۱۳۹۶-۰۱-۱۴

سبزه گره زدن از کجا آمد ؟


سبزه سبز کردن رسم قدیمی بود برای تشخیص این که در سال جدید کدام نوع دانه‌ها  ( از یک نوع یا از چند نوع محصول مختلف ) بهتر سبز میشود.
اما کناره‌ها در سبز کردن بدون اتکا است و سبزه‌ها در کناره‌ها می افتد!
راه چاره ساده است , بافتن سبزیها کناره در یکدیگر تا بصورت یک نخ کناره عمل کند.
در سبد بافی از این روش استفاده میشد و زنان خوش سلیقه این کار را انجام میدادند.
طبیعی است برای سبزه هفت سین از بهترین, زیباترین و با کیفیت ترین انواع گره‌ها استفاده میشد.
کم کم دختران برای نمایش این هنر در سیزده بدر این هنر را به صحرا میبردند و از هنر خود اثر در جایی می گذاشتند که پسران ببینند .
و این چنین بتدریج در سراسر ایران رسم سبزه گره زدن سیزده بدر مرسوم گردید.

جشنواره فیلم آرش کمانگیر


آرش از این جهت ماندگار شد که با جان خود مرز ایران را حفظ کرد. تمام کسانی که برای حفظ مرز کشور جان دادند, به نوعی آرش هستند.
هر سال باید از آرش و آرش صفتان فیلمها ساخت و در جشنواره‌ای به برترین آنها جایزه داد.
اگر هنرمندی در خور جایزه بین‌المللی باشد, باید بتواند با هر موضوعی جایزه بگیرد .
و چه موضوعی بهتر از آرش و جایزه " آرش کمانگیر "
برای این کار باید جشنواره ترتیب داد و به همه هنرمندان سفارش فیلم آرش را داد.
حتی سیاوش به نوعی آرش است در حفظ مرزهایی ایران زمین. 

۱۳۹۵-۱۲-۲۸

ایرانیها چقدر خود را ایرانی میدانند ؟

گر چه سوال نابجایی به نظر میرسد اما نکته خیلی مهمی است.
این نکته بخصوص برای دو تابعیتی ها مهم است. جایی که منافع دو کشور روی میز قرار بگیرد و این افراد باید تصمیم بگیرند,  چگونه تصمیم خواهند گرفت ؟
سربازان آمریکایی ایرانی تبار از این گروه هستند. در گذشته های دور که طرفداران روس و انگلیس داشتیم ، شاید در ابتدا افراد برای آبادانی ایران طرفدار روش و انگلیس میشدند ، اما کم کم اصلا خود را زیر بیرق کشور بیگانه میافتند.
حتی در سالهای اخیر حزب توده نمونه دیگری از این فرا کشوری شدن ایرانیان بود. با توجیه منطقی ( برای اعضای حزب ) " آسایش جهانی همه مردم جهان در گرو خراب کردن و تسلط حکومت کمونیستی " اقدامات خائنانه زیادی مرتکب میشدند.
در مقابل ( ایرانیها با عقاید متضاد ) طرفداران آمریکایی بودند که برای مقابله با کمونیست یا برای مبارزه با ضد خداها ( کمونیستها ) هر کاری میکردند . قتل و شکنجه و سایر کارهای ناصواب را در همان زمانها نه فقط در ایران ، بلکه در سرتاسر جهان شاهد بودیم . ( و امروز نیز در گوانتانامو و سایر بلاد )
از این رو باید دولتها یک عشق و علاقه را در مردم ایجاد کنند تا مردم تمایلی به غرب و شرق نداشته باشند . خود را به کشور محل زادگاهشان ببندند و برای اعتلای سرزمین خود تلاش کنند. ( بدون وابستگی به افراد خارج از مرزها)
در این نوشتار جاسوسان استخدام شده کشورهای خارجی منظور نبوده که همیشه هستند و سازمانهای دولتی باید با ایشان برخورد نمایند.

سرنوشت بچه‌های تنهای آپارتمانها و چهارشنبه سوری

 خانواده های تک فرزند و آپارتمان نشین را در نظر بگیرید که به هر دلیل والدین نمیتوانند بچه ها را در خیابان برده و شاهد مراسم چهارشنبه سوری باشند . برای این کودکان چه میشود کرد ؟
از بین رفتن بازیهای گروهی و بازی بچه ها در کوچه ( به هر دلیل درست و غلط ) باعث میشود که این بچه ها در کوچه منزل خود نیز غریبه باشند . غریبه با همسایگان و همسالان مشابه خود.
باید برای این اپیدمی اجتماعی فکری کرد . چیزی مثل سازمان بسیج و زنهای مسنی که در مساجد کمکهای مردمی را جمع کرده و به جبهه ها ارسال میکردند. باید افراد مسن در خیابانها جمع شده و کودکان را با یکدیگر آشنا کرده و تیم های بازی درست کنند تا بچه ها با هم و جامعه آشنا شوند و اجتماع را درک کنند. 
والدین باید بتوانند به این سیستم اعتماد کرده و فرزندان خود را به ایشان بسپارند. آموزش و بازی و سایر مهارتهای اجتماعی توسط این گونه " ان جی او " ها باید به فرزندان آینده آموزش داده شود .
شناسایی نیازهای خانوارها از ابعاد تنهایی ، نیاز به خدمات مالی و غیره میتواند در محلات شناسایی شود و در همان محله برطرف گردد. برای مواردی که فراتر از توان محله باشد میتوان مراتب را به واحدهای بالاتر اعلام کرد ( مثلا سازمان بهزیستی ، کمیته امداد و غیره ) تا با روشهای دیگر نیاز نیازمندان بر طرف گردد.

۱۳۹۵-۱۲-۲۷

آیا قدرتهای بزرگ جهان میتوانند با هم در قدرت سهیم باشند!

ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.

در ابتدا بلی, زمانی که قدرت در حال جابجایی است این شراکت رخ میدهد. اما زمانی که یکی از طرفین از حدی توانش بیشتر شود , نیازی به هماهنگی نمی بیند و منافع خود را به پیش خواهد برد.
این همان کاری است که قدرتهای قبلی ، قبلا به تنهایی انجام میدادند.
ابتدا اسپانیا و سپس بریتانیا و اخیرا آمریکا برای هر کاری در جهان هیچ هماهنگی و شریکی در جهان برای تقسیم منافع قائل نبودند. (احتمالا در آینده چین نیز اینچنین خواهد شد. )

امروز آمریکا در همه جنبه ها در حال عقب نشینی است . آنچه در دریای چین اتفاق افتاده باعث میشود که شرکای آسیایی آمریکا نسبت به پشتیبانی آمریکا تجدید نظر کنند.

اگر آمریکا در آن دریا با فاصله از جزایر بازسازی شده چین جزایری را برای خود بازسازی نماید ، ممکن است که کشورهای آن مناطق برای مدتی به پشتیبانی آمریکا امیدوار بمانند.


چهارشنبه سوری و محیط زیست

اینهمه آتش و کیفیت بد سوزاندن گر چه یک شب است. اما سرتاسر کشور و همه مردم آتش برپا میکنند.
حجم چوب مورد نیاز خیلی زیاد است.  حجم جنگلها که از بین میرود زیاد است. 
لازم است شهرداریها و مدیران جمعیت ها از میان چوبها زاید (ضایعات هرس درختان شهری و کمدها , مبلها و سایر لوازم ضایعاتی شهری ) چوب مورد نیاز شهروندان را جدا نموده و آنرا در زمان مناسب در دسترس مردم قرار دهند.
خیلی بهتر است که ترفندهایی به کار رود تا بدون آسیب به محیط ریست از بوته ها استفاده گردد.
هزینه ها را نیز میتوان در قبض ها از مردم اخذ نمود.

۱۳۹۵-۱۲-۲۵

شکست پرسپولیس و خوشحالی بعضی از استقلالیها!

روز گذشته یک بازی اسیایی بود که تیم کشورمان پرسپولیس باخت.
جدای از وضعیت فلاکت بار فوتبال کشورمان که هر دل هر صاحب بصیرتی را به درد می آورد ، یک ویژگی ایرانیها خود نمایی کرد !
" از شکست رقیب در مقابل خارجیها خوشحال شدن "
این صفت بسیار ناپسند است . در جنگهای ایران و روس نیز این اتفاق را مشاهده کرده ایم . فرماندهان از شکست همقطاران خوشحال میشدند ! و چه بسا از تلاش برای پیروزی دیگران جلوگیری میکردند ...
باید ریشه این رفتار را شناخت و آنرا اصلاح کرد. 
هیچ ایرانی نباید در مقابل هر اتفاقی عرق وطن را فراموش کند. این عرق وطن نه فقط کشور ایران را در بر میگیرد ، بلکه ایران تمدنی و فرهنگی را نیز شامل میشود. 
اکثر ما عرق مذهبی نیز داریم ، بنابراین پیروزی " محمد علی کلی " در مقابل " جرج فورمن " برای ما خیلی مهم بود .
بعضی صفات هستند که غریبه ها و خارجیان ، میتوانند از آنها بهره برداری کرده و کشور را به یغما ببرند ، این صفت "
​خشنودی از شکست رقیب " یکی از آنها است . جا دارد که اساسی به این رفتار نگاه کنیم و آنرا اصلاح نمائیم .
ضرب المثلی است که میگوید " دشمن شاد نشوید " ایرانیها معنای آنرا به خوبی درک میکنند.

بررسی نسبت در ثروت بیل گیتس در آمریکا و ایران بر اساس تولید ناخالص داخلی


​اذعان میشود 90 درصد ثروت آمریکا در دست یک درصد جمعیت است . این حالت شبیه کشورهایی است که بصورت دولتی اداره میگردند. در چین و بسیاری دیگر از کشورها نیز اینچنین است .

از طرفی اگر ثروت بیل گیتس ( حدود 90 میلیارد دلار ) را با تولید ناخالص ملی آمریکا ( 19377 میلیارد دلار) در نظر بگیریم ، ثروت بیل گیتس کمتر از نیم درصد خواهد شد .

ثروت بیل گیتس با همین نسبت اگر در ایران بود چیزی حدود 7 میلیارد دلار میشد . چیزی بیشتر از 27 هزار میلیارد تومان !

با این حساب ما افرادی بزرگتر از بیل گیتس داریم . نگاهی به لیست ثروتمندان ایران و صاحبان بانکها و بازرگانان بزرگ نشان میدهد که تعداد کسانی که ( به نسبت ) بیش از بیل گیتس در ایران ثروتمند باشند کم نیست .

ملی شدن نفت و سود دو طرف معامله ، ایران و بریتانیا

 
​آنچه در زمان یک رویداد توجه همگان را به خود جلب میکند ، عوامل متعددی دارد از جمله آنچه که ذی نفعان از رویداد نمایش میدهند . اما آنچه که بعد از سالها میتوان از رویدادها دید ، جنبه دیگری خواهد داشت که از جمله جو احساسی هنگام رویداد را در خود ندارد یا نقش احساس در آن کاهش یافته است .

برای تحلیل دقیق رویدادی که از ملی کردن نفت ایران و جدایی شراکت ایران و بریتانیا رخ داد میتوان به سود هر یک از طرفین بعد از جدایی ( سود ناشی از جدا شدن ) توجه کرد . در مقابل سود طرفین در ادامه شراکت .

طبیعی است که در مذاکرات انجام شده آخرین اخبار شامل شراکت 50-50 دو طرف بود . یعنی سهمی معادل بین طرفین . و این میتوانست نقش ایران را در جهان بسیار بزرگ نماید . ( آنچه در خطوط بعدی خواهد آمد که طبیعتا مطلوب طرف مقابل نبود )

با ملی شدن نفت ، ما اجنبی ها را از کشور بیرون کردیم و مالک منابع خود شدیم . از طرفی تا مدتها نتوانستیم نفت خود را بفروشیم . ما روی آمریکا حساب میکردیم که آن کشور علاوه بر تولید نفت بسیار بالا در خود آمریکا در حال تولید نفت در عربستان و همسایگی بحرین ( آنروزها جزو ایران بود ) بود. در نتیجه نه تنها آمریکا انگیزه خرید نفت از ایران نداشت ، بلکه عملا به دنبال تضعیف اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران بود تا مشکلی برای منابع نفتی عربستان در همسایگی بحرین پیدا نشود. این انگیزه به حدی قوی بود که در نهایت با حمایت اجانب بحرینی ها رای به جدا شدن از ایران دادند و گوشه دیگری از کشور را کنده و در اختیار اجانب قرار دادند .

اما بر شریک دیگرمان چه گذشت ؟ آیا ضربه سختی خورد یا از قبل آماده این رویداد خوب ( برای طرف غربی ) بود !

انگلیسیها در یک روز با هماهنگی با یکدیگر از پالایشگاه آبادان با کشتی که آماده بود به پالایشگاه بصره رفتند . در واقع از قبل پالایشگاه بصره را آماده کرده بودند و میدانیم که ساخت و آماده سازی یک پالایشگاه که بتواند مانند بزرگترین پالایشکاه جهان ( آن روزگار ) تولید داشته باشد و کشتیهای امپراتوری بریتانیا را تغذیه نماید ، کار یک سال نبوده است .

آنها از مدتها قبل منابع نفتی در عراق پیدا کرده بودند و خود مالک آن بودند . در نتیجه دیگر به نفت ایران نیازی نداشتند . با شراکت ایران ( شرکت نفت ایران و انگلیس ) گر چه سهم برابر به ما نمیداد ، اما ما در همه آن شرکت سهیم بودیم . با جدا شدن از ایران ، آن شرکت به اسم " شرکت نفت انگلیس " یا " بریتیش پترولیوم " تبدیل شد و توانست نقش خود را در جهان به صورت یکی از هفت خواهر نفتی ایفا کند.

در واقع ما از سهامداران بزرگ یکی از هفت خواهران نفتی بودیم که با ملی شدن نفت ایران ، این شرکت از وابستگی به ایران رها شد. در واقع این رویداد برای بریتانیا یک فرصت خیلی خوب بود و طبیعتا باید از آن استقبال میکرد . چیزی که دانشمندان ایرانی از آن غافل بودند ( نقش پیش برنده شرکت نفت ایران و بریتانیا در کل صنعت نفت جهانی – و – میزان وابستگی همه کشورهای جهان به نفت و نقش شرکتهای بزرگ در عرضه نفت به جهان – و – قدرت کنترل بر جابجایی نفت جهانی )

همه این موارد نشان میدهد که در پشت پرده ، بریتانیا ( که در ایران به انگلیس مشهور است ) علاقه مند به ملی شدن نفت ایران بوده و احتمالا در پشت پرده برای این که این اتفاق رخ دهد اقداماتی کرده است . اقداماتی مثل این که به علاقمندان واقعی و ملی ایران کمک کرده که در قدرت بمانند و اقداماتی بر علیه بریتانیا انجام دهند . ممکن است که در مجالس میهمانی آشنایان ، پیغام امکانپذیر بودن ملی شدن نفت ایران به صورت غیر مستقیم مطرح شده باشد و از مزایای آن و امکان استفاده از نفت برای پیشرفت کشور سخن رفته باشد .

هر آنچه گذشت ، این ارکستر سمفونی به نفع غربیها نواخته شد . و این جدای از منفعتی بود که کشور در طی سالهای ملی بودن نفت از آن برده است . 

۱۳۹۵-۱۲-۱۹

تشابه جمشید و سلیمان نبی در این تصویر بسیار زیاد است


​داستان سلیمان نبی که با باد سفر میکرد و دیوان در خدمتش بودند را با این تصویر که جمشید شاه را در حالی که دیوان تخت و بارگاه او را بر دوش گرفته و به آسمان میبرند نگاه کنیم ، آیا تشابه تصادفی است یا سابقه یکسانی را در دو گوشه جهان باستانی میبینیم ؟