همه علما قائل هستند که انسان نهایت حیوانات است. و حیوانات نهایت گیاهان هستند.
خداوند میفرماید, از روح خودم در او دمیدم. یعنی انسان علاوه بر اوج حیوانیت دارای ویژگیهای دیگری است که ناشی از دمیدن روح الهی است.
گیاه میل به رشد است و عروج. همچنین میل به تکثیر دارد. گیاهان یک گونه در هر منطقه با یکدیگر ارتباط دارند و زمانی که توسط حیوانات برگ خوار مورد حمله واقع شوند, به نوعی ( روشهای شیمیایی, گاز های متصاعد شده از برگهای زخمی ) به یکدیگر خبر میدهند .
حیوانات علاوه بر خصائل گیاهی , دارای ویژگی محبت نیز هستند. اولین خصلت محبت , محبت به فرزندان است و مراقبت آنها تا حد رشد . و مراتب بالاتر, محبت و فداکاری است برای جفت و بعد برای قبیله و دسته و غیر آن . حس تملک غذا و شکار از یک سو و منطقه شکار و سرزمین از سوی دیگر در حیوانات هست.
در تکامل حیوانات میبینیم که خصائل محبت نیز تغییر میکند. در گونههای پست کمتر و در گونههای پیشرفته بیشتر است. ضمن اینکه در ویژگیهای جسمی و عقلی نیز شاهد رشد هستیم. در انسان نیز شاهد رشد مراتب عقلی و جسمی هستیم. تمام انواع خصائل حیوانی محبت به جفت و فرزند و همچنین وطن و قبیله در ما هست. اما چیز دیگری هم در ما هست که ما را به مرتبه فوق حیوانی میتواند برساند.
خداوند فرموده که انسان را از گل آفرید . یعنی از آن زمان که گل در زمین در حال تشکیل حیات بود تا ساخته شدن انسان را یکجا در یک مرحله فرمود.
یکی از ویژگیهای انسان, تحریک رنگ آبی و آرامش آن است و تفاوتش با رنگ زرد و اثر آن بر روحیات انسان. این خصلت در اولین میکروارگانیسم هایی که در دریا تشکیل شد بوجود آمد. پس از روز نخست خداوند تک تک خصائل مورد نیاز وجود انسان را در تکامل موجودات بوجود آورده است. تا این شدیم که هستیم.
اما اگر انسان وجهه انسانی را حفظ کند و آن را با شدت بخشیدن امیال از حد اعتدال خارج ننماید, در این صورت در مراحل بعدی امکان رشد و ارتقا را خواهد داشت. اما اگر وجهه انسانی را ضایع کرد, بسته به میزان ضایع نمودن باید سختی اصلاح را به جان بخرد. تا جایی که ممکن است برای همیشه در مرحله اصلاح که همان جهنم است بماند.
گر چه بنظر عمده مردم وجهه انسانی را حفظ کرده و جزو رستگارها خواهند بود.
یکبار حق فرمود از روح خود در او دمیدم.در مقام تمثیل, این چون فرمان حق است به دریا که چگونه موج بر ساحل بنوازد. در تمام سواحل جهان شکل امواج مشابه است و در بخشی پیشروی و در بخشی پس رفت دارد. هر پیشروی جزیی را میتوان یک تولد و دمیدن روح الهی دید. گر چه وجهه الهی لطیف و از جنس نور است. بسی نرمتر از نور مورد شناخت ما در علوم فیزیکی. پیوسته است, چون دریا یکی است و شرق و غرب ندارد. در مرز عالم امکان می وزد که اشرف خلائق بشر است و منظور حق از خلقت آن بوده است.
از این رو همه خلق یکی هستند با توجه به وجهه الهی, که اگر کسی را به غیر حق بکشید, گویا همه خلق را کشته ای! ( و بر عکس )
اما این فقط وجهه جسمی حیوانی و روحانی انسان بود به اختصار و با تمثیل. داستان سفر انسانی از مرحله حیوانی به بالا خود دیگر است.
پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۵-۰۶-۲۸
انسان چیست؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر