اول یادآوری از یک خصلت نفس می شود . نفس خواستهای زیادی دارد و وقتی به خواست خود رسید ، همیشه کمی بیشتر میخواهد .
هیچوقت دوبار از یک آبشخور به یک اندازه احساس مطلوب نمیکند و همیشه بیشتر میخواهد . خوردن مثال خوبی است . اگر نفس برای اولین بار میل غذایی کند ، آن بار اول لذت خود را میبرد و بارهای بعدی ، هر بار لذت کمتر شده تا حدی که خیلی زود غذای جدید خواهد خواست و به آنچه رسیده بسنده نمیکند . آن را حق خود دانسته و باز بیشتر میخواهد . ( مثل جهنم ، هر چه بیشتر در آن ریخته شود ، هل من مزید میگوید )
راه کنترل آن نگه داشتن خواستها در محدوده مجاز ( حدود شرعی ) است و برای تمرین و قوی شدن آن سختی هایی را خداوند مقرر داشته که به آنها سالک ( مسلمان ) را پرورش داده تا قدرت باطنی برای کنترل خود را دارا شود . سیر نفس از پست ترین مراتب شروع شده و تا نفس مطمئنه ( بالاترین مراتب ) ادامه داشته و آدم را به آنجا میرساند که ملک را راه نیست .
خداوند خود فرموده ، آیا میپندارید که شما را نمی آزماییم ؟ ... آزمایش تتا قیامت دائم است .
و ایضا خداوند میفرماید : شما را به کسر مال و جان ( سلامتی ) و فرزند ( خانواده و مرگ نزدیکان ) می آزمائیم .
این کسر مال و سختی های معیشت ، که برای همه ( انشاءالله همه ) پیدا میشود ، درواقع لطف حق و آزمایش برای رشد نفس میباشد .
انواع بیماریها و ضرر جانی که در جان اتفاق می افتد نیز از همین دست میباشد .
این ارکستر سمفونی که گیتی و هستی نام گرفته است ، توسط خداوند هدایت و اجرا میگردد ( به مرتبه مشاهده ناظر ) و همه خلق در آن در بهترین حالت ممکن در حال رشد و ارتقاء به مقصد خود هستند .
پس ریاضت ها برای سالک ( مسلمان ) مفید و بلکه لازم است . البته ریاضتها باید شرعی باشد ( از چهارچوب مطلوب الهی خارج نباشد ) و بهترین مربی رب است و خداون یکتا و سپس انبیاء و اولیاء الهی که طبیبان دل و عالم به احوال بندگان خدا هستند . انها نیز خود بهتر از مربا به احوال او واقف و به او از او مهربانتر هستند ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر