۱۳۹۴-۱۱-۰۹

تغییر نرخ اتوبوس و مترو در ساعات مختلف روز

در اوج ساعات مصرف معمولا نرخ خدمات با زمانهای کم مصرف متفاوت است . اما در شهرها نرخ حمل و نقل عمومی از ثبات برخوردار است . چنانچه از مزیت قیمتی برای پخش نمودن تراکم مسافرتهای شهری استفاده کنیم ، تا حدود زیادی استفاده بهینه از امکانات موجود فراهم خواهد گردید . ضمن این که درآمد واحدهای ارائه دهنده خدمات نیز افزایش خواهد یافت .

ساعات پیک تردد مردم مشخص است . اگر سفرهای غیر ضروری ( آنها که میشود به ساعات دیگری انتقال یابد ) از ساعات پیک جدا شود ، مثل این است که ظرفیت کل ارتقا یافته باشد .

با حفظ میانگین نرخ تردد و افزایش ثابت " مثلا 50% " در زمان پیک تردد و کاهش ثابت " مثلا 50% " در زمان خلوتی خطوط ، ضمنثبات میانگین قیمتها درآمد کل افزایش خواهد یافت .

 

۱۳۹۴-۱۱-۰۸

احیای آسیابهای شوشتر و خواف

آسیابهای آبی شوشتر سالها است که کار نمی‌کنند .
انرژی مجانی آبی این اجازه را به ما می‌دهد که با کمترین هزینه آرد گندم داشته باشیم .
ضمن این که وجهه توریستی آن نیز قابل توجه است .
این کار را در خصوص آسیابهای بادی خواف (خراسان ) نیز میتوان انجام داد .
مهم است که ساختار قدیمی تکنولوژی حفظ شود .
مواد و طراحی جدید با ظاهر قدیمی ( حتی لباس کار قدیمی ) ضمن افزایش غرور ملی ,تولید محصولات مورد نیاز کشور , افزایش جاذبه‌های توریستی , ایجاد اشتغال مضاعف و بسیاری منافع دیگر را سبب خواهد گردید .

هم سو نمودن اشتباه کنندگان

سطح دانش و احساسات مردم در هر لحظه متفاوت است . هنگام شنیدن ( یا خواندن ) یک مطلب ثابت ، آنها درجه متفاوتی از معنا را درک میکنند . نه تنها میزان درک آنها متفاوت است ، بلکه نیاز و منظور آنها نیز متفاوت است و این امر در درک مطلب تاثیر میگذارد . در کنار این تفاوتها زمانی که قصد بازگو کردن ( و مثلا درس دادن ) آن مطلب را داشته باشد ، قصد – هدف – دانش کلامی و بسیاری موارد دیگر در آنچه بیرون می آید موثر است . تا شنونده با همین تفاوتها چه دریابد .

تا اینجا درک میکنیم که در شنیدن یا دیدن و خواندن مطالب و اتفاقات همه مردم یکسان نیستند و اکثرا آنچه درک میکنند ، عین واقع نیست . حال سوال این است که با دانستن این مطلب اگر بخواهیم مردم را در جهتی " هم سو " کنیم ، چه باید انجام دهیم ؟

در تمام مراتب وجودی و ادراکی مردم ( انسانها ) نکاتی مشترک است . عشق به مادر – وطن – محبت به فرزند – اعتلای کشور – اجتناب و دشمنی با دشمن و غیره .

اگر بخواهیم مردم را با درک متفاوت از مطالب واقعی که بیان میشود در یک جهت به حرکت در آوریم ، باید روی آن چیزهای مشترک مردم تاکید نمائیم .

بسیاری کشورها از " دشمن " استفاده میکنند . نمونه " ونزوئلا " – " کوبا " – " چین " و خیلی کشورهای دیگر از این دست است .

کشورهای کمونیستی و ترد کننده تفکر خدا دوستی عشق وطن را سر لوحه خود قرار میدهند . آمریکائیان ، دموکراسی و آزادی را پرچم کرده و هر کار بخواهند به اسم آزادی و دموکراسی انجام میدهند .

میتوان اشتباه کنندگان را " هم سو " نمود .

در سطح شرکتها و سازمانها نیز این امر ممکن است . اجزای سازمان را میتوان در جهت اعتلای سازمان به حرکت درآورد . لازم نیست همه حقیقت ها را درک کرده باشند . هر عضو باید نقش خود را به خوبی بازی کند تا سازمان با بهره وری به پیش رود . برای این کار باید دستورالعمل های ساده ای وجود داشته باشد تا ارتباط بین بخشها را معنا ببخشد . در این صورت واحدهای مجزا مثل دست و پا با حرکت هماهنگ مثلا دویدن را شکل میدهند . لزوما هر پا در هنگام دویدن از رفتار دست بی خبر است . اما حرکت دست برای عمل دویدن و درست دویدن لازم است .

نتیجه قتل سرباز انگلیسی در لندن

چند سال پیش یک آفریقائی در لندن با ساطور یک سرباز انگلیسی را در جلوی منزلش " تکه تکه " نمود . آن شخص بالای جنازه ایستاد تا دستگیر شود و گفت : " هر روز از این اتفاق در آفریقا می افتد . آنرا اینجا انجام دادم تا شما هم آنچه در آفریقا رخ میدهد را حس نمائید . "

" شهردار لندن " و رئیس " ام آی 5 " و رئیس " اسکاتلند یارد " جلسه ای ترتیب دادند تا این واقعه را بررسی کنند و از وقوع موارد مشابه جلوگیری کنند .

نمیدانیم چه گفتند و چه تصمیم گرفتند . همچنین نمیدانیم چند جلسه تشکیل دادند و از چه مشاورانی استفاده کردند .

امروز پدیده ای داریم به اسم  " داعش " . یکی از مواردی که دیدیم این است که همه خبرگذاریها به خصوص در اروپا و آمریکا شرح کارهای آنها را توضیح میدهند و آنرا تقبیح میکنند .

گروه بزرگی از افراد داعش کسانی هستند که از خارج از منطقه به آنها پیوسته اند . میگویند حدود 30 هزار نفر یا بیشتر از اروپا به داعش پیوسته اند .

این افراد بالقوه خصلت داعشی داشتند . افراد خطرناکی بودند . و امروز نه تنها از اروپا ، بلکه از سرتاسر دنیا به داعش ملحق میشوند . عملیات محدود اروپائی داعش برای افراد بالقوه خطرناک ، بسیار جذاب است . ضمن این که در ابعاد کلان با حداقل تلفات ، حرکتهای داخلی اروپائی را مثلا بر ضد مسلمانان – بر ضد مهاجرت – بر ضد میانه روی شکل میدهد .

گر چه تئوری توطعه میگوید ظهور داعش توسط غربیها بوده است . اما اگر بر حسب تصادف نیز به وجود آمده باشند ، خیلی به نفع غربیها شده است .

امروز کسانی که از ناعدالتی موجود به سطوح آمده باشند و قصد خشونت در پیش گرفته باشند ، به راحتی میدانند کجا باید بروند . داعش در سوریه .

ضمن پرداخت حقوق و وجود کنیز ( زنان برده شده ) امکان استفاده از بهترین سلاحهای دنیا برای تشکیل حکومتی که در آن عدالت خدائی در حال پیاده شدن است . مهم نیست که آنها چه میکنند ، مهم این است که تبلیغ گسترده شبکه های غربی مردم بالقوه خطرناک را از غرب خارج میکند .

دیگر هیچ سرباز بریتانیائی در لندن سلاخی نخواهد شد .

http://www.bbc.com/persian/world/2013/05/130523_me_woolwich_killing

۱۳۹۴-۱۱-۰۷

یک کهکشان در فاصله در 12 میلیارد سال نوری دیده شده است . نتایج منطقی از تئوری بیگ بنگ !

عمر کل جهان را کمتر از 14 میلیارد سال تخمین زده اند . حالا ببینیم دیدن یک کهکشان در فاصله 12 میلیارد سال نوری چه معنی دارد .

دیدن آن کهکشان یعنی نوری که مشاده میکنیم در 12 میلیارد سال پیش از آن کهکشان جدا شده است .در آن زمان همر جهان کمتر از 2 میلیارد سال بود . بنابراین در آن زمان ما در محل فعلی نبودیم و در آن زمان ما نیز به هسته اصلی بیگ بنگ خیلی نزدیکتر بودیم . سرعت حرکت ما خیلی کمتر از سرعت نور است . بنابراین نوری که آن زمان از آن کهکشان صادر شده چه زمانی ممکن است به ما برسد ؟

اگر سرعت ما را از لحظه بیگ بنگ یکنواخت و ثابت بگیریم ( سرعت شتابدار کاهنده باید باشد – اما نتایج با در نظر گرفتن شتاب کاهنده بسیار بدتر خواهد بود . برای راحتی محاسبه ، حرکت را با سرعت ثابت در نظر گرفتیم ) فاصله ما از مرکز جهان یک ششم فاصله کنونی بوده است .

یعنی ما حداکثر در فاصله دو میلیارد سال نوری مرکز جهان بودیم . ( باید نزدیک تر بوده باشیم ، چون اجسام دورتر از ما نیز وجود دارند )

اما در آنروز آن کهکشان کجا بوده ؟ با توجه به سرعت بسیار کم مواد نسبت به سرعت نور ، تقریبا سرعت مواد را میشود نادیده گرفت ( کمتر از یک هزارم سرعت نور ) میبینیم که آن جسم باید در فاصله 8 میلیارد سال نوری مرکز کهکشان ( در طرف مقابل ) باشد تا با جمع آن دو میلیارد سال نوری تا خودمان ( ضرب در دو ) زمان 12 میلیارد سال نوری ممکن باشد .

اگر آن کهکشان جلوتر بوده باشد ، نور آن قبل از این تاریخ به ما میرسید !

اما در آن تاریخ عمر جهان هستی فقط 2 میلیارد سال بوده است ، پس چگونه یک مسافت 8 میلیارد سال نوری بین مرکز جهان هستی و آن کهکشان فاصله است ؟

طبیعی است که تئوری غلط است . با تئوری " بیگ بنگ " آن جسم نمیتوانسته در فاصله ای دورتر از 2 میلیارد سال نوری باشد .

گرچه تئوری " بیگ بنگ " کمک بزرگی به درک بهتر جهان هستی نمود . اما این تئوری صحیح نیست و مبناء قرار دادن آن برای توضیح جهان هستی غلط است .

فراموش کردن بدها

یکی از روشهای توسعه ندادن کارهای زشت ، فراموش کردن آن کار و کسانی است که آن کار را انجام داده اند . مثلا همین گروه داعش را در نظر بگیریم . بزرگترین عامل تبلیغاتی این گروه " تمام خبرگزاریهای دنیا " میباشند .

بلی تمام خبرگزاریهای دنیا در خصوص آنها اخبار پخش میکنند و این همان چیزی است که آنها میخواهند . به این طریق افراد مورد نیاز خود را از سرتاسر جهان جذب میکنند . داعش هیچوقت نمیتوانست بدون استفاده از همه خبرگزاریها به این حد موفق عمل کند .

موارد مشابه زیادی است که توجه رسانه ای و حتی فکر کردن به آنها موجب ضرر فردی یا جمعی میگردد .

داستان آپارتاید را در نظر بگیریم . سفید پوستان نزاد برتر بودند . چیزی شبیه آلمان نازی و همه رنگین پوستان شهرونددرجه دو و سه به شمار میرفتتند !

قتل و انواع سوء استفاده از رنگین پوستان عرف جامعه بود ، اما پس از فروپاشی آپارتاید اگر سیاهان میخواستند انتقام بگیرند پایه های اقتصاد و کشور از هم میپاشید .

امروز همان سفید پوستان مملکت را اداره میکنند و اقتصاد را میچرخانند . دارائیها را تحت کنترل دارند و الی آخر . مردم نیز خوشحالند که مجلس قانون گذاری و رئیس جمهور سیاه ( و البته دموکراتیک ) دارند .

اگر آنها میخواستند فجایع قتل عامها و کشتار زنها و بچه ها را به یاد آورند ، امروز نمیتوانستند در همین حد که زندگی و اقتصاد دارند – ثبات داشته باشند .

گاهی بهتر است آدمها فراموش کنند . مردم لهستان امروز چه میتوانند بکنند با قتل عام ورشو توسط آلمان نازی ؟ عذر خواهی آلمانها دردی را دوا نمیکند و عوامل فاجعه نیز از بین رفته اند . حتی داعشیها را در نظر بگیریم . زنان برده آزاد شده چه باید بکنند ؟ قتل همه داعشیها درد و رنج آنها را تسکین نخواهد داد . شاید برای جلوگیری از اقدامات مشابه بعدی بتواند تا حدی جلوی فجایع بعدی را بگیرد . اما آنها که صدمه دیده اند ، هیچ عامل بهبودی نخواهند داشت .

جز این که فراموش کنند .

و این خود تنبیه بزرگی است برای کسانی که میخواهند به هر طریق جاودانه شوند . حتی در بدی .

این فراموشی با تنبیه و دفاع عوامل بد منافاتی ندارد .

گاهی جامعه هم مثل انسانها نیاز دارد بعضی وقایع نا مبارک را فراموش کند .

۱۳۹۴-۱۱-۰۶

با قطع برق چه میزان از ارتباطات و اینترنت در دسترس خواهد بود ؟ چه میزان برق امری " امنیتی " است ؟

 

موارد ساده ای وجود دارند که بود و نبود آن مشکل شهروندان است ، اما اگر به صورت گسترده مورد صدمه قرار گیرند ، امنیت یک کشور را مورد حمله قرار داده اند .

یکی از آنها برق است .

برق معمولا بصورت سراسری مدیریت میشود و قطع برق یعنی بسیاری از امکانات شهری و تمدنی ازگردنه وجود خارج میشوند . جدای از بعضی ارگانهای ( معمولا دولتی ) سایر مردم از انتقال اطلاعات بی بهره خواهند شد .

ارگانهای دولتی نیز استفاده بهینه از کانالهای موجود را مد نظر قرار نداده و بیشتر مشکلات شخصی مدیران و پرسنل را رفع خواهند نمود . بنابراین آنچه اتفاق خواهد افتاد یک مشکل گسترده و " امنیتی ملی " خواهد بود .

بسیاری از موارد دیگر هستند که نقش مشابه دارند ولی به گستردگی برق نیستند .

راه های ارتباطی – شبکه آب رسانی – خطوط مخابراتی – فضای امواج مخابراتی و موارد بیشماری که توسط دولتها میتواند لیست و رتبه بندی گردد .


 

۱۳۹۴-۱۱-۰۵

نگاه به اخبار تکنولوژی گوگل

با مراجعه به بخش اخبار تکنولوزی گوگل ، اکثرا اخبار مرتبط با دنیای دیجیتال را مشاهده میکنیم . اکثر مطالب دور شرکتهای بزرگ این صنعت میگردد که کاری کردند ( و البته پول ساخته اند )

خیلی خوب است که دنیای دیجیتال به عنوان موتور محرکه بخش اقتصادی صنایع فعالیت میکند . اما آیا نیاز امروز بشر در " دنیای دیجیتال " قرار دارد ؟

مشکل زیست محیطی – افزایش دمای زمین و بالا آمدن آب اقیانوسها و این مسائل را با دنیای دیجیتال میتوان حل نمود ؟

آیا دست اندرکاران و سرمایه گذاران جهان – آنان که سمت و سوی سرمایه گذاریها را هدایت میکنند – مشغول پول سازی هستند یا برایشان مهم است که سمت و سوی دانش جهانی برای حل کدام معضل دنیای امروز پیشتاز است ؟

حتی اگر معتقد باشیم که گرمایش زمین توسط بشر درست نشده باشد ، از اثر گرمایش بر بشریت نمیتوان چشم پوشی کرد . ما میتوانیم کارهائی کنیم که لااقل کمتر آسیب ببینیم .

این را میشود با شهاب باران زمین با سنگهای آسمانی مقایسه کرد . گر چه کسی مقصر نیست ، اما دانشمندان کارهائی میتوانند انجام دهند که ضرر کمتری به ما برسد .

جالب است که هر چه کشورها ثروتمندتر باشند ضرر آنها نیز بیشتر است .

با بالاا آمدن یک متر آب دریا ها ، ضرر مالی کشوری مثل بنگلادش قابل مقایسه با ضرر مالی کشورهای پیشرفته نیست . گر چه نیم بیشتر بنگلادش زیر آب میرود و جمعیت بزرگی مشکل خواهند داشت . اما ضرر مالی ناشی از زیر اب رفتن نیویورک – لس آنجلس و سایر شهرهای سواحل آمریکا بسیار بسیار بیشتر خواهد بود .

جمعیت توکیو با افزایش آب اقیانوسها به کجا خواهند رفت ( تا آن روز چیزی حدود چهل میلیون نفر ) ضرر مالی شهرهای کشورهای پیشرفته بسیار بسیار زیاد خواهد بود . مهم نیست چه کسی مقصر است . جامعه جهانی باید در جهت حل مشکلات پیش برود . و یکی از مهمترین جهت دهی ها این است که اخبار جهانی به سمت فعالیتهای مرتبط انحراف یابد . باید فعالیتهای نجات زمین سود آور گردد . انرژی تولید کند ( ارزانتر از سوختهای فسیلی ) زودتر باید روشهای جایگزینی سوخت مایع خودروها توسعه یابد و اخبار آن در صدر اخبار جهانی قرار گیرد . و هزاران کار دیگر که متاسفانه شاهد عقب افتادن همه آنها هستیم .

در باخت تیم ملی امید چه عواملی موثر بود ؟


 

مسلم است هر اتفاقی که در هر سازمانی بیفتد ، مدیریت مربوطه مسئولیت مستقم کار را به عهده دارد . مدیریت فوتبال مقصر اصلی است . اگر در سطوح بالای مدیریت فوتبال از شکست ها ( و نه از پیروزیها ) برای درگیری های داخلی خود استفاده میکنند ( مثلا وزارت خانه با فدراسیون و غیره ) یک نگاه به گذشته فوتبال نشان میدهد که اتفاق خاصی نیفتاده است .

اصولا انتظار خارج از این داشتن غلط بوده . بضائت مدیریت فوتبال ما همین است . مگر در سالهای گذشته مدیریت فوتبال کشور کار بزرگتری انجام داده است ؟ خیر . همین مسیر را رفته و همین نتایج را بدست آورده است . بحث روی افراد هم نیست .

مدیریت فوتبال با سایر مدیریت های دولتی کشور هماهنگ و در یک سطح است . مدیریت صنعت یا مدیریت بانک یا مدیریت بیمه و هر مدیریت دیگری را در نظر بگیریم ، می بینیم که همه مدیریتهای کشور در یک سطح و در یک میزان از بهره وری و کارائی قرار دارند .

جای تعجب ندارد که شاهد شکست تیم امید کشورمان هستیم . اگر بخواهیم تغییری در نتایج ایجاد گردد باید شرایط مسئله را تغییر دهیم تا نتایج جدیدی بدست آوریم . برای این تغییر در فوتبال چه کرده ایم ؟

با نگاه بخشنده به دیگران نگاه کنیم

اغلب ما در خیابان ، محیط کار ، مسجد و سایر مکانهای عمومی وقتی به دیگران نگاه میکنیم اشکالات آنها را مشاهده میکنیم . معمولا شروع به قضاوت کرده و یا در بهترین حالات بصورت دوستانه و با محبت ، اشکالات آنها را به ایشان گوشزد میکنیم .

حالا در نظر بگیرید وقتی به دیگران نگاه میکنیم ، با ساده کردن استانداردهای خود آنها را برای اشکالات کوچک ببخشیم یا آن اشکالات را ندیده بگیریم . دنیای بهتری خواهیم داشت .

نه تنها دیگران در مقابل وجود ما آسایش بیشتری خواهند داشت ، بلکه خود ما نیز به دلیل این که دیگران را بخشیده ایم ( چه لیاقت داشته باشند ویا نه و یا حتی آن اشکال اصلا حقیقی باشد یا نباشد ) در واقع نه تنها جامعه از این نوع رفتار منتفع میشود ، بلکه از همه مهمتر خود ما در شرایط بهتری زندگی خواهیم کرد .

این گونه رفتار باعث میشوشد که دیگران کم کم از قبیله خودمان بدانیم و حس تعلق به گروه در ما و در همه افراد جامعه ایجاد شود . این امر برای رشد جامعه نیز مفید است . سایر مزایای اینگونه رفتارها را در آثار متخصصان میتوان یافت . اما لازم است این زاویه دید در جامعه تبلیغ و نهادینه گردد .