۱۳۹۶-۰۵-۰۸

شریعت و روش برخورد مسلمین با مشرکین تا قبل از هجرت چگونه بود؟

قبل از نزول شریعت اسلامی ، شریعت معتبر " شریعت مسیح ع " بود. بنابراین طبیعی است که مسلمین قبل از نزول شریعت اسلامی از شریعت مسیح ع پیروی نموده باشند . 

این رفتار را عملا در تحمل ستم و ظلم مشرکین در مقابل مسلمین دیده ایم . زمانی که مشرکین بر گونه راست مسلمین ضربه میزدند ، مطابق دستور مسیح ع آنها گونه دیگر را پیش میبردند . ئو این امری بسیار سخت بود.

این داستان ظلم و ستم مشرکین بر مسلمین ادامه داشت تا فرمان الهی مبنی بر مهاجرت از مکه نازل گردید. 

از آن تاریخ به تدریج شریعت رفتار اجتماعی مسلمین نازل گردید و اجازه دفاع داده شد تا آخر نزول احکام شریعت .

این که شریعت مسیح ع یکطرفه بوده نمیتوانسته جهان شمول باشد ( و لازم بوده بعد از آن شریعت اصلاحی بیاید  ) و هدف از آن اصلاح تندرویهای یهودیان بوده ( به عنوان پیروان موسی ع ) شکی نیست . 

بخشش مال  اموال به دزدها و ظالمان و عدم مقابله با زورگویان به صورت عام باعث رشد ظلم و ستم و نابودی دین داران میگردد.

از این رو شریعت متداول یهودیت را غربی و شریعت مسیح ع را شرقی میگویند و در مقابل آنها شریعت اسلام را دین وسط و " لا شرقیه و لا غربیه " میگویند.

شریعت اسلام حداعتدال در دو شریعت قبلی است ، جایی که با هم اختلاف دارند و مشترک است در جاهایی که با یکدیگر مشترک هستند . 

یگانگی خداوند و هدف از خلقت و غیره در تمام ادیان الهی به یک صورت بیان شده ، اگر اختلافی هست در تصورات پیروان این ادیان بوده است . 

از این رو لازم بود که در دین آخر ، به نحوی این مطالب بیان شود که امکان تغییر دادن آن توسط پیروان نباشد . و این یکی از معجزات قرآن و اسلام است .

احساس خطر فلیپین از اقدامات چین

آیا کشور کوچک فیلیپین در مقابل اقدامات چین هیچ احساس خطری نکرده است ؟ در آینده نیز آیا اتفاقی برای فلیپین نخواهد افتاد ؟
طبیثعی است که اقدامات چین ، این کشور کم جمعیت و کوچک ( در مقابل چین ) را بترساند و نگران کند. در این صورت چه کاری جز تسلیم از این کشور کوچک برخواهد آمد؟
غرب نیز کاری مثل داستان اوکراین را در پیش خواهد گرفت . و کسی که ضرر میکند ، مردم فلیپین هستند.
تنها راه کار آنها دعوت از غرب ( بخصوص آمریکا ) است . حداقل باید یک پایگاه نظامی مشابه پایگاه احداث شده چینی در مقابل آن ایجاد شود. انوتع رادار و تجهیزات ضد هوایی و غیره .
هزینه این کار زیاد نیست . بخصوص که میتوان به جای یک پایگاه چندین پایگاه در مقابل دریا ایجاد نمود. همه این پایگاه ها نیز دارای تجهیزات حقیقی میتوانند نباشند . خیلی از تجهیزات میتواند ماکت باشد ، به صورتی که از خارج تشخیص آن ممکن نباشد و فقط دارنده این تجهیزات بداند که کدام یک واقعی است . 
این کار نه فقط فلیپین ، بلکه در ویتنام نیز قابل اجرا است . ویتنام نیز وضعیت مشابهی دارد . آنها نیز میتوانند به شدت نگران استقلال و تمامیت ارضی خود باشند. کما این که هر دو کشور شاهد تصرف جزایر خود بوسیله چین بوده اند.
جدای از ابراز نگرانی چینی ها چه میتوانند انجام دهند ؟ به جز هزینه کردن در خصوص ایجاد ساختار نظامی در مقابل پایگاه های آمریکایی راه دیگری ندارند .
در واقع یک رقابت تسلیحاتی و یک دیوار ماژالان در آنجا شکل خواهد گرفت . یک دیوار حقیقی ( طرف چینی ) و دیوار مقایل مجازی و غیر واقعی ( طرف مقابل ) 
به این ترتیب دو طرف در دو سوی این خط فرضی متوقف خواهند ماند . یک طرف هزینه زیاد کرده و نزدیک مرزهای خود تجهیزات زیادی نصب نموده . در حالی که طرف دیگر هزینه زیادی نکرده و یک دیوار فرضی برای جلوگیری از توسعه اژدهای زرد ایجاد نموده است . 
این کار ضمن جلوگیری از پیشروی چینی ها در مرزهای مورد بحث منابع مالی و رزمی آنها را نیز به خود مشغول نگاه خواهد داشت . 
این یعنی هزینه در بخشی که بازگشتی برای رشد اقتصادی چین نخواهد داشت . شاید با کاهش رشد اقتصادی چین ، هندوستان بتواند به ایشان برسد .




آینده ژئوپلتیک جهان

هر چه از اهمیت نفت در نظام ژئویلتیک جهانی کاسته میشود ، رشد و توسعه طلبی چین اهمیت بیشتری را در مناسبات جهانی نشان میدهد .
با رقابت تولید کنندگان نفت در جهان و ورود آمریکا به تولید کنندگان نفت و گاز صادراتی ، اهمیت نفت در مناسبات خارجی کمرنگ شده و دور از ذهن نخواهد بود که انرژیهای جایگزین و خودروهای برقی نقش نفت را از این که هست نیز کمتر بنماید .
با کاهش اهمیت نفت ، نقش اهمیت خاورمیانه نیز کمتر خواهد شد . جدای از مشکلات زیست محیطی و تنشهای منطقه ای موجود ، اهمیت جهانی این رویدادها روز به روز کمتر میشود.با کاهش بیشتر قیمت نفت ، توان مالی و نظامی همه کشورهای نفتی مثل عربستان و روسیه به زودی کاهش خواهد یافت و در آینده نزدیک این کشورها اهمیت گذشته را از دست خواهند داد.
به جز محیط اطراف چین ، هیچ جایگزین جدیدی برای تنشهای آینده نمیتوان متصور بود. این چین است ( و نه روسیه ) که بصورت بنیادی چنگالهای خود را در جهان دراز نموده است . سرمایه گذاری و خریدهای گلوگاه ها در همه دنیا توسط چین در حال رویدادن است !
بعضی کشورها احساس خطر کرده و فروش شرکتها و بنادر خود را برای چین محدود کرده اند . اما این حرکت جهانی است و مقابله کشوری پاسخگو نخواهد بود . اقدام در کشور همسایه بخصوص در اروپا میتواند چین را صاحب آن چیزی کند که کشورهای دیگر قانون منع برای آن ایجاد کرده اند . ممانعت از فعالیت در آمریکا برای چینی ها در صورتی موثر است که کانادا و مکزیک نیز اقدام مشابهی انجام دهند . در غیر این صورت اژدهای چینی از مرزهای همسایه وارد خواهد شد . آن هم به اسم شرکت های ثبت شده در کشور همسایه !
آیا غرب توان مقابله دارد ؟ یا انگیزه مقابله خواهد داشت ؟ چین از ابزار اقتصاد بازار آزاد اقدام میکند و در این سیستم اقتصادی بزرگترها میتوانند کوچکترها را در بر گرفته و مالک شوند. 
امروز در تمام دنیا هیچ شرکتی از " شرکت چین " بزرگتر نیست . این شرکت بزرگ یکجا فعالیت و اقدام میکند . مدیریت یکپارچه دارد و انگیزه های آن فرا اقتصادی است . 
استفاده از امکانات بازار، اعم از مالی و صادراتی باعث میشود که این کشور توان نفوذ در همه جا را داشته باشد و این کار را دارد انجام میدهد . 
چند رویداد لازم است تا نقش چین را در آینده جهان تعیین نماید . 
ابتدا نقش صادراتی انواع کالاها که امروز نیز وجود دارد . چین برنامه دارد این نقش را در آینده قویتر کند. بنابراین وابستگی همه کشورهای جهان به چین بیشتر خواهد شد و با بزرگ شدن اقتصاد چین ، نقش هر یک از طرفهای درگیر با چین در اقتصاد چین کم میشود و این در حالی است که نقش چین در اقتصاد کشورها برای هر کشور رقم بزرگی است. 
قبلا این نقش را بریتانیا و آمریکا داشته اند . امروزنوبت چین است که با استفاده از رشد تکنولوژی این توان وابسته سازی جهانی را بزرگتر از هر زمان برای خود داشته باشد . 
حتی امروز کل تجارت آمریکا با چین رقم کوچکی برای چین است و آمریکا توان تاثیر گذاری کمی در چین میتواند داشته باشد . در آینده این مشکل به میزان زیادی در خصوص همه کشورها رخ خواهد داد . این یعنی بدون شلیک یک گلوله چین میتواند اقتصاد همه کشورها را زمینگیر کند. و عملا روی همه کشورها سلطه داشته باشد.
مورد دومی که چین بدون تبلیغات در حال اجرای آن است ، بالابردن توان نظامی است . این کار در دو مرحله اتفاق خواهد افتاد. 
مرحله اول بالا بردن تکنولوژیک تجهیزات است. 
مرحله دوم تولید انبوه تجهیزات با تکنولوژی بالا است .
گر چه امروز چین تجهیزات جدیدی را هر روز به نیروهای نظامی خود ارسال میکند ، اما هدف چین امروز تولید انبوه تجهیزات نظامی نیست . چین در حال رشد نرم افزاری همه تکنولوژیها است . زمانی که توان علمی چین در اکثر موارد ( موارد مهم و تعریف شده برای چین ، که ما نمیدانیم و هر چه میخواهد باشد ) به حد برتری رسید ، با توجه به توان اقتصادی یکپارچه " شرکت - کشور" توان تولید انبوه تجهیزات پیشرفته را خواهد داشت و این یعنی برتر بودن در همه نقاط سوق الجیشی جهان با سرعت زیاد .
وضعیت روسیه و آمریکا در مقابل چین چه خواهد بود؟ 
روسیه رشد چین را عامل قدرت در مقابل دشمن مشترک میداند و در کوتاه مدت چین را مشتری انرژی خود میداند . بنابراین با بزرگ شدن بازار مصرف انرژی در چین مشکلی ندارد و اتفاقا خوشحال هم میشود . 
امریکا نیز با این که تنها قدرت بالقوه تاخیر انداز در مقابل چین است ، دنبال خروج از بحران سازی و سپردن نقشهای خود به دیگر کشورها است . اینکار شاید در خاورمیانه که کشورها با تقریب یک اندازه هستند ، جواب بدهد ، اما در شرق آسیا جواب نخواهد داد. 
اندازه چین با بقیه کشورهای شرق آسیا قابل مقایسه نیست . بنابراین نقش آمریکا را در آسیای جنوب شرقی هیچ کشوری نمیتواند پر نماید . 
برخورد اروپا با رشد چین چگونه است ؟
اروپا دچار مشکل برگزیت شده و توان بریتانیا و سایر کشورهای اروپا در یک جهت نیست . آنها احتمالا از توان یکدیگر خواهند کاست . اما اگر جدای از خداحافظی بریتانیا از اتحادیه اروپا ، هر دو سوی اروپا بتوانند نیروهای خود ( اقتصادی و نظامی ) را در یک جهت برای مهار چین به کار ببرند ، ورود و رشد چین در اروپا محدود و حداکثر متوقف خواهد شد . 
هند 
کشورهای غربی ممکن است کمک های خود را برای ساخت یک هند که بتواند از نظر اقتصادی و نظامی جلوی چین قرار گیرد به کار ببرند . اما مشکلات در هند زیاد است . دولت مرکزی و اعمال نظرات آن در در کشور ، قابل مقایسه با دولت مرکزی چین و اعمال دستورات آن در چین نیست.
یکپارچه سازی در چین سالها است که روی داده و چین عملا یکپارچه است . در حالی که هنوستان اینطور نیست و بسیاری روستاها ( و مناطق جغرافیایی ) با همسایگان خود مشکلات اساسی دارند و احتمال برخورد قهریه نیز وجود دارد .
سیستم کاستی هندوستان هنوز وجود دارد و این امر مشکلات خاص خود را برای هندوستان دارد .
نقش زمان در بزرگ شدن چین 
موجودات بزرگ را با زور نمیتوان کنترل نمود. چین نیز از این امر مستثنی نیست. مشکل هرم جمعیتی چین و پیر شدن میانگین سنی در چین ابزاری است که اگر بتوان رشد چین را عقب انداخت ، با مشکل جمعیتی پیدا شده ، چین از موقعیت بالقوه قدرتمند خود میتواند افول نماید.
رشد جمعیتی هند و هرم جمعیتی جوان هندوستان ، میتواند نقش برتری جمعیتی چین را بگیرد . از طرفی حمایت از اقتصاد هندوستان پیشرویی توان اقتصادی چین را میتواند به رتبه دوم برساند . 
هندوستان توان رشد صنعت نظامی مطابق بهترین کشورهای جهان را ندارد . این امر باید توسط سایر کشورهای صورت پذیرد و مستقیم یا غیر مستقیم به هندوستان داده شود. 
فضا
اقدام برای ایستگاه مداری مستقا چینی میتواند باعث نگرانی باشد . اما در مقابل چه میتوان کرد ؟ 
حرکت چین در ایجاد یک ایستگاه در ماه ، داستان دیگری است . این اقدامات نسان میدهد که چین در جهت پیشرو و اول بودن در فضا اقدام عملی نموده و به زودی در این زمینه نیز موفق خواهد شد اول باشد. 
هیچ تضمینی وجود ندارد که سلاحها در آینده در این ایستگاه ها موجود نباشد . هیچ نظارت و قانونی نیز نمیتواند جلوی نظامی سازی فضا را بگیرد.
ایجاد مشکلات منطقه ای و محاصره اقتصادی و دریایی چین میتواند رشد چین را عقب انداخته و منابع برنامه ریزی شده چین را در مسیری دیگر پیش ببرد.
نه فقط چین یا هندوستان و دیروز آمریکا ، بلکه هیچ کشوری در آینده نباید بتواند تفوق بر جهان داشته باشد .
جدای از جلوگیری از رشد مقطعی یک کشور در جهان ، اندیشمندان جهانی باید روشی را پایه گذاری نمایند که در آینده هیچ اکثریتی نتواند بر اقلیتها سلطه داشته باشد . 
ملتها و مردم باید بتوانند جدای از تعداد و قدرت نظامی و اقتصادی در صلح و آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنند.


۱۳۹۶-۰۵-۰۷

نگوئید مرا رعایت کن ، بگوئید مرا ببین و صدایم را بشنو

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴

ای کسانی که ایمان آورده اید! مگویید: راعنا ( گوش خود را به من دار )[یعنی: در ارائه احکام، امیال و هوس های ما را رعایت کن] و بگویید: انظرنا [یعنی: مصلحت دنیا و آخرت ما را ملاحظه کن] و [فرمان های خدا و پیامبرش را] بشنوید. و برای کافران عذابی دردناک است. (۱۰۴)

گر چه سخن در خصوص رفتار اعراب در خدمت حضرت رسول الله بیان شده اما معانی دیگری نیز بر آن مترتب است .

این آیه الهی اذعان میدارد که " نگوئید مرا رعایت کن بلکه بگوئید مرا ببین و صدایم را بشنو "

این معنا در درخواست ما ( بندگان ) از خداوند نیز مصداق دارد . ما از خداوند چه میخواهیم ؟ این را بدهد و آن را بدهد . این کار بکند و آن کار را نکند .

برای چه ؟

چون ما انتظار داریم که خداوند ما را رعایت کند ! ( حتی در مقام لطف نیز اگر از خداوند چیزی درخواست کنیم در جهت امیال ما است ! )

خداوند میفرماید : اینطوری بکوئید " مرا ببین و صدایم را بشنو" این عین عجز و کوچکی است که سزاوار است بنده با خدای خویش در عین عجز و بندگی سخن گوید. حال این حال عجز دل را نرم میکند و درخواست عاجزانه ، البته بیشتر مورد اجابت قرار میگیرد.

دیگر این که ما در رفتار انسانی و اجتماعی خود با یکدیگر نیز انتظار رعایت داریم . دیگران باید ما را رعایت کنند و مراقب خواست ما باشند !

در اینجا نیز در رفتار با دیگران نباید انتظار رعایت شدن توسط دیگران داشته باشیم . باید انتظار دیده شدن و شنیده شدن داشته باشیم .

زن و شوهر والدین و فرزندان دوستان و هر دو نفر در روابط اجتماعی باید درک کنند که انتظار رعایت از یکدیگر نداشته باشند .

میدانیم که پیغمبر برای تکمیل مکارم اخلاقی آمده اند . این یکی از درسهای اخلاقی است . که در رفتار و روابط اجتماعی میتواند خیلی مهم باشد .

تفاوت داستان در اینجا است که اگر کسی انتظاری داشته باشد  ( انتظار رعایت شدن )  و محقق نشود ، خیلی ناراحت میشود و چون حق رعایت شدن را برای خود میداند ، با رعایت نشدن ، ناراحتی و مشکل عاطفی برای خود ایجاد میکند . با زیاد شدن این ناراحتیها ، شخص در میان آتش ( آتش درونی ) قرار خواهد گرفت . از دیگران ناراحت و متنفر شده و زندگی با افراد دیگر غیر قابل تحمل میشود. طلاق و بسیاری مشکلات عاطفی بین مردم از این مقوله میتواند منشعب گردد.

افراد باید بیاموزند ، انتظار رعایت شدن نداشته باشند . اما انتظار دیده شدن و شنیده شدن داشته باشند.

این امر با آموزش ممکن خواهد بود .

 

۱۳۹۶-۰۵-۰۴

مردم بیزانسی امروز


​بیزانس سرزمین بزرگ و دارای مردم هوشمندی بوده است . بعید است به وسطه حظور چند قبیله مغول ، همه منقرض شده باشند و آنچه در محل زندگی آنها باقی مانده ، از نسل مغولها باشند.
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که در طول تاریخ زمانهایی بوده که مدیریت و نیروهای نظامی سرزمینها به دلایل مختلف ضعیف شده است . در این دوران ، سرزمینها در مقابل حمله خارجی آسیب پذیر میشدند و در صورت حضور نیروهای کوچک وحشی و خشن سرزمینها سقوط میکردند.
نمونه سقوط مکزیک در مقابل صد و اندی خارجی از این نمونه ها است. آنها به دهکده های کوچک حمله میکردند و سگهای وحشی را به جان زنان و بچه های آنها می انداختند. به این ترتیب وحشتی ایجاد کردند که سایر دهکده ها تسلیم میشدند.
با تسلیم هر دهکده توان رزمی ایشان افزایش میافت. در واقع مردهای هر دهکده را به عنوان جلودار حمله های خود انتخاب میکردند و با ارتش قویتر به روستای بعدی میرسیدند.
این رفتار را مغولها نیز داشتند . در علل پیروزی مغولها دلایل زیادی مطرح میکنند . البته یکی  از دلایل پیروزی ایشان ، خوی وحشی گری و ترسی بود که در مردم ایجاد میکردند .
عثمانیها نیز از این امتیاز بهره برده اند . این روش نه تنها در زمان حمله و تصرف بیزانس ، بلکه بعدها در تصرف اروپا نیز بکار میرفته است .
نه تنها در بیزانس ، بلکه در سایر سرزمینهای متصرفه ، مغولها علاقه ای به کار غیر نظامی نداشته اند . لذا اداره مملکت را به مردم محلی میسپاردند و کارهای دفتری را جزو کارهای پست به شمار می آوردند.
اما بدلیل اعمال قدرت و خشونت و ترس در بین مردم ، هر گونه خواسته های خود را اجرا میکردند. 
اداره سرزمینهای متصرفه عثمانی توسط دانشمندان بیزانس و تجربه هزاران ساله ایشان عملی شده بود.
بعد از فروپاشی عثمانی ، برای باقیمانده امپراتوری باید فکری میشد . برای ایشان طرح "ترک بودن " تدارک دیده شد. به آنها غرور ترک بودن دادند . در این راستا از " آتاترک " حمایت شد و دست ایشان را در قتل عام ارمنی ها آزاد گذاشتند. هدف دادن تسکینی برای بازماندگان امپراتوری شکست خورده ای بود که حالا باید در جایی مصرف میشد . اگر این نیروی نظامی و غرور سرکوب شده و شکست خورده مشغول نمیشد ، این امکان وجود داشت که بازماندگان ارتش عثمانی مشکلات جدیدی برای پیروزان جنگ جهانی ایجاد نمایند. از این رو مشغول کردن و سرگرم بودن آنها به جنگ داخلی روش معقولی بود که ایشان در فکر احیای امپراتوری عثمانی نیفتند. ( و نیفتادند )
امروز نیز بعد از گذشت بیش از صد سال مردم بیزانس خود را " ترک " میدانند و مینامند و گفتن این که ایشان " ترک " نیستند ، تابو است . چیزی در حد هلوکاست برای یهویان .
حال اگر به ایشان گفته شود و اثبات شود که پایه گذار امپراتوری روم ( و بعد از تقسیم امپراتوری ، روم شرقی ) بوده اند و در واقع دانش و علم اروپا دارای خواستگاه بیزانس است . چه اتفاقی روی خواهد داد ؟
در این جالت مردم اروپا نیز آمادگی پذیرش مردم بیزانس را خواهند داشت .( به جز کردها ) به این ترتیب لازم است ترکیه امروزی نیز بار کردها را از  دوش بردارد و کردها به سرزمین مادری خویش ، یعنی ایران بازگردند. 
جغرافیای جدید حاصله دارای ثبات بیشتری بوده و کنترل اروپا را بر دریچه ورودی اروپا بیشتر خواهد کرد. 
از طرفی واقعا از نظر نژادی نیز مردم بیزانس ، اروپایی هستند. در حالی که کردها از مهاجران ماد هستند که به آن سرزمینها کوچ کرده اند .
نزدیکی و تفاوت فرهنگی این بخشها نیز با اروپا و ایران کاملا مشخص است . 
جا دارد که بازیگران جهانی در برنامه های بلند مدت خود بازگشت بیزانس به اروپا را مد نظر قرار دهند . منافع کوتاه مدت و بلند مدت آن قابل توجه است . 
این امر کمک خواهد کرد تا خطوط فرهنگی تفاوتهای مردم ، منطبق با مرزهای جغرافیایی گردد و از طرفی کنترل و نظارت اروپا را بر دریای سیاه و تنگه بسفر و دریای مدیترانه افزایش میدهد. 

۱۳۹۶-۰۵-۰۳

پلیس خوب, پلیس بد

در داستانهای پلیسی دیده ایم دو پلیس با هم در بیرون قرار میگذارند و یکی نقش پلیس بد را بازی میکند و دیگری پلیس خوب میشود .
پلیس بد با خشونت و اهانت وارد صحنه میشود و در زمان مناسب پلیس خوب به عنوان نجات دهنده جلوی پلیس بد را میگیرد.
در اینجا پلیس خوب احترام و اعتماد مضنون را پیدا کرده و به این وسیله نسبت به تخلیه اطلاعاتی از مضنون اقدام میکند.
این رفتار را در دنیای سیاست دذ ابعاد مختلف شاهد هستیم .
ترس از یکی و رای دادن به دیگری
خوب و بد بودن ریاست جمهوری های آمریکا نسبت به ایران
نشست ها و جلسات سیاسی در زمینه های مختلف
گاهی حتی گردانندگان و ذی نفع اصلی ماجرا ساکت در فاصله مطمئن نشسته و نظاره گر بازی پلیس خوب و بد است .
آیا ما هم میتوانیم در مناسبات بین المللی از این ترفند جا افتاده غربی استفاده کنیم ؟


تغییر متن داستان به اسلامی یا به ملی یا به علمی

در چند سالی که شبکه‌های اجتماعی همه گیر شده است,  داستانهای کوتاه اصیل و ادبی و اخلاقی و پند و اندرز نیز جایگاه ویژه‌ای در این فضا به خود اختصاص داده‌اند.
اما رصد زمانی شبکه‌ها در خصوص داستانها و تحریف داستانها خود مقوله دیگر است.
بدلیل این که حجم این تحریفات زیاد است و حتی اصل داستان را تحت الشعاع قرار میدهد, جا دارد برای این امر چاره‌ای اندیشیده شود.
داستانی از زمان ساسانیان به امام اول شیعیان منتصب میگردد. داستانی از بزرگان اسلام را به راهب های بودایی , سخن حکیمانه قدیم را به نیوتن و انیشتین و دیگران ...
خود داستانها نیز بر اساس فهم گوینده تحریف میگردد.
داستانی پند و اندرز دار را که مفاهیم آن کمی پنهان در ادراک است را حمل بر ظاهر میکنند و بر عکس , برای سخنی ساده , تفاسیر عرفانی اذعان میدارند.
اصول ریشه‌ها چه میشود و چه کسی باید حافظ ستونهای فرهنگ ایرانی باشد ؟

این آش ادبیات و داستانهای حکیمانه باید یک ستون محکمی داشته باشد که بقیه بتوانند به آن استناد کنند و اگر چیزی از جای دیگری آمد ، با عدم استناد به پایه و ستون مرکزی ، قابل تشخیص باشد .

جا دارد فرهنگستان ادب و زبان فارسی این ستون فرهنگی را ایجاد نماید تا ایرانیان بتوانند با رجوع به اصل و ستون فرهنگی خود ، کجیها را شناسایی نمایند. این امر در موارد مذهبی قبلا چندین بار در طول تاریخ سابقه داشته ( مانند حلیه المتقین جمع آوری شده توسط شاگردان علامه مجلسی ره که جمع آوری کلیه احادیث موجود تا زمان ایشان است . نه تائید آنها و هدف این بود که هر حدیثی را دیدید که در این مجموعه نبود ، بدانید که بعد از این تازیخ جعل شده است و این تائید احادیث موجود نبوده )

کجی هایی مثل دریای عرب که کم کم جای دیای عمان یا دیای مکران را گرفته از این قبیل است .



حل یکی از مشکلات بازنشستگان

بازنشستگان ، بلافاصله بعد از بازنشستگی با خلاء زندگی مواجه میشوند . به جز کسانی که از قبل برای خود شغلی را در نظر گرفته اند ، به فاصله کوتاهی ، آنها خانه نشین شده یا بدنبال شغل موقت میگردند.
این افرادی که تجربه زیادی دارند و هنوز توانایی کارکردن دارند ، به تدریج توان جسمی و ذهنی خود را از دست میدهند و منتظر مرگ میمانند. شاید جدا شدن از اجتماع دوستان یکی از سخت ترین رویدادهای عاطفی بازنشستگان باشد.
برای این قشر از اجتماع نیاز به یک مرکزی برای تجمع و ارتباط داریم . این افراد میتوانند با یکدیگر همکاری کرده و فعالیتهای اجتماعی ( و یا اقتصادی ) انجام دهند . طیف توانایی آنها و با یکدیگر تیم شدن در هر محله ای و هر شهر و روستایی متفاوت است . بنابراین باید به خود ایشان اجازه داده شود که در این سن و با تجربه بالای خود ، کاری را به انجام برسانند که از عهده جوانترها بر نمی آید .
بهترین مرکز تمرکز بازنشستگان ، میتواند مساجد باشد . ساعاتی غیر از اوقات عبادت ، مساجد برای نشست و ارتباط خالی است . در این ساعات افراد میتوانند با یکدیگر جمع شده و تیمهایی را تشکیل دهند و کارهایی را پایه ریزی نمایند . 
خود خدمات نشست گروه بازنشستگان و تشکیل تیمهای کاری ، یک تیم میطلبد که از خود ایشان قابل اجرا است . تشکیل گروه هایی برای تفریح افراد مسن ، مثل سفرهای شهری و خارج از شهری نیز از دیگر کارهایی است که میتوانند افراد علاقه مند را به خود جلب نمایند.
کم کم که سن ایشان بالا میرود ، از ساعات کاری ایشان میتوان کم نمود ، اما اگر هیچ کاری نکنند ، آنها منتظر مرگ خواهد نشست و این خیلی مذموم است .
حس مفید بودن ، یا کاری کردن ، نه تنها برای ایشان مفید است ، بلکه کارهای ایشان در نهایت در اقتصاد کشور جمع میشود و درصدی از تولید ناخالص داخلی ( هر چقدر که کوچک باشد ) را ایجاد خواهد کرد.
 

چرا در قدیم طبقه نظامیان را جدا میکردند؟

رفتار نظامین با فرزندان تفاوتهایی با رفتار سایر مردم دارد . خشونت و اقتدار بیشتری در رفتار نظامیان با فرزندان خود مشاهده میکنیم .
تشویق و تنبیه بیشتری در رفتارهای ورزشی و جسمی این فرزندان مشاهده میشود. آیا این کودکان زمانی که بزرگ میشوند ، آمادگی بیشتری برای شغل نظامی گری ندارند ؟
در گذشته که تاثیر پدر در فرزندان ذکور خیلی بیشتر بود ، نظامی گری به نوعی ارثی میشد. 
کودکانی که ورزشهای رزمی ( در هر کشوری متفاوت ولی در نهایت با میزان خشونت بالای نرم اجتماع ) آموزش و تربیت بیشتری یافته اند . در مواجه با سایر کودکان مشکل روابط اجتماعی ایجاد میکنند. 
این گروه کودکان با یکدیگر بهتر امکان نشو و نمو دارند. 
همینطور فرزندان کسانی که شغل ایشان با نشستن و نوشتن ( دبیران ) ارتباط داشت .
فرزندان سلاطین و فن پیشگان و عالمان دینی ​نیز به تربیت خاص خود میپرداختند و اصل آموزش از کودکی در میان همه آنها رواج داشته است . معمولا همه ایشان به شغل خانوادگی که امکان آموزش بهتری داشتند میپرداختند و از یک زمانی با توجه به این که این روش اشتغال " عرف " شده بود این امر را قانونی کردند.
این قانون گر چه امروزه غلط نشان میدهد ، اما تفاوت رفتاری فرزندان " دبیران " با " نظامیان " امروز نیز قابل مشاهده است . 
 

۱۳۹۶-۰۵-۰۱

سفر و همسفر و شرایط همسفر خوب

در مسافرت وقتی با یک نفر دیگر همسفر میشویم ، ایده آل است که آن شخص در طی مسیر " دستور و فرمان " ندهد .
مطرح کردن خواسته های معقول اشکال ندارد . اما دستور مطلوب نیست . 
در واقع تحمل همسفر و کمک در هر کاری در طول راه - تقسیم کارها از جمله مواردی است که دو همسفر باید مد نظر داشته باشند. 
ازدواج نیز همین است . دو نفر تصمیم میگیرند در سفر زندگی با یکدیگر بروند. تصور تغییر دادن طرف مقابل و یا اجحاف و ایجاد ناراحتی و دستور دادن به طرف مقابل باعث میگردد تا یکی از همسفرها از همراهی خسته شود و تصمیم به قطع مسفری بگیرد .
این یدگاه میتواند برای کسانی که میخواهند ازدواج کنند نیز مفید باشد . مردها قرار نیست ضمانت آینده زندگی زنها را داشته باشند . ( مهریه های بزرگ برای ضمانت آینده دختران غلط است ) از طرفی تغییر دادن طرف مقابل یا قطع ارتباط با خانواده و موارد مشابه نیز امری غلط است.
دو نفر بادید به عنوان دو همسفر و دو همدل در بخشی از عمرشان با یکدیگر سفر کنند. اگر این سفر و همسفری خوب بود ، میتواند تا پایان زندگی تداوم داشته باشد . ( معمولا چنین خواهد شد ) اما دو طرف باید بدانند ، چنانچه مشکل جدی برای طرف مقابل ایجاد نمایند ، این سفر قطع خواهد شد .
اشتغال در یک موسسه و هر کاری نیز چنین است . شخصی با کارفرمایی قرارداد بسته تا برای مدت زمانی با ایشان همسفر باشند . برای رسیدن به مطلوبی ( مورد نظر کارفرما ) برای این کار شخص دستمزدی ابتیاع میکند . و دو طرف و یا تیم کارفرما با هم همسفر خواهند شد . برای 30 سال یا کمتر .
ارتباط افراد در اجتماع نیز اینچنین است . ارتباط افراد با همسایگان ، فروشندگان و خریداران - مشتریان و غیره و غیره .
حتی با فرزندانمان نیز برای مدتی همسفر هستیم . جایی آنها مستقل شده و نوع همسفری ایشان با ما تغییر میکند و در زمانی ما ایشان را تنها خواهیم گذاشت تا بقیه عمر خود را ادامه دهند.
قوانین اجتماعی را باید بر اساس این همسفری موقتی افراد جامعه مورد بازبینی قرار داد.