یکی از مشکلات پروژه های (زیاد) نیمه کاره در کشور, این است که همه این پروژه ها تیم کارفرمایی کامل دارند که دائما سعی میکنند منابع جذب کنند تا پروژه پیشرفت کند .
یعنی در طول زمان تاخیر پروژه, هزینه سربار سنگین (چون منابع تخصیص نیافته, فعالیت تیم کارفرما برای پیشبرد زیاد است .... )
باید سریعا همه پروژه ها تعیین تکلیف شوند تا هزینه سربار متوقف شود .
روشهای تعیین تکلیف میتواند واگذاری پروژه های نیمه تمام به صاحبان کار است . سیلو و کارخانجات آرد به تعاونی خبازان استان و یا شهرداری ها ( چند شهر نزدیک که از این مرکز استفاده میکنند با سهام مختلف بر اساس میزان سهم مصرف بعلاوه میزانی مثلا 40 درصد عرضه شده در بورس تا فعالیتها شفاف و سهام موسسه قابل معاملع- اندازه گیری و مشاهده باشد )
همینطور بیمارستانها و فرودگاه ها و همه پروژه های قابل واگذاری به بخشهای مصرف کننده میتوانند از بخش عمومی کلان کشور به بخش عمومی جزء منتقل گردند . با این روش دولت از بار زیاد کل رها شده و میتواند نسبت به روند اجرای پروژه ها انتقاد کند ( اگر خود دولت متوکل اجرا باشد ، به کار خود ایراد نخواهد گرفت ، اما اگر دیگری متوکل کار باشد ، میتواند رهنمود برای اصلاح مسیرها بدهد و چون مردم شهرها با انتخاب مدیریت شهری در واقع مدیریت مراکز عمومی را نیز انتخاب میکنند ، این واحدها که در بورس بصورت شفاف فعالیت میکنند ، قابل کنترل خواهند بود و مدیران آن از بهترین روشها استفاده خواهند نمود.
این مختصر میرساند که پیشرفت پروژه های عمرانی کشور با بودجه مصوب نسبت مستقیم ندارد . در واقع بخش بزرگی از بودجه صرف هزینه سربار همه پروژه ها شده و باقیمانده آن میتواند باعث رشد بعضی پروژه های عمرانی گردد. ( پروژه ای که باید پیشرفت کند ، معمولا با سیاسی بازی و لابی گری انتخاب میشود و هدف تمام شدن پروژه نیست . فقط نمایش پیشرفت در استان - شهر و غیره مد نظر است . مگر آن که پروژه ای به آخر کار رسیده باشد که امتیاز قیچی زدن و افتتاح کردن و ثبت لوح یادبود به اسم مدیر مربوطه را مدیران سعی میکنند از دست ندهند )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر