۱۳۹۴-۰۹-۳۰

چه زمانهائی در طول تاریخ پیشرفت متوقف شد ؟

در طول تاریخ مشاهده میکنیم که به صورت پیوسته بشر پیشرفت نموده است . در زمانهائی بشر تصور کرده که به اوج پیشرفت رسیده است . در آن زمان ترمز را کشیده و بدین ترتیب پیشرفت با یک وقفه روبرو شده است . اما موج پیشرفت از کوتاه بینی افراد میگذرد و البته که بارها گذشته است .

میگویند امپراتور چین کشتی های خود را به تمام سرزمینهای دور و نزدیک فرستاد . خیلی قبل از آنکه کشورهای اروپائی به کشتی رانی اقیانوسی بپردازند .

آنها مشاهده کردند که هیچ کجای دنیا به پیشرفتگی چین نیست . امپراتور گفت همه کشتی ها را بسوزانند . آنها نیازی به دنیا نداشتند .

این شد که سالها بعد توسط یکی از همین کشورهای اروپائی بصورت مستعمره درآمدند . ژاپن کوچک ، بخشهای بزرگی از چین را تصرف نمود و الی آخر .

امروز نیز کشورهای پیشرفته تصور میکنند به قدر کافی پیشرفته هستند . اوج تمدن را در شهرهای بزرگ و تکنولوژیها میبینند . و ترمز را کشیدند .

مکانیزم رشد که با نو آوری همراه است را وسط شرکتهای بزرگ متوقف کرده اند . شرکتهای بزرگ فقط به منافع نگاه میکنند . حتی اکثر آنها به موفقیتهای کوتاه مدت بیش از موفقیتهای بلند مدت توجه دارند . " جنرال موتورز"نمونه آنها بود که با کمک دولت آمریکا سرپا ماند .

طبیعی است که مشابه آنچه برای چین اتفاق افتاد . پیشرفت از جای دیگری شروع به رشد کند .

همه جور آدم , همه وقت هست

روی سخن برای افراد منفی نیست .افراد مثبت و خاص مانند ادیسون , انیشتین , خیام , ابن سینا , امیرکبیر و از این دست افراد منظور نظر است .
این شرایط محیطی و اجتماعی است که باعث رشد افراد خاصی می‌گردد .
هر یک از نوابغ بالا بر اساس شرایط محیطی , امکان رشد یافته‌اند .
آموزش و علاقه آنها به برداشتن اولین قدمها توسط این افراد , تابع شرایط محیطی بوده است .
همه وقت انواع نوابغ پیدا میشوند , اما عده کمی امکان ظهور میابند. چرا ؟
محیط اجتماعی نیز مانند هر شخصیتی , روح خاص خود را دارد .به مسیری میرود و آبستن مواردی است .
همانطور که در انتخاب انواع و تئوری تکامل , در هر زمان گونه های خاصی امکان رشد میابند . در امکان رشد نوابغ مثبت و منفی نیز در هر زمان چنین است .
افراد خاصی در هر زمان امکان رشد خواهند یافت .
در زمانی چنگیز و ناپلئون و هیتلر . و در همان زمانها , در محیط دیگری اینشتن و ابن سینا و بیسمارک و امیرکبیر امکان رشد میابند .
فراهم آوردن امکان رشد نوابغ مثبت از وظایف دولتها است .
اگر برنامه‌های کوتاه مدت و تابع شرایط شدن بگذارد .
این امر می‌رساند که اداره بلندمدت کشورها لازم است و در جایی منافع بلندمدت باید بر اهداف کوتاه‌مدت غلبه یابد . و این امر باید در قانون اساسی دیده شده باشد .

دست فروشها بعد از مترو به اتوبوس رسیدند

اتوبان همت
خط آزادی به ونک

۱۳۹۴-۰۹-۲۹

آموزش رایگان در آموزش و پرورش

همه ساله شاهد هستیم که مدارس به بهانه های مختلف از مردم پول طلب میکنند . از خرید کاغذ کپی تا پول گاز مدرسه و کلاسهای فوق العاده و هزار و یک بهانه دیگر .

یکی از راه هایی که میتوان تا حدود زیادی کمکهای مردمی را تحت کنترل درآورد این است که مردم این پولها را به حساب آموزش و پرورش مناطق بریزند و لااقل آموزش و پرورش یک کنترلی روی این هزینه ها داشته باشد .

یعنی مدارس اگر درخواست پول دارند و یا حتی والدین میخواهند کمک مالی به مدرسه بکنند ، این پول را به حساب آموزش و پرورش منطقه واریز نمایند و فیش آنرا به مدرسه تحویل دهند . روی فیش نیز قبل از امضاء مورد مصرف را مشخص کنند . کلاس فوق العاده یا کمک به مدرسه ویا کمک به مربیان مدرسه و غیره .

آیا در دریای جنوبی چین یک مثلث برمودا وجود دارد ؟

ایده مثلث برمودا در زمان جنگ سرد و برای محاصره دریایی کوبا در نظر گرفته شده بود . داستانها و خبرهای انتشار یافته از این بخش جهان ، توجیه کننده هر گونه عملیات نظامی علیه نیروهای متخاصم بود .

حالا با توجه به تنشهای دریای جنوبی چین به نظر میرسد ، ایجاد یک مثلث برمودای دیگر توجیه داشته باشد .

آن منطقه آتش فشانی و  مکانی است که لایه های اقیانوسی به یکدیگر برخورد کرده و یکی در زیر دیگری قرار میگیرد . در نتیجه ، انواع حوادث طبیعی خواهد بود . همچنین با توجه به تغییرات اقلیمی و شدت آن در آن ناحیه از جهان ، ملاحظه میکنیم که انواع توجیهات عجیب و غریب برای این گونه حوادث وجود دارد .

باید منتظر بود و دید کدام یک از طرفین درگیر ، اول اقدام به طرح این قضیه خواهند کرد . البته طبیعی است که این شایعات از دهکده های ساحلی طرف مقابل آغاز شود .

آیا ساخت منزل در کلانشهرها منطقی است

با نگاهی به ظرفیت اقلیمی شهرهای بزرگ میبینیم که ظرفیت جمعیتی اقلیم تکمیل است . یعنی برای مثال , اقلیم زیستی تهران ظرفیت افزایش جمعیت را ندارد . مدتها است که مسئولین شهری مدعی هستند که جلوی افزایش جمعیت شهر را گرفته‌اند .
اما افزایش منازل مسکونی در سطح شهر , خلاف گفتار را اثبات میکند .
با توجه به وضعیت اقلیمی , آلودگی هوا و آب , کمبود و محدودیت آب شرب و سایر معضلات شهرهای بزرگ , افزایش جمعیت این شهرها منطقی نیست .
در نتیجه افزایش واحدهای مسکونی , ساختمانی و به عبارتی ساخت و ساز در این شهرها مخالف منافع عمومی کشور است .
نظر به این که رشد ساخت و ساز به عنوان عامل به حرکت درآوردن اقتصاد انگاشته میشود , باید از روشهای اصلاح شده یر این امر نگاه شود .
مانند توجه به ساخت و ساز در شهرهای کوچک و هدایت جمعیت به سایر مکانهای ممکن .
همچنین ساخت شهرهای جدید . مثل شهر نفت . شهر اینترنت ( اینترنت سیتی ) . شهر سلامت ( با تمرکز انواع درمان ) . و غیره .

۱۳۹۴-۰۹-۲۸

نگاهی به تشابه ضرب المثلهای آلمانی ( و سایر نقاط هم خانواده ) با ایرانی برای نمونه ضرب المثل " دندان اسب پیش کشی را نمیشمرند " را با ضرب المثل آلمانی زیر خیلی نزدیک است . دهان اسب پیشکشی را نگاه نمی‌کنند (Einem geschenkten Gaul schaut man nicht ins Maul)

شاید این ضرب المثلها ، قبل از مهاجرت آریائیها به اروپا شکل گرفته است . اکثر این ضرب المثلها نکات جالب و عمیقا انسانی را در دل خود دارد . شاید بتوان در موارد مشابه مشترکات مذهبی نیز از آنها استخراج کرد .

به هر تقدیر ، نه تنها نسل اروپائیان و ریشه زبان های " هند و اروپایی " ( تقریبا همه زبانهای اروپایی امروز ) یکی است ، بلکه در زمان شروع مهاجرت ، حتما دین و اعتقادات مشترک نیز داشته اند .

http://www.dw.com/fa-ir/%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D9%88%D8%A8-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87%D8%A7/g-18927851

رابطه فضا با زمان

در گذشته رابطه انرژی و ماده مشخص و ثبت گردیده است . این سوال اما وجود دارد که آیا زمان و فضا نیز با یکدیگر رابطه ای دارند ؟

آیا میتوان برای آن رابطه ای پیدا کرد ؟

چه این رابطه کشف گردد و یا نه ، تحقیق در این زمینه  به درک بهتری از فضا و زمان منجر خواهد شد . 

روانشناسی مردم ایران

یکی از آنچه که در فرزندانمان مشاهده میکنیم این است که هر آنچه اتفاق بیفتد ( به خصوص وقایع نا مطلوب ) را به گردن دیگران می اندازند .در ابتدا والدین و کمی که بزرگتر شوند ، جامعه و بزرگترین پدر ممکنه یعنی دولت .

از طرفی بزرگترها و اندیشمندان ما نیز دچار همین مشکل هستند . آنها نیز مشکلات تاریخی ایران را در از دست دادن سرزمینها به گردن امپراتوریهای " روس " و " انگلیس " می اندازند . گر چه نقش این دو امپراتوری  را در مشکلات و مصائب کشور نمیتوان نادیده گرفت .

اما خود ما در این وقایع نقشی نداشتیم ؟

جدای از داستان قاجار و وقایع بعد از آن ، در طول تاریخ موارد مشابه داشته ایم . دولتها به وجود می آمدند ، رشد میکردند ، در حال اوج رشد مدتی به سکون ادامه میدادند و این سکون باعث میشد " آنتلوپی منفی " در کشور جمع گردد ( در هر دوره تاریخی به نوعی ) و با یک تکان کوچک ، امپراتوریها سرنگون میشدند .

آنچه در چند صد ساله اخیر برای ما اتفاق افتاد که از اواسط سلسله صفویه شروع شد ، رخوت و سکونی بود که به همه ملت ایران رسوخ نمود . و آن "دیگران را مقصر دانستن است ، در مقابل آموزه دینی و تاریخی خودمان یعنی خود را مقصر دانستن " .  این را نباید با سرکوفت شخصی اشتباه گرفت . ( از این سوی پشت بام سقوط کرد )

هر یک از ما در سرنوشت خود موثر هستیم و طبیعتا هر جامعه ای سرنوشت خود را میسازد . رفتار دیگران را باید به عنوان شرایط محیطی در نظر گرفت و رفتار خودمان را بر اساس شرایط محیطی تغییر داد .

در زمان حمله مغول ، آنها بصورت مشتی وحشی قاتل از یک سو وارد و از سوی دیگر به صورت حافظین قرآن از سوی دیگر خارج شدند !

این بود تدبیر و رفتار مناسب پدران ما .

به هر دلیلی دچار این مشکل شده باشیم ، برای این روش غلط تفکر عمومی باید فکری کرد و چاره ای اندیشید . ما بید مسئولیت رفتار خود را به عهده بگیریم و با تدبیر به زندگی شخصی و سرافرازی کشورمان بیندیشیم و رفتار نمائیم .

علت مقصر دانستن دیگران چیست ؟

با آموزه های حضرت زرتشت و بعدها اسلام ، مردم ما مسئولیت رفتار خود را به خوشان نسبت میدادند و آنچه در تاریخ بصورت رفتار جوانمردانه میبینیم ، همان بود که اگر واقعه ناخوشایند رخ میداد ، سر در جیب تفکر فرو برده و نگاه میکردند که در کجای کار اشتباه کرده اند .

اما در یکی از سالهای دور ، تفکری در مردم رسوخ کرد و آن این بود که اگر انسان اشتباه میکند ، مقصر شیطان است . یک موجود خارجی که اتفاقا قسم خورده انسان را به اشتباه بیندازد . لذا پرچم دشمنی را برداشته و هر آنچه نامطلوب بوده ، ا یک ناسزا به شیطان از کنارش رد میشدیم .

طبیعتا فکر نکردن و پیدا کردن اشکال خود ، کاری سخت و باعث احساس نامطبوع میشد ، در مقابل پاسخ ساده گناه را به دیگری نسبت دادن " به شیطان رجیم " .

گرچه دانشمندان ما میدانند که این شیطان و خصلت شیطانی یکی از قدرتهای در وجود انسان به ودیعه گذاشته است . " قدرت واهمه " که اگر از آن خوب استفاده شود باعث رشد و اعتلای جامعه و انسان میگردد . و البته اگر بصورت ناصحیح استفاده شود باعث پست تر شدن انسان از حیوانات میگردد .

اما بشر دنبال جواب ساده بود و موارد دیگری نیز بر این امر افزود . در نتیجه در طول سالیان دراز " فکر نکردن را آموخیم " و آنها که فکر نمیکردند " جایزه اجتماعی " میگرفتند و مراتب ترقی را رشد میکردند . این شد که در اواخر صفویه و بعدها اکثر جامعه و به خصوص نخبگان کشور افرادی کوته بین و کم فکر بوده اند . در این بین جزایر کوچک " امیر کبیرها " وجود داشتند ، اما حرکت غالب با افول اندیشه بود .

و شد آنچه باید میشد .