حكومت اكثريت بر اقليت ، نافي حقوق اقليتها است . در اين راستا اقليتها براي احقاق حق خود اقدام خواهند كرد . اين رفتار اقليتها اگر نتيجه ندهد و حقوق اقليتها بيش از پيش ناديده و پايمال گردد ( توسط اكثريت ) ميتواند موجب اقدامات تروريستي سازمان يافته اقليتها گردد.
حركتهاي تروريستي ايرلنديها و كاتالونيها در اروپا مصداق اين رفتار بوده است .
اقدام خشونت آميز اخير مسلمانان روهينيگا نيز از اين دست است .
واقعا مردم برمه با دموكراسي قائل به عدم انسانيت مردم روهينيگا هستند. مشابه اقدام هيتلر و ملت آلمان با يهوديها و آمريكائيها با سياهپوستان.
در جاي جاي جهان مثالهاي بيشماري ميتوان براي اين خصلت دموكراسي بيان نمود.
آيا در اتحاديه اروپا ( به عنوان مهد دموكراسي ) نقش بلژيك در مقابل فرانسه يا اسپانيا چگونه خواهد بود ؟
براي تعادل روشهاي غير دموكراتيك بايد به كار گرفته شوند.
حقوق اقليتها نبايد به واسطه راي اكثريت ناديده گرفته شود.
اصول مهمتري از تائيد اكثريت بايد پايه تصميم گروه باشد.
حقوق بشر ( نه صرفا نسخه موجود ثبت شده ) ميتواند مبناي حقوق فردي باشد . اما نيازمند " حقوق اجتماعات كوچك " هستيم .
از خانواده تا روستا و شهر و غيره . يك حداقل حقوقي براي عضو گروه شدن و بيرون آمدن از اجتماعات بايد قائل باشيم . اقليتهاي فكري و رفتاري بايد بتوانند به وجود آمده ، رشد كنند يا بتوانند اجتماع خود را منحل نمايند.
امروز ، تمدن در اين بخش نياز دارد كه كمي پيشرفت نمايد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر