دیروز مقاله ای میخواندم از مباحثه گروهی زن و مرد که تفاوت کشش در زن و مرد را بررسی میکرد و در نهایت کشش و رفتار نرها را نوعی " خالی کردن شانه از مسولیت خود داری - یا خویشتن داری " ارزیابی کرد .
دلیل مستدل این که در جوامعی مثل فرانسه , مردها هم مثل زنها خویشتن داری میکنند و ....
اما تغییر هورمونی و تفاوت رفتاری نادیده گرفته شده بود .
" خویشتن داری مرد و زن فرق دارد "
مثلا در نوع نر انسان وقتی آمادگی جفت گیری دارد " گر چه اغلب چنین است " و به هر دلیلی ( حتی خویشتن داری ) جفت گیری انجام نگردد , اتفاقات هورمونی رخ میدهد که احتمالا در گونه زن این چنین نیست .
هر گونه سیگنال عصبی شامل تغییر نور - صدا و غیره رنج آور است .
با تاخیر جفت گیری هر رفتار جنس " ماده " ( حتی در معابر عمومی ) توجه برانگیز و دعوت کننده خواهد بود . ( در حالی که بعد از جفت گیری بر عکس , دعوت دیگران نیز اشتها برانگیز نیست )
عدم جفت گیری میل به خشونت را بالا میبرد . نه تنها در مقابل جنس ماده , بلکه در اجتماع و در مقابل سایر نرها ( چیزی مشابه رفتار سایر نرها در جانداران - که آن نیز خویشتن داری خاص خود را میطلبد )
فشار عصبی و هورمونی حاصل توان فعالیت و اندیشیدن را در محل کار کم میکند .
اغلب دعوت جنس ماده برای نوازش و حمایت صورت میگیرد , سپس دو طرف به سوی هدایت میگردند و اغلب این رفتار جنس ماده است که هر بار در نوازش طلب اشتیاق و بیشتر میکند . ( اگر ننماید , رفتار قطع شده ودر بعضی مواقع حس سرخوردگی برای طرفین رخ میدهد )
موارد بیشتری وجود دارد که جزو بهداشت روانی روابط زن و مرد است . اما نتیجه این که :
مردها نیز میتوانند و باید خویشتن داری نمایند , اما هزینه روحی و جسمی آنها بسیار بیشتر از نوع ماده است .
ماده بصورت غریزی خود دار است چون باید برای وضع حمل لقاح دهنده را انتخاب کند .
اما به طور غریزی نرها باید تا میتوانند عمل لقاح انجام دهند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر