۱۳۹۴-۱۱-۲۲

رحمت عذاب با هم


خداوند دو حالت ندارد , یک حالت است و گویند که رحمت او بر خشم و عذابش غلبه دارد !
از طرفی چطور ممکن است وقتی یک جهنمی را عذاب فرماید , در همان هنگام با همان کار بر او رحمت هم داشته باشد ؟
از مثال گریزی نیست و همه چیز مثال دقیقا عین موضوع نیست .
داستان معروفی است " کاه جلوی سگ و استخوان جلوی الاغ " این امر نشانه ظلم است و عدالت و رحمت درست عکس این است .
گویند " شیر و عسل " برای مار سم است . بر عکس آب گندیده و گرم و کم عمق میان صحرا برای رفع عطش مار مناسب است !
جهنمیان وجهه انسانی را خراب کرده و پوستین " مار " پوشیده و خصلت " ماری " گرفته‌اند .
در بهشت گویند رودهای عسل و شیر روان است . اگر ماری را در آن بهشت بگذارند , ظلم است به مار . رحمت بر " مار " آن است که او را در محلی گرم انداخته و آب داغ بد طعم برای رفع عطش در اختیارش گذاشت .
آن مار در شیر و عسل از بین خواهد رفت . با آنچه به وجودش سازگار است میتواند زنده بماند .
درست است که در محیط جهنم در رنج است , اما آن رنج مایه اصلاح و خروج از جهنم برای اوست ( در اکثر جهنمیان ) برخی نیز تا ابد در آنجا خواهند ماند , آنها مایه اصلاح وجودی خود را خراب کردند .
رحمت بر آنها آن است که در آنچه جنس وجودشان است بمانند . آسایش بهشت برای آنها برودت است و تاب تحمل آنرا ندارند .
نور بهشت آنها را میسوزاند .
این است که در عذاب الهی عین رحمت اوست . در هر لحظه و بر هر کار مصداق تمام صفات الهی متجلی است . خداوند چشم بینا عنایت کند هر لحظه جلوه همه صفات او را در هر چیز ببینیم .

احکام قضایی بر چه اساسی باید تعیین شوند


قضات موظف هستند بر اساس قانون قضاوت کنند . و این در حالی است که قانون را در مجالس تصویب میکنند و این قوانین به زندان ختم میشود و زندان خوب نیست . نه تنها برای جامعه هزینه ایجاد میکند ، بلکه برای شخص نیز اثر موثر را ندارد . مجتمع کردن افرادی که امکان خطا دارند ، امکان ارتباط بین آنها را و ایجاد سازمانهای مجرمانه را فراهم میکند . ضمنا برای افراد پیشکسوت جرم و جنایت ، امکان یافتن افرادی که بالقوه در جرمهای آینده به کار می آیند را فراهم میکند .

اما قوانین مجالس باید بر اساس اصول اولیه و عقلی " ضرر به دیگران و خود " باشد ."هر کس به دیگری یا جامعه ضرر رساند باید ضرر را جبران نماید " در هر اتفاق مجرمانه سه طرف وجود دارد و حکم قضائی شامل هر سه بخش باید باشد .

اول خود شخص ، آنچه او با خودش کرده ، این امر باید درمان گردد

دوم به دیگران است . یا یک نفر یا یک گروه از افراد یا طبیعت یا هر چیز دیگر

سوم توجه به جامعه است . چرا این جرم اتفاق افتاده – جامعه چه باید بکند تا این اتفاق دیگر نیفتد ( معمولا این امر نیاز به کار کارشناسانه دارد . این بخش میتواند به دانشگاه ها سپرده شود تا روش مناسب را بیابند و برای اجرا در جامعه توصیه کنند . سیکل اجرای سریع این اصلاحات باید پیش بینی شده باشد . ضمنا تا زمانی که روش جدید اجرا گردد باید تمهیداتی دید که امکان وقوع مجدد جرم در جامعه نباشد )

تعیین حکم با قاضی است و اجرای حکم با بخش دیگری ( دایره اجرای احکام ) بنابراین برای هر سه گروه باید قاضی حکم بدهد . ( فعلا قوانین در این جهت نیست و اکثرا شاهد حبس های کوتاه مدت و بلند مدت به همراه جریمه های از قبل مشخص ، که توان پوشش ضررها را در طی زمان از دست داده و نیاز به " روز آوری کردن " در طی هر دوره  زمانی را دارند هستیم .


بحث در خصوص هر یک از موارد فرق بسیار زیاد است ولی لازم است قوانین بازبینی شده و مقوله حبس و زندان تا آنجا که امکان دارد کم گردد . 

۱۳۹۴-۱۱-۲۱

یک پست برای یک آشنا


یکی از آشنایان ما که آدم خوبی بود تازگیها یک پست گرفت و مدتی است مشغول کار است . این شخص تا آنجا که ما میشناختیم آدم خوبی بود ، اما در سیستمی که فساد بیداد میکند و همه فاسدند ( فساد نهاینه شده و همه داخلیها و خارجیها این را معضل بزرگ ما میدانند ) ، آیا این آشنای ما میتواند بدون این که فاسد باشد ، این پست را بدست آورده باشد ؟ ...

پس این آشنای ما نیز اینچنین بود و ما نمیدانستیم .

در واقع در یک سیستم فاسد ، هر کس ادعا کند که دیگران فاسدند ، به معنی این است که آنها سهم این شخص را نداده اند . گر چه برای مدت کوتاهی با هیاهو میتوان دیگران را مشغول داشت . اما بالاخره روزی آبها از آسیاب خواهد افتاد و " فساد همه فساد گران مشخص خواهد شد " 

ممکن است با یک دادگاه فرمایشی ، آقای مبارک ( دیکتاتور سابق مصر ) را محکوم کرد و با تحدید مشخص همسر او که وعده امنیت فرزندان را علنا مطرح کرده بود بقیه را تبرعه نمود یا احکام سبک به آنها داد اما در بلند مدت این موارد و موارد مشابه در پرده نخواهد ماند . تنها چیزی که برای خانواده مبارک میماند ، لذتی است که از این چند روزه دنیا برده اند . نه پول چندین ده میلیارد دلاری آنها برایشان کاری بیشتر از چند میلیون دلار خواهد کرد ( بیشتر از این را نمیتوانند مصرف کنند ) و نه امتیاز خاص بودن آنها مایه لذت آنها خواهد شد . همه چیز خیلی زود عادی میشود . آنها در حد لذت یک آدم معمولی زندگی میکنند ، در حالی که نه تنها به کشورشان خیانت کرده اند ( برای کسب ثروت و قدرت ، عده زیادی را از داشتن زندگی یا امکانات مادی محروم کردند ) بلکه به اعتقادات شخصی خودشان نیز خیانت ورزیده اند ( توجیه آنها این است که مجبور بوده اند .... مجبور – چاره ای نداشتند )

روزی بالاخره مشخص خواهد شد که این آشنای ما جزو احمقهائی بوده که او را در جائی گذاشته اند تا از کنارش فساد جریان داشته باشد و یا خود او هم جزو جریان فساد بوده است .

در مصر اگر مسئله خیانت پیش آید . در این صورت کارمندان " مبارک " اگر بین برچسب خیانت و فساد مالی یکی را بخواهند انتخاب کنند ، کدام را انتخاب خواهند کرد ؟

حتی اگر امروز متوجه جنبه خیانتی کار نباشند . ( البته میتوانند خود را به عنوان احمق معرفی کنند ، اگر هم باشند ، دادگاه جامعه این حماقت را نخواهد پذیرفت و برچسب خیانت را به آنها خواهند چسباند . حتی اگر دادگاه های فرمایشی افراد را تبرعه کنند )


بیچاره آشنای ما که چند صباحی است یک پست نون دار گرفته است .

۱۳۹۴-۱۱-۲۰

اندر احوال بت پرستی


همگان قبول دارند که انسان چیزی فراتر از این گوشت و پوست است . گر چه دانشمندان در حال یافتن هرمونهای حسی میباشند که همه احساسات را به مواد شیمیائی مغز ارجاع دهند ، اما تجارب چندین هزار ساله بشر وجود نیروهای ماوراءالطبیعه راثابت نموده و در خصوص بررسی آن با لوازم مادی مشکل دارد .

زندگی انسانی نیز شامل هر دو بخش است . نه تنها نیازها و ارتباطات مادی بدن برای ما مهم است بلکه نیازهای غیر مادی و انسانی ما است که باعث رشد و اعتلای ما میگردد و طبیعی است که این بخش از وجود ما را نمیتوان باطل نمود ، چه وجهه انسانی است که معطل میماند یا از بین میرود و آنچه باقی میماند ، وجهه حیوانی است . ( با همه نیازهای خوب و بدش )

بت پرستان آن نیاز غیر مادی خود را به سمت نیاز مادی منحرف میکنند. آنها آن رشد و تعامل غیر مادی را با زنجیر به یک چیز مادی وصل میکنند و با تمرین سعی میکنند آن را به " این " چیز مادی عادت دهند . اگر عادت کند که وجهه انسانی و رشد و اعتلای خود را از بین برده است و اگر نه که بطور مرتب در حال ظعیف شدن میباشد . در واقع انسانیت وجودی است که دارد کوچک و ضعیف میشود .

آن پرنده که درقفس تن محبوس است و توان پرواز به همه عالم " مافوق " و " دون " را دارد را به سنگی و چوبی زنجیر میکنند و به جای رها کردن آن پرنده ، با عادت دادن به دیدن یک سو و یک چیز ، ماهیت پرندگی را از آن صلب میکنند .

اگر آن پرنده خود را بداند و بشناسد که از غم خواهد مرد . اگر به مرحله مرگ نرسیده باشد که آن پرنده بسیار افسرده و نحیف خواهد شد .

........

فروش عسل ایران در مالزی


خرده فروشی مواد و لوازم داخلی یک کشور در بازار بین المللی نکته مفیدی است . برای مثال زعفران و عسل و خرمای ایرانی دارای ویژگیهای جالبی هستند که مردم دنیا ممکن است علاقه مند به تهیه آن باشند . چه باید کرد ؟

بسیار منطقی است که این امکان را برای مردم ( مشتریان بالقوه ) ایجاد نمود که بتوانند نسبت به خرید این اقلام اقدام نمایند . طبیعی است که مسئله حمل و نقل آن را نیز باید در نظر گرفت . شاید بهترین روش ایجاد مراکز توزیع منطقه ای باشد . به این صورت که یک بسته بزرگتر را مثلا به مالزی ارسال کرد ( که شامل چند بسته کوچکتر که همه قابل ارائه به اداره پست داخلی مالزی باشد ) و یک نفر این بسته را باز و بسته های کوچکتر را به شبکه توزیع داخلی آن کشور ارائه دهد .

میتوان روی این مسئله کار کرد و صادرات داشت .


 

۱۳۹۴-۱۱-۱۹

سلف خری و سلف فروشی


فروش محصولات کشاورزی حتی تا رده خرده فروشی در هر کشوری مهم است .
بازاریان این کار را انجام می‌دهند . گاه در شهرستانها برای بعضی اقلام بنکدار وجود ندارد یا صرفه اقتصادی ندارد .
همچنین گاه کشاورزان برای خرید کود و سم , پول کم آورده و اقدام به پیش فروش محصولات خود می‌کنند .
هر کشاورزی بر اساس تایید شهرستان مربوطه میتواند یک کد اقتصادی داشته باشد . این کشاورز در سایت بورس کالا میتواند محصولات خود را قبل و یا بعد از برداشت بفروشد .
با باز گذاشتن حداقل و حداکثر محدوده خرید و فروش ، کشاورزان لازم نیست کل محصول خود را پیش عرضه کنند . به قدر نیاز پیش عرضه کرده و محصول خود را با قیمت مناسب در زمان عرضه نیز بصورت خرده فروشی ( بر اساس توانمندی عرضه - بصورت وانتی یا کامیونی و غیره ) به فروش خواهد رساند .
به این ترتیب مقوله توزیع محصولات حل شده و فرآیند خرید و فروش سلف نیز در اختیار همه مردم ( از طریق بورس ) قرار خواهد گرفت .

۱۳۹۴-۱۱-۱۸

نظافت اتاق کارمندان با خود آنها است , درسی از تویوتا

در شرکت تویوتا ملاحظه کردند که در زمان نظافت و تعمیر ماشین آلات ( و دفاتر کارمندان و غیره ) اپراتورهای دستگاه بیکار خواهند بود . لذا با آموزش , این وظیفه نیز به ایشان سپرده شد و در مقابل کمی به حقوق آنها اضافه کردند .
در نهایت هم سود شخصی پرسنل و هم سود شرکت تامین گردید .
ضمنا اپراتورها چون خود مسئول نظافت ( و تمیزی ) دستگاه و محیط کار بودند , از محیط و ماشین آلات مراقبت بیشتری می‌کردند .
کارمندان ایرانی را نیز میتوان به همین ترتیب آموزش داد . جارو و گردگیری اتاق و میز کار , کار سختی نیست که برای نظافت کسی را استخدام نمایند .
افزایش راندمان کاری و بهبود کارکرد افراد به همراه حس مسئولیت بیشتر به کار از مزایای این کار است .

راه حل ترافیک محدود کردن مناطق تردد خودرو است

فرض کنیم مردم بتوانند برای هر شهروند یک خودرو بخرند . چه دلیلی هست که این کار را نکنند ؟
افزایش شهرنشینی و جمعیت شهرها را هم به این مجموعه اضافه کنید !
چه بر سر خیابانها خواهد آمد ؟ ترافیک همیشگی . چگونه کاری کنیم که داشتن خودرو جذاب نباشد ؟ همچنین مردم فرصت تعامل با هم را داشته باشند و محلات برای پیاده ها ایمن باشد و کودکان در کوچه ها بتوانند بازی کنند ؟
باید محلات را از خودرو خالی کنیم . محله های عاری از خودرو به وجود آوریم و یا ساعات تردد در روز را محدود کنیم .
میتوان برای محلات از پیاده روی متحرک استفاده نمود .
مردم این مناطق کم کم از خودروهای عمومی استفاده خواهند کرد . پیاده رفتن روزانه همگانی باعث سلامتی عمومی خواهد شد . ( کاهش آلودگی هوا نیز حاصل میشود )
مردم پول خود را برای کارهای جدید سرمایه‌گذاری کرده و از درآمد آن در زندگی استفاده خواهند کرد .
افزایش تعاملات اجتماعی باعث افزایش فرهنگ محلات شده و تا حدود زیادی معضلات شهر نشینی را تعدیل میکند .
سایر پارامترهای مربوطه باید توسط کارشناسان بررسی گردد , اما به نظر مزایای زیاد فردی و اجتماعی خواهد داشت .

۱۳۹۴-۱۱-۱۷

چرخ دنده سرگردان!


در اجتماع مکانیسمهائی وجود دارند که به طور طبیعی کار میکنند . اجزای این سیستم را میتوان به چرخ دنده تشبیه کرد که با هم یک مکانیسمی را به حرکت در می آورند .

حرکت هر چرخ هدف قائی سیستم نیست . اما کارکرد صحیح هر چرخ لازم است تا سیستم به نحو مناسبی حرکت نماید .

حالا در نظر بگیریم که بعضی از چرخها ، به واسطه ارتباط – مدیریت غلط – مصالح یک مقطع زمانی ، به جائی اضافه شده و یا جایگاه آن عوض شود .

وقتی سیستم از حالت فشار و یا کارکرد غیر طبیعی خود به سمت کارکرد طبیعی یا به حالت دیگری تغییر نماید ، سر چرخها چه می آید .

گروهی در مکانیزم جدید کارکرد دارند و تعدادی که ممکن است در جایگاه خود مهم هم باشند ، به واسطه توقع غلط ، جدا خواهند افتاد .

این چرخ دنده ها سرگردان خواهند ماند . سیستم به آنها نیاز نارد . گر چه اگر در جای خود قرار بگیرند میتوانند مفید باشند ، اما به واسطه فساد – توقع زیاد – عادت – رانت و هزار مسئله دیگر آنها در جای خود دیگر نمیتوانند کار کنند و مطلوب آنها موقعیت بالایی است که دیگر امکان قرار گرفتن در آنجا را ندارند . بنابراین این چرخها سرگدان میشوند .

گروه بزرگ دلالهای اقتصادی مثال این سرگردانی هستند . زمانی که دیگر به دلالها نیاز نباشد و گردش کالا بتواند سیکل طبیعی خود را طی کند ، دلالها چه خواهند کرد ؟

مدتی سرگردان خواهند بود تا متوجه شوند ، این جایگاه دیگر وجود ندارد . در آن زمان ممکن است گروهی از آنها دنبال جایگاه طبیعی خود در حلقه تولید و توزیع را بگیرند و به جامعه فروشنده ( نه دلال ) و یا تولید کننده بپیوندند .

در دنیای دلالی این اتفاق برای مهندسان تولیدی می افتد . در زمانی که به دانش اهمیت طبیعی داده نشود ، دانشمندان دچار این سرگردانی میشوند .


مدیریت جامعه باید در جهتی حرکت کند که سیستم به نحو صحیح بچرخد و عامل سرگردانی که نشانه کارکرد غیر طبیعی سیستم است به وجود نیاید .

۱۳۹۴-۱۱-۱۶

سخن گفتن حیوانات

حیوانات برای سخن گفتن ا هم از " آوا " استفاده میکنند . آنها از لغت استفاده نمیکنند . همچنین " آوا " به همراه حالات مورد استفاده قرار میگیرد . از این رو تبادل اطلاعات بین حیوانات خیلی کمتر از انسان است .

ارتباطات محدود به

جایگاه حیوان در رده بندی اجتماعی

انواع هشدار ( از حضور دشمن در نزدیکی تا ورود به محدوده ممنوعه – تحت تملک حیوان مشابه )

و غیره میباشد .

حیوانات کلمات ما را نمیفهمند . آنها حرف زدن ما را به صورت " انواع آوا " درک میکنند و به خاطر میسپارند . آنچه آنها را از ما متمایز میکند این است که آنها حالات ما را نیز درک میکنند . آنچیزی که در نوع انسان ضعیف شده است .

با کنار هم قرار دادن حالات و آواها حیوانات منظور ما را درک میکنند .

این که ما حالات حیوانات را نمیتوانیم درک کنیم به دلیل استفاده گسترده از لغتها و آموزش مستمر ارتباط جمعی انسانی است .

برای درک زبان سگ ، باید حالات آن حیوان را با نگاه کردن به سگ درک کنیم . حالات به همراه آواها به ما میگوید که منظور سگ چیست .

گر چه انسان با هوش سرشارش امکان درک حالات حیوانات را دارد ، اما برای این کار باید آموزش لازم را ببیند . درک حالات قناری یا انواع حیوانات خانگی برای همگان مشکل است . اما کسانی که مدتها حیوان خانگی داشته اند ، تا حدود زیادی منظور حیوانات خود را درک میکنند .