یک جامعه بسته را در نظر میگیریم . کل کالا و خدمات تولید شده ، مقدارری است ثابت و بر اساس میزان فعالیت ، این کالا و خدمات بین ساکنان تقسیم خواهد شد ،طبیعی است که افراد قدرتمند ( مالی ، نظامی ) علاقه مند هستند که میزان ثروت بیشتری از ثروت را به سمت خود جلب نمایند . ایجاد تعادل در این جذب ( غیر نرمال ) با آنچه باید باشد ، وظیفه دولت است . در نهایت با میزان مشخصی از عدالت و کسب منافع افراد قدرتمند جامعه در تعادل خواهد بود .
کسب درصد بالای ثروت توسط افراد قدرتمند ، جامعه فاسد و فاقد عدالت خواهد بود . هر چه این درصد کمتر باشد ، عدالت بیشتر در جامعه جاری است ...
با تجارت خارجی در شرایط خاصی ، رفاه و ثروت کل بالا خواهد رفت . اگر و فقط اگر تجارت خارجی باعث افزایش تولید کالا و خدمات در داخل جامعه گردد .
برای مثال یک شهر چند هزار نفره را به عنوان آن جامعه بسته در نظر بگیریم . اگر هزار عدد رومیزی بافتنی در این شهر تولید گردد و برای تجارت خارجی پانصد عدد از آنها صادر گردد ( و به جایش کالا و خدمات معادل وارد گردد ) به شرط ثابت ماندن تولید بقیه کالا و خدمات ، چیزی به رفاه جامعه اضافه نخواهد گردید . ( تجارت ابزار کسب ثروت گروه قدرت میگردد )
اما اگر این میزان صادرات اضافه بر تولید هزار عدد باشد و با آن پانصد عدد ، جمعا هزار و پانصد عدد رومیزی ساخته شود ، در این حالت رفاه اجتماع بالا خواهد رفت .
اگر صادرات با اضافه تولید ( مثل نفت ) صورت گیرد باعث جمع شدن ثروت در یک بخش شده و یک سازمان ( و افراد ) ثروتمند میسازد . این سازمان ا مصرف کردن رفاه جامعه ، بقیه جامعه را در فقر میبرد . بیکاری و کم شدن سایر انواع تولیدات ، خروجی این اقدام است .
چیزی مثل نفت یا هر کالا و خدمات دیگری که با جامعه پیوستگی و در هم تنیدگی نداشته باشد ، همین مشکل را میسازد .
اگر هر کسی میتوانست درحیاط خانه خود چاه نفت بزند ( گر چه در کل به نفع استخراج نفت نیست و درآمد کل کمتر خواهد بود ) درهم تنیدگی بیشتری را جامعه ایجاد خواهد کرد .
این مجموعه میرساند که اتکای به نفت و گاز یا یک کالای خاص ( هر چه باشد ) به ضرر عدالت در جامعه است و ثروت را درر جامعه به یکسو جذب خواهد کرد .
اگر درصد هر قلم از فعالیتهای اقتصادی درصد کوچکی از کل اقتصاد را به خود اختصاص دهد ، باعث بیشترین میزان رفاه و ثروت در جامعه خواهد شد .
با تخصصی شدن فعالیتهای جهانی و اقتصادی نبودن خیلی از فعالیتها در کشورها ، کشورها تمرکز روی کالای خاصی را خواهند داشت . اگر جوامع ( کشوری بتوانند ) بصورت یک جزء جامعه جهانی قرار بگیرند ، این احتمال که ثروت کل جامعه بالا برود وجود دارد .
تنها زمانی عدالت در جامعه جهانی برقرار خواهد بود که رفت و آمد نیروی انسانی( نیروی کار ) نیز در جامعه جهانی آزاد گردد ( که امروز اینطور نیست ، در آن حال نیز همه مردم جوامع به راحتی تغییر شغل در یک شهر در کشورها جابجا نمیشوندد .)
نظر به این که ارتباط آزاد کالا و خدمات با جامعه جهانی ، اجتناب ناپذیر است ، کشورها باید درصد تولید و واردات ( و صادرات ) هر قلم کالا و خدمات را کنترل کرده تا جامعه در تعادل باقی بماند .