در اوج جنگ سرد ، طرف شرقی شکست خورد و غربی ها برنده شدند. در اینجا یک اشتباه رخ نمود . طرف برنده ، برنامه ای برای زمان پیروزی نداشت . بنابراین طرف بازنده بعد از چند سال دوباره قد راست کرد و بازی از نو تکرار شد !
در زمان جنگ اول و وقوع جنگ دوم هم همین اتفاق برای آلمان افتاد. آلمان پس از چندی قد راست نمود و جنگ دوم را برای انتقام شکست جنگ اول راه انداخت .
جنگ فعلی غرب و شرق را در نظر بگیریم ، چین و آمریکا شانه به هم می سایند . طرف برنده باید چه کند ؟
واقعا برای فردای دنیا چه سیستمی را میتوان تصورنمود که در آن درگیری نباشد ؟
قصد و غرض حفظ وضعیت فعلی احمقانه است . نگاهی به تاریخ جهان نشان میدهد که هیچ چیز پایدار نیست. بعضی از وقایع را میتوان عقب انداخت یا منحرف کرد ، اما تغییر دائمی است . حتی بریتانیا و ژاپن جزیره ای نیز دستخوش تغییرات زیادی شده اند .
دنیا باید برای آینده خود برنامه بریزد . من گفتم و تو گفتی ، من می خواهم و تو می خواهی . سیاست تساهل در مقابل شرکتهای داخلی برای نابودی محیط زیست یا سلامت جسمی و روانی مردم باید کنار گذاشته شوند .
برای فردای جهان باید طرحی نو اندیشیده شود .
کسانی که بخواهند وضعیت فعلی را حفظ کنند شکست خواهند خورد و نابود می گردند تا بر بستر آنها تمدنهای جدید ساخته شود .تمام تمدنهای فعلی نیز روی تمدنهای قبلی ساخته شده اند .
اینکار اندیشمندان رشته های مختلف است و البته نیاز به هدایت و راه اندازی سیاست مدران دارد .
میتوان برای فردای جهان طرحی نو در انداخت تا محیط برای زیست و تعامل انسانها در کنار سایر موجودات زنده در صلح امکانپذیر باشد .