مورچه ها فاقد چشم هستند. اما براي فعاليتهاي روزانه خود مشكلي ندارند . گويا از چشم ديگري استفاده ميكنند. چشمي كه با سيستم بوها كار ميكند.
انواع مواد شيميايي باعث " بو " ميشوند. اگر براي اين بوي مواد شيميايي در مقياس انساني ، رنگ خاصي را متصور شويم . ميتوان انواع بوها را با انواع رنگها مقايسه نمود. در واقع دنياي بوهاي مورچه ها يك دنياي رنگي است . شدت بوها نيز با شدت نور قابل مثال زدن است . در واقع دنياي مورچه ها ( و موجودات مشابه )يك دنياي رنگي است با شدت رنگهاي مختلف.
حالا اگر بدرون لوله هاي تاريك خانه مورچه ها برويم ، ميتوانيم بوها و رنگها را مشاهده و دنبال كنيم .
به اين ترتيب ،محل ذخيره غذا و جايگاه ملكه و موادي كه بايد بيرون برده شوند مشخص است .
اما دنياي كرمهاي خاكي كمي متفاوت است . دنياي اين موجود زنده ،دنياي لرزشها است . ضربه ها باعث ميشود كه كرم خاكي پي ببرد در اطرافش چه چيزي وجود دارد . بوها در زير خاك با سرعت زياد منتشر نميشوند و سلولهاي حسي بويايي در خارج بدن كرم خاكي نميتواند تصوير مناسبي از دنياي بيرون بدهد. اما ضربه هاي سر كرم خاكي براي سوراخ نمودن مسير مقابل ، ميتواند بازگشت امواجي داشته باشد كه توسط تمام سطح بدن كرم خاكي قابل دريافت است .
در واقع قرار گرفتن سه بعدي بدن كرم خاكي در زير زمين باعث ميشود نتا بتواند تصوير مناسب و سه بعدي از دنياي زير زمين را داشته باشد . چيزي پيشرفته تر از دنياي ژزواك دلفينها و نهنگها در دل زمين وجود دارد . اين كه اين موجود چقدر بتواند ( و نياز داشته باشد ) تا اين اطلاعات را تحليل نمايد ، امر ديگري است . قاعده طبيعت اين است كه اين كار را تا اندازه اي كه نياز دارد و براي حيات حشره مهم است اين اطلاعات را نحليل و مورد استفاده قرار دهد.
در كجا سنگ و مسير نامناسب قرار دارد و يا مواد عالي در كدام قسمتهاي زير خاك وجود دارد. اين مسيرها كمك ميكند تا ادامه زندگي اين موجود ادامه داشته باشد .
در زير زمين بخصوص وقتي آب محيط را پر ميكند ، حشره به راحتي جهت بالا و پايين را ميتواند گم نمايد ،مگر اين كه دائما تشخيص دهد بالا كدام سمت است .
كرمهاي خاكي در زمان باران به سرعت به سطح زمين آمده و خود را از غرق شدن نجات ميدهند.