فرض میکنیم خواننده با این اصل آشنا است .
حال حرکت یک گوی در سقوط آزاد را ملاحظه میکنیم .
بر اساس نوری که از آن به ما میرسد , جابجایی هوایی که با دمیدن یک لایه دود , از کنار گوی قابل مشاهده است و در نهایت با تاثیری که در محیط میگذارد میتوان در هر لحظه موقعیت و سرعت آنرا محاسبه کرد .
چگونه این پارامترها را در مورد الکترون یا فوتون میتوان اندازه گرفت ؟
طبیعی است که اگر برای اندازه گیری پارامترهای گوی در سقوط آزاد از شلیک گلوله به آن و تغییر اندازه حرکت گلوله استفاده میکردیم , اصل هایزنبرگ درست بود و کار میکرد , اما اگر از تاثیر طبیعی حرکت در محیط استفاده کنیم و دستگاه های ما به قدر کافی بتواند پارامترهای فیزیکی را اندازه بگیرد , اصل هایزنبرگ رد خواهد شد .
امروزه تجهیزات پیشرفته ما حداکثر با انرژی یک فوتون کار میکند .
اگر دستگاه های ما پارامترهای کوچکتر را بتواند اندازه بگیرد , مشکل حل خواهد شد .
اگر تئوری ریسمان درست باشد , با اندازه گیری های در ابعاد کوچکتر ( که امکان پذیر خواهد بود ) میتوان اندازه سرعت و موقعیت را در هر لحظه محاسبه کرد .
ساخت تجهیزات آن مسلما بر اساس فوتون نخواهد بود و نیاز است تئوریسینهای نظریه ریسمان راه کار مناسب را ارائه کنند .
اگر آن نظریه نیز غلط باشد روشهای دیگری از ملاحظه تغییرات فضا مکان در مسیر حرکت قابل محاسبه خواهد بود .
این اصل زمانی که با دنیاهای خاصی سرو کار داریم درست است .
پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۳-۰۸-۲۱
۱۳۹۳-۰۸-۲۰
بهشت و دوزخ درون
آنقدر درون آدمها وقتی کار زشت میکنند مانند جهنم عذاب آور است و آنقدر درون آدمها وقتی کار نیک میکنند شبیه بهشت است که , بعضی گمان کردهاند که بهشت دوزخ همین است .
حداکثر این بهشت و دوزخ صغیر است که نشان دهنده وجود بهشت و دوزخ کبیر است .
حداکثر این بهشت و دوزخ صغیر است که نشان دهنده وجود بهشت و دوزخ کبیر است .
۱۳۹۳-۰۸-۱۹
راندمان ترافیک و هزینه خطای جزیی
زمانی که تعداد خودروها کم بودند مشکل ترافیک مطرح نبود . کم کم با تراکم خودروها در یک منطقه مشکل تراکم خودروها پیدا شد . امروزه این سوال مطرح است بهره وری یک خیابان را چگونه میتوان افزایش داد .
مردمی که گواهینامه دارند , شرایط متفاوتی دارند , رانندگی خانمها , افراد پیر با رانندگی پسران جوان متفاوت است . سرعت عکسالعمل حداقل سرعت رانندگی و غیره .
میدانیم که در زمان ترافیک حرکت خودروها در خیابانهای شهر از قوانینی مشابه سیالات با ویسکوزیته متفاوت , تبعیت میکند .
محدودههای داخل شهرها دارای محدودیت تردد هستند و غیره ...
مناسب است برای گروهی از خیابانها محدودیت حداقل سرعت را در نظر گرفت . بدین ترتیب یک حداقل عبور مشخصی را تضمین کرده ایم .
در حال حاضر , احتیاط رانندگان باعث کم شدن سرعت میشود . اشتباه رانندگان , خلافهای جزیی ( توقف دوبله ) باعث کاهش راندمان پایدار یک خیابان میگردد .
زمانی که تردد کم است توقف دوبله تاثیری روی ترافیک ندارد , اما در زمان اوج ترافیک , یک توقف کوتاه دوبله , حتی یک ترمز غیر ضروری باعث توقف ( کوتاه مدت ) هزاران خودرو شده و این حجم خودرو را به حجم خودرو ورودی آن مقاطع خیابانها اضافه میکند و تاثیر این معطلی تا باز شدن کامل خیابانها در محدوده شهر میماند. یعنی در شهرهای بزرگ چند ده هزار خودرو هر یک چند دقیقه .
جمع این خطاها باعث میلیاردها ضرر و ساعتها معطلی غیر ضروری در ترافیک , آلودگی و افزایش سوخت غیر لازم شهری است .
کدام مدیریت باید به این امور بپردازد .
مردمی که گواهینامه دارند , شرایط متفاوتی دارند , رانندگی خانمها , افراد پیر با رانندگی پسران جوان متفاوت است . سرعت عکسالعمل حداقل سرعت رانندگی و غیره .
میدانیم که در زمان ترافیک حرکت خودروها در خیابانهای شهر از قوانینی مشابه سیالات با ویسکوزیته متفاوت , تبعیت میکند .
محدودههای داخل شهرها دارای محدودیت تردد هستند و غیره ...
مناسب است برای گروهی از خیابانها محدودیت حداقل سرعت را در نظر گرفت . بدین ترتیب یک حداقل عبور مشخصی را تضمین کرده ایم .
در حال حاضر , احتیاط رانندگان باعث کم شدن سرعت میشود . اشتباه رانندگان , خلافهای جزیی ( توقف دوبله ) باعث کاهش راندمان پایدار یک خیابان میگردد .
زمانی که تردد کم است توقف دوبله تاثیری روی ترافیک ندارد , اما در زمان اوج ترافیک , یک توقف کوتاه دوبله , حتی یک ترمز غیر ضروری باعث توقف ( کوتاه مدت ) هزاران خودرو شده و این حجم خودرو را به حجم خودرو ورودی آن مقاطع خیابانها اضافه میکند و تاثیر این معطلی تا باز شدن کامل خیابانها در محدوده شهر میماند. یعنی در شهرهای بزرگ چند ده هزار خودرو هر یک چند دقیقه .
جمع این خطاها باعث میلیاردها ضرر و ساعتها معطلی غیر ضروری در ترافیک , آلودگی و افزایش سوخت غیر لازم شهری است .
کدام مدیریت باید به این امور بپردازد .
من ۴ مواد
گفتیم که اول روح , نور را بود . سپس از نور سایر مواد خلق گشتند و روح نوری از نور جدا گشت و نور مرد و ماده شد . و روح ماده خلق و بر ماده و بود آن حاکم گردید .
میدانیم که پس از انفجار بزرگ ( بیگ بنگ که در مدل اسلامی آن دائمی است ) مواد اولیه تشکیل دهنده کائنات شکل گرفته و الکترون و پروتون پدیدار شد .
در خورشیدها , این پروتون ها هلیوم و سایر عناصر سنگین را ساختند .
در هر مرحله روحی جسم را ترک و روحی دمیده میشد . ضمن حفظ روح اجزاء . پس با مرگ هیدروژن , هلیوم پدیدار میشد با حفظ روح پروتون و نوترون ها .
این مرگ و تولد تا تشکیل مولکولهای مرکب نیز ادامه دارد . ساخت قند و تبدیل آن به سلولز و هر تغییر ماهیتی مواد با خلع و لبس ( مرگ و حیات جدید ) همراه بوده و هست .
ما برای این ارواح بازگشت ( به قیامت ) قائل نیستیم .
پس این ارواح در عالم خود بوجود آمده ( زاده شده ) و پس طی عمر طبیعی خود میمیرند . ( چون در بودنشان شک نیست )
چون در طبیعت هیچ چیز بی مصرف نیست , لذا باید این ارواح از ماده اولیهای ( روح نور ) آمده باشند و به چیزی ( روح نور ) در انتها تبدیل گردند .
با نگاه به ارواح لاستیک خودرو , در آن روح کل ( لاستیک ) و روح ماده سازنده ( لاتکس ) و روح تک تک مولکولها ( گوگرد , کربن , هیدروژن و ... ) و روح سایر زیر سیستمهای آن دیده میشوند .
علم به ارواح مواد و خواص آن برای شکل بالاتر ( گیاه ) کاربرد دارد . نحوه حیات گیاه و ارتباطات اجزاء عناصر و سیستمها ( مولکولها و سیستمهای بی جان مثل بلورها )
عالم قوانین دیگر است و البته آن نیز باید ارواحی داشته باشد , مثل قوانین اسمزی و جاذبه و غیره که در بخش دیگری باید بررسی گردد .
میدانیم که پس از انفجار بزرگ ( بیگ بنگ که در مدل اسلامی آن دائمی است ) مواد اولیه تشکیل دهنده کائنات شکل گرفته و الکترون و پروتون پدیدار شد .
در خورشیدها , این پروتون ها هلیوم و سایر عناصر سنگین را ساختند .
در هر مرحله روحی جسم را ترک و روحی دمیده میشد . ضمن حفظ روح اجزاء . پس با مرگ هیدروژن , هلیوم پدیدار میشد با حفظ روح پروتون و نوترون ها .
این مرگ و تولد تا تشکیل مولکولهای مرکب نیز ادامه دارد . ساخت قند و تبدیل آن به سلولز و هر تغییر ماهیتی مواد با خلع و لبس ( مرگ و حیات جدید ) همراه بوده و هست .
ما برای این ارواح بازگشت ( به قیامت ) قائل نیستیم .
پس این ارواح در عالم خود بوجود آمده ( زاده شده ) و پس طی عمر طبیعی خود میمیرند . ( چون در بودنشان شک نیست )
چون در طبیعت هیچ چیز بی مصرف نیست , لذا باید این ارواح از ماده اولیهای ( روح نور ) آمده باشند و به چیزی ( روح نور ) در انتها تبدیل گردند .
با نگاه به ارواح لاستیک خودرو , در آن روح کل ( لاستیک ) و روح ماده سازنده ( لاتکس ) و روح تک تک مولکولها ( گوگرد , کربن , هیدروژن و ... ) و روح سایر زیر سیستمهای آن دیده میشوند .
علم به ارواح مواد و خواص آن برای شکل بالاتر ( گیاه ) کاربرد دارد . نحوه حیات گیاه و ارتباطات اجزاء عناصر و سیستمها ( مولکولها و سیستمهای بی جان مثل بلورها )
عالم قوانین دیگر است و البته آن نیز باید ارواحی داشته باشد , مثل قوانین اسمزی و جاذبه و غیره که در بخش دیگری باید بررسی گردد .
چرا ریاضت برای مبتدیان سلوک ( هر مسلمان ) لازم است
اول یادآوری از یک خصلت نفس می شود . نفس خواستهای زیادی دارد و وقتی به خواست خود رسید ، همیشه کمی بیشتر میخواهد .
هیچوقت دوبار از یک آبشخور به یک اندازه احساس مطلوب نمیکند و همیشه بیشتر میخواهد . خوردن مثال خوبی است . اگر نفس برای اولین بار میل غذایی کند ، آن بار اول لذت خود را میبرد و بارهای بعدی ، هر بار لذت کمتر شده تا حدی که خیلی زود غذای جدید خواهد خواست و به آنچه رسیده بسنده نمیکند . آن را حق خود دانسته و باز بیشتر میخواهد . ( مثل جهنم ، هر چه بیشتر در آن ریخته شود ، هل من مزید میگوید )
راه کنترل آن نگه داشتن خواستها در محدوده مجاز ( حدود شرعی ) است و برای تمرین و قوی شدن آن سختی هایی را خداوند مقرر داشته که به آنها سالک ( مسلمان ) را پرورش داده تا قدرت باطنی برای کنترل خود را دارا شود . سیر نفس از پست ترین مراتب شروع شده و تا نفس مطمئنه ( بالاترین مراتب ) ادامه داشته و آدم را به آنجا میرساند که ملک را راه نیست .
خداوند خود فرموده ، آیا میپندارید که شما را نمی آزماییم ؟ ... آزمایش تتا قیامت دائم است .
و ایضا خداوند میفرماید : شما را به کسر مال و جان ( سلامتی ) و فرزند ( خانواده و مرگ نزدیکان ) می آزمائیم .
این کسر مال و سختی های معیشت ، که برای همه ( انشاءالله همه ) پیدا میشود ، درواقع لطف حق و آزمایش برای رشد نفس میباشد .
انواع بیماریها و ضرر جانی که در جان اتفاق می افتد نیز از همین دست میباشد .
این ارکستر سمفونی که گیتی و هستی نام گرفته است ، توسط خداوند هدایت و اجرا میگردد ( به مرتبه مشاهده ناظر ) و همه خلق در آن در بهترین حالت ممکن در حال رشد و ارتقاء به مقصد خود هستند .
پس ریاضت ها برای سالک ( مسلمان ) مفید و بلکه لازم است . البته ریاضتها باید شرعی باشد ( از چهارچوب مطلوب الهی خارج نباشد ) و بهترین مربی رب است و خداون یکتا و سپس انبیاء و اولیاء الهی که طبیبان دل و عالم به احوال بندگان خدا هستند . انها نیز خود بهتر از مربا به احوال او واقف و به او از او مهربانتر هستند ....
۱۳۹۳-۰۸-۱۸
روشهای کنترل سلسله پهلوی
امروز کاملا روشن است که هر دو پادشاه سلسله پهلوی را امپراتوری بریتانیا بر سر کار آورده است .
از کارکرد رضا شاه و سطح سواد او اینطور استنباط میگردد ، که عالم به این امر نبوده ( ظاهرا ) خصوصا که در اواخر سلطنت و اوایل جنگ جهانی اول امتیازات انگلیسی ها را ملغی نمود و گر چه متفقین حضور آلمانی ها را بزرگ نمایی میکردند ، اما حضور راسموس آلمانی در تنگستان و همکاری ایشان با مبارزان تنگستانی نشان از حضور کمرنگ آلمانها داشت .
پس امپراتوری بریتانیا چطور بر حکومت ایران تاثیر میگذاشت ؟
واضح است که از طریق اطرافیان تاثیر مناسب در جهت منافع بریتانیا روی مسیر کشور و سایرموارد مهم ایران اعمال میشد . حمله متفقین و عدم مقاومت ارتش ایران و همچنین عدم مقاومت طوایف ( بزرگ ) و عشایر و مردم محلی نشان میدهد که هماهنگی قبلی با سران طوایف و ارتش انجام شده بود . ( این از نشانه ها استنباط میشود ، مدارک آنرا محققین تاریخی باید تهیه و ارائه نمایند )
عدم اطلاع کافی از وضع کشور و اطرافیان یکی از ویژگیهای پهلوی اول بود .
اما پهلوی دوم داستان دیگری داشت . از ابتدا عالم به دست نشانده بودن داشت . او که در سن 24 سالگی به شاهی رسید برای آزادی پدر به سفارت بریتانیا نامه های التماس آمیز مینوشت .
این شخص دست نشانده اولا بصورت مستقیم و هماهنگ با بریتانیا فعالیت های مهم را انجام میداد ( عالم بود که ناچار است و پدرش نشانه عدم همکاری بود ) البته به روش گذشته طبیعی بود که دولت بریتانیا از طریق اطرافیان نیز عملیات کنترل روی همه فعالیتهای مهم دولتی را داشته باشد .
مرکز جنگ سرد بودن کشور ایران و اشتیاق امپراتوری شوروی برای تحت کنترل گرفتن شریان انرژی جهان و غرب ( تنگه هرمز ) و درک این مهم توسط رقبای غربی باعث شد که کشور ایران صحنه فعالیت جیمزباندهای قوای مهم متخاصم گردد .
در نتیجه بسیاری از فعالیتهای مهم از چشم پهلوی دوم نیز پوشیده بود . توجه و اطمینان وی به پیروزی طرف غربی باعث شد که بسسیاری از فعالیتهای مرتبط را به دوستان غربی خود واگذار نماید .
و بدین ترتیب یک سلسله دیگر سلطنت در ایران با عمر کوتاه خود تحت کنترل خارجیان بود.
۱۳۹۳-۰۸-۱۷
یکی از تفاوتهای رفتار زنها و مردها ( غریزه رفتاری )
اگریک حیوان درنده در تعقیب یک کودک و یک زن و یک مرد باشد ، رفتار این سه تن چگونه خواهد بود؟
در شروع هر سه فرار میکنند ، وقتی خطر نزدیک شد ، این زنا هستند که کودک را در آغوش گرفته و به فرار ادامه میدهند .
اما مردها توقف میکنند و به تنهایی با حیوان روبرو میشوند ، که یا پیروز شوند و یا فرصت فرار برای دیگران فراهم آورند .
این تفاوت غریزی است و یکی از تفاوتهای غریزی مرد و زن است .
۱۳۹۳-۰۸-۱۶
من ۳ گیاه
کلیه موجودات روح دارند . لطیف ترین ارواح برای نور هستند .
اگر چیزی روح نداشته باشد یا روح آنرا ترک کند ,میمیرد و ترک کلیه مراتب ارواح , ممکن الوجود را به ممتنع الوجود تبدیل کرده و هستی را از آن چیز میگیرد .
پس مراتب ارواح
اول نور
دوم جماد
سوم گیاه
چهارم حیوان
پنجم انسان
هر مرحله شامل ارواح مراتب پایین تر نیز هست .
در اینجا گیاه
روح گیاهی چون جسم را ترک کند , جسم جمادی باقی میماند .
هر سلول یک روح زندگی دارد . و کل سیستمهای گیاه هر یک و مجموعا یک حیات خاص دارند .
همه این ترتیبات و اتصالات از روح کل گیاه جان میگیرند .
با مرگ گیاه , به ترتیب , سیستمها و در آخر مرتبه سلول جان خود را از دست میدهد .
این امر برای درمان گیاه مفید و لازم التعلیم است .
این روح و جان گیاه , هادی گیاه است در حیات و تکثیر نوع و رشد تا کمال بالقوه گیاه .
این گیاه را هدف و غایتی برای وجود است و مطلوب گیاه رسیدن به آن مطلوب است .
گندم. ساخت دانه برای خوراک انسان شدن و علوفه , رسیدن به حیوانات و همینطور گیاهان دارویی برآب مهیا کردن مواد شیمیایی برای به تعادل رسانیدن بدن حیوانی یا انسانی و غیره .
این جان گیاهی , زمانی که یک حیوان آنرا خورده گیاه خواهد مرد . در اینجا گیاه تعاون بقاء نموده با حیوان که حیات خود را برای مرتبه بالاتر حیات فدا نموده است .
در اینجا بعضی از مواد گیاه جزو سیستم حیاتی حیوان میشوند .
این رشد و اعتلای گیاه است در سیر تکامل روحانی آن .
البته هر اتم روح خاص خود و هر ملکول ( سیستم بزرگتر ) روح خاص خود را در گیاه خواهد داشت .
نمونه مرگ دی اکسید کربن و تولد مولکول اکسیژن اتفاقی است که همواره در طبیعت رخ داده است .
با این دید مرگ و زندگی کل جهان در مسیر تکامل دائم پیش میرود .
اگر چیزی روح نداشته باشد یا روح آنرا ترک کند ,میمیرد و ترک کلیه مراتب ارواح , ممکن الوجود را به ممتنع الوجود تبدیل کرده و هستی را از آن چیز میگیرد .
پس مراتب ارواح
اول نور
دوم جماد
سوم گیاه
چهارم حیوان
پنجم انسان
هر مرحله شامل ارواح مراتب پایین تر نیز هست .
در اینجا گیاه
روح گیاهی چون جسم را ترک کند , جسم جمادی باقی میماند .
هر سلول یک روح زندگی دارد . و کل سیستمهای گیاه هر یک و مجموعا یک حیات خاص دارند .
همه این ترتیبات و اتصالات از روح کل گیاه جان میگیرند .
با مرگ گیاه , به ترتیب , سیستمها و در آخر مرتبه سلول جان خود را از دست میدهد .
این امر برای درمان گیاه مفید و لازم التعلیم است .
این روح و جان گیاه , هادی گیاه است در حیات و تکثیر نوع و رشد تا کمال بالقوه گیاه .
این گیاه را هدف و غایتی برای وجود است و مطلوب گیاه رسیدن به آن مطلوب است .
گندم. ساخت دانه برای خوراک انسان شدن و علوفه , رسیدن به حیوانات و همینطور گیاهان دارویی برآب مهیا کردن مواد شیمیایی برای به تعادل رسانیدن بدن حیوانی یا انسانی و غیره .
این جان گیاهی , زمانی که یک حیوان آنرا خورده گیاه خواهد مرد . در اینجا گیاه تعاون بقاء نموده با حیوان که حیات خود را برای مرتبه بالاتر حیات فدا نموده است .
در اینجا بعضی از مواد گیاه جزو سیستم حیاتی حیوان میشوند .
این رشد و اعتلای گیاه است در سیر تکامل روحانی آن .
البته هر اتم روح خاص خود و هر ملکول ( سیستم بزرگتر ) روح خاص خود را در گیاه خواهد داشت .
نمونه مرگ دی اکسید کربن و تولد مولکول اکسیژن اتفاقی است که همواره در طبیعت رخ داده است .
با این دید مرگ و زندگی کل جهان در مسیر تکامل دائم پیش میرود .
جایگاه ما در المپک هنر
دیر یا زود درجهان بصور ت بالقوه امکان برگزاری المپیک هنر وجود دارد. اگر المپیک هنر در جهان راه اندازی گردد ،
ایران چه جایگاهی خواهد داشت ؟
ترتیب هفت هنر را به روشهای مختلف بیان داشته اند . به نظر میرسد ترتیب زیر صحیح باشد.
ابتدا رقص
دوم موسیقی
سوم نقاشی ( و هنرهای دو بعدی – خوشنویسی – عکاسی و ....)
چهارم مجسمه سازی
پنجم معماری
ششم تئاتر
هفتم سینما
شاید در مجموع تا حدودی در زمینه های موسیقی و نقاشی بتوانیم در میان ده کشور برتر جهان وجود داشته باشیم . متاسفانه در سایر موارد فعالیتهایی که لازمه فرهنگ غنی ما است مشاهده نمی شود.
من
من کیستم ؟
مدتها در اندیشه این من بودم . زمانی که ناخن به بدن متصل است جزو من است . به محض جدا شدن , دیگر نه از آن درد حاصل میشود و نه تعلق خاطری به آن احساس میشود .
برای کسانی که دست یا پایشان قطع میشود نیز چنین است , با جدا شدن از من دیگر من نیست , جزو من نیست .درد و احساس را منتقل نمیکند . آن عضو مرده است .
میبینیم که یک جا کل بدن چیزی را از دست میدهد و مثل ناخن جدا شده , دست قطع شده مرده میشود . درد و احساس را منتقل نمیکند .
پس من از بدن جدا شده است .
این من تا اینجا بدن نیست , به همه بدن وصل است , اگر از بخشی جدا شود , آن عضو مرده خواهد بود .حتی اگر به بدن وصل باشد ( مثل عضو قانقاریا یا نوع دیگر )
چرا از یک عضو جدا میشود , چرا از بدن جدا میشود , کجا میرود .
عوالم آن من دنیای چهاربعدی ما نیست , اما به دنیای ما اشراف دارد . این من است .
مدتها در اندیشه این من بودم . زمانی که ناخن به بدن متصل است جزو من است . به محض جدا شدن , دیگر نه از آن درد حاصل میشود و نه تعلق خاطری به آن احساس میشود .
برای کسانی که دست یا پایشان قطع میشود نیز چنین است , با جدا شدن از من دیگر من نیست , جزو من نیست .درد و احساس را منتقل نمیکند . آن عضو مرده است .
میبینیم که یک جا کل بدن چیزی را از دست میدهد و مثل ناخن جدا شده , دست قطع شده مرده میشود . درد و احساس را منتقل نمیکند .
پس من از بدن جدا شده است .
این من تا اینجا بدن نیست , به همه بدن وصل است , اگر از بخشی جدا شود , آن عضو مرده خواهد بود .حتی اگر به بدن وصل باشد ( مثل عضو قانقاریا یا نوع دیگر )
چرا از یک عضو جدا میشود , چرا از بدن جدا میشود , کجا میرود .
عوالم آن من دنیای چهاربعدی ما نیست , اما به دنیای ما اشراف دارد . این من است .
اشتراک در:
پستها (Atom)