اگر در جایی اتفاقی ( جنایی ) رخ دهد , پلیس مسیر خود را طی خواهد کرد .
اما مردم محلی معمولا اطلاعات مفیدی دارند . ( اکثرا به شرط ناشناس ماندن ) حاضر هستند اطلاعات خود را در اختیار پلیس بگذارند .
امکان ارائه این اطلاعات بصورت ناشناس مورد مهمی است که وجود آن سرعت و کیفیت حل پروندها را بالا خواهد برد .
پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۳-۰۸-۲۲
استفاده از ارتش سایبری آزاد برای کسب اطلاعات
فرض کنیم میخواهیم از یک واحد نظامی کشور همسایه اطلاعات بدست آوریم ( یا یک شرکت تجاری رقیب ) برای کسب اطلاعات معمولا از یک ارتش سایبری استفاده میشود .
اگر امکان دریافت اطلاعات از سایر هکرهای آزاد بدون شناخت آنها فراهم گردد , در واقع میتوان از یک ارتش سایبری دستمزدی استفاده کرد .
پرداخت پول و ناشناس ماندن آنها روشهایی است که قابل اجرا است .
اگر امکان دریافت اطلاعات از سایر هکرهای آزاد بدون شناخت آنها فراهم گردد , در واقع میتوان از یک ارتش سایبری دستمزدی استفاده کرد .
پرداخت پول و ناشناس ماندن آنها روشهایی است که قابل اجرا است .
چرا غرب علیرغم میل باطنی از فساد افغانستان حمایت میکند ؟
از بین رفتن فساد باعث رشد و کم هزینه شدن مبادلات , تجارت , سیاست با افغانستان میشود .
از طرفی فساد مانع زندگی سالم در افغانستان و ارتباط مناسب با کشورهای دیگر میشود .
در این بین , کشورهای خارجی کارهایی دارند که میخواهند انجام شود . و امروز شبکه اجتماعی افراد فاسد تنها راه اجرا است . بنابرین غربی ها با پیش بردن اهدافشان , درخت فساد را قویتر میکنند .
این سیکل منفی با روشهای سلسله مراتب فاسد موجود بهبود نخواهد یافت و راه کار دیگری باید در پیش گرفت .
از طرفی فساد مانع زندگی سالم در افغانستان و ارتباط مناسب با کشورهای دیگر میشود .
در این بین , کشورهای خارجی کارهایی دارند که میخواهند انجام شود . و امروز شبکه اجتماعی افراد فاسد تنها راه اجرا است . بنابرین غربی ها با پیش بردن اهدافشان , درخت فساد را قویتر میکنند .
این سیکل منفی با روشهای سلسله مراتب فاسد موجود بهبود نخواهد یافت و راه کار دیگری باید در پیش گرفت .
سه لایه هادی و میدان مغناطیسی خورشید
سه لایه هادی به فاصله حدود صد کیلومتر از یکدیگر بدور زمین قرار گرفته است .
لایه یونسفر , یک لایه باردار گازی است .
آب نمک دار اقیانوسها لایه دوم هادی است که گرد زمین کشیده شده است .
لایه سوم , مایعات گرم درون زمین است . این مایعات هم هادی جریان الکتریکی هستند .
این سه لایه هادی ( بعلاوه هسته فلزی ) در میدان مغناطیسی خورشید هم بدور خود گردش نموده و هم با گردش بدور خورشید شارهای مغناطیسی خورشید را قطع میکنند .
این حرکتها جریانات الکتریکی را در هر سه هادی ایجاد خواهد کرد که در وضعیت روی زمین موثر است .
تا کنون این آثار محاسبه نشده و مورد استفاده قرار نگرفتهاند .
لایه یونسفر , یک لایه باردار گازی است .
آب نمک دار اقیانوسها لایه دوم هادی است که گرد زمین کشیده شده است .
لایه سوم , مایعات گرم درون زمین است . این مایعات هم هادی جریان الکتریکی هستند .
این سه لایه هادی ( بعلاوه هسته فلزی ) در میدان مغناطیسی خورشید هم بدور خود گردش نموده و هم با گردش بدور خورشید شارهای مغناطیسی خورشید را قطع میکنند .
این حرکتها جریانات الکتریکی را در هر سه هادی ایجاد خواهد کرد که در وضعیت روی زمین موثر است .
تا کنون این آثار محاسبه نشده و مورد استفاده قرار نگرفتهاند .
من ۵ قوانین طبیعی
هیچ چیزی بدون روح نیست , قوانین فیزیکی و شیمیایی و منطقی و غیره نیز هر یک در جزء و در نهایت در کل ارواحی دارند .
روح کل این قوانین را جبرئیل نامند .
از این قوانین به فرشتگان الهی تعبیر شده است .
این که بر هر قطره باران فرشتهای متوکل است که قطره را به زمین میرساند ( شارهای جاذبه ) قابل توجیه است .
از روی این گونه سخنها میتوان به حدود علم بشری و آنچه نمیداند پی برد و با مشخص شدن محدوده قوانین میتوان آن دانش را اصلاح یا ثبت نمود .
قبلا در مبحث عالم قوانین از این امکانات بحث شد .
اینجا مورد بحث من است . و ابزار من برای بالا رفتن و شناخت خود , اول عقل است .
این عقل حد دارد , این قوانین هر یک و همه در مرتبه جزیی و کلی خود برای چیزی آمده اند .
حد من از آنها و دایره این قوانین بالاتر است , لذا جبرئیل عرض کرد : اگر سر مویی برتر پرم ,,,, فروغ تجلی بسوزد پرم
انسان بر اساس عشق و علاقه فعالیتهایی میکند . این فعالیتها شامل دلایل منطقی نیست .
فداکاری , ایثار , ریاضتهای شرعی و ....
این کارها در محدوده درک و در واقع در عالم عقل و منطق نمیگنجد .
اگر یک قانون یا مجموعه قوانین در این مبحث وارد شوند , هستی ( قانونی ) خود را از دست میدهند . لذا من بالاتر و پیچیدهتر از موجودی است که بر اساس قوانین فعالیت نماید یا بتوان او را با قوانین پیشبینی نمود .
من اختیار دارد ( بر خلاف قوانین که محدود به کاری خاص هستند )
من بر علیه هستی خود نیز قادر به کار است ( ریاضتهای شرعی ) من بالاتر است .
در سفر من تا خدا ( معراج رسول خدا ) ایشان به قاب قوسین رسیدند .
چون بر خلاف موسی فرمان رسید که با کفش بیا , این معنی درک میشود که حق تعالی این سفر و رسیدن تا نهایت را نه فقط تنها به ایشان که بر خواص امت ایشان ( کفش ایشان , نه همه کفش ها ) هموار کرده است . انشاالله خداوند توفیق گام بعدی را عنایت فرمایند .
روح کل این قوانین را جبرئیل نامند .
از این قوانین به فرشتگان الهی تعبیر شده است .
این که بر هر قطره باران فرشتهای متوکل است که قطره را به زمین میرساند ( شارهای جاذبه ) قابل توجیه است .
از روی این گونه سخنها میتوان به حدود علم بشری و آنچه نمیداند پی برد و با مشخص شدن محدوده قوانین میتوان آن دانش را اصلاح یا ثبت نمود .
قبلا در مبحث عالم قوانین از این امکانات بحث شد .
اینجا مورد بحث من است . و ابزار من برای بالا رفتن و شناخت خود , اول عقل است .
این عقل حد دارد , این قوانین هر یک و همه در مرتبه جزیی و کلی خود برای چیزی آمده اند .
حد من از آنها و دایره این قوانین بالاتر است , لذا جبرئیل عرض کرد : اگر سر مویی برتر پرم ,,,, فروغ تجلی بسوزد پرم
انسان بر اساس عشق و علاقه فعالیتهایی میکند . این فعالیتها شامل دلایل منطقی نیست .
فداکاری , ایثار , ریاضتهای شرعی و ....
این کارها در محدوده درک و در واقع در عالم عقل و منطق نمیگنجد .
اگر یک قانون یا مجموعه قوانین در این مبحث وارد شوند , هستی ( قانونی ) خود را از دست میدهند . لذا من بالاتر و پیچیدهتر از موجودی است که بر اساس قوانین فعالیت نماید یا بتوان او را با قوانین پیشبینی نمود .
من اختیار دارد ( بر خلاف قوانین که محدود به کاری خاص هستند )
من بر علیه هستی خود نیز قادر به کار است ( ریاضتهای شرعی ) من بالاتر است .
در سفر من تا خدا ( معراج رسول خدا ) ایشان به قاب قوسین رسیدند .
چون بر خلاف موسی فرمان رسید که با کفش بیا , این معنی درک میشود که حق تعالی این سفر و رسیدن تا نهایت را نه فقط تنها به ایشان که بر خواص امت ایشان ( کفش ایشان , نه همه کفش ها ) هموار کرده است . انشاالله خداوند توفیق گام بعدی را عنایت فرمایند .
۱۳۹۳-۰۸-۲۱
یک مثال نقض اصل عدم قطعیت هایزنبرگ
فرض میکنیم خواننده با این اصل آشنا است .
حال حرکت یک گوی در سقوط آزاد را ملاحظه میکنیم .
بر اساس نوری که از آن به ما میرسد , جابجایی هوایی که با دمیدن یک لایه دود , از کنار گوی قابل مشاهده است و در نهایت با تاثیری که در محیط میگذارد میتوان در هر لحظه موقعیت و سرعت آنرا محاسبه کرد .
چگونه این پارامترها را در مورد الکترون یا فوتون میتوان اندازه گرفت ؟
طبیعی است که اگر برای اندازه گیری پارامترهای گوی در سقوط آزاد از شلیک گلوله به آن و تغییر اندازه حرکت گلوله استفاده میکردیم , اصل هایزنبرگ درست بود و کار میکرد , اما اگر از تاثیر طبیعی حرکت در محیط استفاده کنیم و دستگاه های ما به قدر کافی بتواند پارامترهای فیزیکی را اندازه بگیرد , اصل هایزنبرگ رد خواهد شد .
امروزه تجهیزات پیشرفته ما حداکثر با انرژی یک فوتون کار میکند .
اگر دستگاه های ما پارامترهای کوچکتر را بتواند اندازه بگیرد , مشکل حل خواهد شد .
اگر تئوری ریسمان درست باشد , با اندازه گیری های در ابعاد کوچکتر ( که امکان پذیر خواهد بود ) میتوان اندازه سرعت و موقعیت را در هر لحظه محاسبه کرد .
ساخت تجهیزات آن مسلما بر اساس فوتون نخواهد بود و نیاز است تئوریسینهای نظریه ریسمان راه کار مناسب را ارائه کنند .
اگر آن نظریه نیز غلط باشد روشهای دیگری از ملاحظه تغییرات فضا مکان در مسیر حرکت قابل محاسبه خواهد بود .
این اصل زمانی که با دنیاهای خاصی سرو کار داریم درست است .
حال حرکت یک گوی در سقوط آزاد را ملاحظه میکنیم .
بر اساس نوری که از آن به ما میرسد , جابجایی هوایی که با دمیدن یک لایه دود , از کنار گوی قابل مشاهده است و در نهایت با تاثیری که در محیط میگذارد میتوان در هر لحظه موقعیت و سرعت آنرا محاسبه کرد .
چگونه این پارامترها را در مورد الکترون یا فوتون میتوان اندازه گرفت ؟
طبیعی است که اگر برای اندازه گیری پارامترهای گوی در سقوط آزاد از شلیک گلوله به آن و تغییر اندازه حرکت گلوله استفاده میکردیم , اصل هایزنبرگ درست بود و کار میکرد , اما اگر از تاثیر طبیعی حرکت در محیط استفاده کنیم و دستگاه های ما به قدر کافی بتواند پارامترهای فیزیکی را اندازه بگیرد , اصل هایزنبرگ رد خواهد شد .
امروزه تجهیزات پیشرفته ما حداکثر با انرژی یک فوتون کار میکند .
اگر دستگاه های ما پارامترهای کوچکتر را بتواند اندازه بگیرد , مشکل حل خواهد شد .
اگر تئوری ریسمان درست باشد , با اندازه گیری های در ابعاد کوچکتر ( که امکان پذیر خواهد بود ) میتوان اندازه سرعت و موقعیت را در هر لحظه محاسبه کرد .
ساخت تجهیزات آن مسلما بر اساس فوتون نخواهد بود و نیاز است تئوریسینهای نظریه ریسمان راه کار مناسب را ارائه کنند .
اگر آن نظریه نیز غلط باشد روشهای دیگری از ملاحظه تغییرات فضا مکان در مسیر حرکت قابل محاسبه خواهد بود .
این اصل زمانی که با دنیاهای خاصی سرو کار داریم درست است .
۱۳۹۳-۰۸-۲۰
بهشت و دوزخ درون
آنقدر درون آدمها وقتی کار زشت میکنند مانند جهنم عذاب آور است و آنقدر درون آدمها وقتی کار نیک میکنند شبیه بهشت است که , بعضی گمان کردهاند که بهشت دوزخ همین است .
حداکثر این بهشت و دوزخ صغیر است که نشان دهنده وجود بهشت و دوزخ کبیر است .
حداکثر این بهشت و دوزخ صغیر است که نشان دهنده وجود بهشت و دوزخ کبیر است .
۱۳۹۳-۰۸-۱۹
راندمان ترافیک و هزینه خطای جزیی
زمانی که تعداد خودروها کم بودند مشکل ترافیک مطرح نبود . کم کم با تراکم خودروها در یک منطقه مشکل تراکم خودروها پیدا شد . امروزه این سوال مطرح است بهره وری یک خیابان را چگونه میتوان افزایش داد .
مردمی که گواهینامه دارند , شرایط متفاوتی دارند , رانندگی خانمها , افراد پیر با رانندگی پسران جوان متفاوت است . سرعت عکسالعمل حداقل سرعت رانندگی و غیره .
میدانیم که در زمان ترافیک حرکت خودروها در خیابانهای شهر از قوانینی مشابه سیالات با ویسکوزیته متفاوت , تبعیت میکند .
محدودههای داخل شهرها دارای محدودیت تردد هستند و غیره ...
مناسب است برای گروهی از خیابانها محدودیت حداقل سرعت را در نظر گرفت . بدین ترتیب یک حداقل عبور مشخصی را تضمین کرده ایم .
در حال حاضر , احتیاط رانندگان باعث کم شدن سرعت میشود . اشتباه رانندگان , خلافهای جزیی ( توقف دوبله ) باعث کاهش راندمان پایدار یک خیابان میگردد .
زمانی که تردد کم است توقف دوبله تاثیری روی ترافیک ندارد , اما در زمان اوج ترافیک , یک توقف کوتاه دوبله , حتی یک ترمز غیر ضروری باعث توقف ( کوتاه مدت ) هزاران خودرو شده و این حجم خودرو را به حجم خودرو ورودی آن مقاطع خیابانها اضافه میکند و تاثیر این معطلی تا باز شدن کامل خیابانها در محدوده شهر میماند. یعنی در شهرهای بزرگ چند ده هزار خودرو هر یک چند دقیقه .
جمع این خطاها باعث میلیاردها ضرر و ساعتها معطلی غیر ضروری در ترافیک , آلودگی و افزایش سوخت غیر لازم شهری است .
کدام مدیریت باید به این امور بپردازد .
مردمی که گواهینامه دارند , شرایط متفاوتی دارند , رانندگی خانمها , افراد پیر با رانندگی پسران جوان متفاوت است . سرعت عکسالعمل حداقل سرعت رانندگی و غیره .
میدانیم که در زمان ترافیک حرکت خودروها در خیابانهای شهر از قوانینی مشابه سیالات با ویسکوزیته متفاوت , تبعیت میکند .
محدودههای داخل شهرها دارای محدودیت تردد هستند و غیره ...
مناسب است برای گروهی از خیابانها محدودیت حداقل سرعت را در نظر گرفت . بدین ترتیب یک حداقل عبور مشخصی را تضمین کرده ایم .
در حال حاضر , احتیاط رانندگان باعث کم شدن سرعت میشود . اشتباه رانندگان , خلافهای جزیی ( توقف دوبله ) باعث کاهش راندمان پایدار یک خیابان میگردد .
زمانی که تردد کم است توقف دوبله تاثیری روی ترافیک ندارد , اما در زمان اوج ترافیک , یک توقف کوتاه دوبله , حتی یک ترمز غیر ضروری باعث توقف ( کوتاه مدت ) هزاران خودرو شده و این حجم خودرو را به حجم خودرو ورودی آن مقاطع خیابانها اضافه میکند و تاثیر این معطلی تا باز شدن کامل خیابانها در محدوده شهر میماند. یعنی در شهرهای بزرگ چند ده هزار خودرو هر یک چند دقیقه .
جمع این خطاها باعث میلیاردها ضرر و ساعتها معطلی غیر ضروری در ترافیک , آلودگی و افزایش سوخت غیر لازم شهری است .
کدام مدیریت باید به این امور بپردازد .
من ۴ مواد
گفتیم که اول روح , نور را بود . سپس از نور سایر مواد خلق گشتند و روح نوری از نور جدا گشت و نور مرد و ماده شد . و روح ماده خلق و بر ماده و بود آن حاکم گردید .
میدانیم که پس از انفجار بزرگ ( بیگ بنگ که در مدل اسلامی آن دائمی است ) مواد اولیه تشکیل دهنده کائنات شکل گرفته و الکترون و پروتون پدیدار شد .
در خورشیدها , این پروتون ها هلیوم و سایر عناصر سنگین را ساختند .
در هر مرحله روحی جسم را ترک و روحی دمیده میشد . ضمن حفظ روح اجزاء . پس با مرگ هیدروژن , هلیوم پدیدار میشد با حفظ روح پروتون و نوترون ها .
این مرگ و تولد تا تشکیل مولکولهای مرکب نیز ادامه دارد . ساخت قند و تبدیل آن به سلولز و هر تغییر ماهیتی مواد با خلع و لبس ( مرگ و حیات جدید ) همراه بوده و هست .
ما برای این ارواح بازگشت ( به قیامت ) قائل نیستیم .
پس این ارواح در عالم خود بوجود آمده ( زاده شده ) و پس طی عمر طبیعی خود میمیرند . ( چون در بودنشان شک نیست )
چون در طبیعت هیچ چیز بی مصرف نیست , لذا باید این ارواح از ماده اولیهای ( روح نور ) آمده باشند و به چیزی ( روح نور ) در انتها تبدیل گردند .
با نگاه به ارواح لاستیک خودرو , در آن روح کل ( لاستیک ) و روح ماده سازنده ( لاتکس ) و روح تک تک مولکولها ( گوگرد , کربن , هیدروژن و ... ) و روح سایر زیر سیستمهای آن دیده میشوند .
علم به ارواح مواد و خواص آن برای شکل بالاتر ( گیاه ) کاربرد دارد . نحوه حیات گیاه و ارتباطات اجزاء عناصر و سیستمها ( مولکولها و سیستمهای بی جان مثل بلورها )
عالم قوانین دیگر است و البته آن نیز باید ارواحی داشته باشد , مثل قوانین اسمزی و جاذبه و غیره که در بخش دیگری باید بررسی گردد .
میدانیم که پس از انفجار بزرگ ( بیگ بنگ که در مدل اسلامی آن دائمی است ) مواد اولیه تشکیل دهنده کائنات شکل گرفته و الکترون و پروتون پدیدار شد .
در خورشیدها , این پروتون ها هلیوم و سایر عناصر سنگین را ساختند .
در هر مرحله روحی جسم را ترک و روحی دمیده میشد . ضمن حفظ روح اجزاء . پس با مرگ هیدروژن , هلیوم پدیدار میشد با حفظ روح پروتون و نوترون ها .
این مرگ و تولد تا تشکیل مولکولهای مرکب نیز ادامه دارد . ساخت قند و تبدیل آن به سلولز و هر تغییر ماهیتی مواد با خلع و لبس ( مرگ و حیات جدید ) همراه بوده و هست .
ما برای این ارواح بازگشت ( به قیامت ) قائل نیستیم .
پس این ارواح در عالم خود بوجود آمده ( زاده شده ) و پس طی عمر طبیعی خود میمیرند . ( چون در بودنشان شک نیست )
چون در طبیعت هیچ چیز بی مصرف نیست , لذا باید این ارواح از ماده اولیهای ( روح نور ) آمده باشند و به چیزی ( روح نور ) در انتها تبدیل گردند .
با نگاه به ارواح لاستیک خودرو , در آن روح کل ( لاستیک ) و روح ماده سازنده ( لاتکس ) و روح تک تک مولکولها ( گوگرد , کربن , هیدروژن و ... ) و روح سایر زیر سیستمهای آن دیده میشوند .
علم به ارواح مواد و خواص آن برای شکل بالاتر ( گیاه ) کاربرد دارد . نحوه حیات گیاه و ارتباطات اجزاء عناصر و سیستمها ( مولکولها و سیستمهای بی جان مثل بلورها )
عالم قوانین دیگر است و البته آن نیز باید ارواحی داشته باشد , مثل قوانین اسمزی و جاذبه و غیره که در بخش دیگری باید بررسی گردد .
چرا ریاضت برای مبتدیان سلوک ( هر مسلمان ) لازم است
اول یادآوری از یک خصلت نفس می شود . نفس خواستهای زیادی دارد و وقتی به خواست خود رسید ، همیشه کمی بیشتر میخواهد .
هیچوقت دوبار از یک آبشخور به یک اندازه احساس مطلوب نمیکند و همیشه بیشتر میخواهد . خوردن مثال خوبی است . اگر نفس برای اولین بار میل غذایی کند ، آن بار اول لذت خود را میبرد و بارهای بعدی ، هر بار لذت کمتر شده تا حدی که خیلی زود غذای جدید خواهد خواست و به آنچه رسیده بسنده نمیکند . آن را حق خود دانسته و باز بیشتر میخواهد . ( مثل جهنم ، هر چه بیشتر در آن ریخته شود ، هل من مزید میگوید )
راه کنترل آن نگه داشتن خواستها در محدوده مجاز ( حدود شرعی ) است و برای تمرین و قوی شدن آن سختی هایی را خداوند مقرر داشته که به آنها سالک ( مسلمان ) را پرورش داده تا قدرت باطنی برای کنترل خود را دارا شود . سیر نفس از پست ترین مراتب شروع شده و تا نفس مطمئنه ( بالاترین مراتب ) ادامه داشته و آدم را به آنجا میرساند که ملک را راه نیست .
خداوند خود فرموده ، آیا میپندارید که شما را نمی آزماییم ؟ ... آزمایش تتا قیامت دائم است .
و ایضا خداوند میفرماید : شما را به کسر مال و جان ( سلامتی ) و فرزند ( خانواده و مرگ نزدیکان ) می آزمائیم .
این کسر مال و سختی های معیشت ، که برای همه ( انشاءالله همه ) پیدا میشود ، درواقع لطف حق و آزمایش برای رشد نفس میباشد .
انواع بیماریها و ضرر جانی که در جان اتفاق می افتد نیز از همین دست میباشد .
این ارکستر سمفونی که گیتی و هستی نام گرفته است ، توسط خداوند هدایت و اجرا میگردد ( به مرتبه مشاهده ناظر ) و همه خلق در آن در بهترین حالت ممکن در حال رشد و ارتقاء به مقصد خود هستند .
پس ریاضت ها برای سالک ( مسلمان ) مفید و بلکه لازم است . البته ریاضتها باید شرعی باشد ( از چهارچوب مطلوب الهی خارج نباشد ) و بهترین مربی رب است و خداون یکتا و سپس انبیاء و اولیاء الهی که طبیبان دل و عالم به احوال بندگان خدا هستند . انها نیز خود بهتر از مربا به احوال او واقف و به او از او مهربانتر هستند ....
اشتراک در:
پستها (Atom)