوم مکانی است که جهت انحراف نوترونها کنار هسته های لایه دوم جوری باشد که به سمت داخل کمی تغییر مسیر پیدا شود .
با تکرار این لایهها نوترونها با شیب ملایم به سمت مرکز جمع میگردد .
با این ترفند میتوان مثلا پنجاه درصد سطح را پوشش داد که 50% نوترونهای ورودی به سطح ( قیف ) مطابق خاصیت قیف تغییر مسیر داده و در یک محل متمرکز گردند .
این نقطه خود به خود پر انرژی خواهد بود و کاربردهای زیادی برای آن میتوان در نظر گرفت .
با توجه به این که امروزه میتوانیم لایه به لایه انواع کریستالها را روی هم رسوب دهیم و همچنین میتوانیم طیف وسیعی از کریستالها را خالص رشد دهیم , میتوانیم با محاسبه و طراحی انواع ساختارهای کریستالی موجود بهترین آنها را در مرحله اول محاسبه و در مراحل بعد طراحی و ساخت .
ساخت قیف نوترونی نیز امکان پذیر است .
۱۳۹۴-۰۹-۰۹
سخنرانی در " ام آی تی " به مناسبت اجلاس جهانی تغییرات اقلیمی پاریس
فرض میکنیم فرصتی دست داد و به مناسبت اجلاس تغییرات اقلیمی پاریس چند دقیقه ای توانستیم با اساتید و محققین " دانشگاه ام آی تی "صحبت کنیم .
اساتید و محققین محترم
همگی میدانیم که دنیای ما دارد به سوی شرایط نامطمئن برای حیات ، بخصوص حیات بشری حرکت میکند . در خصوص این که شدت این حرکت چقدر است بحث زیاد است ، اما امروز در خصوص این حرکت اجماع وجود دارد و همگی میدانیم که این اتفاق به علت خرابکاریهای بشر است که در محیط زیست مرتکب شده است .
از انتشار بیش از حد " دی اکسید کربن " گرفته تا رها سازی مواد شیمیائی شامل کودها – سموم مختلف – شوینده ها و حتی پلاستیکهای مصرفی خودمان .
شما بهتر از بسیاری از مردمان دیگر در خصوص این که چه عواملی چنین بلائی سر زمین زیبایمان آورده و خواهد آورد اطلاع دارید . سوال صحیح امروز این است .
" چه میشود کرد ؟ "
در نشست پاریس سیساستمداران نشسته اند . آنها متخصص نیستند و حداکثر مشاوران آنها به آنها مشورت داده اند . آنها تکنولوژیهای موجود را عرضه کرده و مقایسه میکنند و میبینند که هیچ راه اقتصادی وجود ندارد . راه های غیر اقتصادی را نیز نمیشود به همه اجبار کرد که انجام دهند و اگر کشوری داوطلب شود ، در واقع ضرر کرده و بقیه جبران آن یک کشور را خواهند نمود .
راه باید همگی کشورها را به سوی هدف ببرد و گفته سیاستمداران و اقتصاد دانان سودی نخواهد داشت .
در واقع راه حل مطلوب باید اقتصادی باشد تا خود به خود توسط همه مردم کشورهای جهان اجرا شود . سیاستمداران و اقتصاد دانان ( تاجران و شرکتهای بزرگ ) میتوانند کمک کنند ، اما خود راه را نمیتوانند بیابند .
این وظیفه به عهده جامعه علمی بین المللی است که شما امروز به عنوان نماینده گروهی از نخبگان آنها به این سخنان توجه نموده اید .
این شما هستید که باید بگوئید به جای بنزین چه چیزی را درون باک بنزین خودروهایمان بریزیم که ... اقتصادی و عملی باشد . چه منبع دیگری میتواند این میزان انرژی را درون خود ذخیره نگهدارد و از لحاظ قیمت با سوختهای فسیلی رقابت کند ؟
آیا انرژی هسته ای راه حل است ؟ پس این شما هستید که باید آنرا آنقدر کوچک کنید که بتوان درون خودروهایمان استفاده کنیم .
به جای تولید برق از سوختهای فسیلی از چه منابعی برای برای تولید برق باید استفاده کنیم . روش حاصله باید توسط چین و هند به کار برده شود و اقتصادی باشد . آنها پریز برق مورد نیاز را باید کجا بگذارند ؟ روی معادن ذغال سنگ و نفت ؟
و یا راه دیگری که شما ارائه کرده اید و با تحقیق و زحمات شبانه روزی روشهای ارزان کردن آنرا یافته اید .
آیا آب فوق اشباح ( آب در دمای بالا و فشار بالا ) میتواند جایگزین بنزین خودروها شود ؟
چگونه بسته های حاوی این ماده را در پمپ بنزینها میتوان بصورت اقتصادی و قابل رقابت با سوختهای فسیلی عرضه نمود .
شاید حل همه مسئله توسط شخص هر یک از شما ممکن نباشد ، اما جهت تحقیقاتت و مطالعات شما میتواند به سمت نجات زمین حرکت کند .
اگر هرکسی هر کاری که میکند ، آنرا در جهت حفظ محیط زیست و یافتن کاربردهای کاهش آلایندگی تغییر جهت دهد و شرکتهای سرمایه گذار را ترغیب به سرمایه گذاری روی زمینه های نجات زمین هدایت کند ، میتوان گفت گام مهمی در این مورد برداشته شده است .
جمع محققین جهانی میتوانند و تنها آنها هستند که میتوانند جهان را نجات دهند .
در هر زمینه ای راه باید اقتصادی باشد . از این راه حل ها محصولات جدید و اقتصادی حاصل میشود که میتواند برای سرمایه گذاران سود آور باشد .
اگر شما چیزی را پیدا کنید ، آنها برای سود خود آنرا خواهند ساخت و در جهان گسترش خواهند داد . سیاستمداران نیز به استقبال این اقدامات خواهند رفت .
اما اگر شما و افراد مثل شما ، راهی پیدا نکنند که زمین ما را نجات دهد چه خواهد شد ؟
آب دریاها بالا خواهد آمد و بخش بزرگی از مردم زمین شرایط زیستی خود را از دست خواهند داد . شاید ثروتمندان بگویند ، ما که در جای امن زندگی میکنیم ، خوب چند نفری جمعیت جهان کمتر شود ، اما در سایر نقاط جهان نیز طوفانها و بارانهای سیل آسا و همچنین خشک سالیهای بزرگ اتفاق که وقوع آنها شروع شده اما شدت آن بیشتر خواهد شد .
با توجه به این که دلیلی برای کاهش این خرابکاری مداوم وجود ندارد ، سیکل خراب شدن اوضاع نرمال جهان ادامه خواهد داشت و شدت خواهد گرفت . تا کجا ؟
تا شرایط تولید خرابیها با حذف آنها برابر شود . یعنی تا جایی که جمعیت جهان آنچنان کاهش یابد که نتواند خرابی را بیش از این ادامه دهد !
آیا باید به این نقطه برسیم تا توقف کنیم ؟ حتما اندیشمندان ما میتوانند راهی برای جلوگیری از این وقایع بیابند . و آن نیز با جایگزینی انرژی مصرفی جهانی خواهد بود .
از حوصله شنوندگان محترم متشکرم .
اشتراک در:
پستها (Atom)