تانك آينده

​با توجه به پيشرفت علم و تكنولوژي طراحي تانكهاي آينده چگونه خواهد بود؟

تانكها داراي بخش محافظ هستند تا خود را حفظ نمايند. اما اين محافظت براي چيست ؟ در واقع قدرت رزمي تانكها ناشي از حمل يك قبضه توپ است . اين توپ در صحنه نبرد ، تنها امتياز  تانك نيست. وزن زياد ( و ضد گلوله بودن ) ميتواند سنگرهاي انفرادي دشمن را نابود كند و همچنين پناهگاه سربازان پياده در زمان پيشروي به جساب مي آيد.

اما يك واحد توپ را ميتوان بدون نياز به حمل انسان در صحنه نبرد پيش برد. همچنين ميتوان براي آن قدرت آتش مناسب در نظر گرفت. امروزه با ظهور پهپادها ميتوان گلوله هاي توپ را از بالا بر سر دشمن شليك نمود. در واقع اين پهپادها گلوله هاي توپ پرنده هستند. پرواز گلوله هاي توپ به جاي شليك آنها كارائي بيشتري به آنها ميدهد و هدف يابي و هدف گيري را در ميدانهاي رزمي تغيير داده است .

همچنين مسلسلهاي نصب شده روي پهپادها نقش جايگزين براي مسلسل تانكها را ايفا ميكنند.اين همه پيشرفتها نقش تانكها را كم ميكند ، اما آنرا حذف نميكند. در واقع ميتوان با داشتن تانكهاي مدل قديمي تر با پشتيباني پهپادها در نبرد هاي زميني دست پيش را داشت .

اين مهم نشان ميدهد ماشينهاي پيچيده مرتب به هم در جنگهاي آينده نقش مهم و تعيين كننده را خواهند داشت .

در واقع مرحله بعدي رشد ماشينهاي جنگي در آينده در ارتباط خودكار ماشينهاي جنگي با يكديگر است . داده هاي ميدان نبرد كه بين تانكها و پهپادها منتقل ميشود ميتواند سناريوهاي جنگي را تغيير دهد . در دفاع و حمله ارتباط مجموعه هاي نظامي با يكديگر و تغيير تاكتيك در هر لحظه اهميت پيدا ميكند. سرعت تغيير اين تاكتيكها چيزي است كه برنده جنگ را مشخص خواهد نمود.

در واقع در آينده مجموعه اي از مسلسلهاي خود ران و گلوله هاي توپ پرنده داريم كه در كنار تانكها وارد صحنه نبرد ميشوند. اين مجموعه در تبادل اطلاعات با يكديگر كارايي بهتري داشته و نسبت به پيشروي يا دفاع رفتار بهتري را ايفا خواهند نمود.

با حذف سلاحهاي جنگي سنگين از بدنه تانكها لزوما به وزن زياد و شكل خاص امروزي اين جنگ افزارها نياز نيست . اين جنگ افزارها ميتوانند سبكتر و بصورت پرنده در صحنه نبرد حضور داشته باشند .

در مقابل اين جنگ افزارهاي آينده ، سيستمهاي دفاعي جديدي نيز شكل خواهد گرفت كه رقابت در صحنه تكنولوژي را براي بهترين سيستم نبردي شكل خواهد داد.

 

داخل لباس فضانوردان

چگونه چين بدون گذر از گلوگاه هاي دريايي به اروپا ميرسد ؟

يكي از بزرگترين مزاكز تجارت چين اروپا است . براي رسيدن به اروپا بايد از گلوگاه هاي زيادي گذشت . اما راهي براي گذر از اين گلوگاه هاي دريايي وجود دارد .

راه هاي زميني و راه آهن از ايران تا اروپا ادامه دارد . طرح هاي چين براي احياي جاده ابريشم و راه زميني به چين ميتواند باعث شود كه بدون گذر از تنگه هاي مهم خاورميانه بتواند به اروپا برسد.

جکوزی ( سونا ) داغ و ايجاد عدم باروري در پسران جوان

​رشد اندام باروري در پسران جوان نيازمند خنك ماندن اندام هاي جنسي ايشان است . گرم كردن اين اندام بخصوص در زمان طولاني درصد رشد اين اندام و احتمال باروري را در پسران كاهش ميدهد . ( گرما باعث ميشود سلولهايي كه توليد اسپرم را به عهده دارند از توليد اسپرم سالم در آينده ناتوان شوند ) اين مشكل در افراد بالغ نيز باعث كاهش باروري ميگردد.

تا قبل از همه گير شدن استفاده از سونا و جكوزي در جامعه اين مشكل به دليل استفاده از لباس نامناسب ( مانع خنك شدن اندام مورد بحث ) رخ ميداد.

اما امروزه كه استفاده از سونا و جكوزي به عنوان تفريح در استخرهاي عمومي و در خانه هاي بسياري از ايرانيان صورت ميگيرد ، اين مشكل زياد شده و متاسفانه اقدامي در جهت اطلاع رساني به جامعه صورت نميگيرد .

اين مسئله در كشورهاي خارجي نيز رخ ميدهد .

جا دارد علاوه بر برنامه هاي تلوزيوني براي اطلاع رساني ، قوانيني براي استفاده از سونا و جكوزي و آب گرم هاي خاص ( در خانه و مراكز عمومي  ) براي پسران جوان تدوين گردد تا مراكز عمومي ملزم به ممانعت ورود پسران جوان به اين بخشها شوند.

امروزه بدليل سود آوري ، مسئولين اين مراكز هيچگونه ممانعتي براي جوانها ايجا نميكنند. در واقع چون جوانها به عنوان مشتري محسوب ميگردند ،اين ممانعت ميتواند باعث كاهش مشتري اين اماكن گردد.

​

تعداد فرزند و پدرسالاری

تغيير رفتار والدين با فرزندان در طول نسلهاي اخير امري طبيعي است و بررسي آن درس جالبي به ما ميدهد . 

خانواده اي را با تعداد فرزندان كم در نظر بگيريم . در اين خانواده فرزند يا فرزندان هدف زندگي هستند و طبيعي است كه توجه زيادي به آنها صورت پذيرد و به قول امروزيها " فرزند سالاري " در خانواد ها رخ دهد . 

اما از سوي ديگر فرض كنيم در همين خانواده تعداد فرزندان زياد شود. طبيعتا فرزندان با يكديگر تعارض خواسته پيدا كرده و تنش در خانه افزايش خواهد يافت . در اينجا والدين ( معمولا پدر ) در نقش قدرت برتر وارد اين تعارضات ميشود و با تحكم قائله را فيصله ميدهد . 

وقتي باز هم تعداد فرزندان بيشتر شود ، اين تحكم و حالت ديكتاتوري بيشتر شده و اين امر نه بنا به خواست پدر يا سايرين است ، بلكه نياز برپا ماندن خانواده و حفظ آرامش در خانواده است كه اين گونه رفتار را ايجاد ميكند. 

اگر اين رفتار ديتكتاتوري در خانه نباشد ، بنيان خانواده با مشكل مواجه شده و خانواده از هم ميپاشد.

در خانه هاي پر جمعيت كه اين تحكم كننده را نداريم . يعني كسي كه " در موارد بحراني حرف آخر را بزند و همه بدون چون و چرا آنرا اطاعت كنند " خانواده ها با تعارض و چند دستدگي مواجه ميشوند. حداقل در اولين تعارض ، دو دسته شده و حتي با يكديگر قطع رابطه ميكنند.در اين مواقع اگر مادر باشد ، بسيار رنج خواهد برد و هيچگاه نميتواند فرزندان را با هم در يك جلسه ( ميهماني ) ببيند. 

اين امر در جوامع بزرگتر نيز رخ ميدهد. جوامع پر جمعيت نياز به كسي دارند كه در مواقع تعارض و اختلاف نظر ، حرف آخر را بزند و همگي اطاعت كنند.

در حالات عادي مشكلي نيست كه اختلاف آرا مطرح شود و تصميمات خانوادگي ( اجتماعي ) گرفته شود. اما در جايي كه تعارض منافع در جامعه باعث مشكل ( دعواهاي خانوادگي - دعواهاي اجتماعي ) ميشود ، كسي بايد باشد كه با قدرت و تحكم فرمان دهد و همگان بايد اطاعت نمايند.

اين شخص را ميتوان رهبر ، يا هر اسم ديگري ناميد . جامعه بايد رهبر داشته باشد . اين رهبر بايد كسي باشد كه اگر لازم شد و فرماني صادر شد ، همگان آن فرمان را اطاعت كنند . براي كشورهايي كه اين جايگاه را ندارند ،‌لازم است اين جايگاه تعريف شود.

براي جامعه جهاني نيز ما نيازمند يك رهبري هستيم . با اين رهبري جهاني ،‌ تعارضات و جنگها از بين خواهد رفت . 

هميشه فرزندان شيطاني پيدا ميشوند كه به ديگران زور بگويند و يا خواستار منافع بيشتري در خانواده باشند . در اينجا پدر خانواده يا رهير اجتماع است كه ميتواند فرزند شيطان را كنترل نمايد .

اين كه جامعه جهاني چگونه اين شخص را انتخاب نمايد بحث مهمي است كه انديشمندان جهاني بايد اين جايگاه را تعريف و راه كار تصدي آنرا طراحي نمايند.

اين كه پدر سالاري باشد يا فرزند سالاري ، اين امر در اجتماع نشان ميدهد كه جامعه براي برقرار ماندن نياز به يك نفر كه حرف آخر را بزند دارد . ( چه فرزند يا مادر يا پدر ) 

جامعه جهاني نيز نياز دارد كه يك نفر را داشته باشد كه حرف آخر را بزند تا پايدار بماند. مشكلات محيط زيستي ، تعارض هاي منطقه اي و وقوع جنگها - رقابتهايي كه جان و بودن اجتماعات را با خطر مواجه ميكند نشان از آن دارد كه جايگاه اين شخص ( يا كمسيون ) در جهان خالي است .

​

حلقه مفقوده ساز زنهاي مترو ( خياباني )

در ميان هنرمندان جوان ، نوابغي هستند كه بايد شناسائي شوند. مطرح شدن نياز به عرضه و رقابت دارد . و اين براي افراد محجوب اتفاق نمي افتد. در واقع اين فروشندگان هستند كه نسبت به عرضه كالاهاي خود موفق خواهند بود . و اين در ميان هنرمندان بخصوص طيف جوان كه به كار ديگري ( موسيقي )‌پرداخته اند امري مشكل ( اگر نگوئيم غير ممكن ) است .

لازم است مراكزي براي عرضه موسيقي اين گونه جوانها باشد .

ميهمانيهاي خصوصي افراد - جشنهاي ملي و مذهبي ( و غير آن ) فضاي عمومي پاركها - خيابانها ، در ساعات مناسبي از روز و شب ميتواند محل مناسبي براي عرضه هنر هنرمندان باشد . ( در گذشته معركه گيري داشتيم . جا دارد كه اين مبحث را دوباره احياء كنيم . در قالب عرضه انواع هنرهاي خياباني ،‌از موسيقي تا تئاتر و غيره )
​

علاوه بر اين متخصصين ( فروشنده ) بايد تربيت شوند كه با چرخه بازار هنر آشنا باشند. اين افراد ميتوانند كمك كنند تا اين افراد با كمترين هزينه مطرح شده و امكان ديده شدن در صحنه هنر را داشته باشند. 

تهيه فيلمهاي اجراي موسيقي و قرار دادن در يو تيوپ و سايتهاي مرتبط از ديگر اقدامات لازم است . كارهاي زيادي در اين زمينه ميتوان انجام داد كه فعلا انجام نميگيرد.

ظاهرا اين مورد نيز مثل خياي موارد ديگر صاحب ندارد. جا دارد كه وزارت ارشاد اسلامي در اين خصوص اقدام مقتضي را انجام دهد . ارجاع اين امر به گروه هاي تصميم گير در موسيقي و 1پيگيري تا رسيدن به نتيجه ميتواند يكي از اقدامات وزارتخانه متبوع باشد.

در ساير كشورها نيز ساماندهي جريان هنر و هنرمندان به بازار اقتصادي از مواردي است كه بايد ديده شود. ( و اگر هست بهينه و اصلاح گردد )

آينده نيروگاه هاي زمين گرمايي فوق بزرگ

در آينده ميتوان از انرژي زمين گرمايي مخازن مذاب آتشفشانها كه در نزديكي درياها قرار دارند ، انرزي الكتريكي ارزان توليد نمود.

اين نيروگاه ها ميتوانند در محلهاي زير باشند .

كوه وزو در نزديكي ناپل ايتاليا

كوه آتنا در جزيره سيسيل

متانا در يونان

آتشفشانهاي جزيره سنتوريني

پيكتو در مرز كره شمالي و چين 

يلو استون در آمريكا

نيروگاه هايي در جزاير مهم ژاپن

نيروگاه برق در جيبوتي و غرب عربستان

همچنين نيروگاههايي در سواحل اقيانوس آرام ، آمريكاي جنوبي و آمريكاي شمالي ، روسيه

شمال غربي آفريقا

نيروگاه هاي برق نيوزيلند

نيروگاههاي برق در اندونزي و فليپين و تايوان

اين نيروگاه ها ميتوانند بخش بزرگي از انرژي ارزان را در جهان توليد نمايند.

علاوه بر توليد انرژي الكتريكي اين فرآيند به ميزان قابل توجهي بخار آب را وارد جو زمين ميكند و با توجه به تغييرات اقليمي در جهان ميزان بارندگي را در بعضي از نقاط جهان افزايش خواهد داد.

از طرفي اين انرژي ميتواند جايگزين سوختهاي فسيلي كه امروز مصرف ميشود گشته و كاهش قابل توجهي در آلاينده هاي جوي را باعث خواهد گشت .

​
​

سياست گذاري در برق

داستان صرفه جويي در مصرف برق امري است ضروري . اما فقط يك بار ميتوان آنرا انجام داد. نه تنها برق ، بلكه بسياري از موارد مصرفي مشابه را در جهت صرفه جويي يكبار ميتوان كاهش مصرف ايجاد نمود. اما براي رشد دائمي مصرف اين اقلام بايد فكري كرد.

يكي از راه حلها در ذخيره برق در ساعات كم مصرف و آزاد كردن برق ذخيره شده در ساعات پر مصرف است . ( اين كار را هم يكبار ميتوان انجام داد ) 

شايد راه حل بهينه ، تغيير تكنولوژي است . تغيير تكنولوژي روشنايي از لامپهاي پر مصرف به كم مصرف ، نصب چراغهاي روشنايي خياباني كه از نور خورشيد استفاده ميكنند و موارد مشابه ديگر ميتواند مصرف برق را كم كرده و در رشد مصرف برق اثر گذار باشد .

در خصوص تكنولوژي ذخيره سازي برق و هزينه سرمايه گذاري آن نيز ميتوان راه كارهاي مناسبي ارائه داد. به جاي ساخت دو درياچه در مسير رودها و بالا و پايين فرستادن آب ، ميتوان در لبه پرتگاه ها وزنه ها را بالا و پايين برد . بدين ترتيب ، در ساعات كم مصرفي برق ميتوان وزنه ها را بالا برد و در ساعات پر مصرف ، وزنه هاي بالا رفته را پايين كشيد. 

چنانچه ذخيره سازي برق اقتصادي گردد ، ميتوان از انریي خورشيدي و بادي در طيف وسيعتري براي توليد برق استفاده كرد. ذخيره برق در ساعاتي كه انرژي زياد است و مصرف وقتي كه انرژي خورشيدي نداريم يا باد نمي وزد.

هر چند تبديل ولتاژ و انتقال برق داراي راندمان بالائي است به علت توليد و مصرف زياد برق ، حالت بهينه عدم تغيير ولتاژ و كمترين انتقال برق توليدي است . 

طراحي مجدد مكانهاي ساخت نيروگاه برق و ساخت نيروگاه هاي جديد به نحوي كه شبكه موجود كمترين انتقال برق و تغيير ولتاژ را داشته باشد از اولويتهايي است كه بايد مد نظر قرار گيرند.

طراحي بهتر مصرف كنندگان برق ، شامل لوازم مصرفي خانگي ، تجهيزات توليدي ، توليدات كشاورزي و اداري ( با توجه به اين كه اشتغال در آينده بيشتر در بخش خدماتي خواهد بود تجهيزات اداري و انتقال و نگهداري ديتا ) . صرفه جويي انرژي در اين بخشها خيلي مهم خواهد بود.

استفاده از بيوگاز خانگي براي توليد برق مصرفي در منازل ، ميتواند در ابعاد كلان ، صرفه جويي بزرگي براي مصرف برق شهري ( و روستايي ) فراهم آورد .

موارد بيشمار ديگري نيز وجود دارد كه نيازمند سياستگذاري و جهت دهي به توليد و مصرف برق در جامعه ميباشد .

جا دارد كه انديشمندان در اين خصوص بررسيهاي لازم را انجام داده و اصلاحات لازم در دستورالعملها را براي سياستگذاران فراهم آورند .

​

بحران هدف در زندگی براي همه مردم ايران !

متاسفانه شاهد هستيم كه اكثر مردم هدف ندارند و فعاليتهاي روزانه تكراري و بدون هدف را انجام ميدهند. اين بدون هدف بودن براي جوانان ، باعث بي هدف حركت كردن و عدم رسيدن به هيچ مقصدي خواهد شد. از طرفي براي ميانسالان ، خستگي دائمي و روزگذراندن و ايام را سپري كردن ميشود. براي پيران نيز انتظار مرگ كشيدن غايت ديدگاه است .

اين گونه زندگي براي هيچ مقطع سني شايسته نيست . اين وظيفه اداره كنندگان جامعه است كه هدف غايي براي مردم تعيين كنند. بايد از همه خواسته شود كه " ابن الوقت " باشند و در هر زمان بهترين فعاليت را براي رسيدن به هدف تشخيص دهند و عمل نمايند.

و اين نه براي هدايت ديگران است . هر فرد بايد هدف رفتاري شخصي داشته باشد.باید برای همه مردم ایران یک هدف مشترک ایجاد کرد تا همه سعی و تلاش کنند که کشور را بسازند.

هدف ما ( ايرانيان ) ساخت سرزمینی است قوی از لحاظ مالی و علمی برای خودمان و برای آیندگاني كه در اين سرزمين زندگي خواهند كرد.

ثروت حقيقي همه ملتها روي زمين و از كاركرد مردمش حاصل ميشود. از اين رو بايد همه مردم را در هر سني و هر موقعيت اجتماعي به فعاليت اقتصادي تشويق كرد. اين كار نه در جهت خراب كردن كار ديگران و ايجاد ساختار جديد است . 

بايد آجر روي آجرهاي موجود گذاشت و بناهاي جديدي در همه زمينه هاي فرهنگي ،‌توليدي ، اجتماعي و غيره ايجاد كرد. 

شعرا ميتوانند مردم را با اشعار حماسي تهيج كنند كه بيشتر فعاليت كنند. كار و كوشش بايد ارزش شود.

هنرمندان و مهندسين بايد بيشتر بسازند و پزشكان و علماي اجتماعي بايد سلامت جسم و روان جامعه را با كار ( كمي و كيفي ) بيشتر و بهتر ، ارتقاء دهند.

عناصر بيمار اجتماعي بايد از اجتماع جدا شوند تا مشكل و مانعي براي اجتماعي كه سريع رو به جلو حركت ميكند ، ايجاد نشود. آنها را بايد بصورت فوري مورد درمان قرار داد تا بتوانند با ساير مردم در كار و كوشش و ساخت فرداي بهتر مشاركت نمايند. 

بايد مراقب مردم و هدف ايشان بود. بايد مردم را شارژ نگاه داشت . بايد مردم را شاد نگاه داشت . اين شادي و شارژي باعث سينرژي مثبت شده و يكديگر را تشويق در كار كردن بيشتر مينمايند. 

اين وضعيت باعث رضايت قلبي و شادي و احساس خوشبختي براي مردم خواهد شد . 

هدف هر انساني چند وجهه دارد . يكي ادامه نسل و زاد آوري است . از اين رو ازدواج و تشكيل خانواده و تربيت فرزندان اهميت ميابد . ديگري رشد و اعتلاي شخصيت افراد است . در اين جهت بايد شرايط تحصيل و رشد مردم فراهم باشد تا هر كس به فراخور حال خود بتواند رشد شخصي داشته باشد .

در كنار اين موارد شرايط محيطي براي فعاليت اقتصادي و تامين زندگي روزانه و آينده خود و فرزندان مردم بايد فراهم باشد . 

همه اين سناريو دست يافتني است . اما نياز به كار بيشتر دارد . نه فقط مردم عادي ، بلكه نخبه هاي جامعه نيز بايد فعاليت بيشتري كنند تا موانع اين آينده براي همگان فراهم آيد .

​

چين در خصوص آينده چگونه مي انديشد

چين ميداند ( منظور از چين برنامه ريزان و سياست گزاران اصلي كشور چين است ) كه در رشد اقتصادي در آينده نزديك شماره يك جهان خواهد بود . 

همچنين از روي اقدامات هوشمندانه اي كه انجام ميدهند ميتوان به مفروضات آنها پي برد.

مقوله جاده ابريشم جديد :

ايجاد شبكه جهاني حمل و نقل و دسترسي به منابع ( و بازارهاي جهاني ) البته به مبداء چين 

اين يعني ريشه در همه دنيا - وابستگي همه كشورها به چين - نظر به بزرگي اقتصاد چين كل اقتصاد هر كشور در اقتصاد چين رقم كوچكي است و بر عكس حجم اقتصاد چين در كشورهاي ديگر رقم بالايي را تشكيل ميدهد . به اين وسيله عملا قدرت چانه زني و هماهنگ سازي جهاني به نفع چين در ميان مدت بالا خواهد رفت . و اليته در بلند مدت مديريت كلان جهان عملا در دست چين خواهد بود.

ايجاد بانكهاي جهاني

يكي ديگر از عوامل قدرت و كنترل جهاني بانكهاي بين المللي هستند. خود چين عملا با بانكهاي خود در همه كشورها شعبه دارد و تبادل مالي با همه كشورهاي جهان در سوح قابل توجه دارد. 

براي دخالت ( دادن امتياز به و يا تشويق و هدايت در جهت خاص) در كشورهاي ديگر ، اقدام به ايجاد بانك با مشاركت كشورهاي آسياي شرقي و اقيانوس آرام گرفته است . اين بانك ميتواند بخش بزرگي از كشورهايي كه با مبداء چين نزديك هستند را تحت كنترل و تاثير قرار دهد . به تدريج چين ميتواند با انواع سرمايه گذاريهاي كلان درزمينه هايي كه اقتصاد كشورها را جهت دار ميكند ، وابستگي كشورها را به چين افزايش دهد. و همه اين كارها را با وجهه كمك و همكاري متقابل و غيره انجام ميدهد.

سخناني كه بازرگانان بريتانيا در اولين روزهاي ورود به هندستان بيان ميكردند.

در زمينه فضا و ماه

آنها نيازي به ابداع چيزي ندارند . همه چيز قبلا اختراع و ساخته شده است . مدل چيني ايستگاه مداري و ماه نورد را بايد بسازند. و ...

آنها ميدانند كه هزينه ميتواند چين را داراي امتيازات فضايي بكند و اين هزينه را ميكنند . چرا ؟ چون پول اين كار را دولت هزينه ميكند و پول در چرخه اقتصادي چين به گردش در خواهد آمد . در واقع يك بازي دوسر برد است . 

نتيجه ضمني 

با زياد شدن نقش چين در مناسبات بين المللي ، چيني زبانها در همه جا حضور خواهند يافت . يعني به زودي نياز به مترجمين چيني در همه سطوح خواهيم داشت . با تجارت بيشتر با چين ،‌لازم است در مدارس زبان چيني تدريس شود. 

اين ضرورت در كشورهاي نزديك و بدليل اولويت اقتصادي چين ممكن است زبان خارجي مدارس را به چيني تغيير دهند . 

اين تغيير تدريجي و پيش رونده خواهد بود.

مانند كاري كه زبان انگليسي به جاي زبان فارسي در هندوستان انجام داد.

چه عواملي ميتواند براي تفوق چين مانع ايجاد نمايد ؟

مشكلات امنيتي و تبادل آزاد تجاري جهاني ميتواند براي چين مانع ايجاد نمايد . لذا چين به شدت با هر گونه تغييري مخالف است . تغيير مرزها و از بين رفتن امنيت در هر كجاي جهان باعث ميشود كه نفوذ چين در آن مناطق عقب بيفتد ( عقب نه تغيير ) 

چين ميداند غربيها هندوستان را شارژ خواهند كرد تا بتواند در مقابل چين قرر گيرد . اما ميداند اين امر محقق نميشود. هندوستان يكپارچه نيست و دموكراسي موجود در هند مانع تصميم يكپارچه كشور ميشود. موانع فرعنگي و اختلافات موجود در هندوستان نميتواند باعث رشد مشابه هند شود و هند به اين زوديها توان مقابله با چين را نخواهد داشت .

اگر چين بتواند به موقع همه كشورها را به خود وابسته كند ،‌ميتواند روي رشد هندوستان و ساير كشورها نيز اثر بگذارد. بنابراين كنترل رشد كشورها نيز در دست چين خواهد بود. 

در كوتاه و ميان مدت آمريكا ميتواند محدوديتهايي را براي چين بوجود بياورد . اما در بلند مدت چين برتري نظامي - مالي و تجاري خواهد داشت .

مشكل تايوان و ساير سرزمينهاي مشابه با قدرت مالي و تجاري قابل حل است و نيازي به مصالحه نيست . 

چين نيز مشابه بريتانيا و امروز آمريكا نيازمند تامين امنيت نقاط سوق الجيشي حمل و نقل جهان است . بنابراين از نزديك خود شروع كرده و امنيت را در درياي چين فراهم نموده است . گام بعدي مسير كانال سويز خواهد بود. 

ايجاد مسير موازي كانال پاناما يكي از اقدامات مشابه است كه در همين راستا قرار دارد . انتقال سربازهاي چيني به جيبوتي نيز از همين اصل سرچشمه ميگيرد . اقدامات بعدي چين را ميتوان حدس زد.

متاسفانه فرهنگ چيني در جهت رفع اختلافات و ايجاد يك رنگي در ميان مردم و سرزمينها است . اين كار را بارها در داخل امپراتوري چين كرده ( قبل و بعد از مائو ) احتمال اين كه اين كار را در خارج از مرزها نيز بخواهد ادامه بدهد وجود دارد . مديريت چيني با مديريت غربي متفاوت است . اما براي كشورهاي كوچك اين تغيير مديريت جهاني هزينه هاي زيادي ميتواند داشته باشد .

​