هر چه از اهمیت نفت در نظام ژئویلتیک جهانی کاسته میشود ، رشد و توسعه طلبی چین اهمیت بیشتری را در مناسبات جهانی نشان میدهد .
با رقابت تولید کنندگان نفت در جهان و ورود آمریکا به تولید کنندگان نفت و گاز صادراتی ، اهمیت نفت در مناسبات خارجی کمرنگ شده و دور از ذهن نخواهد بود که انرژیهای جایگزین و خودروهای برقی نقش نفت را از این که هست نیز کمتر بنماید .
با کاهش اهمیت نفت ، نقش اهمیت خاورمیانه نیز کمتر خواهد شد . جدای از مشکلات زیست محیطی و تنشهای منطقه ای موجود ، اهمیت جهانی این رویدادها روز به روز کمتر میشود.با کاهش بیشتر قیمت نفت ، توان مالی و نظامی همه کشورهای نفتی مثل عربستان و روسیه به زودی کاهش خواهد یافت و در آینده نزدیک این کشورها اهمیت گذشته را از دست خواهند داد.
به جز محیط اطراف چین ، هیچ جایگزین جدیدی برای تنشهای آینده نمیتوان متصور بود. این چین است ( و نه روسیه ) که بصورت بنیادی چنگالهای خود را در جهان دراز نموده است . سرمایه گذاری و خریدهای گلوگاه ها در همه دنیا توسط چین در حال رویدادن است !
بعضی کشورها احساس خطر کرده و فروش شرکتها و بنادر خود را برای چین محدود کرده اند . اما این حرکت جهانی است و مقابله کشوری پاسخگو نخواهد بود . اقدام در کشور همسایه بخصوص در اروپا میتواند چین را صاحب آن چیزی کند که کشورهای دیگر قانون منع برای آن ایجاد کرده اند . ممانعت از فعالیت در آمریکا برای چینی ها در صورتی موثر است که کانادا و مکزیک نیز اقدام مشابهی انجام دهند . در غیر این صورت اژدهای چینی از مرزهای همسایه وارد خواهد شد . آن هم به اسم شرکت های ثبت شده در کشور همسایه !
آیا غرب توان مقابله دارد ؟ یا انگیزه مقابله خواهد داشت ؟ چین از ابزار اقتصاد بازار آزاد اقدام میکند و در این سیستم اقتصادی بزرگترها میتوانند کوچکترها را در بر گرفته و مالک شوند.
امروز در تمام دنیا هیچ شرکتی از " شرکت چین " بزرگتر نیست . این شرکت بزرگ یکجا فعالیت و اقدام میکند . مدیریت یکپارچه دارد و انگیزه های آن فرا اقتصادی است .
استفاده از امکانات بازار، اعم از مالی و صادراتی باعث میشود که این کشور توان نفوذ در همه جا را داشته باشد و این کار را دارد انجام میدهد .
چند رویداد لازم است تا نقش چین را در آینده جهان تعیین نماید .
ابتدا نقش صادراتی انواع کالاها که امروز نیز وجود دارد . چین برنامه دارد این نقش را در آینده قویتر کند. بنابراین وابستگی همه کشورهای جهان به چین بیشتر خواهد شد و با بزرگ شدن اقتصاد چین ، نقش هر یک از طرفهای درگیر با چین در اقتصاد چین کم میشود و این در حالی است که نقش چین در اقتصاد کشورها برای هر کشور رقم بزرگی است.
قبلا این نقش را بریتانیا و آمریکا داشته اند . امروزنوبت چین است که با استفاده از رشد تکنولوژی این توان وابسته سازی جهانی را بزرگتر از هر زمان برای خود داشته باشد .
حتی امروز کل تجارت آمریکا با چین رقم کوچکی برای چین است و آمریکا توان تاثیر گذاری کمی در چین میتواند داشته باشد . در آینده این مشکل به میزان زیادی در خصوص همه کشورها رخ خواهد داد . این یعنی بدون شلیک یک گلوله چین میتواند اقتصاد همه کشورها را زمینگیر کند. و عملا روی همه کشورها سلطه داشته باشد.
مورد دومی که چین بدون تبلیغات در حال اجرای آن است ، بالابردن توان نظامی است . این کار در دو مرحله اتفاق خواهد افتاد.
مرحله اول بالا بردن تکنولوژیک تجهیزات است.
مرحله دوم تولید انبوه تجهیزات با تکنولوژی بالا است .
گر چه امروز چین تجهیزات جدیدی را هر روز به نیروهای نظامی خود ارسال میکند ، اما هدف چین امروز تولید انبوه تجهیزات نظامی نیست . چین در حال رشد نرم افزاری همه تکنولوژیها است . زمانی که توان علمی چین در اکثر موارد ( موارد مهم و تعریف شده برای چین ، که ما نمیدانیم و هر چه میخواهد باشد ) به حد برتری رسید ، با توجه به توان اقتصادی یکپارچه " شرکت - کشور" توان تولید انبوه تجهیزات پیشرفته را خواهد داشت و این یعنی برتر بودن در همه نقاط سوق الجیشی جهان با سرعت زیاد .
وضعیت روسیه و آمریکا در مقابل چین چه خواهد بود؟
روسیه رشد چین را عامل قدرت در مقابل دشمن مشترک میداند و در کوتاه مدت چین را مشتری انرژی خود میداند . بنابراین با بزرگ شدن بازار مصرف انرژی در چین مشکلی ندارد و اتفاقا خوشحال هم میشود .
امریکا نیز با این که تنها قدرت بالقوه تاخیر انداز در مقابل چین است ، دنبال خروج از بحران سازی و سپردن نقشهای خود به دیگر کشورها است . اینکار شاید در خاورمیانه که کشورها با تقریب یک اندازه هستند ، جواب بدهد ، اما در شرق آسیا جواب نخواهد داد.
اندازه چین با بقیه کشورهای شرق آسیا قابل مقایسه نیست . بنابراین نقش آمریکا را در آسیای جنوب شرقی هیچ کشوری نمیتواند پر نماید .
برخورد اروپا با رشد چین چگونه است ؟
اروپا دچار مشکل برگزیت شده و توان بریتانیا و سایر کشورهای اروپا در یک جهت نیست . آنها احتمالا از توان یکدیگر خواهند کاست . اما اگر جدای از خداحافظی بریتانیا از اتحادیه اروپا ، هر دو سوی اروپا بتوانند نیروهای خود ( اقتصادی و نظامی ) را در یک جهت برای مهار چین به کار ببرند ، ورود و رشد چین در اروپا محدود و حداکثر متوقف خواهد شد .
هند
کشورهای غربی ممکن است کمک های خود را برای ساخت یک هند که بتواند از نظر اقتصادی و نظامی جلوی چین قرار گیرد به کار ببرند . اما مشکلات در هند زیاد است . دولت مرکزی و اعمال نظرات آن در در کشور ، قابل مقایسه با دولت مرکزی چین و اعمال دستورات آن در چین نیست.
یکپارچه سازی در چین سالها است که روی داده و چین عملا یکپارچه است . در حالی که هنوستان اینطور نیست و بسیاری روستاها ( و مناطق جغرافیایی ) با همسایگان خود مشکلات اساسی دارند و احتمال برخورد قهریه نیز وجود دارد .
سیستم کاستی هندوستان هنوز وجود دارد و این امر مشکلات خاص خود را برای هندوستان دارد .
نقش زمان در بزرگ شدن چین
موجودات بزرگ را با زور نمیتوان کنترل نمود. چین نیز از این امر مستثنی نیست. مشکل هرم جمعیتی چین و پیر شدن میانگین سنی در چین ابزاری است که اگر بتوان رشد چین را عقب انداخت ، با مشکل جمعیتی پیدا شده ، چین از موقعیت بالقوه قدرتمند خود میتواند افول نماید.
رشد جمعیتی هند و هرم جمعیتی جوان هندوستان ، میتواند نقش برتری جمعیتی چین را بگیرد . از طرفی حمایت از اقتصاد هندوستان پیشرویی توان اقتصادی چین را میتواند به رتبه دوم برساند .
هندوستان توان رشد صنعت نظامی مطابق بهترین کشورهای جهان را ندارد . این امر باید توسط سایر کشورهای صورت پذیرد و مستقیم یا غیر مستقیم به هندوستان داده شود.
فضا
اقدام برای ایستگاه مداری مستقا چینی میتواند باعث نگرانی باشد . اما در مقابل چه میتوان کرد ؟
حرکت چین در ایجاد یک ایستگاه در ماه ، داستان دیگری است . این اقدامات نسان میدهد که چین در جهت پیشرو و اول بودن در فضا اقدام عملی نموده و به زودی در این زمینه نیز موفق خواهد شد اول باشد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که سلاحها در آینده در این ایستگاه ها موجود نباشد . هیچ نظارت و قانونی نیز نمیتواند جلوی نظامی سازی فضا را بگیرد.
ایجاد مشکلات منطقه ای و محاصره اقتصادی و دریایی چین میتواند رشد چین را عقب انداخته و منابع برنامه ریزی شده چین را در مسیری دیگر پیش ببرد.
نه فقط چین یا هندوستان و دیروز آمریکا ، بلکه هیچ کشوری در آینده نباید بتواند تفوق بر جهان داشته باشد .
جدای از جلوگیری از رشد مقطعی یک کشور در جهان ، اندیشمندان جهانی باید روشی را پایه گذاری نمایند که در آینده هیچ اکثریتی نتواند بر اقلیتها سلطه داشته باشد .
ملتها و مردم باید بتوانند جدای از تعداد و قدرت نظامی و اقتصادی در صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنند.