آنچه در زمان یک رویداد توجه همگان را به خود جلب میکند ، عوامل متعددی دارد از جمله آنچه که ذی نفعان از رویداد نمایش میدهند . اما آنچه که بعد از سالها میتوان از رویدادها دید ، جنبه دیگری خواهد داشت که از جمله جو احساسی هنگام رویداد را در خود ندارد یا نقش احساس در آن کاهش یافته است .
برای تحلیل دقیق رویدادی که از ملی کردن نفت ایران و جدایی شراکت ایران و بریتانیا رخ داد میتوان به سود هر یک از طرفین بعد از جدایی ( سود ناشی از جدا شدن ) توجه کرد . در مقابل سود طرفین در ادامه شراکت .
طبیعی است که در مذاکرات انجام شده آخرین اخبار شامل شراکت 50-50 دو طرف بود . یعنی سهمی معادل بین طرفین . و این میتوانست نقش ایران را در جهان بسیار بزرگ نماید . ( آنچه در خطوط بعدی خواهد آمد که طبیعتا مطلوب طرف مقابل نبود )
با ملی شدن نفت ، ما اجنبی ها را از کشور بیرون کردیم و مالک منابع خود شدیم . از طرفی تا مدتها نتوانستیم نفت خود را بفروشیم . ما روی آمریکا حساب میکردیم که آن کشور علاوه بر تولید نفت بسیار بالا در خود آمریکا در حال تولید نفت در عربستان و همسایگی بحرین ( آنروزها جزو ایران بود ) بود. در نتیجه نه تنها آمریکا انگیزه خرید نفت از ایران نداشت ، بلکه عملا به دنبال تضعیف اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران بود تا مشکلی برای منابع نفتی عربستان در همسایگی بحرین پیدا نشود. این انگیزه به حدی قوی بود که در نهایت با حمایت اجانب بحرینی ها رای به جدا شدن از ایران دادند و گوشه دیگری از کشور را کنده و در اختیار اجانب قرار دادند .
اما بر شریک دیگرمان چه گذشت ؟ آیا ضربه سختی خورد یا از قبل آماده این رویداد خوب ( برای طرف غربی ) بود !
انگلیسیها در یک روز با هماهنگی با یکدیگر از پالایشگاه آبادان با کشتی که آماده بود به پالایشگاه بصره رفتند . در واقع از قبل پالایشگاه بصره را آماده کرده بودند و میدانیم که ساخت و آماده سازی یک پالایشگاه که بتواند مانند بزرگترین پالایشکاه جهان ( آن روزگار ) تولید داشته باشد و کشتیهای امپراتوری بریتانیا را تغذیه نماید ، کار یک سال نبوده است .
آنها از مدتها قبل منابع نفتی در عراق پیدا کرده بودند و خود مالک آن بودند . در نتیجه دیگر به نفت ایران نیازی نداشتند . با شراکت ایران ( شرکت نفت ایران و انگلیس ) گر چه سهم برابر به ما نمیداد ، اما ما در همه آن شرکت سهیم بودیم . با جدا شدن از ایران ، آن شرکت به اسم " شرکت نفت انگلیس " یا " بریتیش پترولیوم " تبدیل شد و توانست نقش خود را در جهان به صورت یکی از هفت خواهر نفتی ایفا کند.
در واقع ما از سهامداران بزرگ یکی از هفت خواهران نفتی بودیم که با ملی شدن نفت ایران ، این شرکت از وابستگی به ایران رها شد. در واقع این رویداد برای بریتانیا یک فرصت خیلی خوب بود و طبیعتا باید از آن استقبال میکرد . چیزی که دانشمندان ایرانی از آن غافل بودند ( نقش پیش برنده شرکت نفت ایران و بریتانیا در کل صنعت نفت جهانی – و – میزان وابستگی همه کشورهای جهان به نفت و نقش شرکتهای بزرگ در عرضه نفت به جهان – و – قدرت کنترل بر جابجایی نفت جهانی )
همه این موارد نشان میدهد که در پشت پرده ، بریتانیا ( که در ایران به انگلیس مشهور است ) علاقه مند به ملی شدن نفت ایران بوده و احتمالا در پشت پرده برای این که این اتفاق رخ دهد اقداماتی کرده است . اقداماتی مثل این که به علاقمندان واقعی و ملی ایران کمک کرده که در قدرت بمانند و اقداماتی بر علیه بریتانیا انجام دهند . ممکن است که در مجالس میهمانی آشنایان ، پیغام امکانپذیر بودن ملی شدن نفت ایران به صورت غیر مستقیم مطرح شده باشد و از مزایای آن و امکان استفاده از نفت برای پیشرفت کشور سخن رفته باشد .
هر آنچه گذشت ، این ارکستر سمفونی به نفع غربیها نواخته شد . و این جدای از منفعتی بود که کشور در طی سالهای ملی بودن نفت از آن برده است .