پیگیری اخبار به زبان چینی !

به راحتی میتوان افرادی را پیدا کرد که اخبار سایر زبانها را بدانند و رویدادهای جالب - مهم - مرتبط آنرا به زبان ما ترجمه کرده و در شبکه های اجتماعی در دسترس ما بگذارند . اما در خصوص زبان چینی اینچنین نیست .

تعداد کمی از مردم غیر چینی زبان چینی را یاد گرفته و میتوانند اخبار را برای سایر زبانها ترجمه کنند . با توجه به بزرگی جمعیت کشور چین این امر اهمیت زیادی دارد . این کشور در زمینه های مختلف تحقیقات میکند از دانش بشری با ترجمه یا کپی برداری استفاده میکند . 

این در حالی است که به واسطه عدم تسلط زبانی ، کار مشابه صورت نمیگیرد. در واقع بخصوص در علوم انسانی افراد کمی هستند که از دستاوردهای چینی بهره برداری نمایند .

افراد خاص ممکن است بصورت محدود با استفاده از مترجم های گوگل و غیره بتوانند به بخشی از اطلاعات مرتبط دسترسی داشته باشند . اما لازم است یک کار منسجم و همه جانبه در این خصوص صورت پذیرد .

ما هم به عنوان یک کشور ذی نفع باید بتوانیم یک واحد ترجمه در داخل کشور داشته باشیم تا اطلاعات مورد نیاز شبکه های اطلاع رسانی را از زبان چینی ترجمه نمائیم . شاید حجم کارهای مشابه روی زبانهای دیگر مثل اسپانیایی و پرتقالی به اهمیت زبان چینی نباشد . صاحبان آن زبانها خود نیز اخبار زیادی به زبان انگلیسی و دیگر زبانها منتشر میکنند . اما این اتفاق در خصوص زبان چینی نمی افتد . علاوه بر ترجمه بررسی و انتخاب برای منتشر کردن نیز اهمیت دارد و این کاری تخصصی است که باید در جایی صورت گیرد. بالاخره کسی باید باشد که چیزهای زیادی از وقایع روزمره را بداند .

این فرصتها میتواند فرصتهای تجاری و غیر تجاری برای ذی نفعان ایجاد نماید. 

شاید بتوان یک شهر کوچک برای ترجمه نه فقط اخبار بلکه برای ترجمه آثار مهم علمی - داستانهای جدید و قدیم . فیلمها و غیره ایجاد کرد .

مسابقه خوب بودن

خوب بودن , خوب است . همه دوست دارند خوب باشند .
برای خوب بودن به دیگران نگاه نکنید . سعی کنید با خودتان مسابقه بدهید .
وقتی به دیگری نگاه میکنیم , همه خوبی دیگران را نمی بینیم و یا در آنها بدی هم مشاهده می کنیم.
اینها مانع خوب بودن ما می شوند.
اما ما از همه خوبی و بدی خودمان اطلاع داریم. میتوانیم بهتر از اینکه هستیم شویم.
جا دارد که بهتر شویم .
باید با خودمان مسابقه بدهیم . وقتی خسته شدیم کنی استراحت و سپس باز هم بهتر شدن .
هدف از این بهتر شدن دیگران نیستند. خود ما هدف هستیم . با بهتر شدن احساس بهتری خواهیم داشت و لذت بیشتری از هر آنچه که برای ما اتفاق بیفتد خواهیم داشت.
جنبه فرعی آن نیز خوب شدن و بهتر شدن اجتماع است.
یک گل معطر هر کجا باشد اطراف خود را معطر میکند . همه مردم گل هستند . سعی کنیم گل بهتری باشیم . هم برای خود و هم برای باغ بزرگتر هستی .

همین لحظه و من

مسلمانان را اعتقاد بر این است که کارکن هستی خداوند است . او هیچ چیز را بیهوده نیافریده و هر چیز برای بنده حکمتی دارد. مقصود و نظری دارد.
از این رو حتی کسانی که از آن سوی مرگ خبر دارند و آرزوی لقا خداوند را می کشند نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
این که هر یک از ابنا بشر ( ما ) در این لحظه در اینجا هستیم حکمتی دارد .
باید از این لحظه لذت برد . باید از این لحظه بهره برد . اندیشه که خداوند از " دادن این لحظه به من " چه منظور داشته کمک میکند تا با تفکر و تدبر حکمت لحظات را دریابیم .
خداوند چرا این لحظه را به من داده ؟

انفجار قبلی کارآکاتوا در 70 هزار سال پیش جمعیت جهان را به حدود 1500 نفر رساند

انفجار یک سوپر آتشفشان مثل کارآکاتوا  امواج سونامی جهانی نیز داشته است . همچنین تا مدتها ابر جاصل از انفجار در آسمان مشاهده میشده و جلوی نور خورشید را گرفته بود .

آیا میتوان بین این واقعه و داستان طوفان نوح مشابهت هایی پیدا کرد .

این رویداد یک گلوگاه تعداد بشر را ایجاد نموده است . بعد از این واقعه بشر باید دست به مهاجرت زده باشد و از هر کجایی که بوده به جاهای قبلی و بعدی مسافرت نموده باشد . بدین ترتیب جمعیت بشری در جهان پخش شده است . یک اینچنین طوفان و سونامی بزرگی میتوانسته تاثیر مشابهی روی جوامع حیوانات داشته باشد . این را باید دانشمندان زیست شناس بررسی و اعلام نظر کنند . آیا این زمان 70 هزار سال پیش برای حیوانات نیز یک گلوگاه جمعیتی بوده است ؟

با توجه به وجود یک سونامی در میانه اقیانوس هند ، احتمالا به ارتفاع چند کیلومتر ، احتمال باقی ماندن موجودات روی زمین در مناطق بزرگی از خشکی ها بسیار ضعیف است .  استرالیا ، آفریقا و آسیا و احتمالا اروپا تحت این سونامی قرار گرفته و بخش بزرگی از آمریکا دچار سیل مخرب شده است . تاثیر این سونامه باید در جایی از یخهای قطب جنوب باقی مانده باشد . 

جا دارد دانشمندان به این واقعه و عواقب آن در تکامل موجودات توجه ویژه ای داشته باشند .

نحوه تفکر چه اثراتی میتواند روی شخص یا کشورها بگذارد !

روانشناسان میدانند که مطابق آزمایش دکتر پاولوف تکرار یک رفتار یا تفکر میتواند اثرات بلند مدت ضد غریزی در فرد پدید آورد . 

تصور کنید یک زنگ را وقتی به کسی غذا میدهیم به صدا درآوریم . کم کم غذا با صدای زنگ جفت شده و اثر مشابه خواهند داشت . یعنی وقتی فرد صدای زنگ را بشمود ، ترشح بزاق پیدا خواهد کرد.

حالا آزمایش برعکس اگر ظرف غذا را به فرد نشان دهیم و به او غذا ندهیم چه اتفاقی خواهد افتاد. در اوایل به محض رویت غذا فرد ترشح بزاق خواهد داشت . کم کم متوجه میشود که ظرف غذا معنی غذا نمیدهد . بنابراین با ظروف غذا فرد هیچ عکس العملی نشان نخواهد داد و این رفتار ضد غریزی است . ( بصورت غریزی فرد با دیدن غذا ترشح بزاق پیدا میکند )

حکومت داران از این ترفند برای خیلی موارد استفاده میکنند . ایجاد ترس در مدت زمانی کوتاه و ادامه رفتار غیر غریزی در زمانی که عامل و نشانه برداشته شده یکی از این گونه رفتارهای اجتماعی است .

اما برگردیم روی تفکر. فرض کنید که فردی یک دوست را هرکاری که بکند در ذهن بکوبد و تصور بد از او داشته باشد . کم کم تنفر در او پدید خواهد آمد و این ربطی به رفتار آن طرف مقابل ندارد . این تکرار شرطی شده و اگر خوبی نیز مشاهده کند ، تصور تنفر آمیز خواهد داشت .

کشوری مانند آمریکا که همه کشورهای جهان را متخاصم دیده است و سالها با خود تکرار کرده که این کشورها دشمن هستند . منافع آمریکا را نمیخواهند و از این قبیل . با تکرار مداوم و طولانی مدت ، خود را شرطی کرده است .

این کشور نمیتواند با دیگر کشورها دوست شود . آنها را از خود بداند . 

این مشکلی است که آمریکا بعد از جنگ سرد دچار آن شد . آ»ریکا دشمنی نداشت . اما نمیتوانست بپذیرد در یک دنیای بدون دشمن زندگی کند . حتی اگر اتفاقات تروریستی 11 سپتامبر هم در دست گروهی تروریست میبود ( بسیاری از آمریکایی ها نیز اذعان میدارند که این کار توسط خود دولت آمریکا انجام شد ) آمریکا میتوانست آنرا یک حرکت تروریستی داخل کشوری قلمداد کند . یعنی آمریکا میتوانست خود را کل دنیا ببیند و تروریستها را نیز زمینی ببیند . اما این کار را نکرد . از تروریستها دشمن ساخت و به بازی دشمن بازی ادامه داد .

نتیجه این شد که به سرزمینی مثل چین و روسیه وقت داد ، اجازه داد که بصورت یک تهدید ضد آمریکایی درآیند . 

همه کشورها و جوامع از این اشتباهات میتوانند بکنند . این دانشمندان و پزشکان جوامع هستند که باید نسخه درمانی برای این گونه بیماریها بپیچند تا بیماری جوامع درمان گردد.

اگر روسیه در انتخابات آمریکا تاثیر گذاشته باشد در سایر کشورها هم میتواند کار مشابه کند ؟ آیا انجام داده ؟

شاید انگیزه روسیه در انتخابات آمریکا قابل مقایسه با سایر انتخابات ریاست جمهوری در دنیا نباشد . بنابراین از منظر هزینه و فایده انتخابات آمریکا یک چیز دیگر است .

اما طبیعتا اگر تا دیروز بلد نبوده در انتخابات دیگر کشورها تاثیر بگذارد ، از این به بعد این کار را آموخته و حتما به کار میبرد.

اما این تکنولوژی ( تاثیر در انتخابات سایر کشورها ) مسلما در دیگر کشورها نیز رشد داشته است . بخصوص سازمان سیا که استاد کودتا است ( در کشورهای زیادی از آمریکای لاتین و آفریقا تا سرنگونی دکتر مصدق خودمان  ) حتما تدابیری کم هزینه تر برای تاثیر در انتخابات دارند و به کار میبرند.

نمونه انتخاب بد در مقابل بدتر که مشهور همه اهل رای گیری است میتواند یکی از بازی های ممکن تاثیر در انتخابات باشد .

آیا با وقوع این رویدادها که اگر تا دیروز نبوده ، از این به بعد در همه کشورها شدت خواهد گرفت ، سیستم کنونی انتخابات و دموکراسی میتواند صحیح باشد ؟

مشخصات فنی بزرگترین ماشینها

با ابعاد 288 متر طول و 96 متر ارتفاع و عرض 46 متر

https://web.archive.org/web/20120717084515/http://www.oih.rwth-aachen.de/~hendrik/bagger.html

شفافیت حد نهایت عروج ( توان تحمل نور در بهشت )

همه مردم دوست دارند به مراتب بالای بهشت برسند . اما آیا واقعا آنها توان تحمل آنرا دارند . 

میدانیم که " الله نور السموات والعرض " این نور ویژگیهایی دارد . از جمله اینکه حقیقت همه چیز را نشان میدهد . حال اگر این نور به یک بنده تابیده شود ( در عالم بالا - در مراتب مختلف بهشت ) حقیقت وجودی او را آشکار میکند . هر چه شخص شفاف تر یعنی از منی خود رسته باشد . نور بیشتری برای آشکار شدنش لازم است . پس میتواند در بهشت بالاتر برود .

برعکس اگر شخص شفاف نباشد و منیت او بیشتر باشد ، نور کمتری برای آشکار شدن لازم دارد . برای این شخص نور بیشتر باعث گرم شدن و سوختن وجود میگردد.

چون بهشت جای آسایش است . هر شخصی بر اساس میزان شفافیت ( پاک شدن از منیت های وجودی ) یک میزان مشخصی از نور را میتواند در حد آسایش تحمل نماید . بالاتر از آن مرحله باعث گرم شدن و صلب آسایش میشود و پایین تر از آن نیز باعث سردی و صلب آسایش میشود .

از اینجا ملاحظه میکنیم که مراتب همه افراد مختلف و بر اساس فعالیتهایی که در زمان حیات کرده اند درجه های متفاوتی از شفافیت را برای خود ساخته اند . 

فداکاری ، بخشش و امثال اینها باعث کاهش منیت و افزایش شفافیت میگردد و بر عکس مال اندوزی و دزدی و غیبت و دروغ باعث قوت منیت و کاهش شفافیت فرد میگردد.

در اینجا یادی کنیم از شفاف ترین فرد همه دورانها " رسول الله " بالاترین فرد از همه وجوه معنوی بودند . شفافیت ایشان به قدری بود که ایشان سایه نداشتند . از همه جهت نور بودند و وجود مبارک ایشان مانعی برای نور نبود ( و نیست ) 

نیاز ترکیه به دشمن

کردها در ترکیه سرنوشت جالبی دارند . گر چه در ابتدا آنها جزو ارتش ترکیه بودند ، اما با تصمیم آتاتورک بر اینکه ترکیه یک کشور ترک است ، ملیت آنها زیر سوال رفت . بعد از قتل عام ارامنه به تدریج کردها بصورت دشمن ترکیه درآمدند .

آنها حق به رسمیت شناخته شدن وجود جمعیت کرد در ترکیه را داشتند . اما آنچه که با ایشان انجام شد از آنها افراد بیگانه ساخت . هر چه آنها به سابقه تاریخی حضور در منطقه و اینکه " کرد " هستند پافشاری کردند ، دولت ترکیه در راستای کشور ترک بودن آنها را سرکوب کرد .

این رفتار تا چندی پیش بهبود یافته بود . اما دولت حال ترکیه نیاز به دشمن داشت . لذا با تهمت و قتل چند کرد شروع کرد و وظایف خود را به نحوی انجام داد که کردهای داخلی و خارجی را دشمن قلمداد میکند . طرح کودتای فرمایشی نیز در همین راستا بود . وجود دشمن !

اما چرا ترکیه نیاز به دشمن دارد ؟

فعالیت نظامی تنها یک دلیل میتواند داشته باشد و آن وجود دشمن است . اگر دشمنی نباشد نیازی به فعالیت ارتش و جود ندارد.

در بازیهای منطقه ای نیاز به فعالیت ارتش ترکیه وجود داشت و برای توجیه کاستی های داخلی نیز ، دولت نیازمند دشمن است . برای بیرون کشیدن نیروهای امنیتی قتل چند کرد شروع خوبی بود . البته برای بیرون کشیدن ارتش از پادگانها یک کودتا ایده آل بوده است .

در این راستا شبکه های خبری نیز بکار گرفته شده اند . همچنین تئوریسن ها نیز حرفهای تهدید کننده ترکیه را از جانب کردها و یا بصورت تهدید بالقوه در فضای خبری پخش مینمایند .

الان نیز با خروج آمریکا از سوریه ، نیروهای کرد را در اختیار ارتش ترکیه گزارده اند. مسلما این بازی جهانی به نفع کردها نیست . اما باید منتظر شد و دید چه میزان هزینه و زیان جانی و غیر جانی به کردها تحمیل میگردد.

مونس و همدم

در میان همه جوامع افرادی وجود دارند که بصورت مجرد زندگی میکنند.دلایل زیادی برای مجرد زندگی کردن وجود دارد . اما در اینجا روی سخن با افرادی است که از سن " زاد و ولد " گذشته اند .

این افراد به تنهایی خو کرده اند و یا تحمل یک فرد دیگر را ندارند . شاید آنقدر بدنبال یک فرد مناسب گشته و انواع کاندیداها را تست کرده اند ، خسته شده و از خیر آن گذشته اند . و موارد دیگر.

به کسی که در خانه به عنوان جفت انسان زندگی میکند " مونس و همدم " نیز میگویند . 

در واقع انسانها بصورت طبیعی نیاز به کسی دارند که به او انس بگیرند . خیلی ها وقتی جای خالی یک انسان برای انس گرفتن را دارند به سمت حیوانات خانگی بخصوص حیوانات با محبت مثل سگ و گربه جذب میشوند.

از سوی دیگر علاوه بر انس گرفتن افراد با یکدیگر ، انسانها نیازمند یک " همدم " هستند .

همدم یعنی کسی که به سخن انسان گوش دهد و پاسخ دهد ( این امر دو طرفه است ) 

بنابراین حتی افرادی که سن بالایی نیز دارند از زندگی مشترک بی نیاز نیستند و باید دنبال کسی باشند که که " مونس و همدم " ایشان باشد .

عرفهای اجتماعی و شرایط اجتماعی باید به نحوی تغییر یابد که مردم بتوانند شریک زندگی خود را بیابند و با " مونس و همدمشان " زندگی کنند.