بازدید افراد بدون تخصص از یک مجوعه تخصصی

توریسم خیلی خوب است و البته پایه توریسم خارجی ، توریسم داخلی است . اما مرسوم است که مدیران غیر مرتبط به مراکز فعالی که نسبتا دارای تکنولوژی است رفته و نه تنها وقت مجموعه را گرفته ، بلکه راه کار و ارائه طریق نیز می کنند . ( یاد  کشور کره شمالی به خیر )

این بازدیدها معمولا غیر ممکن است و تنها به واسطه دولتی بودن و یا وابسته بودن مدیران یک محموعه به شبکه بزرگتر اداری ، بازدیدها توجیه شده و هزینه این رفتار را جامعه می پردازد.

وقت مدیر بازدید کننده و هیئت همراه  عدم النفع فعالیت آنها - هزینه های ایاب و ذهاب . پذیرایی و وقت مجموعه مورد بازدید ، از جمله هزینه هایی است که در همه بازدیدها روی میدهد .

بالاخره روزی باید جلوی این هزینه ها گرفته شود .

هر فرودگاه یک شرکت هواپیمایی

برای نگهداری شبانه هواپیما در فرودگاه ها چه باید کرد ؟ به این ترتیب خدمه پرواز میتوانند در جایی غیر از شهرهای بزرگ ساکن شوند .

از سوی دیگر مسیر رفت و برگشت هواپیماها نیز به فرودگاه ختم میشود . خدمات نگهداری و سوخت رسانی و کترینگ و غیره نیز به این ترتیب به سایر فرودگاه ها ی بزرگ منتقل خواهد شد .

گر چه همه فرودگاه های کوچک سطح کشور نمیتوانند همه این خرمات را ارائه دهند ، اما بسیاری از فرودگاه ها میتوانند این قبیل خدمات را جذب کرده و با یکدیگر در ارائه خدمات رقابت کنند . طبیعی است که شغلهای مرتبط نیز به شهرستانها منتقل می گردد.

مدیدیریت این شرکتهای هواپیمایی خود یک چالش است که نیاز به افراد متخصص ساکن در محل دارد. از سوی دیگر گردش مالی لازم و شبکه فرودگاه هایی که باید به آنها پرواز انجام شود تا یک وضعیت بهینه در مجموعه برقرار گردد نیز دارای اهمیت است . مونیتور این شبکه های کوچک در سطح کشور به عهده سازمان هواپیمایی خواهد بود و میتواند به دولت در خصوص نیازهای آینده و غیره مشاوره دهد .

یورو ویژن در اسرائیل به معنی توافق اروپا و مسلمانان

طبیعی است که مسابقات اروپایی در اروپا باید برگزار شود و این همان نکته است که مسلمانان می گویند .

اسرائیل آسیایی نیست 

 یک کشور اروپایی است

تنها سوء تفاهم اروپایی این است که آسیا اروپا نیست . این محل یک قاره دیگری است.

حال که توافق حاصل شده , دیگر بحثی باقی نمی ماند . اروپاییان ساکن آسیا , میهمان هستند , مگر اینکه خود را آسیایی بدانند . 

و میهمان نیز روزی به سرزمین خود خواهد رفت , مگر بازماندگان ایشان که در بافت آسیا حل خواهند شد . این رویداد جبر تاریخ و جغرافیا است. 

شرمنده از آنی هستیم که آرزوی اروپاییان را نمی‌توان محقق کرد و بخشی از آسیا را نمی‌توان اروپا دانست و نامید . 

اگر همه دنیا هم بگوید روز شب است,  روز شب نمی شود.  گر چه ممکن چند صباحی در روشنی روز آداب شبانه را بجا آورد . اما در نهایت شب , شب و روز , روز است . اروپاییان باید بازی دیگری بجز اسرائیل را طرح و ادامه دهند . این بازی هزاره سوم نیست . کسانی که اروپاییان را نجس می دانند به آسیا فرستادند و حمایت می کنند . در هزاره سوم تا کی این مسائل را میتوان پنهان کرد ؟

یک موزه برای هر شهر

در هر ولایتی چیزی برای نگهداری وجود دارد . از بزرگان ادب مانند باستانی پاریزی یا آثار باستانی و فسیل و غیره . اکثر شهرهای ما موزه ندارند و خیلی خوشحال میشوند که آثار شهر و روستایشان از بین نرود . از این رو آنرا به موزه های دور و نزدیک هدیه میکنند ( یا میفروشند )

اگر در همه شهرهای ما موزه وجود میداشت ، میتوانستیم این آثار را در همان محل ها نگاهداری نمائیم و عرضه تبلیغات آنهااز طریق شبکه های مجازی ممکن میشد . دست خط فلان نویسنده قدیمی یا زیرور آلات و یا حتی پارچه های بافته شده هر سرزمین ویژگی های خاصی دارد که میتوان آنرا شناخت و در جایگاه خود حفاظت نمود.

علاوه بر اینکه این امر باعث جذب توریست در همه ولایت ها میگردد، یک غرور ملی برای هر فرد در هر شهری ایجاد میشود که خود را نتیجه و وابسته به علم  وهنر سرزمینش بداند . 

کار سختی نیست ، یک همیت ملی میخواهد که امید است به زودی انجام گیرد .

طبیعتا سیستم حفاظتی امنیتی و محیط مناسب برای نگهداری آثار باید در مجموعه دیده شود . برای مثال این موزه ها به مراکز امنیتی مثل پلیس چسبیده باشند .( در صورت وجود آثار گران بها )

یک قانون برای بانکها و ثبات قیمت فلزات اساسی در کشور

معمولا بانکها بخشی از دارایی خود را باید نزد بانک مرکزی بصورت سپرده نگهداری کند تا در موارد خاص مطابق قانون بتوانند از این مانده استفاده کرده و وجوه سپرده گزاران را بپردازند.

میزان این مانده گر چه ثابت است ، اما در طی زمان مواقعا تغییر میکند . 

خیلی خوب است ، همانطور که بخشی از دارایی بانکها را در بانک مرکزی سپرده گزاری میکنیم ، بخشی را نیز به خود آنها اجازه دهیم فلزات اساسی خریداری کرده و در انبارهای خودشان نگهداری نمایند . و البته کنترل میزان آن با بانک مرکزی باشد . 

بدین وسیله بانکها دارای مقادیر زیادی فلزات اساسی میگردند که با آن میتوانند ثبات تامین فلزات اساسی را در بازار برقرار نمایند . 

نه تنها بانکها ، بلکه صندوقهای بازنشستگی نیز همین ویژگی را دارند . میتوان به آنها نیز تکلیف کرد که بخشی از دارای خود را بصورت فلزات نگهداری نمایند . 

انبار بخشی از همه فلزات در کشور باعث میشود امنیت تامین آن برقرار گردد و از سوی دیگر برای این کالاها ثبات قیمت بوجود آید . زمانی که قیمت پایین بیاید ، انبارها خریداری و ذخیره میکنند و زمانی که قیمت ها بالا برود از محل ذخیره کالا وارد بازار میشود و قیمت ها ثبات میابد .

این در حالی است که دولت در این خصوص کاری نمیکند و از ایجاد این ثبات بازار بانکها و انبارها درآمد خواهند داشت .

جنگ تجاری آمریکا و چین - ذخیره استراتژیک مس آمریکا

ظاهرا منافع دو ابرقدرت با هم ناسازگار است و این دو درگیر محدود کردن یکدیگر شده اند . اما این بازی که شروع شده میتواند وسعت بیشتری پیدا نماید و به تعرفه ها محدود نگردد.

فرض کنیم که یک کالای معمولی مصرفی صنعتی مثل " مس" وارد این بازی گردد. همه موتورهای الکتریکی نیاز به مس دارند و بسیاری از تولیدات همه محصولات در داخل خود از این فلز استفاده میکنند. 

حال اگر کشوری مثل آمریکا همانطور که برای نفت یک ذخیره احتیاطی در نظر گرفت و مقادیر زیادی از آمرا برای مصرف داخلی نگاه میداشت این کار را با فلز مس انجام دهد ، چه خواهد شد ؟

خرید مس در آمریکا باعث میشود قیمت این فلز در جهان (بجز آمریکا که ذخایر مس را جذب میکند) بالا برود . در نتیجه تولید محصولات صنعتی مس دار در خارج از آمریکا بخصوص چین بالا خواهد رفت . در کوتاه مدت چین و سایر کشورها نمیتوانند کاری در این خصوص انجام دهند . 

از سوی دیگر فلزات نزدیک به مس نیز تحت تاثیر قیمت مس قرار خواهند گرفت . فلزاتی مثل " نقره " - " روی " و غیره .

این رفتار گونه رفتارهای آمریکا ربطی به کشورهای خارجی نداشته و یک نوع حمایت و حفظ امنیت داخلی نشان داده میشود ، اما عملا تاثیر آن در جای دیگری از دنیا خود را بصورت بحران نشان خواهد و عملا رقبای چین توان جایگزینی محصولات خود با چین را خواهند یافت . بزرگترین بازندگان ، کسانی هستند که بیشترین مصرف را میکنند و چین به عنوان بزرگترین تولید کننده همه محصولات از افزایش قیمت مواد اولیه بیشترین ضرر را خواهد کرد. 

آمریکا حق انتخاب های زیادی دارد که میتواند وارد بازی تجاری خود با رقیب نماید . و این در حالی است که چین اقدامات مشابه نمیتواند انجام دهد . زیرا مواردی که بتوان به تولید کننده بزرگتر ضربه زد بیشتر است . 

از سوی دیگر کسی که شروع میکند برنده است . در واقع منابع را با قیمت امروز خریده و با قیمت فردا که بالاتر است میتواند آنرا عرضه نماید . و آمریکا این کار را با پول سایر کشورهای دنیا انجام میدهد . چاپ پول آمریکا را سایر کشورها میپردازند و با توجه به اینکه با این کار دلار وارد بازار جهانی شده و فلز مس(یا کالاهای مشابه دیگر ) بیرون می آید ، در واقع از منظر مالی نیز چون تورم قیمتی کالاهای دیگر بیشتر از دلار است ، در واقع با این سرمایه گذاری آمریکا سود هم کرده است . 

افزایش یا کاهش هزینه حمل و نقل دریایی نیز میتواند تاثیر روی صادرات کانتینرها داشته باشد . مقولات محیط زیست و سوخت کشتی ها و استاندارد آنها و خیلی مسائل دیگر میتواند در این جنگ بکار برده شود که هنوز این محدودیتها وارد بازی نشده است .

مرکز تجمع آینده بعدی

قهوه خانه ها , کاروانسراها,  بازارهایی قدیم 

مراکزی بودند که مردم جمع میشدند و با یکدیگر تبادل اطلاعات می کردند , تفریح میکردند و اوقات فراغت خود را شادمان سپری میکردند .

در آینده نیز به این گونه مراکز در کشورمان نیاز داریم . چه بهتر که این مراکز را به عهده مساجد بگذاریم .

چقدر خوب خواهد بود که مردم برای تفریح و شادمانی به مسجد بروند . مساجد علاوه بر مراکز عبادت میتوانند محل تجمع مردم باشند تا تبادل اطلاعات کنند , با هم به فعالیت‌های اجتماعی بپردازند , شادمانی محلی ایجاد کنند . به دیگران کمک کنند و غیره .

مساجد, مراکز فعالیت‌های محلی متنوع دیگری را نیز میتوانند ایفا نمایند .

آینده رشد چین و درس سایر کشورها از آن

در آغاز رشد ، چینی ها از معایب این رشد صرفنظر کردند و گفتند در آینده به آن خواهند پرداخت . اولویت با خارج شدن از یک کشور ضعیف و گرسنه بود.

امروز عادت صادرات دارند و با تحریمهای آمریکا اتکا به تجارت داخلی را در اولویت قرار خواهند داد و در این زمینه رشد خواهند کرد ( در آینده نزدیک )

اما یک اشکال اساسی در اینگونه فعالیتهای اقتصادی وجود دارد که در آینده چین به نحو شدیدی با آن روبرو خواهد شد . و آن مشکل محیط زیست و تعادل برقرار کردن رشد و توسعه و محیط زیست است . این امری است که غربی ها نیز در آن ضعف دارند .

اما آموزه های فرهنگی و تاریخی و اخلاقی چینی به آنها بیش از غربی ها کمک میکند تا بتوانند با طبیعت هماهنگ شده و به عنوان جزئی از طبیعت زندگی کنند.

این در حالی است که رقیب همسایه چین ، یعنی هدوستان این توانایی را ندارد . این کشور با افزایش رشد ، نه تنها تعادل با طبیعت برقرار نخواهد کرد ، بلکه مشابه کشور بنگلادش از تمام طبیعت برای اهداف مادی استفاده خواهد کرد . رشد بدون توقف جمعیت هند و ساخت خانه ها در زمینهای کشاورزی در آینده بصورت یک تحدید بزرگ برای هندوستان است . از سوی دیگر این جمعیت عظیم اگر بخواهند برای یک وعده خود غذا درست کنند ، حجم وحشتناکی از روئیدنی ها را میسوزانند . 

به نظر میرسد که به موازت رشد جمعیت  در هندوستان باید ترمز رشد جمعیت کشیده شود . اگر همین الان اینکار شروع شود ، سالها طول میکشد تا این فرآیند موفق گردد . تا آن زمان نیز هندوستان از منظر جمعیتی از رقیبان خود جلوتر است .

هندوستان برای روزهایی که برتری نسبی پیدا کرده باید بتواند این برتری را حفظ کند . از این رو باید اصلاحات زیادی در روابط اجتماعی خود در داخل کشور و با دیگر مردم جهان پیدا نماید . 

سوپر دموکراسی

دموکراسی فعلی نقایص زیادی دارد . واقعا چرا یک اکثریت شکننده باید برای سایرین تصمیم بگیرند.

اصلا یک نفر با رای متفاوت نیز حق زندگی دارد. حق دارد مطابق خواست خود فعالیت نماید و غیره .

میتوان ساختار اجتماعی را طراحی نمود که توان ایجاد حفره هایی را درون خود داشته باشد . در واقع هر شخصی میتواند درون این سییتم دموکراسی برای خود نظر متفاوتی داشته باشد . در واقع هر چه به نظرهای فردی امتیاز دهیم ، نظرهای جمعی نقش کمتری در مجموع بازی خواهند کرد و با توجه به اینکه نظر متفاوت داشتن افراد ثابت نیت ، در واقع یک شبکه دائما در حال تغییر خواهیم داشت . 

نظر متفاوت داشتن را قانون میتواند و باید بپذیرد . از سوی دیگر فرد باید اعلام کند که چنین حویتی دارد . یعنی دارای نظری متفاوت است . بنابراین جامعه باید بعد از اعلام بتواند به این تغییر واکنش نشان دهد . حدود آن را بشناسد تا بتواند احترام آنرا به جا آورد . 

از سوی دیگر دیگران نیز ممکن است حدودی داشته باشند که با حدود نظر جدید تداخل یا تضاد ایجاد نماید .

کاشت درخت بلند در خانه - قطع آن مثال های ساده هستند . پوشش خاص داشتن یا نداشتن میتواند تجاوز به حریم های افراد دیگر قلمداد گردد.

از سوی دیگر این هماهنگی ها نیاز به یک ناظر بی طرف دارد که مواظب باشد کارها درست پیش بروند .

بدین ترتیب میتوان یک سوپر دموکراسی داشت . 

آیا بودا نیز پیغمبر الهی بوده است ؟

واقعیت اینکه شخص بودا چه شخصیتی داشته و چه رفتاری داشته در پس افسانه و تاریخ پنهان شده است . شاید نتوان حقیقت گفتار و سخن بودا را امروز پیدا کرد . اما آنچه از پرداختن به اخلاقیات و توصیه هایی در جهت آرامش دادن به روحیه انسانی از او بر می آید نشان میدهد که به احتمال زیاد با عالم بالا ارتباط داشته است . 

نظر به اینکه خداوند بر همه امتها پیغمبرانی فرستاده است . میتوان به احتمال زیاد گفت که بودا نیز یکی از این پیغمبران الهی بوده است .

این سخن رفتار مسلمانان با بودایی ها را به میزان زیادی تغییر خواهد داد و احکامی مثل نجس بودن را از پیروان این دین برمیدارد . 

بعضی از علمای اسلامی سلف و همچنین گروهی از علمای ساکن شرق آسیا نیز بودا را پیغمبر میدانند .   

ما مسلمانان باید نگاه به شرق داشته باشیم و با فرهنگ غنی خود نسبت به جذب مردم مشرق زمین اقدام کنیم ، برداشتن موانع مسافرت و ارتباط با بخش بزرگی از جامعه شرقی مشکل ارتباط را کاهش خواهد داد . 

این رفتار باعث میشود تا حدود زیادی رفتار " ما و آنها " از آن سو نیز کاهش یابد و رفتارهای مشابه آنچه در میانمار شاهد بودیم مرتفع گردد یا حداقل کمتر شود .

ارتباط علمی بین علمای دو دین میتواند مشترکات را یافته و حقایق سعادت بشری را برای طرفین نمایش دهد . بدین وسیله میتوان با دعوت عالمان دین بودا به کشورهای اسلامی و همچنین سفر عالمان اسلامی به سرزمینهای بودایی ، ارتباطات را قوی نمود و در نهایت نسبت به اشاعه اسلام در آن بخشهای جهان امیداور بود.