چگونه میتوان میانگین انسان دستی بشر را جابجا کرد؟

حس بشر دوسی و فداکاری شر نسبت به همنوعی که جزو دایره نزدیکان نیست ، از
یک منحنی نرمال تبعیت میکند . از طرفی گروهی افراد روتنی هستند که درد و
رنج چهره ها را تشخیص نمیدهند و نسبت به درد و رنج دیگران بی تفائت هستند
. از طرف دیگر عده ای از مردم هستند که نسبت به درد و رنج بشریت در
کشورهای دور دست عکس العمل نشان داده و برای بهبود زندگی آن مردم تلاش
میکنند . حد زیاد فدا کردن جان برای کمک به دیگران را در کشته شدن چند
نفر آمریکائی در دفاع از مردم فلسطین دیده ایم. آنها جلوی بولدوزرهای
اسرائیلی قرار گرفتند تا خانه فلسطینیان را خراب نکنند. اما راننده
بولدوزر به همراه نیروهای نظامی اطراف و فرماندهان نظامی اسرائیل و حتی
سیاستمداران آمریکا نسبت به این واقعه بی تفاوت بودند !
ثابت شده با انتشار اطلاعات جهانی مردم جهان نسبت به اتفاقات نقاط دور
دست نیز واکنش انسانی نشان داده و کمی نسبت به گذشته جهان انسانی تری
داریم . اما مطلوب بشریت است که این منحنی نرمال به سمت اهمیت دادن به
همنوع حرکت کند .
به صورت فطری ، بشر خواهان حفظ نوع خود است . این حفظ خود در مراتب
بالاتر تبدیل به حفظ همنوع شده و در اجتماعات این حس وجود دارد که حمایت
از انسانیت صورت میگیرد. این امری کاملا فطری است و با آموزشهای غلط تصور
بهتر بودن گروهی از افراد نزدیک نسبت به دیگران برای بشر پیش آمده است .
به نظر میرسد که با اصلاح این آموزشهای غلط بتوان تا حدود زیادی بی
تفاوتی نسبی اکثریت را به سمت اهمیت بیشتر هدایت نمود.
آموزش اخلاقیات ، عدم نمایش خشونت و وحشیگری در رسانه های عمومی باعث
میشود که اکثریت میانگین جامعه نسبت به خشونت علیه بشریت حساس باشند و
عکس العمل نشان دهند . به این ترتیب میتوان کل منحنی نرمال بشر دوستی را
به سمت مثبت حرکت داد .
میدانیم که بشر تا حدود زیادی آموزش پذیر است . علاوه بر آموزش ، با
تمرین نیز بخشهائی از مغز که مسئول این گونه فعالیتها است مسیرهای ثابت
میسازد و با استفاده از این بخش ، قسمت بزرگتری از مغز به این کار اختصاص
پیدا خواهد کرد (به طور طبیعی ) .
حتی در افرادی که به صورت ژنتیکی دارای ضعف در این بخش هستند نیز ، آموزش
عملی و رسانه ای کمک میکند تا حساسیت افراد به این مقوله بیشتر گردد .

باب الحوائج

القاب بزرگان دین با اسامی که افراد کوچه و بازار بر هم میگذارند متفاوت است. وقتی به بزرگی لقبی اعطا میگردد, با دم صاحب دم, آن ویژگی به طور کامل در فرد نهادینه میشود. گر چه ممکن است قبلا نشانه‌ای از آن اسم داشته ( نه بطور کامل ) اما با اعطای آن لقب , در وجود او آن اسم نشسته و نماد میآبد . ( گر چه قابلیت نیز مهم است. هر ظرف قابلیت خاص خود را دارد )
"درب حاجت خواستن از امام "  لقب عباس بن علی ع است . هیچ شخص دیگری این لقب را نگرفت, پس لقب ایشان مانند لقب " امیرالمؤمنین " برای علی ع دائمی و برای ابد است. یعنی وجود ایشان آن درب است که همه نیازهای نیازمند از طریق آن به امام (از امام اول تا امام آخر ) میرسد.
در خصوص این درب ها حدیث مشابه معروف پیغمبر را به خاطر می‌آوریم. " من شهر دانش هستم و علی درب آن شهر است "
این ویژگی
درب شهر علم بودن و
درب حاجت خواستن
تشابه دارد. این. و بزرگوار دارای مقام منحصر به فرد خاصی هستند که تا ابد ادامه دارد.
ایشان نیز مانند پدر بزرگوار خود القاب دیگری دارند که خاص وجود خود او است.
قمر بنی هاشم
به معنی نورانی ترین فرد در میان بنی هاشم و کسی که مانند ماه به دور وجود امام میگردد و عامل روشن کننده شبها تار برای سکنه زمین و بسی بیشتر از اینها.
ابوالفضل
به معنی پدر فضل و بزرگی , ریشه و عامل همه بزرگها و بزرگی ها. و بسی بیشتر از اینها.
سقا
گویند به واسطه رساندن آب به تشنگان کربلا لقب سقا گرفته‌اند,  اما عرض شد که با لقب قابلیت اعطا میشود, اگر قبلا اینطور نبودند , از آن زمان به بعد مقسم آب به نیازمند بودند.
کدام آب ؟
سقای حوض کوثر کیست ؟ علی ع
آن کدام آب است که در محشر تقسیم میشود ؟
پس علاوه بر آب زمینی, انواع دیگر آب نیز داریم. یکی آن آبی است که از امام به خلق میرسد. آن آب مایه حیات که دائما باید جاری باشد تا خلق زنده بمانند. و نیاز نیازمند ان برطرف گردد. این آب باید از درب ورودی بر امام بگذرد که آن درب عباس ع است.
پس به وجهه گذشتن آب از وجود ایشان به کل خلق, ایشان سقا هستند.
هر چه گفته شود, در حد فهم گوینده است. چون ایشان اکمل از گوینده هستند, مرتبه وجودی ایشان فوق تصور و گفته ها است.

انتقام برای نادان مفهوم دارد, عالم انتقام نمیگیرد

اگر ضربه‌ای به عالم واقع گردد نشان از آن دارد که ضربه زننده و ضربه خورده در جای غلط قرار داشتند.
اما افراد نادان صرف ضربه را دیده و خود را در سطح فهم ضربه زننده پایین می‌آورند و عمل مشابه انجام میدهند.
عالم همیشه میخواهد دیگران هم عالم شوند. این نادان است که چون عالم راکد نمیکند, دچار ترس شده و علم و عالم را ترد میکند و ضربه میزند.
اگر کسی جفتک الاغی را دریافت کرده باشد, هیچگاه تصور تلافی نمیکند زیرا خود را تا سطح حیوان پایین آورده است.
عالم میداند که در مکان غلطی بوده و یا آن الاغ در جای غلط بوده است.
تصور گرفتن انتقام برای بزرگان دین امری ناصحیح است و در سطح منطق افراد نادان است,  امری که برای افراد فهمیده مذموم است.
آنچه در قرآن آمده قصاص به قدر ستم است. که در کتابها توضیح آن آمده است.  این کمترین حد فهم انسانی است, مراحل بعدی قبول دیه و مرتبه بالاتر بخشش است.

اتوبوس و کامیون برقی با باتری تعویضی

انرژی مورد نیاز ماشین آلات سنگین, زیاد است. از طرفی این ماشین‌ها در بخش بزرگی از نیازهای ما خودنمایی می‌کنند.
گروه بزرگی از این ماشین‌ها را میتوان به باتری مجهز کرد. با قابلیت تعویض سریع این باتری‌ها میتوان کارکرد ماشین‌ها را زیاد و زمان "شارژ باتری" را بدون توقف خودرو طی نمود .
نظر به کاهش هزینه انرژی و سنگینی خودرو همچنین هزینه تعمیر و نگهداری,  میتوان صرفه جویی چشمگیری در هزینه داشت, این کار اقتصادی بوده و ضمن سود برای دارنده ماشین, کارایی انرژی را بالا برده و آلودگی محیط‌زیست,  بخصوص در محیطهای شهری را در پی خواهد داشت.
در شکل زیر ایده شارژ باتری در همه ایستگاهها و در زمان سوار و پیاده کردن مسافر مطرح شده است. این کار در بعضی موارد مصرف اجرایی است.

تشدید سرعت جریانات دریایی و جوی برای دریافت انرژی

میدانیم که جریانات جوی و دریایی حد سرعتی دارد و شکل سرعت آن در بهترین حالت یکنواخت است.
همچنین میدانیم که با حرکت باد در کنار ساختمانها  ( و کوهها ) به طوری است که در بعضی نقاط, سرعت باد به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
چرا از این ویژگی برای دریافت انرژی از جریان آب و باد استفاده نکنیم؟
جریانی دریایی ( کوچک و بزرگ حتی گلف استریم )  و امواج , همچنین انواع بادهایی منطقه‌ای و تندبادها را میتوان تبدیل به جریانات مناسب نمود.
میتوان سازهای مناسب را محاسبه و از عوارض طبیعی مثل کوهها و تپه‌ها استفاده کرد تا سازه بهینه را در مکان مناسب ایجاد نمود.
نگاهی به نحوه برخورد امواج با انواع ساحل ها نشان میدهد بعضی از انواع کناره‌ها قابلیت ایجاد رزونانس در امواج را دارد. ( در فیلم پاپیون شاهد استفاده از رزونانس امواج در یک خلیج کوچک سنگی هستیم ) بعضی دیگر باعث ایجاد بهترین پخش شدن امواج به بالا میگردد.
با طراحی ساحل مناسب برای ایجاد رزونانس و یا بالا رفتن آب از سطح دریا و ایجاد فشار , میتوان انواع جدیدی از دریافت کننده‌های انرژی از امواج را ساخت.
این کارها را برای جریانی دریایی و رودخانه‌ها نیز میتوان انجام داد.
این مبحث طیف جدیدی از انواع دریافت کننده‌های انرژی را در جهان میتواند ایجاد نماید.

پل صراط

پل صراط مانند یال کوه است. در طول زندگی ما باید روی این یال حرکت کنیم. آنطرف پل صراط بهشت است . اگر بگذریم به بهشت میرسیم.
اگر افراط و تفریط کنیم از روی یال کوه به سمتی منحرف میشویم.  اغلب این انحرافات با توبه ( بازگشت ) قابل تحمل است. اما درد افتادن و زمان از دست رفته برای ما میماند.
در بعضی پرتگاه ها امکان بازگشت نیست. راه به بالا ندارد. آنجا جهنم است.
هر دو سوی یال کوه جهنم است و مراتب دارد. پرتگاه غیرقابل بازگشت , عمق جهنم است که تا ابد در آن خواهیم بود . مراتب دیگر , درد و سرما یا گرما و تاریکی و هزار تعلم دارد. جسمی است که الان در آن هستیم . روحی است که درد آنرا در روح خود حس میکنیم. و البته بعد مرگ نیز ادامه دار خواهد بود .
این که هر لحظه نسبت به لحظه بعد پایین‌تر است بحثی است جداگانه.
این که وقت قیامت کلیه با قیامت جزئیه ممکن است هم زمان باشد, به نوعی که تفاوت زمانی برای شخص در نظر نیاید. این نیز امری است جداگانه.
این که خیرات و رشد معنوی در بین زمان دو قیامت ممکن است و برای گروهی اتفاق می‌افتد و برای این رشد هشیاری لازم است که طی مراتب را شاهد باشد, در غیر اینصورت چون مرگ و تولد, رفتن از عالمی و رسیدن به عالم دیگر باشد نیز امری است جداگانه.
آنچه برای خلق مهم است این است که توجه داشته باشند" هم اینک روی پل صراط هستند و روی پل ماندن, رعایت شریعت است و شریعت فرمان خدا باشد که اختیار خود به اختیار حق گذاشتن اصل است و این بتدریج رخ دهد و در ذل هدایت مربی ممکن گردد "
مربی آن باشد که هر لحظه بر احوال مربا واقف باشد, بلکه موانع را مرتفع سازد و دست در دست مربا داشته باشد. و این جز از خدا بر نیاید یا کسی که خدا امر به این مهم کرده باشد. چون خضر که دست موسی بگرفت.
در دین رسول‌الله این مهم به علی مرتضی محول شد و بعد از ایشان فرزندان گهر بارشان تا امروز .
پس به ایشان فقط از راه خداوند توان رسید که " اهدنا اصراط المستقیم " بدین جهت است. تا خداوند خود راه به صراط مستقیم که امام است نشان دهد. این مراحل نیز امری است جداگانه.
والسلام علی عباده الشاکرین.

عدم کارایی شرکت نفت و سازمانهای مشابه

در اقتصاد مبحث تولید میگوییم که تولید کننده, نهادهایی را میگذارد و تولید صورت میگیرد.
در صنعت نفت, نهادهایی که گذاشته میشود هزینه کمی نسبت به قیمت محصول را دارد. بنابراین سود این کار خیلی زیاد خواهد بود. طبیعی است که مدیران این واحد تولیدی, انگیزه‌ای برای کاهش هزینه و افزایش بهره‌وری ندارند. برعکس چنانچه هزینه بیشتری ایجاد کنند, سهم بیشتری در هزینه تمام شده خواهند داشت و اهمیت واحد مذکور بیشتر خواهد بود !
این مشکل در سایر واحدهای مشابه مثل صنایع معدنی دولتی, ذوب فلزات دولتی و غیره ممکن است بوجود بیاید.
چون درآمد این مجموعه‌ها به دولت تعلق دارد و دولت در واقع سیاسیون هستند, تخصص تولید و بازخواست هیئت مدیره در کار ندارند.
نه فقط شرکت‌های دولتی,  بلکه شرکت‌های خصوصی این صنایع نیز وضع مشابه ممکن است داشته باشند.
وقتی اعضای هیئت مدیره این شرکت‌ها تخصص. کافی نداشته باشند و به دلایل دیگر جایگاه را تا شغال کرده باشند. ( مثل صرف مالک بودن یا بدلیل نمایندگی سیاسی گروهی را داشته باشد و غیره )
این مشکل نه فقط در شرکت‌های داخلی,  بلکه در شرکت‌های خارجی مثل هفت خواهر نفتی و غیره ممکن است وجود داشته باشد.
علامت وجود این بیماری در شرکت‌ها و صنایع را میتوان در حقوق نامتعارف افراد در جایگاه این شرکت‌ها دید.
بانکها, صنایع نفت و گاز, صنایع معدن خاص مثل طلا و الماس, ورزش فوتبال و بسکتبال و گلف و ..., صنایع رسانه‌ای, وکالت و بسیاری از موارد دیگر از جمله این صنایع هستند.
طرحهایی که امور کشور و شرکت‌ها را طراحی میکنند به این نشانه‌ها میتوانند توجه کرده و اصلاحات لازم را برای افزایش بهره‌وری این سازمانها  بعمل آورند.

کاهش هزینه حمل و نقل دریایی از طریق " دهکده کشتی ها "

وقتی به درون کشتی باربری با دید اکوسیستم نگاه میکنیم,  مشاهده میکنیم که با وجود امکانات زندگی کافی اجتماعات درون کشتی ها به شدت مردانه است . بعضی از پرسنل ارشد میتوانند همسر خود را در کابین شخصی به همراه ببرند, که این کار به دلیل بیکاری همسر, میتواند خیلی خسته کننده باشد.
اگر اکوسیستم کشتی را به مانند یک روستا طراحی کنیم, جایی که مردها و زنها با هم کار و زندگی میکنند, محیط کشتی ملایم تر , کارکنان بدون نیاز برای بازگشت به خانواده و محیط خانوادگی کارکنان دریا کاملا عاطفی خواهد بود.
در محیط این کشتی ها میتوان مانند روستا برای کارها, جای خالی در نظر گرفت. زنانی که تخصص داشته باشند به همراه همسر متخصص خود در این کشتی ها میتوانند کار کنند.
در خصوص اینکه کدام کار رادان یا مرد انجام دهند نیازی محدودیت نیست. برای کودکان نیز برنامه آموزش و نگهداری میتوان در نظر گرفت ( دقیقا مانند یک روستا )
امروزه در خیلی از نقاط جهان , خانواده‌هایی داریم که روی قایق زندگی میکنند. همچنین روستاهایی که به دور از ساحل, بصورت شناور یا روی قایق های متصل به هم ماهیگیری و زندگی میکنند.
انتقال زندگی روستایی به درون کشتیها باعث میشود تا ساکنین کشتی, بخشی از درآمد خود را در کشتی خرج کرده ( اجاره محل زندگی و غیره . باید طراحی گردد ) و در حین زندگی در محیط مناسب,  خدمات خود را بصورت رقابتی عرضه نمایند.
حتی میتوان در خصوص واگذاری سهام کشتی به افراد بررسی کرد. چنانچه آنها در سود کشتی شریک باشند, بهره‌وری بیشتر و هزینه کمتری برای کشتی ایجاد خواهند کرد.

تفاوت افراد عجول با سایرین

افراد را از وجوه مختلف میتوان تقسیم‌بندی کرد. از جمله است در رفتار آنها و در اینجا در مقوله عجله کردن در کارهای پیش رد .
بعضی افراد به حد افراط در انجام کارها عجله میکنند و بعضی نیز به حد افراط در انجام امور, تعلل میورزند. اکثر افراد نیز در بین این دو حد افراطی رفتار میکنند.
آن افرادی که بیش از سایرین  (نرمال جامعه ) در انجام کارها تعجیل میکنند  کسانی هستند که "صرف خود کار " برای ایشان اهمیت دارد. این افراد ایده‌آل هستند برای محول نمودن کارهایی که حتما باید انجام شوند و سایر امور در آنها نقش کمتری دارد. امور دفتری, آتش نشانی,  امور نظامی و انتظامی و بسیاری دیگر از مشاغل برای این افراد , شخصی و همچنین برای اجتماع مفید است.
برعکس تعلل تا حدود میانگین جامعه نشان از تفکر در اطراف موضوع دارد. برای چه این گونه کار شود و آیا همراه اجرای این کار کار دیگری نیز میشود انجام داد و غیره .
افراد گروه اول در میهمانی و مراسم مشابه نفر اول هستند که در محل حاضر میشوند. و در حد افراط حتی قبل از شروع مراسم,پشت در منتظر گشایش درب میشوند. ( برای مثال )
اما روش و سرعت فکر کردن این افراد با یکدیگر متفاوت است . این رفتارها در طی تجارب زندگی ساخته میشوند.
فرض کنید دو کودک داریم که کار مشخص بلید انجام دهند. مثلا غذا خوردن با قاشق! این فعل را در ابتدای آموزش آنها به این کار در نظر بگیریم. دو کودک با سرعت متفاوتی این مهارت را خواهند آموخت . اگر آن دو را در یک گروه به آموزش وا داریم, این کار تا آنجا که کودک کندتر آموزشش را تکمیل کند, ادامه خواهد یافت و این به معنای وقت بیشتر کودک سریع در تفکر و بازیگوشی است.
در آموزش یک نفره نیز این اتفاق خواهد افتاد , اگر والدین حین آموزش متوجه سرعت آموزش و سطع یادگیری فرزند نشوند, کودک وقت اضافه ذهنی خواهد یافت برای تمرین فرار از موقعیت.
اما کودکانی که وقت کم می آورند فرصت و آموزش این فرار ذهنی را نخواهند داشت و صرف انجام کارها برایشان مهم خواهد بود . این افراد در بزرگسالی متفاوت هستند, اما لزوما هیچ یک بهتر یا بدتر نیستند . جامعه به هر دو این گروه افراد تیاز دارد و حد افراطی این افراد نیز نایاب هستند. اکثر مردم در حد بین دو مرز افراطی و بیشتر نزدیک به میانگین جامعه هستند.
لازم است افراد خود و جایگاه خود را بهتر بشناسند تا از توانمندیهای خود بیشترین استفاده را برده و چون بار بیش از تحمل بر خود نمی گذارند, آرامش بیشتری خواهند داشت. همچنین چون تفاوت این ویژگی را در افراد بشر درک کنند, تحمل تفاوت ها و رفتار متفاوت دیگران برایشان راحتتر خواهد شد.

مشکل طلاق و ازدواج نیاز به درک عموم مردم از واقعیتهای شخصیتی خود دارد

عاشق شدن راه های مختلفی دارد. معمولا افراد تصمیم میگیرند که طرف مقابل کیس مناسبی است ( با متغییرهای شخصی خاص خودشان ) پس لیاقت عاشق شدن دارند. سپس تصمیم میگیرند که عاشق شوند.

و عاشق میشوند.

اما عاشق ماندن هم مهم است . شاید عاشق ماندن بیشتر یک تصمیم باشد . افراد تصمیم میگیرند که عاشق طرف مقابل بمانند. و میمانند. آن کسی که عاشق مانده و با عدم ادامه عشق طرف مقابل روبرو میشود ، با مشکلات عاطفی روبرو میشود.

کم بودن ارتباط عاطفی و درک طرفین از این ارتباط و وضعیت طرف مقابل معمولا عامل این بحران عاطفی است . حتی برای شخص مظلوم نیز اگر درک از طرف مقابل وجود میداشت ، انتظار رفتار نامطلوب از طرف مقابل را میداد.

آموزش ، آموزش خیلی مهم است . این آموزش در منزل و از طریق والدین یا در اجتماع و رسانه های جمعی باید صورت گیرد. آموزش در دبیرستان ( سن حساس برای فرزندان ) خیلی مهم است ، اما همه چیز را از سیستم آموزشی نمیتوان انتظار داشت .

یک شبکه مدیریت آموزش فرزندان کشور در همه مقاطع باید وجود داشته باشد. آموزش های کلاسیک جزئی از شبکه آموزشی است . فرزندان را باید برای برخورد مناسب با اتفاقات در اجتماع مسلح کرد. برای موارد خاص باید سیستم های خاص آموزشی تدارک دید .

اما یادمان باشد " عاشق شدن ممکن است یک اتفاق هورمونی و غیره باشد ، اما عاشق ماندن یک تصمیم است " ما تصمیم میگیریم که عاشق بمانیم .