۱۳۹۳-۰۸-۲۶

همجنس گرایی در غرب !

مثنوی یک داستان جالبی دارد از یک پزشکی که به شهری میرود و همه مردم شعر بواسطه بیماری پوستی , دائم بدن خود را خارش می‌دهند .
پزشک بع آنها میگوید شما بیمارید , بیایید تا درمانتان کنم , آنها به او می‌خندند که تو بیماری , همه ما سالم هستیم و این تو هستی که بواسطه بیماری , هود را خارش نمیدهی !
ادامه داستان جالب است , اما داستان بیماران همجنس گرا در غرب مشابه است .
ابتدا مردم آنها را بیمار میدانستند , کم کم آنها را پذیرفته‌اند ( چون تعدادشان زیاد شد ) و حال اگر کسی بگوید این بیماری است , پاسخ می‌دهند , خیر شما که اینطوری نیستید بیمارید !
و بیمار دانستن همجنس گراها را جرم میدانند .
طبیعی است مسیری که غرب پیش گرفته , بسوی رستگاری دنیا یا آخرت نیست .

هیچ نظری موجود نیست: