۱۳۹۴-۱۲-۲۲

امکان رشد و جابجائی جمعیت جهان از منظری دیگر


میبینیم که در نقاطی از جهان تراکم جمعیت وجود آمده و در نقاط دیگری گنجایش پذیرش این جمعیت وجود دارد . طبیعی است که دیر یا زود این جابجائی رخ دهد .

ما در " چین " و " هندوستان " و آسیای جنوب شرقی " شاهد رشد جمعیت هستیم . نزدیکترین مکان برای جابجائی جمعیت در این مناطق در ابتدا کشور " استرالیا " است و از سوی دیگر منطقه " تبت " و " سیبری در شمال چین " میباشد .

در این سوی جهان نیز " لاتین تباران " در حال رشد جمعیت هستند و " ایالات متحده " و " کانادا " گنجایش پذیرش این جمعیت را دارند .

افزایش جمعیت جنوب اروپا نیز یک نیروی دائمی مهاجرت به سمت اروپا را شکل داده که ادامه خواهد یافت . ایجاد یک " لیبی بزرگ " میتواند مهاجران آفریقائی را در شمال این قاره زمینگیر نماید .

طبیعی است که دیر یا زود این جابجائی جمعیت اتفاق بیفتد . با این جابجائی ها اقتصاد همه طرفهای درگیر رشد خواهد نمود . البته برای کسانی که مهاجر پذیر هستند مشکلات هویتی پیش خواهد آمد .

همچنین مشکل مهاجرت هندیها به تبت ، امکان درگیری نظامی را فراهم می آورد . از سوی دیگر بین چین و سیبری نیز امکان درگیری نظامی موجود است . ( گر چه ابتدا ظرفیت دشتهای مغولستان باید تکمیل گردد اما حرکت به سمت شمال اگر شکل بگیرد ، گسترده و همه جانبه خواهد بود )

با این زاویه دید که به جهان نگاه کنیم خطرها و فرصتهای زیادی قابل مشاهده است که میتواند برای کشورهای جهان تنشها و یا برعکس آرامش را به ارمغان بیاورد .

۱۳۹۴-۱۲-۲۱

عمده سهام شرکتهای مصرف کننده عمده فولاد ( مثل کشتی سازی ) بهتر است متعلق به شرکتهای تولیدی فولاد باشد


شرکتهای کشتی سازی نیاز زیادی به نقدینگی دارند . آنها برای خرید آهن ساخت کشتی ها که گاه چند صد هزار تن میشود ، باید پول داشته باشند و این علاوه بر سایر هزینه های اقلام خریدنی است که درون کشتی نصب میگردد .
نظر به این که حجم نقدینگی لازم برای خریدها میتواند با اعتبار شرکتهای فولاد سازی تامین گردد ( آنها حجم زیادی از نقدینگی را به صورت آهن آلات ساخته شده در انبارها نگهداری میکنند ) بهتر است که شکل شرکتهای مصرف کننده آهن آلات زیاد مثل سازندگان واگن های قطار و کشتی سازی و سازنده ماشین آلات معدن و کالاهای مشابه به شکلی طراحی گردد که مالک بخشی از سهام آنها شرکتهای فولاد سازی باشند . به این ترتیب بخش بزرگی از نقدینگی لازم ، خود به خود با تامین آهن آلات مصرفی قابل تامین است .
این آهن آلات امروزه معمولا از طریق واردات تامین میگردد .
در واقع شرکتهای تولید کننده فولاد به این ترتیب میتوانند بخش بزرگی از تولیدات خود را به صورت محصول به مشتریان برسانند .
از دیگر مصرف کنندگان بزرگ انواع آهن آلات شرکتهای خودرو سازی هستند . آنها نیز بخش بزرگی از آهن آلات خود را از طریق واردات تامین میکنند .

طراحی مناسب ساختار این شرکتها میتواند یک زنجیره ارزش برای کشور ایجاد نمایند .

۱۳۹۴-۱۲-۲۰

قانون ازدواج و " لتسکنو "


میدانیم که ازدواج یک قرار داد است . دو طرف مطابق شرایطی با هم قرداد میبندند که مدت زمانی مشخص ( مثلا تا آخر عمر ) مطابق شرایطی با هم زندگی کنند . اما هدف از این زندگی مشترک مطابق آیه صریح قرآن " لتسکنو " است . تا دو طرف در کنار هم " آسایش " داشته باشند .
هر موردی که ضد این هدف باشد غلط به نظر میرسد . ضمنا برای ازدواجهای تا آخر عمر ، هر چیزی که برای بعد از ازدواج تدارک دیده شود غلط به نظر میرسد ( دو طرف تا آخر عمر قرار گذاشته اند ! )
لذا بر اساس آزادی طرفین ، معقول است که دو طرف  هر چه دارند در این شراکت سهیم کنند . ( گر چه میتوانند در سالهای بعد از شروع ازدواج این آورده را تعهد کنند . مثلا آنچه دارند را بعد از پنج سال از شروع زندگی وارد زندگی میکنند . این برای اطمینان از نوع زندگی مشترک است ) از سوی دیگر تعیین مدیر زندگی عموما و خصوصا ( در مورد خاص مثل محل اسکان ) قابل توافق است .
مورد دیگر مقوله مهریه است . مهریه آن هدیه اول ازدواج مرد به زن است . بعد از ازدواج مرد " مدیر " زندگی است . اما امکان جدا کردن بخشی از دارائی خانوادگی را ندارد تا با آن بتواند مهریه را بپردازد . پس قانون در این خصوص غلط است . تعهد بعد از ازدواج نیز برای ازدواجهای " مادام العمر " غلط است .
حفظ داشتن دارائی مجزای هر یک از طرفین نیز مخل شراکت طرفین در زندگی است . ولی به صورت خاصی میتواند برقرار باشد . اگر زنی از طرف پدر مثلا موقوفه ای را اداره نماید ( و آنر نباید در زندگی دخالت دهد ) بعد از ازدواج میتواند آنرا به دیگری بسپارد و پیگیر صحت آن باشد . اما این امر نیز با قید شرایط ازدواج باید باشد . گر چه در ایجاد شراکت زندگی دلیل خارج کردن این کنترل از مدیریت " مدیر زندگی " باید روشن باشد و آن نیز غیر " لتسکنو " است . ( دو طرف میتوانند مسئولیت را از خود دور کنند ) و سایر موارد قانونی که خوب است با این آیه قرآنی مورد توجه قرار گیرد .
بسیاری از قوانین عرفی مشهور نیز با این قانون روح خاصی پیدا میکنند . مثلا امکان دریافت دستمزد برای شیر دادن فرزند که به مادر داده شده ، این حق را به مادر نمیدهد که از شیر دادن خود داری نماید ( اگر مزد به او داده نشد و یا میل نداشت ) شیر خوردن از مادر حق کودک است که مادر اگر بتواند شیر بدهد نمیتواند این حق کودک را سلب نماید .

و بسیاری موارد جزئی و کلی از شروع توجه دو نفر برای ازدواج با هم تا شروع زندگی و ادامه آن را دربر میتوند بگیرد .

خود انفجاری " غیر تروریستی " و تروریستی

اگر اقدامات تروریستهای قبل از اتفاقات " سوریه " را مشاهده کنیم میبینیم که این اتفاق در عراق به میزان موفق وگسترده ای " نمایش " داده شده است . البته بر عکس " نیت " تروریستها ، این اقدامات فقط به سود " اشغالگران " بوده و اقدامی از لحاظ مذهبی " غلط " و از نظر عرف همه جوامع نیز " منفور " بوده است . اقداماتی مثل بمب گذاری های " جزئی " در غرب که برای " برانگیختن احساسات ضد بمب گذاری " در غرب صورت گرفته ، ( لابد توسط سازمانهای جاسوسی غربی ) باعث میگردد هر گونه " بمب گذاری و انفجاری " را مترادف با " احساس بد " بدانند و خود به خود حساسیت جامعه به علتها معتوف نشود ، بلکه به صورت " عکس العملی " هر واقعه مشابهی را " منفور " بدانند .
اما اولین این " خود انفجاریها " در کجا رخ داد و چرا ؟
اولین این اتفاقات ، شاید در الجزایر رخ داد . زمانی که آنها برای استقلال و بیرون رفتن از زیر استعمار " بیگانگان " تلاش کردند .  تلفات یک پنجم جمعیت کل یک کشور برای " استقلال " هزینه زیادی بود . قاتلین فرانسوی بدون هیچگونه رحمی هر کسی را " شکنجه " و به " قتل " میرساندند .
طبیعی است که از جمله عکس العمل های کسانی که " بصورت فله ای کشتار میشدند " این بود که با خودروهای خود به " اشغالگران " حمله برده و ضمن کشته شدن ، تعدادی از آنها را به " جهنم " ( از دید خود ) روانه نمایند .
این اتفاق بعدها در زمانی که " لبنان " اشغال  شده بود رخ داد . نیروهای ناتو به سرکردگی " آمریکا – بریتانیا – فرانسه " وارد لبنان شدند . قبل از آن نیروهای اسرائیلی نسبت به " قتل عام اردوگاه های فلسطینیان " اقدام کرده بودند . در واقع نیروهای " ناتو " برای ایجاد ثبات مرز جدید اسرائیل ( شاید در شمال بیروت ) به منطقه اعزام شده بودند .
اما اتفاقی که رخ داد یک " عملیات غیر تروریستی " بود . یک نفر با یک خودروی حاوی مواد منفجره ، به ساختمان نیروهی غربی وارد شد و آنرا منفجر کرد . صدها " اشغالگر کشته شدند . ( از دید غربیها آنها قهرمان هستند که برای حفظ منافع کشورشان به خارج از کشور رفته بودند )
غربیها از لبنان خارج شدند و اقدام اشغالگری جنوب لبنان شکست خورد . این اقدام یک اقدام موثر " فداکارانه " بود که باعث شد " اشغالگران " خاک کشور را تخلیه نمایند . ( طبیعی است کسی که این کار را کرده در لبنان به عنوان یک قهرمان شناخته شود )
از طرف دیگر این " اقدام موثر " توسط سازمانهای اطلاعاتی غربی " شناشاسائی " و مورد " بهره برداری " قرار گرفت . وقتی این کار را میشود ، چرا " آدم بدها " این کار را نکنند ؟
اما برای این کار باید از " آدم خوبها " استفاده کنند . برای همین شروع کردند به ساختن " سازمانهای خوب " با جذب نیروهای موثر فداکار ، آنها میتوانستند به راحتی اقدامات مشابه انجام دهند .
پیدا کردن " جلیقه های انفجاری ساخت کشورهای غربی " در عراق در رسانه ها " انعکاس لازم " را نیافت . در نهایت این اقدامات در عراق تکرار شد تا امروز در سایر کشورها شاهد استفاده از این اقدامات در سوریه و نقاط دیگر جهان باشیم .
اقدام مهم نیست ، نیت و قصد مهم است . این عملیات انتحاری برای پیشبرد اهداف کشورهای خارجی صورت میگیرد . عملا هر بمبی که منفجر میشود به نفع " ناتو " و البته " اسرائیل " است . از این رو

بین عملیات " خود انفجاری غیر تروریستی " و " خود انفجاری تروریستی " باید " تفاوت " قائل گردید .

مدیریت اقتصادی سازمان انحصاری خدماتی ( فرودگاه ها)


مدیریت فرودگاه ، امری اقتصادی است . تعیین میزان درآمد و کاهش هزینه از طرفی و ارائه خدمات بهینه از سوی دیگر وظیفه مدیران یک واحد اقتصادی است . اما آیا در " فرودگاه های کشور " این امر مد نظر است ؟ مسلما خیر .
متاسفانه فرودگاه ها و بنادر و بسیاری از مراکز انحصاری خدماتی ( مثل پایانه ها ی بار و مسافر ) بصورت اقتصادی مدیریت نمیشوند .
یکی از را های کم کردن هزینه ها ، کاهش نیروی انسانی است . استفاده از تکنولوژی ( مثلا برای تمیز کردن محوطه ها و غیره ) از دیگر پارامترهای مدیریت است . یکی از موارد مهم اداره کردن یک واحد اقتصادی " پاسخ گو " بودن مدیریت است . مدیریت باید برنامه ها و میزان پیشرفت آنرا برای " ذی نفعان " پروژه مشخص نمایند بخصوص " اعضای هیئت مدیره " که در مورد موسسات خدماتی انحصاری عمومی " کل جامعه " است .
در واقع مردم یک شهر " سهامدار " فرودگاه  - پایانه ها – بنادر و سایر اماکن همومی هستند . طبیعی است که شهرداریها میتوانند به عنوان نماینده مردم سوال کننده از این اماکن باشند .
اما با فاصله گرفتن صاحب اصلی " دارائیها " از خود " دارائی " مدیریت و حساسیت روی " دارائیها " کم میشود . برای مدیریت بهتر این اماکن باید این فاصله ها را کاهش داد . یکی از روشهای کاهش این فاصله ، تقسیم سهام این موسسات در بین مردم شهرها میباشد .

این سهام ها میتواند توسط مردم خرید و فروش گردد . به این وسیله تمام این موسسات بصورت یک موسسه پاسخگو نمایش خواهند یافت . طبیعی است برای این که مدیریت این واحدها انحصاری نگردد ، باید ترفندهائی اندیشیده شود ، مثلا تخصیص حداکثر سهام ممکن برای هر فرد یا تعیین بخشی از اعضای هیئت مدیره توسط " شورای شهر " و از این قبیل موارد .

۱۳۹۴-۱۲-۱۹

روش حمایت از خانواده های نیازمند !


حداکثر کاری که میتوان برای آنها انجام داد چیست ؟ یک واحد مسکونی متراژ پائین در یک گوشه شهر بزرگ به آنها داد . یا آنها را بدهکار کرد ( با سوبسید دولتی پول خانه را پس بدهند ) و یا اجاره بلند مدت و ارزان .

باید در آن شهر بزرگ تلاش بی امان کنند تا حداقل معیشت را بدست آورند ، یا به ایشان آن حداقل معیشت را بصورت صدقه و رایگان واگذار نمود .

در این حالت ایده آل بچه هائی بزرگ میشوند در انتهای فقیر شهر که باید گلیم خود را از آب بیرون بکشند . در گردونه رقابت تحصیلی و اشتغالی شهری کماکان در انتهای جدول قرار دارند و به عبارت دیگر " بیشترین بخشش و حمایتها به فقر ممتد چند نسلی تبدیل میشود "

خیلی بهتر است که این خانواده ها را به روستاها ببریم . در آنجا هزینه زندگی خیلی کمتر از شهرها است . امروزه آموزش و امکانات ارتباطی و بهداشتی تقریبا به اندازه شهرها در آنجا موجود است . ضمناین که محیط سالمتر است  ( از لحاظ اجتماعی و البته طبیعت )

در آن محیط امکان نگاه داشتن چند حیوان خانگی تا حدود زیادی ضمن سرگرمی اعضای خانواده ، تامین کننده پروتئین و سایر نیازمندیهای خانواده میتواند باشد .  در روستا امکان فعالیتهای اقتصادی با سایر روستائیان در خصوص صنایع دستی و غیره امکانپذیر است . ضمن این که اگر لازم باشد دولت هزینه کامل زندگی این افراد را فراهم کند نیز هزینه ها در روستا بسیار کمتر است . حمایتهای خانوادگی و طایفه ای نیز در روستاها بیشتر امکان وقوع میابد .


درشهرها نیز از یکی از معضلات مهم خود که وجود افراد آسیب پذیر است نجات میابند . افراد آسیب پذیر مستعد " جرم و جنایت " هستند . انواع معضلات فقر و شهر نشینی در بین این شهر نشینان فقیر محتمل است . معایب و سایر مزایای این کار باید توسط اساتید فن بررسی و اطلاع رسانی گردد .

۱۳۹۴-۱۲-۱۸

درسی از تعیین کمیته حوضه آبریز دریاچه ارومیه


با توجه کمبود آب در تمام حوضه های آبریز کشور ، لازم است که برای همه حوضه های آبریز کمیته هائی تعیین گردد تا بصورت تخصصی و موردی به مشکلات حوضه ها توجه و نسبت به حل آنها اقدام نمایند .
این کمیته ها باید شامل افراد اجرائی باشد که از مشاوره متخصصین بهره ببرند . شاید بهتر باشد که استانداران استانهای حوضه آبریزبه همراه مدیرکلهای وزارت خانه های مربوطه به عنوان اعضای کمیته و از اساتید دانشگاهی هر استان به عنوان کارشناسان حوضه آبریز استفاده گردد .

آنچه مشخص است این است که هر چه زودتر باید کارهای اجرائی در این خصوص صورت گیرد .

خصلت دنیا , دوگانگی استفاده از همه چیز , خوب و بد - مانند دینامیت و تکنولوژیهای جدید

بشر از امکانات دنیا در هر دو جهت " خیر و شر " میتواند استفاده میکند . نمونه استفاده از دینامیت و دلیل اختراع آن بر همگان روشن است .
از جمله تکنولوژیهای روز , شبکه‌های اجتماعی و وسایل ارتباطی شامل گوشیهای هوشمند است .
این گوشیها نه تنها امکان شنود خودکار محیط را دارند , بلکه وقت و زمان مصرف کننده را میتوانند کاملا پر نمایند .
مانند سایر وسایل ارتباطی , امکان توسعه علم و یا جهل را خواهند داشت .
پخش شایعه یا اخبار در لحظه را فراهم می‌کنند و الی آخر .
اما این خصلت مختص همه وسایل این جهان است .از هر چیزی میتوان خوب و بد استفاده کرد . لذا اندیشمندان از این ویژگی برای پیشرفت بشر استفاده می‌کنند . ( البته بیشتر در جهت اهداف روسای خود )
حتی از زهر حیوانات برای دارو استفاده می‌شود . از این طریق میتوان بدنبال نکات مثبت از بدترین چیزها بود .
در مقابل خطر سوء استفاده از بهترین چیزها را نیز مد نظر داشت و برای سوء استفاده پیش بینی های لازم را اندیشید .

۱۳۹۴-۱۲-۱۵

آیا در آینده چینی ها مثل امروز هستند ؟


خیر مسلم است که در آینده زمانی که چینی ها بصورت قدرت اول جهان درآمده باشند ، دنیای آن زمان با دنیای امروز متفاوت خواهد بود .
" تصوراتی ارائه شده است که چین به دنبال بیرون راندن آمریکا از غرب اقیانوس آرام و ایجاد یک آسیا برای آسیایی هاست. رفتار چین در همسایگی خودش به خصوص در مناطق دریایی، نشانگر این اضطراب قابل درک است که این کشور هنوز به وضعیت یک قدرت بزرگ در آسیا تبدیل نشده است."
در زمانی که چین قدرت اول جهان شده باشد ، بخش مهمی از اقتصاد اکثر کشورهای جهان به چین وابسته خواهد بود ( مگر این که از فردا رشد چین به سرعت کاهش یابد )
وابستگی اقتصاد کشورهای جهان ( حتی آمریکا ) به چین به حدی خواهد شد که انگلستان قبل از جنگ دوم جهانی با اکثر کشورها داشت و یا ارتباط آمریکای بعد از جنگ دوم جهانی با سایر کشورها .
نفوذ چینی ها با اراده کشورها و بصورت سرمایه گذاری در حال وقوع است . از خرید استودیوهای فیلم سازی آمریکا تا سرمایه گذاری در استخراج منابع معدنی در آفریقا و آسیا . هر کجا لازم باشد به تدریج نفوذ میکنند .این حرکتها صرفا اقتصادی و برای منافع چین است ، اما بصورت بالقوه قدرت اقتصادی بزرگی را برای فردای چین فراهم می آورد . فرماندهان چین در فردا " امکانات " بسیار بیشتری نسبت به فرماندهان امروزی چین برای تصمیم گیری و شکوفائی چین خواهند داشت . باید دید آنها در آن روز چه استفاده هائی میتوانند از این قدرت بالقوه خود ببرند .


لذت شخصی و اعتیاد (در مقابل ) رساندن لذت به دیگران و لذت بینهایت


بشر به صورت غریزی بدنبال جذب منافع است . وقتی در یک جامعه این کار را مرتب انجام دهد برایش بصورت عادت خواهد شد . بعد از این که عادت شد ، آن اتفاق لذتی برایش ایجاد نمیکند . و به این ترتیب به دنبال مرحله ای بیشتر میرود .
از یک سو این تلاش به سمت " بیشتر " ما را با انواع اختراعات و ابداعات و اکتشافات روبرو میکند و از طرفی دیگر " بیشتر " راه اعتیاد به روی بشر گشوده است .
اما بشر راه دیگری برای لذت نیز یافته است . و آن " بخشش " است .
اگر شخصی هر روز یک سکه را پشت پنجره همسایه نیازمندش بگذارد ، هر روز یک لذت از این کارش میبرد که هیچوقت کهنه نمیشود . از طرفی با سکه های اولیه آن همسایه نیز لذت میبرد ، اما بعد از زمان کوتاهی این لذت از بین میرود و آن سکه ها بصورت " حق " در می آید . اگر روزی آن سکه پشت پنجره نباشد ، حق او پایمال شده است ! ناراحت میشود و ...
یک تعادلی برای این خوبی رساندن و پذیرش خوبی وجود دارد . و آن اطمینان است . کسی که کمک میکند باید " اطمینان " داشته باشد که آن خوبی به نیازمند میرسد . و نیازمند نیز " اطمینان " داشته باشد که به اندازه نیازش " کمک " خواهد رسید .
این نقطه تعادل مورد مهمی است که در اجتماع باید به آن رسید .
لذت کمک کردن "" حد " ندارد . همانطور که " خوبی " حد ندارد . " زیبائی " حد ندارد و ...

آشنا کردن مردم با این نوع لذت ، آموزشی است . فرزندان بسیاری از رفتارها و خلق و خوها را از والدین می آموزند . و افراد بالغ نیز از بزرگان کشور خود می آموزند . باید در رفتار به ایشان نشان داد که میتوان بخشنده بود . و این بخشندگی سرمایه ای است تمام نشدنی و البته لذتی بی انتها را بوجود می آورد . بر عکس تمام لذتهای جذبی که خیلی زود به عادت تبدیل میشوند .