پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۶-۰۲-۲۶
کشورهای مسیحی
روش ادغام ترکیه در اروپا
۱۳۹۶-۰۲-۲۳
عینک مناسب برای پیر چشمها
۱۳۹۶-۰۲-۱۷
قوه قضاییه مستقل

عملا قوه قضاییه مستقل نمیتواند وجود داشته باشد . هر سیستمی از افراد بوجود می آید و بالاخره افراد هم نظرها و دوستانی دارند . همچنین بر اساس منطقی برگزیده میشوند و این چرخه یعنی وجود گرایش در افراد و تلاش برای حفظ شغل یا دوستان نیز جانبداری و عدم استقلال ایده آل را در پی خواهد داشت .
اما چه باید کرد ؟ مدافعین هر سیستمی یک سری محددیتها را میپذیرند و بر اساس پذیرفتن آن محدودیتها سعی میکنند به حالت آرمانی مورد نظر خود نزدیک شوند.
اما بهترین حالت برای این که دادرسی را مستقل از افراد و نظر ایشان بدانیم راه کار دیگری میتوان ارائه داد . ( و این جدای از استقلال نظر قضات یا هر سیستم دیگر دادرسی است )
اگر بتوان دادرسی را به نحوی انجام داد که تصمیم گیران ( مثلا قضات ) از نام افراد و جنسیت ایشان و رنگ پوست آنها مطلع نگردند ، در نتیجه اسم و رنگ پوست و جنسیت در تصمیم ایشان مدخلی نخواهد داشت . ندانستن سقف مبلغ دعاوی یا متراژ ادعاها نیز کمک میکند تا عدالت در تصمیم گیریها موثر باشد .
در واقع دعاوی یک روح ( حق ) دارند و مقادیر و افراد به این روح ( حق ) منسوب میشوند . این دو بخش را باید از یکدیگر جدا کرد تا قاضی حتی اگر بخواهد نتواند به نفع یک طرف رای بدهد .
مرحله دوم تعدد قضات است . چند قاضی باید روی هر پرونده رای بدهند . و جمع بندی باید توسط فرد دیگری انجام شود که نتواند نظرها را تغییر دهد و بر اساس رای اکثریت پرونده را ببندد.
همچنین یک نفر باید کنترل اولیه پرونده از نظر این که اصل پرونده از مقادیر و افراد جدا شده اند و در انتها برای این که حق به حق ( تصمیم قضات ) به حقدار رسیده وجود داشته باشد .
سیستم کنترل و نمره دهی قضات برای این که قضاتی که اشتباه زیاد دارند از گروه قضات خارج و به دایره آموزش مجدد راهنمایی کنند لازم است وجود داشته باشد . همه موارد نیز ناظرین تصادفی میتواند داشته باشد .
در این صورت فرقی نمیکند که چه میزان در پی هوای نفس باشد ، منافع او ایجاب میکند که عدالت به کار ببرد و در این سیستم افرادی که عدالت دارند رشد میکنند . اگر کسی بخواهد روی یک پرونده اعمال نظر کند نیز نخواهد توانست که در این چرخه وارد شود . سیستمهای کامپیوتری میتواند کمک کند که حتی افراد بالای سیستم قضایی نیز نتوانند در پرونده ای اعمال نظر کنند .
و در نهایت نیز اگر یکی از افراد پرونده در خواست علنی شدن پرونده را بکند ، این پرونده را میتوان علنی کرد و هزینه آن را بازنده باید بپردازد . رسیدگی به این پرونده در شبکه های اجتماعی باید کاملا افشا گردد . در این صورت خطاها ی احتمالی حداقل خواهند شد .
از سوی دیگر مواردی که به هر دلیل نباید افشا گردند نیز ممکن است در این میان باشند . ضرر افشای موارد اتفاقی کمتر از ایجاد امکان پنهان کاری در شبکه دادرسی است . لذا ضرر مزکور را میتوان پذیرفت . طبیعی است که افرادی که از حق خود برای افشای موارد ملی استفاده میکنند و در واقع ناحق باشند ، در میان مردم رسوا شده و آبروئی نخواهند داشت . و خود آنها نیز این را خواهند دانست .
این در حالی است که عدم اطلاع از موارد یک پرونده احتمال رای غلط دادن چند نفر قاضی مستقل ( چون نمیدانند که پرونده به نفع کیست ) بسیار ضعیف است .
ایجاد اینچنین شبکه قضایی کمک میکند تا عدالت در جامعه برقرار شود . ( یادآوری : هر پرونده جنبه های مختلفی دارد . اول جنبه دو طرف دعاوی است . دوم تاثیری که روی دیگران و جامعه میگذارد . سوم علت وقوع جرم است ، جامعه چه کند تا چنین جرمی اتفاق نیفتد ؟ - همه این موارد باید بررسی و توسط گروه قضات ارائه طریق گردند . روشهای اصلاح جامعه که اینچنین جرمهایی به وقوع نپیوندد نیز باید بیان و توسط اداره هایی خارج از شبکه قضایی پیگیری گردد جریمه عدم اجرای راه کار در صورت وقوع مجدد جرم میتواند برای آن ادارات خیلی سنگین نیز باشد .)
۱۳۹۶-۰۲-۱۶
سوالات مهم تبلیغات برای انتخابات در هر جای دنیا
میانگین سنی رای دهندگان چیست ؟
سنگینی سنی رای دهندگان چگونه است؟ یعنی هر سنی از رای دهندگان چه درصدی از کل داشته و اهمیت هر یک برای صندوق رای چگونه است ؟
رای اولیها چه میزانند و چه علائقی دارند ؟ ( معمولا جمعیت قابل توجهی دارند )
اهمیت انتخابات برای هر گروه سنی و شغلی چگونه است ؟
انتخابات چه تاثیری روی درآمد دیگران دارد ؟ گروه هایی که تاثیر بیشتر می پذیرند مشخص شوند . روی سایرین چه کار دیگری میشود کرد ؟ چه پارامترهایی از انتخابات برای ایشان مهم است ؟
دقدقه های رای دهندگان به ترتیب چه میتواند باشد ؟ ( تهیه لیست موارد با اهمیت برای رای دهندگان )
موارد فرعی که میتواند توجه رای د
هندگان را به خود جلب کند کدام است ؟
عواملی که میتوانند باعث حرکت دفعتی رای دهندگان شوند چیست ؟ آیا از آنها میتوان استفاده کرد ؟ چگونه ؟ ( آیا رقبا از آن استفاده میکنند ؟ ، روشهای مقابله استفاده رقبا از آن چه میتواند باشد ؟ )
کارشناسان تبلیغات حتما موارد بسیار بیشتری برای تحلیل و جمع آوری اطلاعات و رقابت با سایر متخصصان رقیب دارند . بررسی و تحلیل یک بعد قضیه است . مرحله مهمتر اجرای برنامه ای است که رای بیشتری را برای کاندیداهای مورد نظر به ارمغان بیاورد .
پاداش هر یک از دست اندرکاران فرآیند جذب رای بسته به موفقیت جمعی ایشان خواهد بود .
نگاهی به شهر- اشتغال- چرخه اقتصادی (شهرهای مصرف کننده شهرهای تولید کننده ! )

برنامهریزی مغز انسان
در وبسایت پژوهشگاه استنفورد آمده است که "فناوری، طراحی میشود تا رفتار یا آنچه ما در ذهن داریم" را تغییر دهد.
مکس استوسل میگوید: "وقتی با علوم اعصاب آشنا میشوید و درک میکنید که چطور اپلیکیشن طراحی کنید، اساسا میتوانید مغز انسان را برنامهریزی کنید."
"هزاران نفر در آن سوی صفحههای کامپیوتری هستند که کارشان این است که شما را تا حد ممکن، معتاد و دیوانه این صفحهها نگه دارند. این آدمها، کارشان را خیلی خوب یاد گرفتهاند."
از استوسل پرسیدم که به نظرش چطور این آدمها کارشان را بلدند، در حالی که من کنترل اپلیکیشنها و نوتیفیکیشنهای تلفن همراهم را در اختیار دارم. او سوال من را با سوال دیگری جواب داد: "وقتی تلفنت دم دست نیست و صدایش بلند میشود، دچار هیچ استرسی نمیشوی؟"
بله! در چنین مواقعی کنجکاوی وسوسهانگیز با کمی اضطراب و دلواپسی همراه میشود و هرچه زمان بیشتری بگذرد و نتوانم سراغ تلفنم بروم، این نگرانی بهتدریج بیشتر میشود.
عموما کسانی که در بخش طراحی فناوری فعالند، در پی آن هستند که از "سیستم پاداش" مغز ما به نفع خودشان استفاده کنند. یعنی سیستمی که در آن با فعالسازی دوپامین، حس رضایت و لذت به ما دست میدهد.
مغز ما برنامهریزی شده تا ما را مشغول کاری کند که بیشترین رضایت را برایشان در پی دارد. یعنی همان سیستمی که ما را به مواد مخدر و غذاهای مشخص معتاد میکند، میتواند باعث شود که ما به اپلیکیشنها، بازیهای کامپیوتری، سایتها و ابزارهای مختلف اعتیاد پیدا کنیم.
استوسل میگوید که کاربران فناوری، نه "مشتری"، بلکه "محصول" آن هستند.
بخشی از یکی از مقالات بی بی سی
۱۳۹۶-۰۲-۱۵
جنگ دیگر منطقی نیست
با پیشرفت تکنولوژی دیگر جنگ منطقی نیست. انواع سیستمهای کشتار و نابودی اختراع شده و تصور رفتار انسانی و عدم استفاده از آنها عاقلانه نیست.
وقتی دولتها در رفتارهای تروریستی داخلی از روباتها برای نابودی هموطنان استفاده میکنند , کاربرد ماشینهای کشتار برای سایر مردم ممکن و طبیعی است.
جایی که استفاده از مواد شیمیایی برای کشتار مردم عادی قبح دارد , کشورها از آنها استفاده میکنند و گناه را با انواع روشها گردن طرف مقابل می اندازند.
در چنین شرایطی , جنگ دو کشور با توانمندیهای نزدیک پیروز ندارد. برای همین شاهد هستیم که فقط جنگهایی با توانمندی بسیار متفاوت رخ میدهد.
البته دنیا یک سطح نیست. هنوز مردمی هستند که برای خود چارهای جز جنگ نمی بینند. طبیعتا با کسانی هم سطح خود برخورد خواهند کرد . و این جنگها نیز برنده ندارد , اما منافع جزیی دارد که به واسطه آن دو طرف میتوانند خود را پیروز بدانند.
هر چه علم و تکنولوژی و تمدن پیشرفت نماید , همگان پی خواهند برد که جنگ پیروز نخواهد داشت.
۱۳۹۶-۰۲-۱۴
مغز و فکر کردن
ارسال سیگنال از بخشهای مختلف به هم و به بدن. تولید هورمونها و شروع حس کردن ...
این همه ما است ؟
دوست داشتن , فکر کردن , رفتار غریزی
این سه بخشی از وجود ما هستند ... ما گر چه همه اینها ولی جدا از اینها هستیم . پس آن چهارمی ما هستیم.
برگردیم به مغز, آیا همه فرآیند فکر و درک و شهود و غیره در مغز رخ میدهد ؟
تا امروز به اینجا رسیدیم که بلی و با این روشها , این اتفاقات می افتد , اگر چیزی را هم ندانیم در این محدوده دنبالش میگردیم . یک نظریه میدهیم و فرآیند اثبات آن را طی میکنیم. اما اگر ما آن چهارمی باشیم و بخشی از ما فیزیکی نباشد و در کنش با بخش فیزیکی باشد , در آن صورت چه ؟
آیا آزمایشات و نتیجه گیری ها همین خواهد شد ؟
آنرا چگونه میتوان آزمایش کرد ؟
در واقع همه به آن اطمینان داریم , اما نمیدانیم چگونه آنرا آزمایش و اثبات کنیم . در واقع ترجیح بر این است که به سادگی در مسیرهای قبلی یک گام پیش رفت تا راه جدیدی را امتحان کرد.
امتیاز مقالات به ارجاع است و ارجاع به راه قدیم خیلی رهگذر بیشتر دارد تا یک راه جدید .
بنابراین دانشمندان نیز کمتر به راه جدید میروند یا اگر کسی هم برود , دنباله رو کمتری دارد .
این روش فعلی پیشرفت انبوه علم است. که البته مزایا و معایبی دارد.
بگذریم, همه فرآیندها در مغز رخ نمیدهد و آن بخش غیر فیزیکی هم در کنش با بدن و مغز است .
طبیعتا چه این حرف درست باشد یا نباشد , در طی هزار سال آینده دانش ما از مغز خیلی بیشتر خواهد شد و نسبت آن با آنچه امروز می دانستیم, چیزی معادل دانش ما نسبت به مغز در امروز و هزار سال پیش خواهد بود.






