۱۳۹۴-۱۲-۰۴

نتیجه عدم یکنواختی داخل سیاهچاله


میداینم که در داخل سیاهچاله ها ، مواد بصورت لایه ای به دیواره " افق دید " چسبیده اند و در داخل سیاهچاله حفره خالی وجود دارد .( شاید خالی ترین فضای ممکنه کیهانی – شاید )
اگر جرم قابل توجهی به نزدیکی سیاهچاله بیاید و بتواند این یکنواختی لایه جرمی داخل سیاهچاله را به هم بزند ، باید آن جرم بسیار بزرگ باشد ( مثلا یک سیاهچاله دیگر ) . وقتی یکنواختی به هم بخورد . در واقع ضخامت لایه مواد درون سیاهچاله ای در جائی کمتر و در جائی بیشتر خواهد شد . این امر یعنی محدوده " افق دید " نیز دستخوش تغییر خواهد شد .
با توجه به تلاطم داخلی سیاهچاله ، امکان جدا شدن بخشی از مواد درون سیاهچاله وجود دارد . اگر این مواد جدا شده به قدری باشد که بتواند یک افق دید برای خودش ایجاد نماید ، در آن صورت یک " بچه سیاهچاله " ایجاد شده است .
دو سیاهچاله اصلی ممکن است از کنار یکدیگر رد شوند و بگذرند . ممکن است با هم یک جفت سیاهچاله تشکیل دهند . و مممکن است در نهایت در هم ادغام شوند . در حالت اخیر امکان بوجود آمدن تعداد زیادی " بچه سیاهچاله " وجود خواهد داشت .

همچنین هر نزدیک شدن دو سیاهچاله به یکدیگر ، امکان خروج مواد و انرژی بصورت غیر سیاهچاله ای را فراهم می آورد .

۱۳۹۴-۱۲-۰۳

معنای کاهش سهم نفت در بودجه


با کاهش قیمت نفت میبینیم که درصد سهم نفت در بودجه کاهش یافته و به حدود 20% رسیده است . اما آیا این اتفاق امر خوبی است یا بد؟
بالفعل این اتفاق خیلی بد است . در واقع دولت ناچار است مابقی نیاز خود را از بقیه اقتصاد ، یعنی مالیات تهیه نماید . امری که با توجه به مشکلات اقتصادی دوره های زمانی قبل ، بعید به نظر میرسد .
وقتی تمام درآمد نفتی در بودجه مینشیند و از طرفی کل نیاز بودجه ای در طرف مقابل قرار میگیرد ، در آن زمان درصد سهم نفت محاسبه میشود . کاهش یا افزایش سهم نفت ، امری است که از عهده دولت خارج است . اگر دولت راسا تصمیم میگرفت ، سهم نفت را کاهش دهد ، مثلا امروز که 20% است ، میگفت 19% در نظر میگیریم و آن یک درصد را پس انداز میکنیم ( یا در صندوق فلان میگذاریم ) در آن صورت اقدام مثبتی را مشاهده میکردیم .
تابع قیمت نفت بودن بودجه ، چه 20% یا 40% و کمتر و بیشتر آن امر خوبی نیست .
هر گاه از تابع بودن توسط متغیرهای قیمت نفت خارج شدیم ، در آن صورت گام مثبتی در بودجه ریزی برداشته ایم .


بالاخره روزی قیمت نفت بالا میرود



دیر یا زود بالاخره روزی قیمت نفت بالا میرود . اتفاق مثبتی که برای مصرف کنندگان رخ داد و توانستند با پول اضافی ناشی از ارزان شدن نفت ، کالاهای مصرفی بیشتری خریداری کنند و اقتصاد کشورهای مصرف کننده را به حرکت درآورند . در آن زمان تبدیل به حرکت معکوس خواهد شد و به اقتصاد کشورهای مصرف کننده نفت ، ضربه خواهد خورد .
با توجه به تاثیر زیاد ضربه " گران شدن " نفت ( چیزی حدود 100 دلار ) به اقتصاد کشورهای مصرف کننده ، طبیعی خواهد بود که آنها متفقا با یکدیگر در مقابل این اضافه شدن قیمت نفت مقاومت کنند . آنها از دوستانشان ( مثلا عربستان و کویت و غیره ) خواهند خواست که بازی اقتصاد را در جهت نفت ارزان ادامه دهند . همچنین به دلیل قدرت بالای تولید ( شرکتهای بزرگ نفتی در طرف مصرف کنندگان ) و البته مصرف ، آنها از همه توان خود در جهت منافع خود استفاده خواهند کرد .

نتیجه این کار برای کشورهائی مثل " ونزوئلا " فاجعه بار خواهد بود . ما نیز باید با توجه به محدودیتها و توانمندی هایمان از فرصتهای پیش رو استفاده کنیم و ساختار اقتصادی نوینی را برای کشور پایه ریزی نمائیم .

جده بزرگم حضرت فاطمه زهرا و کوثر

همه آنچه در خصوص معراج حضرت رسول و تولد فاطمه زهرا آمده صحیح است . همچنین این که ایشان همان کوثر است که خداوند عنایت فرمودند . اما تولد ذکر شده ، تولد معنوی و در واقع بیعت اسلامی و ایمانی ایشان است با پدر بزرگوارشان ( رسول الله ) زیرا قبل از سن تکلیف امکان بیعت نداشته اند در واقع از کسی که ممیز نبوده نمیتوان بیعت گرفت . 

نقش دولت در آموزش و پرورش


جای بحث ندارد که این امر مهم توسط دولت باید انجام شود ، اما درگیر شدن در حجم بزرگ کارمندان و دقدقه های روزمره آموزشی ( از هزینه گاز فلان مدرسه ) تا عیدی مجموعه معلمان کشور به قدری بزرگ میشود که " بی سوادی " گروهی از جمعیت در یک گوشه مملکت و یا " رفتار نامناسب " کارکنان مدارس در جائی و موارد بسیار مهم دیگر  از چشم دور مانده یا در سنگینی طلب کاران – جا میمانند .
لازم است که اجرای " آموزش و پرورش" کل کشور به دولتهای محلی ( شهرداریها – ده داریها و غیره ) واگذار شود و برای آن دسته از مدارس که امکان واگذاری به دولتهای محلی نیست ( مثل مدارس ایلات و عشایر و غیره ) این بخشها توسط دولت مرکزی اداره و اجرا گردد .
وظیفه اصلی وزارت مطبوعه این خواهد بود که دستورالعمل ها را بررسی و تصویب و ابلاغ نماید و بر اجرای آن نظارت داشته باشد . این که معلمان چه توانمندیهائی باید داشته باشند و چه درس بدهند و چگونه ارزیابی کنند و استانداردهای آموزشی چیست و الی آخر.

در کنار این کارها بخش دولت مرکزی " آموزش و پرورش " میتواند مشاهده کند که چه بخشهائی از قلم افتاده اند ( بی سواد میمانند ) و چرا ؟ و راه کار مناسب برای حل معضلات آموزشی را ارائه خواهد نمود . وجود مستمر بی سوادان در کشوری که بارها بی سوادی را ریشه کن نموده ، نشان از مشکلات بزرگ " روشهای " اجرا دارد . زمانی باید این مشکلات حل گردد و این ممکن نیست مگر این که بار سنگین هزینه ها و مدیریت پرسنل آموزشی کشور را به متصدیان محلی واگذار نمود . آنها بهتر معلم نزدیک به مدرسه استخدام میکنند و معلمی که نزدیک مدرسه زندگی میکند ، با دانش آموزان محله آشنا است و آنها را میبیند و ارتباط بیرون مدرسه نیز با آنها دارد . در نتیجه با مشکلات بچه ها آشناتر است . و هزینه کمتری برای مدرسه میپردازد . این امر بر آلودگی شهرها تاثیر مثبت دارد و ...

نقش دستگاه های" ای تی ام " ایران در رشد گردشگری


بزرگترین مبداء مسافر توریستهای ایرانی از آسیای جنوب شرقی ( چین و کره ) و پس از آن اروپائیان هستند . این افراد با کارتهای اعتباری کشور خود وارد ایران میشوند . گر چه پذیرش مستر کارت و کارتهای مشابه در حال اجرا است ، اما اگر بانکهای ما با بانکهای اروپائی و چینی یک هماهنگی را انجام دهند و جابجائی پول گردشگران ، نه توسط بانکهای خارجی ، بلکه توسط شعب بانکهای ایرانی صورت پذیرد ، سود سرشاری نصیب کشور خواهد شد . ( به این کار صادرات خدمات بانکی میگویند )
لازم است بانکهایی که توانائی این کار را دارند ( مثل بانک توسعه صادرات که نرم افزارهای خوبی دارد و یا بانک صادرات که شعب زیادی در خارج از کشور دارد ) نسبت به این امر اقدام نمایند .

با این کار گردشگران ایرانی نیز در آن کشورها میتوانند از کارتهای عضو شتاب استفاده نمایند . اما هدف اول این باید باشد که ارائه خدمات به خارجیان اصل قرار گیرد تا از این طریق ضمن افزایش تولید ناخالص داخلی ، صادرات خدمات بانکی نیز صورت پذیرد .

آیا افغانستان نیز اشتباه ایران را به مرتکب خواهد شد ؟


"محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان اعلام‌ کرد که دولتش در نظر دارد تا کار ساخت ۲۱ سد آبی را در جریان سال ۲۰۱۶ میلادی آغاز کند "
امروزه برای همگان روشن شده است که احداث سد با خشک شدن سرزمینها ارتباط مستقیم دارد . در واقع انسانها برای ادامه حیات خود و سایر گونه ها نباید ساختار زیست محیطس طبیعت را به هم بزنند . آنها میتوانند حداکثر 20% از منابع طبیعی ( مثلا آب رودخانه ها ) را برداشت نمایند .
با دانش امروزی مشخص شده است که ساختن سدها کار " پوپولیستی " است . برای تامین آب ایرانیان " قنات " را اختراع کرده اند . و بهترین جای نگاه داشتن آبها نیز سدها نیستند ، بلکه زیر زمین است .
میدانیم که در تغییرات اقلیمی یخچالهای طبیعی هیمالیا و سلسله جبال " هندوکش " در حال از بین رفتن است . با ساخت سدها ، آب این یخچالها توسط باد تبخیر شده و از محیط خارج میشود . این اتفاقی است که نه تنها در ایران ، بلکه در همه کشورهائی که در آنجا سد ساخته شده مشاهده میشود .
در بعضی کشورهای اروپائی که از بارندگی بیش از نرمال ( در اثر تغییرات اقلیمی ) برخوردار شدند ، مشکل ساخته شدن سدها با افزایش بارندگی جبران شده است . اما در بیشتر سدهای آمریکای شمالی و بخش های دیگر جهان که بارندگیها کمتر از نرمال شه است ، این سدها آفت حیات طبیعی شده و باعث خشک شدن طیعت گردیده اند .
لازم است مسئولین افغانستان نیز نسبت به این گونه تصمیم گیریها بیشتر اندیشه کنند .


شرط آزاد سازی ممیزی نشریات


دو مرحله فهم و درک داریم . تا زمانی که مردم ما به هر دو مرحله فهم برسند ، لازم است ممیزی نشریات ( روزنامه ها و کتابها و ... ) صورت پذیرد .
مرحله اول رعایت عرف جامعه در نوشتنها است . معمولا مردم در گفتار روزمره نیز یک عرفی را نگه میدارند و هر آنچه به دهانشان رسید نمیگویند . بنابراین میتوان امیدوار بود در نوشتن نیز ، نویسنده ها ملاحظات جامعه را مد نظر قرار دهند .
خوشبختانه امروزه مردم ما این مرحله را گذرانده اند . اما مرحله دوم مواردی است که عده ای برای بازی دادن عوام جامعه چیزی را منتشر میکنند . در این حالت ، آن گفتار مانند بهمن یک حرکتهای بزرگی را در جامعه ایجاد میکند . معمولا افرادی که در اقلیت هستند و منافع ایشان برآورده نگردیده است ، به هزینه کرد جامعه سعی در برهم مزدن نظم دارند . اگر تشخیص عوام جامعه به مرحله ای برسد که با هر تلنگری موجی از ناآرامی ایجاد نکنند ، در آن صورت میتوان این افراد را نیز آزادد گذاشت که هر چه میخواهند بنگارند .
تا آن زمان باید برای حفاظت جامعه نوشتار در جامعه ممیزی گردد .

گر چه گام دوم بعد از رسانهه های جمعی ، یعنی شبکه های اجتماعی دیگر امکان ممیزی را از ممیزان گرفته است . اما حفظ ثبات و امنیت جامعه لازم است . خود شبکه های اجتماعی ثابت کرده میتواند با به چالش کشیدن عوام جامعه ، سطح تحمل ایشان را بالا ببرد . بنابراین میتوان پیش بینی کرد که به زودی جامعه از هر دو مرحله تحمل گذشته و در مقابل نوشتار ناصواب توان پذیرش فشارها را داشته باشد .

در آینده چه میزان میتوانیم قراداد خارجی ببندیم ؟


به میزان ارزی که بتوانیم جذب کنیم . طبیعی است که هر کاری در داخل بکنیم ، برای بازگرداندن اصل و فرع سرمایه های خارجی پول کافی نخواهیم داشت .
پول آینده ما از ادامه صادرات ( نفت و هر چیز دیگر ) حاصل خواهد شد . بعلاوه آن چیزی که بتوانیم به صادرات اضافه کنیم !
در واقع مهم نیست که چه میزان سرمایه خارجی ثروت و کار برای داخل کشور فراهم میکند . باید دید این سرمایه گذاری خارجی چه میزان میتواند به درآمد ارزی ما اضافه کنند !
از طرفی تمام بخشهای تجاری خارجی پر شده است  ( توسط شرکتهایی که میخواهند در ایران سرمایه گذاری کنند ) بنابراین آنها در آنچه دارند با ما شریک نمیشوند . ( در جهت افزایش صادرات ما اقدام نمیکنند )
بازی آنها ( سرمایه گذاری خارجی آنها ) در جهت استفاده حداکثر از درآمدهای ارزی موجود و آینده ما خواهد بود . اگر ما بتوانیم صادرات بیشتری به چین و کره داشته باشیم ( مثلا نفت بیشتری صادر کنیم ) در این صورت با آن پول امکان جذب سرمایه خارجی را برای موارد غیر صادراتی خواهیم داشت ( مثل مونتاز خودرو )

باید هوشمندانه در جهت توسعه صادرات پیش برویم تا امکان جذب سرمایه خارجی مناسب را داشته باشیم . بدون صادرات پول کافی برای رفع نیازهای ارزی خود را نخواهیم داشت .

نقش بیمه ها در پوشش ریسک " سرمایه مردم نزد بانکها "


سپرده گذاران در هر کجا سود بیشتری پرداخت گردد ، پول خود را گذاشته و منتظر دریافت سود میمانند . در گذشته نیز بسیاری از صندوق های قرض الحسنه سپرده مردم را برداشته و فرار را بر قرار ترجیح میدادند .
میدانیم که نقش بیمه ها  پوشش دادن ریسک ها است . از طرفی خود بیمه ها گله مند هستند که نقش آنها در جامعه کوچک است . بیمه ها میتوانند ریسک سپرده گذاری را در موسسات مالی و اعتباری ( بانک – لیزینگ – بورس و غیره ) را با نرخ پیشنهادی ( و البته رقابتی با سایر موسسات بیمه ای ) پوشش دهند .
اگر این نرخ بالا باشد ، مردم از آن استفاده نمیکنند و اگر کم باشد ، خود موسسات بیمه ضرر خواهند کرد . کار آنها این است که این ملاحظات را محاسبه و نرخ مناسب را ارائه نمایند .
بنابراین نقش کنترلی بانک مرکزی و یا سایر نهادهای دولتی را میتوان به سیستم صحیح بازار سپرد . با این روش دیگر لازم نیست بانکها بخشی از سرمایه خود را نزد بانک مرکزی به عنوان سپرده احتیاطی نگاه دارند .

با آزاد شدن سپرده بانکها در نزد بانک مرکزی ، این پول آماده گردش در بانکها خواهد بود و امکان وام دادن بانکها افزایش میابد . پول نیز نقش خود را در بازار به نحو صحیح انجام داده و از " حبس " پول و سرمایه جلوگیری میگردد .