چگونه تحرکات مردم در خیابانها می تواند پیروز شود ؟

فرض می کنیم که تحرکات مردم در خیابانها پیروز شده است . نشانه این پیروزی چیست ؟ اعلام عمومی در رادیو تلویزیون .

در چه صورت می توان از رادیو تلویزیون خبر پیروزی را شنید ؟ زمانی که همه نیروهای نظامی محافظ رادیو تلویزیون کنار رفته باشند . این کار اگر به صورت قهریه صورت گیرد ، یعنی تمام ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی از بین رفته اند . این کار با نیروهای داخلی بعید اما ممکن است . تلفات نیروهای مقابل بیشتر از نیروهای نظامی خواهد بود .

کشوری که در یک جنگ داخلی نیمی از جمعیت خود را از دست داده باشد ، ضرر بزرگی متحمل شده ، آیا این کار مطلوب دو طرف بازی هست ؟ مسلما خیر .

اما حالت دیگری وجود دارد که بخش بزرگی از نیروهای نظامی و انتظامی با این تغییر همراهی کنند و در پیروزی سهیم گردند . این یعنی فشارهای خارجی تحریمی روی دوش حکومت بعدی خواهد بود . و بیانیه دادن خارج نشینان نکته مثبتی برای این تحول نیست . اما شاید بخشی از آن فشار مطلوب کشورهای خارجی روی حکومت بعدی باشد .

در واقع فعالیت خارج نشینان در جهت فشار دولتها بر آینده نسبتا آزاد کشور ایران بعد از تغییرات محتمل پیش رو خواهد بود .

و این خوب نیست . در واقع خارج نشینان که آرزوی بهبود وضعیت را دارند ، در خلاف جهت فعالیت می کنند و دشمنان این سرزمین آنها را بازی داده و در جهت اهداف خود از آنها استفاده می کنند.

کاش بیشتر فکر می کردند . این حرکتها فقط به سود کشورهای غربی است . آن هم برای فشار بر حکومت نوپای که در آینده - دیر یا زود بر سر کار خواهد آمد .

مردم در همه انقلاب ها چه می خواهند ؟

مردم دو دسته مطالبات دارند یکی عمومی است و دیگری اختصاصی .

خواسته عمومی همه انقلاب ها این است که وضع اقتصادی و اجتماعی مردم مناسب نیست و آنها می خواهند این وضعیت بهبود یابد . ایده آل این است که کاملا خوب شود . اما واقع بینانه آن این است که از فاجعه موجود بهبود پیدا کند .

این مورد را به صورت اشتراک در همه انقلابها بخصوص معروف های آن در انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب فرانسه مشاهده می کنیم . همینطور سایر انقلابات آمریکای لاتین و انقلاب چین و حتی انقلاب آمریکا و غیر آنها . 

اما خواسته های خصوصی هر انقلاب شامل آن مواردی می شود به صورت اختصاصی در هر کشوری وجود دارد . مانند آپارتاید در آفریقای جنوبی و فلسطین و لغو امتیازات خاص انگلیسی ها در هندوستان و غیر آنها .

اما آنچه به منصه ظهور می رسد و آنچه با زبان زمانه بیان می شود موارد دیگری است . مثلا در شوروی و کوبا و جاهای دیگر مردم به سمت کمونیست هدایت شدند و آمال خود را در پیاده شدن کمونیست می دیدند . 

این که مردم هدایت پذیر هستند و به سمتی هدایت می شوند امری طبیعی است . اما هوشمندی مردم در این موارد می تواند باعث بهبود دستاوردها گردد.

در اکثر انقلاب ها گروهی که قدرت را به دست می گیرند ، ادعای درک انقلاب و وارث انقلاب بودن را می کنند . آنها شرح خود از خواست مردم را مطرح می کنند و خود را به عنوان محافظ خون های ریخته شده نمایش می دهند . 

انقلاب های موفق شده نیز در درجه اول هدف خود را ماندگاری می گذارند و این به صورت بالقوه می تواند آنها را از اهداف اولیه دور نماید . 

با زاویه دید تحلیلی نقاط اشتراک و نیت همه انقلابها می توان آنها را دسته بندی کرد و نقاط اشتراک آنها را یافت . همچنین علل خارج شدن آنها از مسیر اصلی قابل مشاهده خواهد بود . 

متخصصین می توانند در این زمینه بررسی کرده و نتایج تحقیقات را به اطلاع دیگران برسانند . 

یکی از مشتریان این قبیل تحقیقات کشورهای قدرتمندی هستند که می خواهند در کشورهای ضعیف انقلاب ایجاد نمایند . آنها بر اساس عمل و عکس العمل ، حرکتهایی را انجام می دهند تا عکس العملهای مطلوب خود را از جامعه هدف بیرون بکشند . در این زمینه مشاوران متخصص زبردست دارند و توان هزینه کردن زیاد در امور مختلف را هم دارند .

از سوی دیگر از اشتباهات قبلی درس می گیرند و در موارد بعدی به کار می بندند . چه بسا کشورهایی که در دیگر کشورها سابقه  تعداد زیادی کودتا و انقلاب را در آستین دارند . 

جاذبه سیاه چاله راه شیری روی کره زمین هنگام گردش به دور خورشید

میدانیم که کره زمین در مسیر دایره ای دور خورشید می گردد. خود خورشید نیز در فضا ثابت نیست و در کهکشان راه شیری مسیر دایره ای بدور سیاهچاله مرکزی کهکشان می گردد . بنابراین مسیر زمین به صورت یک نوار در خواهد آمد . 

در آسمان شب همه روزهای سال ، مسیر راه شیری از شمال شرقی به سمت جنوب غربی است . این یعنی زاویه گردش زمین در همه ایام سال ثابت است و گردش محور زمین تاثیری روی این زاویه نمی گذارد ، در ثانی مسیر حرکت خورشید و زمین نیز با زاویه خاصی ( غیر 90 درجه ) نسبت به خط مرکزی کهکشان راه شیری است .

در گردش زمین بدور خورشید در نیمی از مسیر زمین از مرکز کهکشان دور می شود و در نیمی از مسیر به مرکز کهکشان نزدیک می گردد . .

طبیعتا جاذبه سیاهچاله روی سرعت حرکت زمین تاثیر می گذارد و این تغییرات سرعت قابل اندازه گیری است .

همچنین در چرخش زمین بدور خود ، جاذبه کهکشان مستقل از جاذبه ماه و خورشید ، روی پوسته زمین تاثیر می گذارد و باعث جزر و مد می گردد . این جاذبه به همراه ماه و خورشید مجموعا شکل دهنده جاذبه های جزر و مدی روی زمین هستند . بنابراین وقتی همه آنه اهم راستا باشند ، شاهد جزر و مد های بزرگتر خواهیم بود و بر عکس زمانی که اینها در جهت های متفاوت باشند ، حداقل جزرومد را خواهیم داشت .

تغییرات جاذبه زمین در شبانه روز نیز می تواند به واسطه کشش سیاهچاله راه شیری باشد .

از هر کدام از موارد مطرح شده بالا می توان استفاده علمی نمود و حتی جرم سیاهچاله را اندازه گیری کرد . همچنین تاثیر این جاذبه روی زلزله ها - پرتاب ماهواره ها و موارد بیشتری می توان استفاده نمود .

تشابه جنگ ایران و عراق با جنگ اوکراین و اشتباه پوتین

در هر دو جنگ میدان مبارزه دورترین جای ممکن از پایتخت طرف ضعیف بود . بنابراین برای تصرف پایتخت باید همه سرزمین اوکراین توسط روسیه تصرف شود تا کشور تصرف شده باشد . در آن صورت هم با فرار بعضی از سران اوکراین به اروپا - مانند یمن حکومت خارج از کشور مطرح می شود و داستان خاتمه یافته تلقی نمی شود . 

در صورتی که آمریکا در عراق با کل کشور کاری نداشت . پایتخت را اشغال کرد و کل نیروهای دولتی و ارتش را منحل کرد . در نتیجه عراق سقوط کرد . با کمترین تلفات و بیشترین کارایی  عراق تصرف شد .

 پوتین نیز می توانست حتی با هلی برد نیرو در کیف پیاده کند و شهر و همه بزرگان اوکراین را تصرف نماید . در آن صورت یک رئیس جمهور جدید می گذاشت آنجا و انتخابات جدید مجلس و الی آخر . 

یک حکومت دست نشانده که خودشان رای گیری کنند برای الحاق به روسیه و درخواست از روسیه برای ورسی شدن اوکراین .

اما اشتباه چکش آهنین . ایجاد یک تلفات انسانی زیاد برای دو طرف و زمان بر بودن فعالیت ها است . وقتی زمان می گذرد ، تغییرات کوچک می تواند در جهت تقویت اوکراین پیش برود . اتفاقی که کم کم دارد می افتد افزایش تدریجی کمک های غربی است . تا حدی که نیروهای روسی را در اوکراین نگاه دارد . کمی عقب و جلو کند و کم کم به حدی قدرت یابد که کریمه را پس بگیرد .

نقشه خوبی است .

پنج کارگر ساده و انسانیت انسان

در نظر بگیرید که پنج کارگر ساده داریم که فعالانه کار می کنند . این افراد موتور محرک کشور هستند . این افراد کشور را می سازند . وجود این افراد برای همه کشورها لازم و ضروری است . افراد جوانی که کار کنند .

اما فرض کنیم یکی از این ها علاوه بر کاری که می کند ، به دیگران کمک کند . این فرد کیفیت انسانی کشور را ارتقا می دهد . اگر همه اینطور باشند ، از یک سو خیلی خوب می شود و از سوی دیگر سرعت رشد کم می شود . یک تعادلی در تعداد کمک کن ها و کمک نکن ها در هر کشوری وجود دارد .

عرف جامعه و هنجارها باعث مشاهده این رفتارها در اجتماع می گردد . 

این مقوله خود مبحث مهمی است که تحقیقات علوم انسانی را می طلبد . از طرفی حس همدردی خوب است که زیاد باشد . این عامل انسانیت انسان است . از سوی دیگر نباید کسی نیازمند کمک باشد .

باز کردن این مبحث با متخصصین و استفاده از نتایج  تحقیقات مرتبط برای جوامع مفید خواهد بود . 

نیروی واکنش سریع زلزله ( با مشاهده فاجعه ترکیه و سوریه )

کشور ما نیز مانند بسیاری از کشورها روی خط زلزله است . زمان رسیدگی به افراد زیر آوار محدود است . چیزی حدود 24 ساعت . گر چه این زمان برای بعضی دیر و در مواقعی بعد از یک ماه نیز افرادی زنده از زیر آوار بیرون آورده شده اند .. اما این 24 ساعت زمان طلایی نجات عنوان  می شود .

چنانچه ما نیروی واکنش سریع به نحوی داشته باشیم که ظرف 24 ساعت در هر منطقه از کشور بتوانند کلیه روستاها و شهرهایی را که دچار زلزله شده اند را نجات دهند ، می توانیم با خیال راحت در کشور سر بر بستر بگذاریم . ( مقولاتی مانند تقویت ساختمانها و رعایت اصول ضد زلزله بحث دیگری است . از منظر واکنش به بحران اینجا به مسئله نگاه می شود )

مدیریت این نیروی واکنش سریع و آمادگی آنها برای کشور سودمند خواهد بود . می توان از این نیروها برای موارد ضروری در هر اتفاقی مانند جنگ نیز استفاده کرد . از سوی دیگر هر گونه فجایع زیست محیطی مانند سیل را نیز پوشش می دهد . وقتی در نقاط مرزی بتوانیم به سرعت و با حجم بالا نیروی نجات ارسال کنیم ، در اتفاقاتی مانند زلزله ترکیه نیز می توانیم به سرعت کمک برسانیم . 

تاثیر وجود این نیروهای کمک کننده در کشورهای همسایه  علاوه بر کاهش تلفات و نجات انسانها می تواند دوستی دو طرف را نیز بهبود بخشد . کشورهای همسایه نیز با دیدن مدیریت مربوطه آن را خواهند آموخت و می توان امیدوار بود به صورت یک هنجار جدید جهانی برای نجات انسانها دست پیدا کنیم .

بازنشستگی کسانی که مالیات و بیمه پرداخت نکردند

بسیاری از مردم هستند که به هیچ صندوق بازنشستگی چیزی واریز نکردند . اما در این مملکت زندگی کردند ، کار کردند و در ایام پیری نیازمند حمایت هستند .

این افراد را چه باید کرد ؟

شان انسانی آنها باید محفوظ نگه داشته شود ولی بین این افراد و کسانی که مبلغی برای بازنشستگی واریز کردند باید تفاوتی قائل شد .

هیچ فردی را نباید رها کرد تا خودش یک کاری کند . انسانیت و همه باورهای دینی اذعان می دارند که شان انسانی محترم است ، حتی اگر آن انسان اشتباه کرده باشد ( در اینجا ) و یا حتی مرتکب جرمی شده باشد .

متخصصین اقتصادی و علوم اجتماعی باید در این مورد نظر دهند که چگونه با در نظر گرفتن تفاوت ها با سایر مردم بازنشسته ، حمایت اجتماعی مستمر برای این افراد در نظر گرفته شود .

در این چند خط باید توجه به مشکلات معیشتی بازنشستگان نیز داشت . اما روی سخن در اینجا طبقه ای فرودست تر از بازنشستگان است . 

انرژی مدارگرد زمین خودکفا می تواند باشد

مدارگرد با مدار بیضوی که به زمین نزدیک می شود ، می تواند علاوه بر حرکت معمول در نقطه پایین می تواند از جاذبه زمین برای افزایش سرعت استفاده کند . این افزایش سرعت با کاهش سرعت ناشی از اصطکاک و دریافت بار از زمین خنثی شود .

در واقع ارسال مواد و مسافر از زمین بدون انرژی ممکن خواهد بود.

انتظار داخل نشینان ایران از خارج نشینان

این متن را می توان به روشهای گونانی نوشت . اما بگذارید به صورت یک نامه برای هموطنان خارج نشین بنویسم .

فرزندان وطن سلام 

خسته نباشید . بدانید که در اینجا ، جای شما را خالی می کنیم و در آرزوی بازگشت همه شما هستیم . امیدوارم روزی شاهد آن روز با شکوه باشم .

عزیزان وطن ، در طی زمان شبکه های خبری که جزیی از پروپاگاندای کشورها می باشند اخباری را پخش می کنند که می تواند افراد هدف را در جهت های از قبل تعیین شده به حرکت در آورد .

آنچه از همه انسانها انتظار می رود تفکر روی اخبار و پی بردن به حقایق امور است که لزوما چهره ظاهر اخبار نیستند . 

آنچه ما داخلی ها از شما خارجی ها انتظار داریم کمک است به کارهایی که از عهده ما خارج است . مهمترین آن نا امن کردن محیط خارج برای خائنین به وطن است . این کار را از طریق قانونی و در کشورهای خودتان می توانید انجام دهید . 

نمونه آن آقای خاوری است که همه می دانند از ایران مقادیر قابل توجهی ثروت خارج کرده و پلیس ایران هم ایشان را خواسته اند ولی دولت کانادا ترتیب اثر نمی دهد .

یادآوری میکنم که هیچگاه کشور ما ایران به دست اجنبی تصرف نشده است . همواره خیانت کاران بودند که موجب ضعف کشور را بوجود آورده اند .

گر چه قانون نیز نیاز به بازنگری دارد ، اما در راستای اعمال قانون روی ناامن کردن محیط برای خائنین فعالیت نمایید . خائنین به دنیای غرب به عنوان پناهگاه نگاه می کنند . هر یک در حد خود ، بعضی ترکیه و بعضی اروپا و برخی آمریکا و کانادا و استرالیا و سایر کشورها را خانه امن خود می دانند . 

هر کجا هستید . فرزند وطن باشید ( که هستید ) فرزندان ایران همیشه شیر بوده و هستند . 

با یکدیگر نستیزید . اختلاف نظر خوب است . یکدیگر را تحمل کنید . بدانید که از خیانت کاران در میان شما هم هستند . احتیاط کنید و بازی آنها را نخورید .

اگر توانستید چیزی از ثروت دزدان بگیرید ، آن را به گرسنگان وطن برسانید .

به امید دیدار ....

تفکیک قوا -تعادل قدرت قوا

تقسیم بندی قدرت های دست اندرکاران حکومت از موارد مهمی است که اندیشمندان به آن پرداخته اند .

در گذشته تفکیک بر اساس جداسازی قوه قضاییه و قوه مقننه و قوه مجریه صورت گرفته است .اما امروزه مشاهده می کنیم که این تفکیک قوا باعث تقسیم قدرت نمی گردد !

در گذشته های دور نیروهای نظامی تقسیم می شدند و آن شخصی که قوای نظامی بیشتری داشت و یا توان هماهنگی بین تعداد بیشتری نیرو را فراهم می کرد ، به عنوان رئییس کشور انتخاب می شد .

اما امروزه نیز مشاهده می شود در اکثر کشورهای دنیا نیروهای نظامی نقش برجسته ای در قدرت دارند . در اکثر کشورها این نیروهای نظامی هستند که قدرت اصلی را در دست دارند و سایر قوا به صورت عروسک خیمه شب بازی برای نیروهای نظامی در می آید .

نمونه های شدید آنها کره شمالی و میانمار و چند کشور دیگر هستند . از دیگر کشورهایی که در نقطه مقابل هستند . قدرت نیروی نظامی به کشور دیگری واگذار شده است . کشورهای اروپایی در قالب امنیت ناتو به بازی تعادل قوا نگاه می کنند . ( مشاهده می شود که تصمیمات ناتو در مجموعه سه قوای کشورهای اروپایی هم تاثیر مهمی می گذارد ) و یا ژاپن ( تامین امنیت هنوز هم با آمریکا است ) یا نیاز شدیدی به نیروی نظامی قوی ندارند ، مثل نیوزلند . یا کشور کوچکی هستند مثل کویت و غیره .

در تقسیم بندی قوا لازم است قدرت نظامی نیز تقسیم گردد . این مهم را در اواخر سلسله ساسانی با تقسیم بندی جبهه های جنگی مشاهده کرده ایم . جبهه های غربی - شمالی و شرقی با یک جبهه تامین کننده مرکزی ( نهاوند ) پشتیبانی می شد . 

در واقع این نیروهای نظامی مستقل و زیر نظر پادشاه بودند . بدین ترتیب امکان کودتا تا حدود زیادی کمتر می شد . اما در اواخر ساسانیان شاهد کودتاهای زیادی هم بوده ایم .

اندیشمندان باید در این خصوص بررسی کرده و ضمن مباحثات سیستم حکومتی متعادل طراحی نمایند .

در اینجا سعی شده تا سوال مطرح گردد . پاسخ آن نیاز به تحقیقات و تعامل اندیشمندان می باشد .