۱۳۹۸-۰۳-۱۲

وقتی چین به همه دنیا کالا صادر کرد ، آنوقت چکار خواهد کرد؟

امروز چین بدنبال باز کردن راه صادراتی به سایر کشورهای جهان است . باری برد-برد مورد نظر چین را باید درک کرد.
منظر برد چینی این حرکت ، افزایش صادرات و رشد اقتصادی در چین است . اما این افزایش رشد اقتصادی اگر پا روی دوش همه کشورهای جهان نیز بگذارد ، یک حدی دارد.
سوال این است که اگر چین به آن حد رسید ، بعد چه خواهد کرد ؟
به سرعت میزان رشد اقتصادی چین کاهعش خواهد یافت و مشکلات داخلی چین مثل بهمن بر سر سیستم موجود خواهد ریخت .
چین از قبل باید آماده این قضیه شود .
بازی برد چین استفاده از همه امکانات جهان است . اینکار قبلا انجام شده و فجایع زیست محیطی امروز جهان از تغییرات اقلیمی تا نابودی گونه ها و تصرف زیست گاه های موجودات دیگر توسط بشر . همه و همه کارهایی است که امتحان خود را پس داده و ما را به سمت انقراض میبرند.
چین باید روشهای دیگری برای رشد مستمر پیدا نماید . ضمن اینکه در بعضی مکانها ممکن است بازی برد - برد چین برای همه مفید باشد .

۱۳۹۸-۰۳-۱۱

چین تا کی اوراق قرضه آمریکا را قبول خواهد کرد ؟

آنچه مشاهده میشود این است که چین به صادرات بزرگ خود نیاز دارد و در مقابل اوراق قرضه آمیکا را انبار میکند . طبیعی است که ضمن نیاز به صادرات برای چین ، این کشور در خصوص خرید بدهی آمریکا اندیشه کند .
در واقع بهترین مکان برای هزینه کردن این بدهی در کشورهای ثالث است . خیلی بهتر خواهد بود که این هزینه کردن باعث شود تا مجموعه کشورهای جهانی بتوانند جای آمریکا را برای صادرات بگیرند .
این چیزی است که به صورت یک جاده و یک کمربند یا جاده ابریشم جدید چین در حال انجام است .
چین با هزینه کردن اوراق قرضه آمریکایی در همه دنیا بندر و راه و جاده میسازد تا دیگران بتوانند جای آمریکا را برای کالاهای چینی بگیرند .
ظاهرا خوب است . اما مسائل محیط زیستی در آن دیده نشده . آیا چین میتواند تا ابد به این روند آلوده سازی محیط زیست و کشور خود ادامه دهد ؟
اما روی مهم سکه تقابل چین با آمریکا خواهد بود . بحث جنگ تجاری فعلی نیست . برنامه بلند مدت چین آزادی از بازار مشکل دار آمریکا است . آمریکا تنها کشوری است که با چاپ پول کالا خرید میکند . و این پول در جهان پذیرفته میشود . 
شاید گام بعدی آمریکا به جای چاپ پول توسعه پول های دیجیتال مثل " بیت کوین " باشد . این پولها نه پشتوانه دارد و نه لازم است کسی مسئولیت آنرا بپذیرد . یک سازمان جاسوسی مثل سازمان سیا میتواند انواع مفیدی از این پولها را تولید نماید . البته تا زمانی که دیگران به آن پی نبرده باشند و آنرا بپذیرند ، این کار ممکن است . و تا آنروز نیز مقادیر زیادی میتوان خرید با این پولهای بدون پشتوانه انجام داد .
در آینده چین مثل امروز به بازار آمریکااتکا نخواهد داشت . اما آمریکا نیز مثل سایر کشورها به تولیدات چین وابسته خواهد بود . از سوی دیگر کشورهای دیگر باید برای تعادل داه - ستانده ، چیزی برای عرضه داشته باشند و آنچه چین نیاز دارد ، مواد اولیه است . اما حجم صادرات و واردات چین نمیتواند متعادل باشد و در نتیجه یک جریان خروج ثروت از کشورهای جهان به سمت چین شکل خواهد گرفت . و این در بلند مدت به ضرر همه کشورهای جهان حتی چین است .
دولتمران چین باید در فکر رسیدن به حالت تعادل در مبادلات تجاری باشند و اگر به همین منوال پیش بروند به جایی خواهند رسید که امکان رشد از ایشان گرفته خواهد شد و با یک چین ثروتمند و یک جهان فقیر روبرو خواهیم بود که این مطلوب نیست . زیرا در این حالت چین به واسطه عدم رشد دچار مشکلات ساختاری و اجتماعی خواهد شد . 
در حال حاضر چین اوراق قرضه را به شرکتهای چینی میدهد تا آنها در سایر کشورهای جهان پروژه های جدید اجرا نمایند . پروژه های چین محور. شرکتها نیز دو کار میتوانند بکنند یا صبر کنند تا زمان باز پرداخت اوراق برسد و یا آنرا در بازار آزاد به فروش برسانند . در هر حال به زودی در سالهایی که این پروژه ها به اتمام برسد ، آمریکا باید آماده بازپرداخت این حجم از بدهی به شرکتهای چینی ( و نه دولت چین ) باشد . آن هم بصورت غیر مستقیم ( توسط بانکهای ثالث، بانکهای چینی یا واسطه های دیگر )
آیا آمریکا بازپرداخت اوراق قرضه آمریکایی به چین را انجام خواهد داد یا راهی برای نپرداختن آن خواهد یافت ؟ در هر حال اقتصاد چین به احتمال زیاد از این ضربات خواهد گذشت . باید دید آیا رقبای چین از این فرصتها میتوانند استفاده نمایند یا نه .


آیا تمدن در مسیر نابودی قرار دارد؟


فروپاشی اغلب سریع است و جلال و جبروت سرش نمی‌شود. وسعت امپراتوری روم در سال ۳۹۰ نزدیک به ۴.۴ میلیون کیلومتر مربع بود. ۵ سال بعد به ۲ میلیون کیلومتر مربع کاهش پیدا کرده بود، و در ۴۷۶ به صفر رسید. 

از دست رفتن سریع و پایدار جمعیت، هویت، و پیچیدگی اقتصادی-اجتماعی را می‌توان فروپاشی قلمداد کرد. خدمات عمومی متوقف می‌شود، و از دست رفتن انحصار دولت بر اعمال زور بروز بی‌نظمی را در پی دارد.

تقریبا همه تمدن‌های گذشته با چنین سرنوشتی روبه‌رو شده‌اند. برخی بهبود پیدا کردند یا دچار تغییر شدند، مثل چین و مصر. دیگران اما برای همیشه فروپاشیدند، مثل اتفاقی که برای جزیره ایستر افتاد. بعضی وقت‌ها شهرهایی که در مرکز این فروپاشی‌ها قرار دارند دوباره احیا می‌شوند، مثل نمونه مشخص رم. اما در موارد دیگر، مثل ویرانه‌های تمدن مایا،‌ به مقبره‌ای برای بازدید گردشگران در آینده تبدیل می‌شوند.

ما شاید امروزه از لحاظ فناوری پیشرفته‌تر باشیم. اما این مساله دلیل نمی‌شود که فکر کنیم که در برابر خطراتی که باعث سقوط گذشتگان‌مان شد از مصونیت بیشتری برخورداریم. حتی می‌توان گفت که فناوری‌هایی که اخیرا به دست آورده‌ایم چالش‌های بی‌سابقه‌ای به معادله اضافه کرده‌اند.

و با این‌که امروزه به مقیاس جهانی رسیده‌ایم، به نظر می‌رسد که فروپاشی هم دامن امپراتوری‌های پهناور را می‌گیرد و هم دامن پادشاهی‌های نوپا را. هیچ دلیلی ندارد که باور کنیم که اندازه بزرگ‌تر حفاظی در برابر تجزیه اجتماعی است. حتی ممکن است که نظام اقتصادی در هم تنیده و جهانی ما احتمال شیوع بحران را بیشتر کند.

با این‌که نظریه پذیرفته‌شده واحدی برای توضیح فروپاشی‌ها وجود ندارد، مورخان، مردم‌شناسان، و دیگران توضیحات مختلفی ارائه کرده‌اند، از جمله:

تغییرات اقلیمی: پیامدهای به هم خوردن ثبات اقلیمی می‌تواند فاجعه‌بار باشد، و به کشت ناموفق، قحطی و بیابان‌زایی منجر شود. سقوط تمدن‌های آناسازی، تیاهواناکو، مایا، روم، اکدیان، و خیلی‌های دیگر همگی با تغییرات اقلیمی ناگهانی، مخصوصا خشکسالی، هم‌زمان بوده است.

فرسایش محیطی: فروپاشی می‌تواند نتیجه رشد جوامع به میزانی فراتر از تحمل محیطی باشد که در آن زندگی می‌کنند. این نظریه فروپاشی زیست‌محیطی که موضوع چند کتاب پرفروش هم بوده است، جنگل‌زدایی بیش از اندازه، آلودگی آب، فرسایش خاک، و از بین رفتن تنوع زیستی را از جمله دلایل تسریع‌کننده به شمار می‌آورد.

نابرابری و الیگارشی: نابرابری سیاسی و اقتصادی می‌تواند یکی از محرکه‌های اصلی فروپاشی اجتماعی باشد؛ همچنین تمرکز قدرت در دست عده معدودی از حکام. این نه تنها به پریشانی اجتماعی منجر می‌شود، بلکه توانایی جامعه برای برخورد با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، و زیست‌محیطی را نیز محدود می‌کند.

در مبحث پویایی کلیو تلاش می‌شود تا میزان همبستگی میان عواملی چون برابری و آمارهای اجتماعی با خشونت سیاسی را بررسی کرد. تحلیل آماری جوامع پیشین نشان می‌دهد که این امری چرخه‌ای است. افزایش جمعیت باعث می‌شود تا عرضه نیروی کار از تقاضا پیشی بگیرد، کار ارزان شود و جامعه سرسنگین شود. این نابرابری همبستگی جمعی را تضعیف می‌کند و به تلاطم سیاسی منجر می‌شود.

پیچیدگی: جوزف تینتر، مورخ و کارشناس فروپاشی، بر این عقیده است که جوامع نهایتا به خاطر سنگینی ناشی از پیچیدگی‌های انباشته و بوروکراسی خود از هم می‌پاشند. جامعه در عمل تلاشی اشتراکی برای حل مشکلات است، و برای غلبه بر مسائل جدید مرتبا پیچیده‌تر می‌شود. با این حال، فواید پیچیدگی به مرور کمتر و کمتر می‌شود و به صفر میل می‌کند. در پی عبور از این نقطه تنها سرنوشت ممکن فروپاشی است.

آیا تمدن در مسیر نابودی قرار دارد؟حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionثروتمندان دارند ثروتمندتر می‌شوند، روندی که در تمدن‌های گذشته فشار اجتماعی را بیشتر کرده است

معیار دیگری که برای افزایش پیچیدگی استفاده می‌کنند به "بازده انرژی سرمایه‌گذاری در انرژی" معروف است، یعنی نسبت میزان انرژی تولیدی از منبعی خاص به انرژی مورد نیاز برای استخراجش. مانند پیچیدگی، این معیار هم به نظر می‌رسد که نهایتا به صفر میل خواهد کرد. توماس هومر-دیکسون، استاد علوم سیاسی، در کتابش به این نکته اشاره می‌کند که فرسایش محیطی در طول عمر امپراتوری روم به کاهش بازده انرژی سرمایه‌گذاری در منبع انرژی غالب امپراتوری منجر شد: دانه گندم و یونجه. سقوط امپراتوری با سقوط این شاخص هم‌زمان بود. جوزف تینتر هم معتقد است که این موضوع نه تنها بیشترین نقش را در سقوط امپراتوری روم داشت، بلکه رد پای آن را در سقوط تمدن مایا هم می‌توان به خوبی مشاهده کرد.

ضربات خارجی: به زبان دیگر همان چهار سوار آخرالزمان - جنگ، بلایای طبیعی، قحطی و بیماری. برای مثال، امپراتوری آزتک توسط مهاجمین اسپانیایی سرنگون شد. خیلی از حکومت‌های کشاورزی‌محور ابتدایی به خاطر شیوع بیماری عمر کوتاهی داشتند. تمرکز انسان و احشام در میان دیوارهای شهرهایی که وضعیت بهداشتی خوبی نداشتند شیوع بیماری‌های مختلف و بروز فاجعه را اجتناب‌ناپذیر می‌کرد. و بعضا چند مصیبت با یکدیگر ترکیب می‌شدند، مثل وقتی که اسپانیایی‌ها باکتری سالمونلا را با خود به قاره آمریکا آوردند.

وقایع تصادفی و بخت بد: تحلیل آماری امپراتوری‌ها نشان می‌دهد که فروپاشی امری اتفاقی و مستقل از عمر است. ایندری زلیوبیت، زیست‌شناس فرگشتی، و همکارانش الگوهای مشابهی در سوابق تکاملی گونه‌های مختلف مشاهده کرده‌اند. توضیح متداولی که برای این تصادفی بودن ظاهری ارائه می‌شود "فرضیه ملکه سرخ" است - اگر گونه‌ها مجبور باشند که مرتبا برای بقا در محیطی در حال تغییر با رقیبان متعدد بجنگند، انقراض تهدیدی همیشگی است.

با وجود فراوانی کتاب و مقاله، ما نمی‌توانیم با قطعیت دلایل فروپاشی تمدن‌ها را توضیح دهیم. تنها می‌توانیم بگوییم که همه عوامل بالا می‌توانند موثر باشند. فروپاشی نتیجه رسیدن به یک نقطه بحرانی و بی‌بازگشت است، جایی که فشار چند عامل با یکدیگر ترکیب می‌شوند و سدهای دفاعی جامعه را درمی‌نوردند.

دما معیار خوبی برای تغییرات اقلیمی است، تولید ناخالص ملی هم می‌تواند پیچیدگی را نمایندگی کند، و حجم بهره‌برداری از محیط‌زیست هم شاخص مناسبی برای فرسایش محیطی است. هر سه مورد با شیبی زیاد در حال افزایش بوده‌اند.

محاسبه نابرابری کار سخت‌تری است. معیار مرسوم ضریب جینی است که در حال حاضر خبر از کاهش نابرابری جهانی می‌دهد (هر چند که نابرابری در داخل کشورها رو به افزایش است). با این حال، ضریب جینی می‌تواند گمراه‌کننده باشد چون صرفا تغییرات درآمدی نسبی را می‌سنجد. به زبان ساده، اگر درآمد دو نفر که به ترتیب ۱ دلار و ۱۰۰٫۰۰۰ دلار حقوق می‌گیرند دو برابر شود، هیچ تغییری در ضریب جینی ایجاد نمی‌شود. اما تفاوت درآمدی آن‌ها از ۹۹٫۹۹۹ دلار به ۱۹۸٫۹۹۸ دلار تغییر کرده است.

سهم درآمد ثروتمندان در سال ۱۹۸۰ تقریبا ۱۶ درصد بوده است، اما حالا بیش از ۲۰ درصد شده است. مساله مهمتر این است که نابرابری ثروت از این هم بدتر است. در سال ۱۹۸۰ سهم این افراد از کل ثروت جهان بین ۲۵ تا ۳۰ درصد بود، ولی در سال ۲۰۱۶ به تقریبا ۴۰ درصد رسید. اما وضع در واقعیت احتمالا از این هم بدتر است چون این ارقام ثروتی را که در بهشت‌های مالیاتی مخفی شده است در نظر نمی‌گیرد.

آیا تمدن در مسیر نابودی قرار دارد؟حق نشر عکسGETTY IMAGESImage captionویرانه‌های شهری در سوریه که صحنه نبرد بین نیروهای متخاصم بوده است

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مصرف منابع غنی‌تر و سهل‌الوصولتر سوخت‌های فسیلی به این معنی است که هر چه می‌گذرد بازده انرژی سرمایه‌گذاری در این‌گونه سوخت‌ها نیز کمتر می‌شود. متاسفانه، خیلی از منابع جایگزین تجدیدپذیر، مثل انرژی خورشیدی، بازده مشخصا کمتری دارند، چون چگالی انرژی این منابع کمتر است و شیوه‌های تولید و فلزات کمیابی که نیاز دارند هم به آسانی در دسترس نیستند.

تاثیر این مساله در متون تخصصی به خوبی دیده می‌شود و بحث‌های زیادی پیرامون احتمال "پرتگاه انرژی" شکل گرفته است. محور اصلی این مباحث این ایده است که کاهش بازده انرژی سرمایه‌گذاری در انرژی نهایتا به نقطه‌ای خواهد رسید که ادامه سطح فعلی زندگی اجتماعی ناممکن خواهد شد. البته اگر پیشرفت فناوری‌های تجدیدپذیر ادامه پیدا کند، و تمهیداتی برای صرفه‌جویی بیشتر در مصرف انرژی در کوتاه‌مدت اندیشیده شود، این پرتگاه انرژی دیگر لزوما مرگبار نخواهد بود.

تدابیر استقامتی

چیزی که تا حدودی باعث دلگرمی می‌شود این است که معیارهای فروپاشی همه چیز نیستند. توان استقامت اجتماعی شاید بتواند باعث تاخیر یا جلوگیری از فروپاشی شود.

برای نمونه، "تنوع اقتصادی" جهانی - یا همان میزان تنوع و پیچیدگی صادرات کشورها که با شاخص پیچیدگی اقتصادی سنجیده می‌شود - امروزه بیشتر از سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است. وابستگی ملت‌ها به یک نوع محصول صادراتی عموما کمتر از گذشته شده است. مثلا کشوری که دیگر تنها به صدور محصولات کشاورزی وابسته نباشد، کمتر از فرسایش زیست‌محیطی یا کاهش مشتری لطمه خواهد خورد. این شاخص در عین حال میزان دانش نهفته در صادرات را نیز می‌سنجد. جوامع ماهرتر شاید توانایی بیشتری هم برای برخورد با بحران‌های پیش‌رو داشته باشند.

همچنین، افزایش سرانه درخواست ثبت اختراع به ما نشان می‌دهد که نوآوری هم رو به افزایش است. از لحاظ نظری، تمدنی که بتواند با فناوری‌های جدید اثرات فشارهایی چون تغییرات اقلیمی را کاهش دهد، شاید آسیب‌پذیری کمتری هم داشته باشد.

یک احتمال دیگر هم این است که "فروپاشی" با هیچ فاجعه وحشتناکی همراه نباشد. در بعضی موارد، تمدن‌ها صرفا از صحنه روزگار محو می‌شوند و خیلی ساکت و آرام به تاریخ می‌پیوندند.

با همه این اوصاف، وقتی کل شاخصه‌های فروپاشی و استقامت را در نظر می‌گیریم، پیام روشن است: نباید پشت فرمان خوابمان ببرد. دلایلی برای خوش‌بین بودن وجود دارد؛ ما می‌توانیم با نوآوری و ایجاد تنوع با فاجعه روبه‌رو شویم. با این حال، وضعیت دنیا دارد از جهاتی که باعث فروپاشی تمدن‌های پیشین شده است بدتر می‌شود. بروز تغییرات اقلیمی، افزایش اختلاف طبقاتی، پیچیدگی بیش از پیش دنیا، و فشاری که بر محیط اطرافمان وارد می‌کنیم - مجموع این‌ها دارد از توان ظرفیتی کره زمین پیشی می‌گیرد.

نردبان بی‌پله

این ختم ماجرا نیست. دنیا امروزه شدیدا به هم پیوسته و به هم وابسته است، و این بر نگرانی‌ها می‌افزاید. در گذشته، فروپاشی به یک منطقه محدود می‌شد - عقب‌گرد موقت بود، و مردم به راحتی می‌توانستند مجددا به سبک زندگی کشاورزی یا شکارچی-گردآورنده بازگردند. حتی برای خیلی‌ها نوعی رهایی از استبداد حکومت‌های اولیه محسوب می‌شد. علاوه بر این، سلاح‌هایی که در دوران بی‌نظمی اجتماعی در دست مردم بود خیلی ابتدایی بودند: شمشیر، کمان، و بعضا هم تفنگ.

امروزه اما فروپاشی اجتماعی عاقبت وحشتناک‌تری است. سلاح‌هایی که در صورت فروپاشی در دست دولت‌ها، و بعضا حتی گروه‌ها، است شامل بمب‌های میکروبی و هسته‌ای می‌شود. شاید در آینده نزدیک با ابزارهای اعمال خشونت جدیدی روبه‌رو شویم، مثل ربات‌های قاتل. مردم مرتبا دارند تخصص‌گراتر می‌شوند و بیش از پیش از تولید غذا و اقلام ساده فاصله می‌گیرند. تغییرات اقلیمی هم ممکن است باعث عدم امکان بازگشت به فعالیت‌های ساده کشاورزی شود.

شاید بتوان جامعه را به نردبان بدساختی تشبیه کرد. وقتی از این نردبان بالا می‌روید، پله‌های قبلی یکی یکی می‌شکنند. اگر از ارتفاع تنها چند پله سقوط کنید اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد. اما هر چه بالاتر بروید، فاصله‌ای که پرت می‌شوید هم بیشتر می‌شود. و نهایتا به ارتفاعی می‌رسید که سقوط قطعا کشنده خواهد بود.

تکثیر سلاح‌های هسته‌ای شاید ما را همین حالا هم به "سرعت حدی" تمدن رسانده باشد. هر سقوطی ممکن است همیشگی باشد. جنگ هسته‌ای به خودی خود می‌تواند به تهدیدی وجودی تبدیل شود: یا انقراض انسان، یا عقب‌گردی همیشگی به عصر حجر.


آیا تمدن در مسیر نابودی قرار دارد؟حق نشر عکسAFP
Image captionسرنوشت ما تنها در صورتی بدشگون خواهد بود که اراده‌ای برای آموختن از تجربه گذشتگان نداشته باشیم

در حالی که قدرت و استقامت اقتصادی ما دارد بیشتر می‌شود، توانایی‌های فناوری ما خود بستر بروز تهدیدهایی بی‌سابقه است که هیچ تمدنی در گذشته با آن‌ها روبه‌رو نشده است. مثلا تغییرات اقلیمی فعلی از اساس با تغییراتی که باعث سقوط تمدن مایا، یا تمدن آناسازی شد، متفاوت است. تغییراتی که ما را تهدید می‌کند جهانی، سریعتر، و شدیدتر است و منشا انسانی دارد.

سقوط خود‌خواسته ما توسط همسایگانمان تسریع نخواهد شد. این نقش قرار است به فناوری‌های ما محول شود. فروپاشی ما ناشی از پیشرفتمان خواهد بود.

البته سقوط تمدن ما امری اجتناب‌ناپذیر نیست. تاریخ نشان می‌دهد که امری محتمل است، ولی جایگاه منحصربه‌فرد ما به ما اجازه می‌دهد که از ویرانه‌های جوامع پیشین درس بگیریم.

ملزومات کار کاملا روشن است: می‌توان انتشار گازهای گلخانه‌ای را کاهش داد، نابرابری‌ها را از بین برد، روند فرسایش محیطی را معکوس کرد، دروازه‌های نوآوری را گشود و اقتصادها را متنوع کرد.

به اندازه کافی طرح سیاسی وجود دارد. عنصر غایب اراده سیاسی است. ما حتی می‌توانیم روی ملزومات ترمیم و بازگشت سرمایه‌گذاری کنیم. همین حالا هم ایده‌های کاملی برای ارتقای توانایی ترمیم نظام‌های غذایی و دانشی در دوران پسافاجعه ارائه شده است. یکی دیگر از مسائل حیاتی پرهیز از خلق فناوری‌های خطرناک و سهل‌الوصول است. این قدم‌ها احتمال برگشت‌ناپذیری فروپاشی در آینده را کاهش می‌دهد.

ما تنها در صورتی در مسیر نابودی قرار می‌گیریم که چشم بسته حرکت کنیم. سرنوشت ما تنها در صورتی بدشگون خواهد بود که اراده‌ای برای آموختن از تجربه گذشتگان نداشته باشیم.

نقل از بی بی سی فارسی 9 خرداد 1398

بهشت را هم به بها میفروشند, هم به بهانه

اهل معرفت اذعان می داشتند که هیچ بشری بهای بهشت را ندارد . لذا توان خرید بهشت را ندارد . از این رو کسانی که اعمال فرامین الهی را انجام می دادند , به بهانه " ظلوما جهولا " از درگاه احدیت درخواست عفو گناهان و در نتیجه مسافر بهشت شدن درخواست می کردند. ( بهانه ضعف خود را می آوردند که نتوانستند آنچه خواست خداوند است به جای آورند - اینگونه بهانه برای بهش مقبول است )
مرتبه بالاتر هم کسانی بودند که دوزخ و بهشت را حجاب می دیدند و به این حجاب ها نپرداخته و به صاحب دوزخ و بهشت نظاره می کردند .
اما فقیری گفت که گر چه کسی بهای بهشت را ندارد. اما صاحب بهشت در پی بهانه است تا بندگان را به بهشت ببرد . خداوند خلق را برای سوختن خلق نفرموده . از این رو همان طور که وعده فرموده ، که اگر اطاعت پیغمبر و خدا را بکنید به شما مزد میدهم , حتما مزد را خواهد داد .
گر چه این مرتبه بهشت پایین ترین مرحله بهشت است .
توجه به این نکته " رب " را باید در نظر داشت که " آموزش گیرنده را مرحله به مرحله تربیت می کنند " و اول مرتبه آموزش انجام ظاهر عبادات به قدر وسع است تا کم کم همه واجبات را به نحو اکمل انجام دهد و کم کم در طی آموزش ذوق و حلاوت عبادت و بندگی در دلش پیدا شود و این شوق اجر بهشتی دارد . کم کم بنده با این شوق به پیش میرود و سختی اطاعت امر الهی را شیرین خواهد یافت تا حدی که چشم به فرامین الهی میدوزد و روی از خلق می تابد . گرچه میان ایشان است ، اما نگاه به سوی یکتا دارد . .... الا بینهایت ...
پس مرحله اول برای کسانی که شروع اعمال میکنند و به سوی بندگی خداوند راه میسپارند ، اگر در این مرحله از دنیا بروند ، چون در راه بودند برای ایشان حد نهایت مقبول خواهد بود . به شرط اینکه هر کجا هستند توقف ننموده و آن مرحله را برای خود محل استقرار نگرفته باشند .که مانند کسانی هستند که جوهره وجود را به مطاع اندک فروخته اند . حد بشری خیلی بالاتر از همه مراحلی است که بشر در طی عمر میتواند به آن برسد . لذا حرکت دائم لازمه استفاده صحیح از عمر است . و برای کسانی که در سفر از دنیا بروند ، اجر به مقصد رسیده ها منظور میشود که بخشش و الطاف خداوند بینهایت است .


تعداد دندان در ایام مختلف سن انسان و نوع غذای مناسب بر اساس نوع دندان

انسان 4 دندان نیش دارد . پس 4 قسمت از 32 قسمت غذای پروتئنی ( گوشت و تخم مرغ ) باید باشد . (12.5% )
8 عددد دندان پیشین داریم برای گاز زدن میوه و سبزیجات میشود 25% غذا خوب است از این دست باشد .
8 عدد دندان آسیای پیشین و 4 عدد آسیای پسین داریم و این دندانها برای مصرف غلات ( نان و برنج ) مناسب است . دندانهای آسیای پیشین برای خرد کردن سبزیجات و میوه ها نیز بکار میرود .
بنابراین نوع غذای روزانه و نسبت آنها تا حدود زیادی مشخص میشود .
اما در سنین مختلف تعداد دندانها تغییر میکند .
مثلا در کودکی مصرف غلات کمتر باید باشد . کم کم دندانهای آسیای بچه ها در می آید و میتوانند غلات مصرف کنند . 
در سنین بالا کم کم دندانهای عقب از بین میرود و بننابراین مصرف غلات باید کاهش یابد . آخرین دندانها نیز که از بین میرود ، دندانهای پیشین است . بنابراین در سنین بالا باید بیشتر از میوه ها و سبزیجات خام و پخته استفاده کرد .
البته متخصصین تغذیه و دندان پزشکی میتوانند با اشتراک دانش خود بهترین نوع غذاها را برای هر سن و موقعیتی بیابند .
نوع دیگر غذاهایی که توصیه شده ، غذاهای محلی است . بنابراین سعی شود مواد غذایی که از مکانهای دور تعمین میگردد کمتر مصرف شود . همچنین غذاهای فصلی نیز توصیه شده است . بدین ترتیب افراد سلامتی جسمی را در کنار مواد غذایی کافی دریافت خواهند کرد .

معایب استخدام اساتید بدون کار تجربی

انسان باید چیزی بلد باشد تا به دیگران یاد دهد و تا وقتی اساتید بالقوه آنچه را آموخته‌اند بکار نبرده باشند , شایستگی آموزش دادن را نخواهند داشت. 
گر چه بکار بردن اندوخته علمی شرط لازم است , اما کافی نیست . یکی از شرایط معلمی,  بکار بردن اندوخته های علمی معلم در زندگی و یا در شغل دیگری است .
به قول سعدی 
علم هر چه بیشتر دانی ,,, چون عمل در تو نیست نادانی 

۱۳۹۸-۰۳-۰۸

اداره کنترل تردد کالاهای مهم جهانی

طبیعتا کشورهای مهم جهان این کار را میکنند . کالاهای مهم جهان از کجا می آیند و در کجا مصرف میشوند . در بین راه از کجاها میگذرند ؟
علاوه بر امنیت تامین کالا ، این اطلاعات میتواند به کشورهای دارای آن قدرت تاثیر گذاری روی نیازمندیهای سایر کشورهای رقیب یا دوست را داشته باشند .
حتی میتوانند برای اینکار درخواست کارمزد نیز بکنند . چیزی مشابه آنچه امروز آمریکا در خصوص تحریمهای خاص و عام در مورد کشورهای دیگر به کار میبندد.
وقتی اطلاعات کالائی موجود باشد . در کنار روند تغییرات میتوان میزان رشد و یا کاهش دوره های بعدی کالای مزبور را در کشورهای دیگر پیدا کرد . این اطلاعاتی است که اغلب خود کشورها ندارند . این اطلاعات نیز فرصتهای تجاری در اختیار دارنده آن قرار میدهد .

لزوم تدریس تغییرات در نظام های جهانی و برای مدارس

کشورها کوچک و بزرگ میشوند و نقش های متفاوتی در جهان بازی میکنند . سازمانهای جهانی و منطقه ای نیز بازی گردانهای مهمی هستند . خیلی مهم است مردم بدانند آمریکا چرا در خاورمیانه نیرو دارد و به عبارتی آمریکایی ها در افغانستان و عراق چه می کنند ، چه انگیزه ای دارند و در نهایت میخواهند به کجا برسند .
اینکه مردم یک کشور خوب است بدانند چه تغییراتی در جهان در حال وقوع است و کشورشان در کجای کار است ، مهم است . اما مهمتر ین است که زمانی به این آگاهی برسند که بتوانند بر اساس پارامترهای آن برای آینده شخصی خود تصمیم بگیرند و شغل و نقش اجتماعی خود را انتخاب نمایند .
بنابراین این درسها خوب است در مدارس به همه فرزندان کشور آموزش داده شود . مراحل پیشرفته تر آن در دانشگاه ها قابل تدریس است . سخن گفتن نسل جدید و برداشتشان از وقایع میتواند خانواده ها را نیز به آگاهی مطلوب برسانند . 
مطالب باید توسط متخصصین برای سن های دبیرستانی و دانشگاهی مدون گردد . 

۱۳۹۸-۰۳-۰۷

مناطق ترافیک تهران و کارکرد امنیتی آن

همه دست اندرکاران منطقه ای کردن ترافیک تهران متفق القول هستند که این کار هیچ سودی برای جلوگیری آلودگی مرکز شهر ندارد . در واقع به علت جریان هوا کاهش آلودگی در یک بخش لزوما در همان بخش هوا را بهبود نخواهد داد . 
اما این کنترل تردد خودروها در مرکز شهر ، کارکرد امنیتی دارد . یعنی ورود و خروج کلیه خودروها قابل کنترل است و در واقع خودروهای مجوز دار میتوانند وارد این محدوده گردند . 
هر خودرو غیر مجاز نیز تشخیص داده شده و با جریمه از تردد آن در این منطقه جلوگیری میشود . 
با فروش مجوز ، در واقع محدودیتی برای خودروها نیست . اما هدف ثبت مشخصات افراد و خودروهای ورودی و خروجی است .
در واقع در این منطقه اگر اتفاق بدی افتاد ، به راحتی اطلاعات همه خودروها موجود است و به علت کنترل آنلاین ترددها ، به سرعت هر نا آرامی قابل تشخیص و ارسال نیروهای امنیتی در اسرع وقت ممکن است .( این منطقه امنیتی به سایر شهرهای بزرگ نیز تسری یافته است )
با توجه به اینکه در این منطقه اکثر سفارت خانه های کشورهای خارجی به همراه مراکز مهم کاخها و ادارات دولتی قرار دارد ، میتوان اهمیت امنیتی بودن مرکز شهر تهران را درک نمود.
کارشناسان ترافیک و محیط زیست به خودشان زحمت تکرار بدیهیات بی فایده بودن منطقه ترافیک ندهند . این منطقه امنیتی است و برای بهبود امنیت این منطقه به همراه تردد روانتر خودروها باید راه کار ارائه نمود .