هر خواستی یک مبدا دارد, از یک نیازی منشا میگیرد. یک موضوع دارد. و پس از دست یافتن, یا نیافتن یک اثر دارد.
همین وجود خواست هم اثر دارد , در مبدا خود.
مراحل وجود خواست هم متفاوت است.
یا نیاز جسم است, مثل خوردن و محبت به فرزند.
یا از مرتبه بالاتر است. مثل لذت از حس دیدن زیبایی.
یا بالا تر است, مثل حس کمال خواهی , یا بالاتر, مثل عاشق بودن. فداکاری و ... این ویژگی از اوست.
والسلام
منشا خواست سه مرحله است.
یا جسم است مثل حرکت در اثر گرما به پوست
یا خوردن بواسطه گرسنگی
یا عقل است و مرتبه ملک, تدبیر امور
مطابق محدودیت حرکت کردن, برای آنچه برنامهریزی شده پیش رفتن
یا عشق است که یکی است و حرکت به سوی محبوب
صدق معرف صفای وجود است.
هر چه جسم صفای بیشتر داشته باشد ,نور بیشتری میتواند از آن بگذرد .
هر چه شفاف تر , بالاتر تواند بود. به مبدا نور نزدیک تر تواند ایستاد .
اجسام کدر در نور زیاد جذب نور کرده, داغ شده و ذوب می شوند. اما اجسام شفاف میتوانند تحمل نور بیشتر کرده و لذت قرب را تا مرحله وجودی درک کنند.
چون نور تا مبدا خود بینهایت فاصله دارد. پس میتوان تا بینهایت رشد کرد و به او نزدیک شد.
هر مرحله نیز سه بخش است.
جسم, غرایز اتوماتیک مثل تنفس, حس دمای مناسب, آسایش و عدم درد داشتن و با اراده اقدام کردن, خوردن ,خوابیدن , غیر آن و اندیشه بیشتر در خواستن , غذای لذیذتر مشخص شود , آیا برای سلامت مفید است, آیا برای آینده خوب است. جمع کردن و آینده نگری در ذخیره و امثال آن .
دوم در مرحله ملکی است. عاقبت سنجی و اندیشه در انجام وظایف. ابتدا آنچه برای آن خلق شدهایم. دوم خدمت و همراهی و همراه نمودن سایرین در وظیفه خود و آنان . سون اطاعت محض حق با درک خواست حق در امور
سوم عشق, میل زیاد به سوی حق, شامل
محبت به دوستان خداوند, خدمت به ایشان و فاصله گرفتن از سایرین. دوم میل شدید , رشد معنوی عروج از عالم دنی و حس عوالم فوقانی, تشدید خدمت و ارادت و میل به رشد کلیم اللهی. سوم عروج از مرحله قبلی , دون مرحله رسولالله, عوالم شهود , ....
عالم خواستن ها , دلم میخواهد ها , زیر عوالم فوقالذکر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر