یک ساز مثل پیانو را در نظر بگیریم .
موسیقی های نواخته شده بعضی بهتر است ( به روش قضاوت متخصصین موسیقی ) در میان بهترها هم یکی بهترین است . بیشتر لذت می دهد - خوشمان می آید و ....
موسیقی های نواخته شده بعضی بهتر است ( به روش قضاوت متخصصین موسیقی ) در میان بهترها هم یکی بهترین است . بیشتر لذت می دهد - خوشمان می آید و ....
چرا ؟
میدانیم که موسیقی هارمونی است . و مغز ما این هارمونی ها را تشخیص می دهد و اصولا زیبایی را هارمونی می شناسیم .در رنگ و شکل برای هنرهای تصویری و نت ها برای موسیقی
از طرفی می توان این نتها را فرموله کرد . از منظر ریاضی هارمونی ها سری های زمانی هستند .
اما اگر این موسیقی های خوب و بهتر را فرموله کنیم و فرمولها را کنار هم قرار دهیم ، آیا می توانیم به بهترین موسیقی و هارمونی ممکن برسیم . آیا این بهترین ها حد دارند ؟
این یعنی متخصصین موسیقی و ریاضی باید با هم بنشینند و یک کار تیمی سخت انجام دهند .
بدین ترتیب بر اساس فرمولهای بینه یابی می توان اولا موسیقی ها را بهبود داد
در ثانی در جهت بهینه کردن پیش برد . شاید بتوانیم به بهترین موسیقی ممکن برسیم !!!