۱۳۹۷-۱۲-۰۶

ملاحظاتی در واردات گوشت ( بخصوص گوسفند زنده و ذبح شده )

جالب است که وارد کننده گوشت گوسفند از استرالیا و نیوزلند هستیم . در حالی که کشورهای حاشیه دریای خزر همگی توان صادراتی بالایی برای این نوع گوشت دارند . 
تمام منطقه قفقاز و همچنین صحراهای ترکمنستان و قزاقستان و البته روسیه جزو مناطق پرورش دهنده گوسفند هستند . این کشورها بخصوص قزاقستان و ترکمنستان ، مشکل نداشتن ارتباط با آبهای آزاد را برای صادرات دارند . این در حالی است که با قیمتهای خیلی پایین تر از عرف جهانی ، بدلیل نزدیکی میتوانیم انواع گوشتهای پروتئینی را از آنها تامین نمائیم .
یک مزیت دیگر واردات از این منابع این است که این واردات با کشتی به مناطق پر جمعیت کشور ارسال میگردد. بنادر شمالی دریای خزر به مراکز جمعیتی مصرف نزدیک هستند ( در مقایسه با بنادر جنوبی کشور ) و از سوی دیگر با حداکثر ارتفاع امواج 2 متری در دریای خزر ، میتوان از بارج نیز برای انتقال بار از بنادر کشورهای حاشیه دریا استفاده نمود . 
قیمت کمتر - مسافت نزدیکتر - نزدیکی بنادر داخلی به مراکز مصرف - و از همه مهمتر کوتاهی زمان سفارش خرید تا رسیدن کالا به بازار هر یک میتواند یک مزیت تجاری باشد که نگاه ها را به این سو متمایل نماید و تجارت این کالا را با کشورهای حاشیه دریای خزر سود آور نماید .
از سوی دیگر تجارت با این کشورها در مقابل صادرات کالا عملی است ، یعنی تبادل کالا با کالا و تجارت با پول های دو کشور ، این یعنی مشکلات و هزینه های نقل و انتقال پول خارجی نخواهیم دشت .
مزایای این تجارت ها بسیار است که جا دارد توسعه یابد .
در خصوص تولید داخل نیز با توجه به اینکه در سالهای گذشته بیش از توان اقلیمی سرزمینی از منابع پوشش گیاهی همه عرصه ها استفاده کرده ایم ، جا دارد مصرف مرتع را حداقل کرده تا پوشش گیاهی توان احیای خود را داشته باشند . و کمبود گوشت را با واردات از کشورهای همسایه با توجه به همه موارد کیفی و بهداشتی انجام دهیم .

۱۳۹۷-۱۲-۰۵

7 سامورایی - 7 دلاور- 7 شهر عشق- جشنواره فیلم

هالیوود از روی 7 سامورایی یک فیلم با همان موضوع ساخت با مدل وسترن و غربی . اسم آنرا گذاشتند 7 دلاور . فیلم جالبی از آب درآمد . این کار را سینمای هند نیز میکند . موضوع فیلم های غربی را تغییر داده و مدل هندی آنرا میسازند .البته فروش خوبی نیز میکنند.
این ژانر را فیلم جنگی یا اکشن یا چیزی مثل آن میگویند . ژانرهای مختلفی داریم که میتواند در جشنواره ها مطرح گردد. در مسابقات حول یک موضوع فیلم میسازند . 7 سامورایی یک موضوع جالب بود . در کار آن ما نیز 7 شهر عشق و 7 خوان رستم را داریم . 
جا دارد جشنواره فیلم برای فیلمسازان داخلی ( تمام قومیت ها ) تدارک ببینیم که با فرهنگ خاص خود یک فیلم 7 سامورایی یا 7 دلاور بسازند . 
در سایر ژانرها نیز مواردی مثل 7 خوان رستم و 7 شهر عشق با توجه به فرهنگ قومی هر منطقه میتواند ساخته شود و در جشنواره شرکت کند .
بدین ترتیب استعدادهای کارگردانی - فیلم نامه نویسی - بازیگری هر منطقه شناخته میشود و افراد برجسته از هر کجای کشور امکان رشد خواهند یافت . 
برای خارجی ها هم میتوان این بازی را باز گذاشت . کشورهای خارجی نیز 7 شهر عشق را بسازند ( خود موضوع انتقال فرهنگی خواهد داشت و پخش فیلم ساخته شده در کشورهای دیگر نیز جنبه تبلیغ موضوعی دارد ) 7 دلاور خاص خود را بسازند . 
بدین ترتیب امکان رشد و شکوفایی برای همه مردم همه سرزمینها فراهم خواهد شد .
جشنواره عشق و دوستی در همه ژانرها میتواند در ایران برگزار گردد.

۱۳۹۷-۱۲-۰۴

ایرانیان مردمانی سخت هستند !

خارجی ها در مواجهه با مردم ایران به این نتیجه میرسند که ما مردمی هستیم که سخت میتوان آنها را شناخت و آنها را درک نمود . اما چرا ؟ آیا این خوب است یا بد ؟
ابتدا معنای سختی را ببینیم چیست . این باز میگردد به تفاوت فکر کردن مردم ایران در مقایسه با مردم سایر سرزمینها . اصولا ایران در میان جهان است . تمام راه شرق به غرب و شمال به جنوب از سرزمین ما میگذرد . بنابراین فرهنگ ما در مواجهه با فرهنگهای دیگر ( بیش از هر جای دیگر دنیا ) قرار گرفته است . از سوی دیگر نه فقط توسط قوای خارجی بارها کشور ما تصرف شده ، بلکه حاکمان محلی نیز بارها شهرها و روستاهای ما را متصرف شده اند . بنابراین برای زنده ماندن در این درگیری ها نوع نگرش و تفکر و رفتار ما با یکدیگر به نوعی شکل گرفته که توان تشخیص دوست از دشمن را داشته باشیم . اصولا اگر کسی این توان را نداشت ، نابود میشد . در طی هزاران سال قبل از هر گونه ارتباطی با دیگران ما ارزیابی میکنیم که این فرد خودی است یا نیست . نقش من در مقابل او بالا دست است یا زیر دست . چه میزان از حقیقت را به او بگویم و خیلی موارد دیگر ....
در واقع به قدری در این کار متبحر شده ایم که به آن فکر نمیکنیم ، اما در ذهن ما این فرآیند انجام میشود . این نوع تفکر را از خانواده و بعد از آن اجتماع ( مدرسه - محیط کاری و غیره ) آموزش دیده ایم و به عنوان جزئی از مربی کل به دیگران آموخته ایم . 
دیگران اینطور نیستند . آنها ساده تر هستند ، زیرا لازم نبوده طی هزاران سال اینگونه بیندیشند . مردم ساده آنها نابود نشده اند . برای همین درک ما برای آنها سخت است . 
از سوی دیگر این امر نه خوب است و نه بد . بستگی دارد از آن چگونه استفاده کنیم . این قوت و قدرت مثل چراغی است که اگر برای دزدی از آن استفاه شود خوب نیست . اما از چراغ هزاران استفاده خوب نیز میتوان کرد . 
جا دارد قدر داشته های خود را بدانیم و از آن استفاده های خوب بکنیم .


تکامل غرب زدگی

شاید در چند صد سال گذشته که جامعه ایران با پدیده غرب زدگی مواجه شده است ، کمتر کسی به پدیده تکامل غرب زدگی پرداخته باشد . امروزه شکل غرب زدگی در حال تغییر است و در تکامل غرب زدگی به مرحله واقعی جذب حسن ها و نگاه داشتن مزایای خودی رسیده ایم .
غرب زدگی را به پسندیدن هر آنچه از غرب است معنا کرده اند . از فرهنگ و اموال و رفتار و هر آنچه آنها میکنند . در مرحله بعدی سعی کردند آنچه آنها دارند را با رنگ و بوی وطنی به خورد جامعه دهند . مدل ایرانیزه کردن فرهنگ غربی و داشته های غربی و ...
اما در نهایت تکامل ، آنچه کم کم امروز داریم به آن میرسیم . مشاده شده که مردم حسن های غربی را جذب میکنند و به داشته های هزاران ساله خود نیز افتخار میکنند . در عین اینکه از شکستهای انگشت شمار طی این چند هزار سال ناراحت و گاهی جبه گیری میکنند ، اما خودیت خود را دیگر ترد نمیکنند.
این حسنی است که جامعه ما بعد از هزارن سال به آن رسیده است . در مواجهه با سایر فرهنگهای غالب نیز احتمالا وضع مشابهی داشتیم ( جامعه شناسان تاریخی باید در این خصوص نظر دهند ) 
جا دارد که رفتار و برخوردهای خودمان را که طی هزاران سال در مواجهه با فرهنگ های دیگر شکل گرفته( نه فقط به صورت متصرف شدن ، بلکه با تبادل تجاری و فرهنگی در زمان صلح نیز این تبادل فرهنگی وجود داشته است) در کنار مشاهدات و مزای جوامع شرقی و غربی ( آنچه بیرون از مرزها میگذرد ) بازنگری کنیم و دنیای نو برای مردم سرزمینمان بسازیم .


۱۳۹۷-۱۱-۳۰

سخن , معاشرت

مردم درد جفت گیری دارند . درد پول و مال دارند . از اینها سخن می گویند. 
برای اصحاب کهف اما داستان چیز دیگر است.  آنها درد عشق الهی دارند . حب الهی دارند . لذا سخت است با دیگران سخن گفتن. نه اینکه بی نیاز از حوائج بدنی هستند , بلکه درد دیگری دارند که اولویت است. 
وقتی در جمعی سخن از وقایعی می‌شود,  ذهن آنها در مسیر اولویت به آبرو,  خدمت , فداکاری , جوانمردی , لطف و غیره میپردازد. ذهن و تفکر در حدود علائق مانور میکند . دیگران هم همینطور,  در پی علائق خود می گردند . 
لذا اصحاب کهف , از جمع گریزان می شوند . 
در میان ایشان نیز مراتب تفاوت دارد.  هستند کسانی که از مرتبه خود بالاتر رفته و درد دیگری دارند . برای آنها هم معاشرت با اصحاب کهف سخت می‌شود.  اما اصحاب کهف پاره اویند. لذا ضمن سختی معاشرت,  دوری نتواند . 
به دنبال هم حال میرود . هم حال ها با هم جمع میشوند . باز مرتبه بالاتری هست و این داستان ادامه دارد تا بنده به مقصود رسد . اصحاب کهف نیز در میان خود کهفی دارند و آنجا هم کهفی است الی بینهایت. 
عجب سیری است سفر بنده از خودیت خود تا ملاقات معبود و تحویل امانت هستی ! 
فتبارک الله الحسن الخالقین 

صف یعنی کالای زیر قیمت در بازار

دو گونه صف داریم . صف خرید و صف فروش . 
صف خرید یعنی افراد زیادی در حال مشاهده یک فرصت هستند و میخواهند از این فرصت بهره برداری نمایند . این فرصت یعنی قیمت فروش ، از قیمت واقعی فعلی کمتر است . ممکن است قیمت آتی کالا بیشتر باشد و با توجه به نرخ بهره ، قیمت حال حاضر کالا تفاوت با قیمت فروش داشته باشد . این صف آنقدر وجود خواهد داشت تا قیمت کالا با نرخ واقعی کالا برابر گردد.
از سوی دیگر صف فروش را داریم . یعنی کالای زیادی برای فروش موجود است که خریدار ندارد . این اتفاق زمانی می افتد که عکس رویداد بالا پیدا شود. یعنی قیمت بازار ، بااتر از قیمت واقعی کالا باشد . 
رخ داد این وقایع در بورس مشهور ( و احتمالا طبیعی ) است و فعالان بازار سعی میکنند از این فرصتها استفاده نمایند . در بازار انتظار میرود مدیران بازار " صف " را مدیریت کنند . یعنی از وقایعی که بتواند صف ایجاد نماید خود داری نمایند . این یعنی اجازه نوسان قیمت کالاها را به نحوی که زیر قیمت واقعی و یا بالاتر از قیمت واقعی باشد را ندهند . 
این امر مدیریتی نه تنها د رکشور ما ، بلکه در کشورهای دیگر و مشهور به پیشرفته نیز همواره رعایت نمی گردد. استفاده از صف برای تبلیغ - فروش اقلام ته انباری و غیره نیز وجود دارد که البته از آنها استفاده میگردد.
مکانیزم های خود کنترلی برای جلوگیری از صف وجود دارد که میتوان از آنها برای کنترل این نابجایی اقتصادی استفاده نمود.

۱۳۹۷-۱۱-۲۹

ایران ایر تور و هزینه های اضافی

یک استانداردی شرکتهای هواپیمایی دارند که خودرو میفرستند تا کادر پرواز به موقع به فرودگاه برسند. اما یک جنبه کناری دارد . افراد کادر پرواز کم کم کار دفتری میگیرند و البته راننده شخصی و خودرو نو و با کیفیت نیز باید باشد !
اما کم کم تعداد این افراد اضافه میشود و حجم خودرو و راننده های آنها زیاد میگردد. این موارد هزینه اضافی هستند که به شرکتهای هواپیمایی وارد میگردد.
در کشور ما خودرو سرویس ، بهترین خودرو خارجی ممکن استاندارد جهانی است . این یعنی سرمایه گذاری برای خرید حجم بالای خودروهای نو و گران قیمت که هزینه جاری و بهره سرمایه آن ماهانه ارقام قابل توجهی است . همه بدوش شرکتهای دولتی و به کام افراد " کارمند " ! 
هدف شرکتهای خدمات هوایی ، ارائه خدمت بار و مسافر با کمترین هزینه به جامعه است . اما در شرکتهای داخلی متاسفانه این اهداف بهانه استفاده از امکانات برای رفاه کارکنان شده است !
میتوان از خودروهای ارزانتر داخلی استفاده نمود .حتی میتوان با آژانس های حمل و نقل مسافر ارتباط داشت تا به موقع افراد را به مکانهای مورد نظر برسانند . هزینه هر سرویس از داشتن و هزینه کردن خودروها خیلی کمتر خواهد بود .
از سوی دیگر به جای پایتخت با ابعاد بزرگ شهری ، میتوان مرکزیت این شرکتها را شهرکهای نزدیک فرودگاه گرفت و کلیه خدمات اضافی به پرسنل در آن شهرکها قابل ارائه باشد .
مثل اکباتان یا شهرک راه آهن .
اما جالب اینجا است که نه تنها شرکتها انگیزه ای برای کاهش هزینه و سود آوری ندارند ، بلکه انگیزه هزینه سازی و عدم سود آوری نیز وجود دارد . 
جایی و وقتی این موارد باید درست شود .

۱۳۹۷-۱۱-۲۸

مکانیزم ساخته شدن ویروس های جدید در بدن انسان

در طب سنتی از بزاق زالو برای رقیق سازی طولانی مدت خون استفاده میشود . بدین ترتیب که در بزاق ناچیزی که از دهان زالو وارد خون میشود ، نوعی آنزیم است که مانع لخته شدن خون میگردد. 
بدن این آنزیم را عامل خارجی به حساب خواهد آورد و در مقابل ضد آنرا میسازد .
این ضد آنزیم تا مدت طولانی در بدن تولید میگرد و حظور خواهد داشت . اما بدن آن ضد آنزیم را نیز به عنوان یک عامل خارجی تشخیص میدهد و ضد آنرا میسازد !
این ضد ضد آنزیم ، همان خواص آنزیم را دارد ! یعنی این ضد ضد آنزیم ، همان عامل ضد انعقاد خون است .  که بدن آنرا به مدت طولانی میسازد و در بدن وجود خواهد داشت .
حالا در مقابل ویروسها نیز بدن رفتار مشابهی دارد . ویروسها خیلی قبل از چند سلولی ها در زمین حضور داشتند . آنها نیز به همراه موجودات رشد و تنوع پیدا کرده و سیر تکاملی خاص خود را داشته اند .
فرض کنیم یک ویروس سرما خوردگی وارد بدن انسان شود . بدن با شکل خارجی آن ( اگر آنرا تشخیص دهد ) مطابق منطق بالا یک ضد و یک ضد ضد خواهد ساخت . این ضد ضد ها در بدن تا مدتها خواهند ماند .
حالا اگر یک نابجایی در آن ضد ضد ها بوجود بیاید ، کارکرد آن ضد ضد ها متفاوت خواهد گردید . ( این اتفاق یک در ملیارد نیز اگر پیدا شود ، به میزان کافی برای تنوع یافتن آن ویروس اولیه وجود خواهد داشت .)
اما بدن فقط یک سیستم دفاعی ندارد (از طریق شکل خارجی ویروس) بلکه در مراحل مختلف امکان شناخت ویروس و از بین بردن آنرا دارد . طبیعتا برای دفعات بعدی همواره اطلاعات موجود ثبت شده و با سیستم شیمیایی اطلاعات ثبت و در گردش خون وارد میشود . همه این سیستمها امکان تغییر و نابجایی دارند و میتوانند باعث تغییر و تبدیل شدن به یک عامل خطرناک گردند. 
اینها جدای از تغییراتی است که بطور طبیعی در ویروسها بر اثر اشعه کیهانی و یا تقسیم دی ان ای ممکن است رخ دهد . 
طبیعتا این تغییرات اگر کاربرد نداشته باشد ویروس از بین خواهد رفت و فقط تغییرات تصادفی که مثبت باشد ، امکان بقا و ادامه رشد را خواهد داشت .

آلوده سازی هوا برای ایجاد هر متر مربع جاده آسفالت و میزان آلودگی هوا برای نگهداری سالانه هر کیلومتر مربع جاده آسفالتی درون و بیرون شهرها

جاده ها علاوه بر مصرف زمان و انرژی انواع ماشین آلات که باعث آلودگی هوا میگردد ، برای ساختار خود نیازمند مقادیر قابل توجهی " قیر " یا " بتن " میباشند . این دو ماده مصرفی نیز در مرحله تولید و حمل و آماده سازی برای مصرف تا مصرف مقادیر زیادی آلودگی ایجاد میکنند . 
از سوی دیگر در طول زمان ، دی اکسید کربن و گازهای آلوده ساز دیگر از قیر متصاعد میشود و در نهایت همه کربن قیر به جو وارد میگردد و جاده ها نیاز به اصلاح پیدا خواهند کرد . ( عمر همه انواع جاده ها محدود است و طی زمان آلوده سازی های خاص خود را دارند )
همچنین برای نگهداری انواع جاده ها نیازمند حمل و نقل و ماشین آلات هستیم . این موارد نیز آۀوده ساز هستند .
در نهایت به این واقعیت میرسیم که :
هر کیلومتر جاده از هر نوع میزان زیادی آلودگی زیست محیطی در مرحله ساخت و بعدها در مرحله نگهداری به محیط زیست وارد میکند .
آیا به همه جاده ها نیاز داریم ؟ آیا درآمد استفاده از جاد ها هزینه های زیست محیطی آنرا جبران میکند ؟
کشورهایی که جاده بیشتر دارند آلودگی بیشتری در طی سال ایجاد خواهند کرد . آیا این حجم از جاده ها و البته خیابانهای شهری برای زیست لازم است ؟
شکل زندگی تمدن انسانی باید تغییر نماید . مراکز جمعیتی را باید باز تعریف کرد و هزینه آلودگی را کشورها از مراکز جمعیتی بگیرند و خود ایشان در کشور خود برای جبران آلودگی هزینه کنند .
لازم نیست این پولها جابجا شود . اگر در یک کشور پیشرفته نیز جنگل ایجاد شود همان نقشی را خواهد داشت که در یک کشور در حال توسعه جنگل احداث گردد . شبکه سیاستمداران میتوانند با واقعی سازی هزینه زندگی و آلده سازی زندگی مردم سرزمین خودشان ، آنها را به استفاده از تکنولوژی و تمدن کمتر آلوده ساز هدایت نمایند . از سوی دیگر هزینه آلوده سازی را گرفته و برای خود مردم کشورشان هزینه نمایند .
(برای راه آهن و سایر تاسیسات مومی و خصوصی زندگی بشر نیز همین بررسی ها را میتوان انجام داد .) 

۱۳۹۷-۱۱-۲۷

قطره و دریا


میگویند اوج حرکت سالک این است که مانند قطره ای که درون دریایی افتاده ، با دریا یکی شود . از این رو تلاش سالک این است که قطره وجود را به دریای خداوندی برساند تا ...
" قطره دریا شود " !
اما یکی از اشکالات این منطق این است که "در ابتدای امر نیازمند دو چیز هستیم" . اول قطره – دوم دریا .این در توحید صحیح نیست . هیچ چیز در مقابل خداوند نمیتواند دومی باشد . این او است که همه اوست . تصور چیز دیگری بجز او – در مقابل او شرک است . نمیتوان به دو چیز معتقد بود که باشند . زیرا میتوان از خدا به آن چیز دیگر هر چند کوچک پناه برد و از دایره خداوند خارج شد . مگر اینکه دایره اراده و قدرت خداوند را جدای از وجود او بدانیم که برای این " چیز جدا از وجود خداوند نیز یک مقابلی در مقابل خداوند قائل شده ایم و همه اینها باطل است .
از منظر دیگر این قطره در دریاست . خوب این قابل تحمل است . اما اگر قطره در دریاست ، آیا وجود مستقل دارد . هویت مستقل دارد ؟ خیر . هویت عاریتی و موقت است . پس ما قطره ای از دریای عظیم و بینهایت الهی هستیم . نیازی نیست به چیزی برسیم و یا جایی برویم . او اینجا است و همه ما اوست . این توحید است .
برای رفع حجاب باید این هویت عاریتی کمرنگ شود . منیت ها کم رنگ شود . این که چرا چنین کرد بحث دیگری است . اینکه "ما که هستیم؟ "مهم است .
یک قطره را درون دریا تصور کنید که برای خود هویت متصور است . در میان دریا گم است . او هیچ است . همه دریا است . اگر دریایی میخواهد باید از این هویت متصور فاصله بگیرد .
حالا قطراتی با هم جامعه ای میسازند . کفی نه بر روی دریا بلکه زیر دریا هستند ( روی دریا در بی حدی است ) این قطرات چند صباحی با هم هستند . هر آنکه زودتر متوجه هویت خود شد ، درگیری ظاهری با دیگران را بهتر تحمل کرده و در فکر دریا خواهد بود . با کمرنگ شدن منیت قطره ، دریایی او بیشتر شده تا حد نهایت که دیگر قطره ای نباشد و همه دریا باشد .
یادمان هست که در تاریخ از کسی صحبت میکردند که سایه نداشت ! او همه دریا بود . رحمه للعالمین