ادبیات قابل آموزش نیست .زیرا ادبیات جوهر وجودی انسانی است . ادبیات بیرون ریختن آنچیزی است که در درون انسان وجود دارد . البته در درون انسانها نور است که میتواند وجود داشته باشد ( ظلمت نبود نور است ) پس میزان نور وجودی که به بیرون می اید ادبیات میشود . انواع ادبیاتهای مختلف که توسط دانشمندان تقسیم بندی شده ،را میتوان با دسته بندی میزان نور و کیفیت نور مقایسه کرد .
در مقام مثال میتوان "رنگ نور" و "شدت" آن را مد نظر گرفت که " میزان" ( شعور به مطلبی – ایجاد هارمونی بیرونی از یک هارمونی درونی ) ادبیات را به رنگ و "شدت" آنرا ( به شدت و تتندی نور ) بیان کرد .
البته همانطور که نور سفید جمع همه رنگها است ، در ادبیات نیز حالتی داریم که جمع همه انواع دیگر است . و این اصل ادبیات است که اصل جوهر انسانی است ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر