۱۳۹۵-۰۸-۱۱

تخمین زمانی پیغمبران اولوالعزم

فاصله زمانی پیغمبر خاتم با مسیح ع حدود هزار سال است. این فاصله زمانی برای مسیح ع و موسی ع , دو هزار سال است. تا اینجا یک سری زمانی حسابی یا هندسی داریم. گر چه رشد و ارتباط جمعیتی از تصاعد هندسی تبعیت می‌کند,  اما با تخمین زمان ابراهیم ع میتوان تخمین خوبی از زمان ظهور نوح و آدم علیهم‌السلام بدست آورد.
در زمان ابراهیم ع رسم غلط ذبح فرزند متداول بود. ایشان با فرمان الهی و طی داستان مشهور فرزند را به قربانگاه برده و با ذبح گوسفند, این رسم را عملا ملغی کردند.
گر چه طبیعتا با فاصله زمانی کوتاهی در سایر مناطق این رسم از بین رفت. تاریخ به ما میگوید که این رسم در فنیقیه و سایر سرزمینهای متمدن کنار دریای مدیترانه متداول بوده است. باستان شناسان, آثار قبرهای کودکان را بررسی کرده و تخمین هایی از آخرین زمان این سنت نامبارک دارند.
اگر تصاعد هندسی صحیح باشد, ظهور ابراهیم ع چهار هزار سال قبل از موسی ع بوده ( که به نظر همینطور است ) چیزی حدود 6 هزار سال قبل از میلاد و 8 هزار سال پیش .
بنابراین برای نوح ع 64 هزار سال پیش را خواهیم داشت. ایشان چیزی قبل از آخرین دوره یخبندان زمین شناسی ظهور کرده‌اند.  و برای آدم ع نیز 128 هزار سال قبل از میلاد که حدود 130 هزار سال پیش میشود.
این اعداد با تاریخ وقایع زیستی بشر هماهنگ است و به نظر تخمین نزدیک به واقعیت است.

جنگها پیروز ندارند


​واقعیت تاسف آوری است. درسی از تاریخ است که جنگها پیروز نداشته‌اند. در بهترین حالت یک طرف قالب میشده ولی کشته‌ها و خرابی و هزینه جنگ برای طرف قالب نیز بوده است. بسته به بزرگی و کوچکی جنگ , قالب شدن هم عواقبی داشته که در کتابهای تاریخ درج است.
به هم خوردن ساختار جمعیتی  (کشته شدن مردان ) تاثیر بلندمدت روی فرهنگ پیروز نبردها نیز گذاشته است.
عاقلان جوامع انسانی از هر نوع جنگی فاصله میگرفتند. کسی که انسانیت داشته باشد, شایسته نمیدانم مرگ را حتی برای دشمن خود بخواهد.
هنر آن است که از دشمن دوست ساخته شود.
تاریخ به ما درس میدهد که هیچ دشمنی, دشمن نمیماند و با تغییر کوچکی میتواند دوست فداکاری باشد.
هرگونه جنگی برای طرفین ضرر دارد و خوب نیست. منافع مادی را نیز در صلح بهتر میتوان بدست آورد.

همنوع خواری در میمونها و دایناسورها

در برنامه های مستند تلوزیونی دیده ایم که گروهی از شامپانزه ها برای تصاحب یک منطقه غذایی به گروه دیگری حمله کردند. با توجه به تعداد بیشتر گروه حمله کننده و استفاده از اصل غافلگیری ، گروه مدافع فرار کردند . در این میان یکی از میمونهای جوان گروه فراری از روی درخت افتاد و کشته شد. پس از فروکش کردن مسئله حمله و تصرف منطقه، میمونهای غالب دور هم جمع شدند و هر یک تکه ای از بدن میمون کشته شده را برداشته و به دندان گرفتند.
در واقع میمونهای همه چیز خوار از گوشت موجود استفاده کردند .
در طبیعت ما گوشت و جنازه بیکار نمیبینیم . هر حیوان مرده ای توسط مردار خواران مصرف میشود و طبیعت تمیز میگردد.
همچنین بیان میشود دایناسورهایی مثل " تی رکس " با یکدیگر بر سر شکار میجنگیدند! و در جنگها " تی رکس " مغلوب توسط " تی رکس " غالب کشته و خورده میشد.
رفتار مشابه را ما در " کرکس ها " مشاهده میکنیم . چنگ و دندان به هم نشان میدهند ، اما نبرد واقعی نمیکنند. در واقع حیوانات شکارچی وارد بازی خطرناک نمیشوند . خطری که به چشم و یا حیات آنها خدشه وارد کند.
آنها حداکثر چنگ و دندان به هم نشان میدهند . حتی در خرسهای قطبی ( که به شدت برای همنوع خود نیز خطرناک هستند ) وقتی یک طرف بصورت جدی دفاع کند ، حمله کننده منصرف میشود. ( بخصوص در حمله خرس نر برای بچه خرس ماده ! )
در نتیجه آنچه از فسیلها بدست آمده ، در خصوص جای دندان "تی رکس" روی استخوان "تی رکس" دیگر به احتمال غریب به یقین بعد از مرگ تی رکس بوده.
این احتمال هست که وقتی حیوانی آسیب جدی ببیند ، تئسط حیوانات دیگر حتی قبل از کرگ مورد حمله قرار گیرد . افتادن درخت روی دایناسورها امری ممکن بوده و میتوانسته آنها را مصدوم کند.به طوری که در مقابل سایر دایناسورها ( حتی شکارچیان کوچک ) آسیب پذیر گردند. شکارچیان کوچک ( در تعداد زیاد ) میتوانستند یک " تی رکس " مصدوم را از پا درآورند و هنگام صرف غذا ( در یک وعده آنرا تمام نمیکردند ) امکان داشت " تی رکس دیگری سر برسد .
عوامل بیماری زا را نمیشود نادیده گرفت . احتمالا آن زمان نیز همه دایناسورها امکان ابتلا به بیماریهای جهاز هازمه را داشتند . هر نوع بیماری میتوانسته آنها را تا پای مرگ ضعیف کند.
نتیجه این که بر خلاف آنچه در فیلمهای هالیودی نشان ما داده اند، حیوانات شکاری با یکدیگر درگیر جدی نشده و اگر همنوع خواری رخ داده باشد ، پس از مرگ بوده که در طبیعت امری طبیعی است.

اقتصاد روستا, ساخت روستاهای جدید


در گذشته , اقتصاد وابسته به منابع محلی بود. از اینرو اقتصاد معیشتی بصورت روستایی میتوانست رشد کرده و ادامه یابد.
وقتی جمعیت رشد میکرد, روستاهای جدید ساخته میشد و این فرآیند ادامه داشت تا جایی که امکان رشد روستاها محدود گردید. این امر به دلیل محدودیت‌های محلی مثل دسترسی به آب و زمین بود و یا مشکلات امنیتی و بلایای طبیعی و غیره عامل محدودیت بودند.
امروز تقریبا تمام مکانهایی که امکان روستای کشاورزی و دامداری باشد, اشغال شده است. اما روستاهای از انواع دیگر امکان بوجود آمدن و حیات خواهند داشت.
روستاهای گردشگری
روستاهای خدماتی برخط ( آن لاین )
روستاهای نظامی ( برای تامین امنیت مرزی یا سرزمینی, برای انسانها و حیات وحش )
روستاهای بیمارستانی ( ارائه کننده خدمات ویژه به عموم )
روستاهای خیریه ( نگهداری از سالمندان , کودکان بی سرپرست و غیره )
و سایر انواع روستاهای ممکن که بدون آسیب به محیط زیست, امکان سکنای بشر را فراهم آورد.
این راه کار برای حل مشکل توسعه شهرنشینی در سرتاسر جهان قابل استفاده است. لزومی ندارد شهرنشینی با عواقب حاشیه نشینی و سایر مشکلات آن توسعه یابد. حتی در شهرها نیز روی کرد اقتصاد منطقه‌ای کمک میکند تا ترافیک و سایر معضلات شهری کاهش یابد.

۱۳۹۵-۰۸-۱۰

دانش معتبر, دانش غیر معتبر


در گذشته‌, مردم دانش ر ا از کتابها اخذ میکردند. ابن کتابها حداقل ناشر و نویسنده مشخص داشت و این افراد برای کسب سود بیشتر اعتبار علمی خود را مخدوش نمیکردند. سود آنها در اعتبار و ارائه اطلاعات صحیح بود.
حتی مجلات نیز در گذشته اینچنین بودند. شایعات توسط افراد نامعتبر در خیابانها و قهوه‌خانه‌ها پخش میشد و دانش معتبر از نامعتبر مشخص بود .
امروز رسانه‌های ارتباط جمعی و فضای مجازی بخش بزرگی از وقت کسب اطلاعات ا فرار اجتماع را تشکیل میدهد. حتی رسانه‌های دیداری نیز مطالب غیر واقع عرضه میکنند.
در میان این همه دانش نامعتبر که وقت کسب دانش افراد بشر را گرفته است, جای دانش معتبر و برند آن خالی است.
جا دارد مشابه " برند حلال " برندی هم ب رد ال ی دانش معتبر داشته باشیم . این برند را مراکز علمی بتوانند صادر کنند و مانند برند حلال قابل پیگیری باشد .
استفاده از امکانات تکنولوژی امروزی با دانش صحیح بسیار مهم و باعث رشد علمی جوامع بشری میگردد . این در حالی است که مشاهده میکنیم نیاز به کسب اطلاعات توسط جهل یا دانش نامعتبر پر میگردد.
این مشکل برای اسناد صادر شده دولت‌ها نیز مصداق دارد. اعترافات, اسناد در جهت منافع دولتها و تقریبا هر چیزی که بعنوان دانش مطرح گردد باید تست اعتبار را بگذراند.
این مشکل برای همه کسانی است که نیاز دارند از صحت اطلاعات اطمینان حاصل کنند.

بعد سوم اثربخشی علم در دنیای بیرون و ابعاد چهارم و پنجم علم


علم هر چه بیشتر خوانی ,,, چون عمل در تو نیست, نادانی ( سعدی )
گفته شد که اندازه علم یعنی از ابتدایی تا عالی را یک بعد میدانیم.  بعد دوم شناخت از علم است. یا سمعی است و قبولی . در مرحله بالاتر فکر کردن و درک است. در مرحله بالاتر شهود است.
بعد سوم علم عمل است. پزشکی که درس خوانده باشد و عمل به دانسته نکرده باشد, دارای مرتبه متفاوت با همان داننده است وقتی به علم خود عمل کرده باشد.
بعد چهارم زمان است. همه این پارامترها در طی زمان تغییر میکند.
بعد پنجم ( بزرگان فیزیک با دلایلی دو بعد برای زمان قائل هستند ) درجه معنوی شخص است از اجرای علم.
پزشکی که برای کمک به انسانها طبابت میکند یا پزشکی که برای پول طبابت میکند , ممکن است هر دو نتایج و مراتب مشابه در ظاهر داشته باشند, اما تاثیر کارها در روحیات شخص متفاوت خواهد بود .
این پنج بعد عموما در رزومه های معتبر به چشم میخورد و آنچه نتوان نوشت, معمولا مصاحبه کنندگان میپرسند.
در علوم دینی نیز چنین است.

کاهش پستانداران بزرگ در فلات ایران و از بین رفتن پوشش گیاهی


گیاهان نمیتوانند از طبیعت نیترات بسازند. نیترات ها برای ساخت پروتئین لازم هستند. گیاهان برای تهیه نیترات وابسته به حیوانات هستند .
در مناطق پر باران و همچنین کم باران, سرعت طبیعی تشکیل نیترات و عوامل از بین برنده آن به نحوی فعال است که فقر نیترات در محیط محسوس میگردد.
پستانداران بخصوص انواع بزرگ آن نقش مهمی در پراکنده نمودن نیترات در طبیعت بازی میکنند.
با شکار, تغییر اقلیم و بستن محدوده فعالیت پستانداران , این نظم طبیعی چرخش نیترات ها دستخوش تغییر شده و از میزان سبزینه دشت‌ها کاسته می‌شود.
در واقع کاهش حیات وحش نیز به همراه سایر عوامل دست اندر کار,  باعث کاهش فضای سبز و به نوعی غذای جانوران میگردد و این چرخه منفی ادامه دار خواهد بود تا بیابان ها اضافه شوند .
میتوان از راه های مختلف نیاز نیترات گیاهان بیابانی را فراهم آورد . از حمایت جمعیت های حیوانات در منطقه تا کاشت علفها نیترات ساز ( خانواده لوبیا ) در بیابانها.
این پارامتر نیز در کنار سایر موارد میتواند در اصلاحات رفتار انسانی در فلات ایران مد نظر قرار گیرد.

۱۳۹۵-۰۸-۰۹

تشابه عاقبت صنعت نفت و دات کام در آمریکا


نگاهی به تاریخ صنعت نفت آمریکا نشان میدهد به طور طبیعی در آن سرزمین اقتصاد به سمت تشکیل یک کارتل نفتی پیش رفته است.
از بد حادثه این اتفاق برای صنعت خودرو نیز روی داد.با این تفاوت که دو خودرو ساز در بازار باقی مانده است.
داستان دات کام ها نیز مشابه است. تعداد اندکی شرکت دات کام در بازار باقی مانده و شرکت‌هایی که تازه تاسیس هستند,  امیدوار به فروش سهام به شرکت‌های بزرگ دات کام هستند . آنها نیز به سبک سنتی این شرکت‌ها را خریده و نفع کلان را مد نظر گرفته و پیش میروند.
طبیعی است که سرنوشت صنعت در آمریکا مشابه باشد.
رقبای صنعتی آمریکا,  یعنی اروپا امکانات متفاوتی را برای اقتصاد فراهم میکند. چین و هند هنوز بعنوان ارائه دهنده سبک جدید اقتصادی ظهور نکرده و در ارائه سبک هنوز پیرو غرب هستند. باید دید کدام سبک اقتصادی موفق خواهد بود.
اشکالات کارتل ها برای همگان روشن است. اما رهایی از چنگال آنها برای آمریکا میسر نیست. اروپا آمل اگر چه با تنوع قابل‌قبول روبرو است. اما درگیریهای فرهنگی ناشی از خودی و غیر خودی را دارد, که بلید آنرا به نحوی حل نماید تا بتواند از مزایای اقتصاد متنوع خود برخوردار گردد.

۱۳۹۵-۰۸-۰۸

منم انسان


موجودی نیمه خدایی, نیمه حیوانی.
جنبه خدایی من , خلق میکند, اراده میکند و مرا به سمت بالا میکشد. جنبه حیوانی من باعث حفظ نوع شده, مرا در این دنیای دنی زنده نگاه میدارد و برقرار.
معجونی هستم از خواستن ها و دوست داشتن ها. میل ها و نخواستن ها.
گاه آتش خشم میشوم. گاه دریای رحمتم. گاه خاک سردم بی رمق,گه حرکتم چون موج رود.
این همه هستم و گاهی نیستم.
گاه شاهدم, گاه مشهودم. گاه شهدم و گاه شهد ساز.
از وقتی دو نیمه یک زمان, با هم دو سویم میکشید
داشتم دعایی که ای اله, سمتی اقلا میبرید.
سخت است میانه داشتن,
گه میل سمت آشنا ,گاهی به سمت میل دل ,
گاهی فرای معرفت , گاهی به سوی خواست و میل
نیمه خدایی میبرد. گاه و زمان امتحان, 
گاهی که خواهش ها و میل میبردم سویی نهان.
دانم که سلطان جهان , دارد نظر بر بندگان .
هیچ کس فرو نگذارد او, باشد همه را رهنما. دارد بسی از بندگان, بر روی میزان صراط. بعضی کمی این سو ترند, بعضی در آن سو میروند.
مقصد مسلم, ذات اوست, مبدا نمی باشد جز او. اندر میان این دو او , چیزی نمی‌باید جز او.
هر چیز دیگر دیده‌ای, باشد حجاب روی او. میدان هلاک گردد کسی, دارد هوا و میل آن.
میلی است که محجوب و حجاب را ره برد سوی دنی,
میلی است که نور و معرفت می کشدش سوی جنان.
دارد نمونه اختیار در شهر دل ماوا ولی, این اختیار است جنس او , فرقان شقی را از سعید. خاموش که نور معرفت پنهان نمودن خوشتر است. نور خدا هادی شود, بعض دگر را ذل دل .

۱۳۹۵-۰۸-۰۷

سه مرحله علم و طایفه علما در همه علوم


افراد
یا نمیدانند
یا آنچه شنیدند( یا خوانده‌اند ) قبول دارند و به آن اعتقاد دارند
یا به آنچه شنیدند فکر کرده و آنرا درک کرده‌اند
یا به مرحله شهود رسیده و کل مکانیزم را در مقابل چشم دارند.
اکثر مردم از گروه دوم هستند. در مقوله سلامت, سیاست و سایر علوم مردم چیزهایی شنیده و در سخنان خود آنرا تکرار میکنند.
حالا از گروه بالاتر, مثلا پزشکان را با عوام مقایسه کنیم, پزشک آنچه خوانده فکر و درک کرده, از این رو طبیب میتواند و اجازه دارد نسخه بدهد و ما را معالجه کند.
گروه مشاهده کنندگان نادر هستند و طبابت ایشان بدون ظن و گمان است.
این امر در همه علوم از ریاضیات و فیزیک تا پزشکی و علوم دینی مصداق دارد.
اگر طی مراحل علمی را در جهت طول بدانیم, این وجه از دانستن علم, بعد دوم برای دانش است.
در هر مرحله دانش از کلاس ابتدایی تا دوره های عالی, ممکن است از حد مشاهده یا سطحی نگری و به حافظه سپردن ساده تغییر داشته باشیم.