۱۳۹۷-۰۸-۲۷

انقلاب بعدی بشر میتواند در زمینه اجتماعی باشد

بشر در طول زندگی خود چند سری انقلابات را از سر گذرانده است. 
انقلاب کشاورزی 
انقلاب صنعتی 
انقلاب اطلاعات 
هر یک از این انقلابات باعث افزایش جمعیت بشر روی کره زمین گردید . غذای بیشتری در دسترس بشر قرار داد و پهنه زیستی بشر را در جهان گسترش داد.
انقلاب بعدی در زمینه اجتماعی به معنای تعادل یابی بشر با طبیعت میتواند باشد . زندگی پایدار با طبیعت بصورت گروهی ، شکل جدید شهر و روستا نشینی ، به نحوی که فشاری به محیط زیست سایر گونه ها وارد نگردد. ( طبیعتا مردم به خودشان نیز فشاری نخواهند آورد ) این یعنی نوع جدیدی از جامعه با جنایت کم و ناچیز . 
گر چه همه ما روی زمین زندگی میکنیم و از منابع مشترک مثل هوا استفاده میکنیم ، اما هر گروه جمعیتی خود را مانند یک سفینه یا جزیره که با سایر جزایر و سفینه ها مرتبط میداند ، ارتباط خواهد داشت . حجم تجارت مواد و متریال کم و اطلاعات زیاد خواهد بود . موارد ساختنی به راحتی در هر جزیره و سفینه قابل ساخت است . تکنولوژی و اطلاعات آن قابل ارسال به هرنقطه ای در جهان است . گردشگری میتواند توسعه یابد ، ان نیز به نحوی که فشاری به محیط زیست وارد نیاید.
این انقلاب بشری میتواند شرایط زیست سایر گونه ها را نیز بهبود دهد و سرعت تکامل سایر موجودات را نیز بالا ببرد . انتقال ژنتیک انواع گونه ها میتواند بهبود گونه ها را در تمام سیاره بهبود بخشد . 
این قبیل امور کاری است که بشر برای بهبود شرایط زیستی و تکامل در سیاره زمین میتواند انجام دهد و احتمالا انجام خواهد داد .
انتقال چند شیر از آفریقا به هندوستان و بر عکس میتواند مزایای ژنتیکی هر دو گروه جمعیتی را بهبود بخشد و آزمایش این کار را میتوان در باغ وحشها انجام داد . 
گونه های گیاهی و دریایی ( برقراری ارتباط ژنتیکی برای ماهیان مانند ماهی تن و ساردین در اقیانوسهای مختلف ) را نیز میتوان از مزایای بهبود تکاملی مناسب بهره مند نمود . بلوط های قاره های مختلف میتوانند با یکدیگر واریاته های جدید و مقاوم و تکامل یافته ایجاد نمایند .
دنیای جدیدی به روی بشر در آینده میتواند باز گردد.

قیمت بنزین در فرانسه

مردم به دلیل افزایش قیمت بنزین تظاهرات کردند و یک نفر کشته و عده بیشتری زخمی شدند . چرا دولتها خود را با مردم طرف میکنند ؟ به خاطر سود شرکتها ؟
راه کارهای بهتری نیز وجود دارد . لزوما از نیروهای امنیتی نباید استفاده کرد. سوخت آیتم مهمی در بین مردم است . رفاه مردم با سفر ( کاری و تفریحی ) سنجیده میشود و افزایش قیمت سفر برای مردم سخت و مشکل است . 
راه حل این است که سوخت را به گروه های مردم فروخت و نه به تک تک مردم . شهرداری ها بهترین توزیع کنندگان سوخت هستند . خود شهرداریها میتوانند با شرکتهای پمپ بنزین طرف قرارداد شوند . حالا قیمت سوخت را شهرداریها تنظیم میکنند . 
بنابراین شهرداریها میتوانند به سوخت در شهر خود سوبسید بدهند یا از آن مالیات دریافت نمایند . این کار باعث کنترل ترافیک و بهبود یا تنظیم محیط زیست شهری نیز میشود.
در واقع شهرداریها دلایل کافی خواهند داشت که قیمت سوخت را در بعضی روزهای هفته کم یا زیاد کنند . بنابراین مردم برای تغییر قیمت بنزین میتوانند در رای گیری شهرداری افراد مورد نظر خود را انتخاب نمایند . میتوان از منظر قانونی کاری کرد که سرعت این رای گیری به درخواست مردم تغییر یابد . این یعنی وقتی مردم خواستند بتوانند دوباره رای گیری کنند . بنابراین فعالیتهای خشونت آمیز و قهری جایی برای ابراز وجود نخواهد یافت .
از منظر تمدنی میتوان با قوانین کاری کرد تا مردم نیازی به ابراز خشونت نداشته باشند و درخواست بحق خود را بتوانند در جامعه اجرا نمایند . طبیعتا افرادی که خلاف قانون رفتار کنند میتوانند در یک جامعه کوچکتر ، جامعه خود را بسازند ، مثلا ثلث یک شهر برای خود شهردار و سوخت سوبسیدی طلب کنند و مواردی از این قبیل . با این ترفندها و ایجاد راه کارهای قانونی ، مردم خود به خود در چهارچوب قانون فعالیت و زندگی خواهند کرد و رفتار عمومی جامعه را پی خواهند گرفت .
کم افرادی پیدا شود تا روشها را درنوردد و طرحی نو دراندازد . برای این افراد نیز راه کارهای قانونی وجود خواهد داشت تا جامعه از مزایای تغییر مفید بتواند استفاده نماید.

۱۳۹۷-۰۸-۲۶

گونه قالب

از دانشمندان میشنویم که در میان حیوانات از دلفین و اختاپوس به عنوان حیوانات بسیار باهوش یاد میکنند.
اما در محیط های زندگی آنها شاهد انواع مختلف اختاپوس و دلفین هستیم . اگر یکی از گونه های زیستی دارای هوش به قدر کافی بیشتری میبود ف مانند انسان شاهد تصرف همه محیط زندگی آنها میبودیم .
از سوی دیگر با توجه به انواع گونه های دلفین و اختاپوس ، طبیعی است که گونه انسان ، تنها نمونه از نوع خود نبوده و انواع موجودات " دو پا " در روی زمین و در زیست گاه های مختلف با یکدیگر بصورت تعادل زندگی میکرده اند .
از یک زمانی به بعد ، یکی از این گونه های انسانی بصورت گونه قالب درآمده و به رقابت با سایر انواع مشابه پرداخته است . این امر به همراه موارد دیگر ( مانند بیماری خاص که یک گونه را بیشتر صدمه میزند ) باعث شده تا بقیه انواع موجودات " دو پا " از روی زمین حذف شوند . ( نه تنها سایر گونه ها بلکه تا کنون گونه های زیادی از موجودات زنده به واسطه فعالیتهای انسانی منقرض شده اند )
آتش و کشاورزی از یک سو و ساخت انواع ابزار از سوی دیگر ، هر یک میتوانسته کمک کند تا یکی از گونه های دوپا بصورت قالب در جهان آن روزگار درآید . 
اما برای منقرض نمودن سایر انواع رقبا احتمالا یک جنگ باستانی شکل گرفته که نشانه های آنرا در شاهنامه مشاهده میکنیم .


رمز موفقیت در دنیای استارت‌آپ‌ها

رمز موفقیت در دنیای استارت‌آپ‌ها

از روزنامه دنیای اقتصاد

 

جان چمبرز (John Chambers)، مدیرعامل سابق شرکت سیسکو سیستمز، مثل خیلی‌ از انسان‌های موفق دیگر، یک شبه ره صد‌ساله را نرفته است. او در ویرجینیای غربی بزرگ شده و سخت کار کرده تا بر چالش‌های شخصی غلبه کند و به جایگاه ارشدی در سیسکو برسد؛ جایی که یک شرکت تولیدکننده دستگاه روتر (router) را به یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تکنولوژی در دنیا تبدیل کرد. چمبرز که حالا JC۲ Ventures را اداره می‌کند، زندگی کاری پر از چالش و درس‌های کسب‌وکارش را در کتاب تازه‌ای با عنوان «اتصال نقطه‌ها: درس‌هایی برای رهبری در دنیای استارت‌آپ» به اشتراک گذاشته است. او در مصاحبه با موسسه وارتون در مورد تعریف خود از موفقیت صحبت کرده است که متن این مصاحبه را در ادامه می‌خوانیم.

 

یک شرکت با 70 ملیون دلار فروش را به شرکت 48 میلیارد فروش تبدیل کرد

 مهم‌ترین عنصر توانایی بیان کردن یک بینش کاملا روشن است و باید یک استراتژی متمایز و پایدار وجود داشته باشد که بگوید سازمان به کجا می‌رود.

توانایی ساختن یک تیم بزرگ که شامل توسعه تیم، استخدام نیرو و هر از چند گاهی تغییر افراد تیم باشد.

فرهنگ است که خودم تا وقتی اولین بار مدیر عامل نشدم، به اهمیت آن پی نبرده بودم. اما باید بدانید هیچ‌گاه بدون داشتن فرهنگی بسیار قوی شرکت بزرگی نخواهید داشت

توانایی ارتباط برقرار کردن با هر یک از اجزای عواملی است که در مورد آن صحبت کردیم.

 

در پاسخ به این سوال که من رهبران سازمانی را چگونه می‌سنجم، باید بگویم نتایجی که آنها می‌گیرند، کیفیت تیم، درک واقعی آنها از صنعتی که بر آن متمرکز شده‌اند، مهارت‌های ارتباطی آنها، قدرت عملی کردن حرف‌هایشان، فرهنگ و توانایی عنوان کردن بینشی جسورانه و سپس اجرایی کردن آن، برای من مهم است.

امروز، فرهنگ و استراتژی به یک اندازه برای من اهمیت دارند

مدیران ما برای حفظ رضایت مشتری پاداش می‌گرفتند،

الان در دوره‌ای هستیم که یا باید در روند موجود اختلال ایجاد کنید، یا در کار شما اختلال ایجاد می‌کنند.

. من معتقدم ۴۰ درصد شرکت‌های بزرگ در آمریکا یا سراسر دنیا به دلیل دیجیتالی شدن، سرعت اختلال در صنعت، هوش منصوعی و مدل‌های کسب‌وکار مختلف، در یک دهه آینده ناپدید خواهند شد. نظر من این است که ایجاد اختلال سرعت خواهد گرفت.

ر دهه ۹۰ تعداد IPOها ۴۰۰ تا ۵۰۰ مورد در سال بود و حتی به اوج ۷۰۰ مورد هم رسید. امسال از اینکه برای اولین بار بعد از سه سال به بیش از ۲۰۰ مورد رسیدیم، هیجان‌زده شدیم! اما اگر می‌خواهیم در دهه آینده ۲۵ تا ۳۰ میلیون شغل ایجاد کنیم که باید این کار را کنیم، موتور استارت‌آپ‌ها باید سریع‌تر کار کند. البته یکسری مشاغل هم ناگزیر ایجاد می‌شوند، چون دیجیتالی شدن یکسری مشاغل دیگر را از بین می‌برد. نگرانی من نرخ شکست این استارت‌آپ‌ها نیست. نگرانی من این است که تعداد این استارت‌آپ‌ها کافی نیست و سرعت‌مان در کمک به بزرگ کردن آنها کند است.

 رودخانه الک ویرجینیا در برخی جاها جریان‌های خیلی تندی دارد که برای کسانی که می‌خواهند شنا کنند خطرناک است. ۶ ساله بودم و به همراه پدرم به ماهیگیری رفته بودیم. پدرم توصیه کرد خیلی مراقب باشم که داخل رودخانه نیفتم. آن قسمت برای ماهیگیری عالی بود، اما با توجه به عمق و سرعتی که جریان آب داشت، بسیار خطرناک بود. او حدود ۱۰۰ متر بالاتر از من مشغول ماهیگیری بود. من خیلی نزدیک لبه رودخانه شدم و داخل آب افتادم. خیلی سریع زیر آب رفتم و پدرم فریاد می‌زد قلاب ماهیگیری را بگیرم. آن صحنه هنوز کامل جلوی چشمم است که خودش را داخل آب انداخت و در مسیر آب به این طرف و آن طرف می‌رفت. هر بار من به سطح آب می‌آمدم و کمی نفس می‌کشیدم می‌شنیدم که فریاد می‌زد «قلاب ماهیگیری را بگیر

بالاخره قلاب را گرفتم و توانستم بریده بریده نفس بکشم و پدرم در نهایت به پایین پای من روی تنداب رسید و سپس به طرف بیرون شنا کرد و من را بیرون کشید. او کنارم نشست و مثل همیشه سعی کرد از این اتفاق هم یک درس زندگی به من بدهد. او گفت: «جان، وقتی داخل تنداب رودخانه می‌افتی، اگر تلاش کنی برعکس جریان آب شنا کنی بدتر غرق می‌شوی. اگر بترسی هم بیشتر غرق می‌شوی. کاری که باید انجام بدهی این است که با دنیا مثل خودش تا کنی یعنی بدانی که باید همراه جریان آب شوی و منتظر فرصتی برای بیرون آمدن از آب باشی و بعد بدانی چطور خودت را بیرون بکشی.» وقتی آرام شدم و نفسم برگشت، با هم داخل تنداب رفتیم و گذاشت این کار را خودم تمرین کنم. سپس به همان جایی که ماهیگیری را شروع کرده بودیم برگشتیم و به من اجازه داد ماهیگیری کنم. مادرم هیچ‌وقت این موضوع را نفهمید، اما او دوباره ۱۰۰ متر دورتر از من ماهیگیری می‌کرد تا این پیام را به من بدهد که مطمئن است این درس را یاد گرفته‌ام.

فکر می‌کنم این درس زندگی برای خیلی از رهبران کسب‌وکار است.

من فکر می‌کنم شما بیشتر محصول شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های خودتان هستید. هر کس که می‌گوید هیچ وقت در زندگی شکست یا مانعی نداشته، یا تا به حال ریسک بزرگی نکرده با شما صادق نبوده است.

جک ولش، مدیر عامل سابق شرکت جنرال الکتریک، این موضوع را به من یاد داد. سیسکو در دوره‌ای به شدت خوب اداره می‌شد. خیلی از افراد ما را یک تیم رهبری ارشد در آمریکا می‌شناختند و به یکی از ارزشمندترین شرکت‌های دنیا تبدیل شده بودیم. جک به من گفت: «جان، شرکت خیلی خوبی ساخته‌ای.» می‌دانستم می‌خواهد چیزی را به من یاد بدهد. بنابراین گفتم: «جک، آینده چه می‌شود؟» او گفت: «برای اینکه به یک شرکت یا رهبر سازمانی بزرگ تبدیل شوی، یک تجربه نزدیک به مرگخواهی داشت

در آن زمان نفهمیدم چه می‌گوید. اما وقتی سال ۲۰۰۱ شد و حباب دات‌کام ترکید، به وضوح فهمیدم منظور او چه بوده است. اینکه چگونه بلایا و شکست‌های زندگی خود را مدیریت می‌کنید، بیشتر از موفقیت‌هایتان مشخص می‌کند چه کسی هستید. به محض اینکه یاد بگیرید چگونه با شکست‌ها کنار بیایید و آنها را مدیریت کنید، به دستاوردهای بیشتری در زندگی می‌رسید.

وقتی از این شکست‌ها و موانع درس می‌گیرید، هر بار قوی‌تر می‌شوید. بهترین تیم‌های سیلیکون‌ولی اغلب تیم‌هایی هستند که قبلا موفقیتی نداشته‌اند، اما بارها و بارها یاد گرفته‌اند که چطور برگردند.

 رهبران سازمان باید از تغییر و نوآوری استقبال کنند. نوآوری قابل درک است، اما استقبال از تغییر چیزی است که هنوز برای خیلی از شرکت‌ها دشوار است. آنها طبق یک الگوی موفقیت پیش می‌روند و می‌خواهند سوار بر موج باشند. مشکل این است که اغلب نمی‌توانند بدون ایجاد تغییرات لازم در مسیرشان، به سطح بعدی موفقیت برسند.

کاملا موافقم. در این دوره زمانی، دیجیتالی شدن بسیاری از مدل‌های کسب‌وکار را خراب می‌کند و شرکت‌ها را با سرعتی بی‌سابقه پیش می‌برد. من معتقدم حدود ۴۰ درصد شرکت‌های امروزی در ۱۰ سال آینده دیگر وجود نخواهند داشت. یا رشدمی‌کنید، یا می‌میرید. پس باید شجاعت تغییر کردن را داشته باشید.

اما تغییر برای شرکت‌هایی سخت‌تر است که بیشترین موفقیت را تجربه کرده‌اند. وقتی در مورد دلایل شکست شرکت‌ها صحبت می‌کنم، دلیل شماره یک این است که تحول بازار ندارند؛ یعنی تغییر در مدل کسب‌وکار به همراه تغییرات تکنولوژی. اما دلیل شماره ۲ این است که آنها یک مسیر درست را برای مدتی طولانی ادامه می‌دهند.

اگر سیسکو را مثال بزنم، ما شرکت خیلی موفقی در تولید دستگاه روتر بودیم، اما این جسارت را داشتیم که وارد حوزه جدید سوئیچ هم بشویم. سپس از روتر و سوئیچ به قابلیت وایرلس و صدا و مرکز داده و ایمنی روی آوردیم. دائم خودمان را بازآفرینی می‌کردیم. با این کار، نه‌تنها محصول هسته‌ای ما بهتر شد، بلکه به دستاوردهای بهتری رسیدیم. اشتباه رقبای ما این بود که روی یک محصول مانده بودند. تمایل به تغییر، ایجاد اختلال، تمایل به اینکه بگوییم ما فقط یک شرکت سازنده روتر نیستیم، اهمیت دارد و همه‌چیز را در دنیا متحول می‌کند.

 

۱۳۹۷-۰۸-۲۳

شباهت افسانه پیدایش کشور کره با به زمین آمدن آدم

افسانه کره ای است که فرزند خداوند روی زمین آمد . 
این داستان و سایر داستانهای اسطوره ای باید منطبق با حرکت انسان روی زمین باشد .
لذا همه اساطیر از فرزند خدا یا آدم ع نم میبرند و فرزندان او که چگونه روی زمین حرکت کردند . هر قومی با توجه به اینکه سالها از آن واقعه میگذرد ، آنرا به نوعی تغییر داده اند .
اگر این داستانها را با حرکت بشر روی زمین منطبق کنیم ، احتمالا به واقعیت های تاریخی خوبی میتوانیم برسیم.
یادمان باشد که همه آثار بدست آمده باستان شناسی روی زمین ( از نمونه های شبه انسان ) انسان واقعی نیست و انواع دیگر انسان که منقرض شده اند را نیز در بر میگیرد. 
داستانهای مورد بحث در خصوص ما است . انسانهایی که منقرض نشده اند .

چرا مردم بیزانس فکر میکنند " ترک " هستند ؟

نگاهی به تاریخ کمک میکند مکانیزم " ترک " شدن مردم بیزانس ( روم شرقی ) را درک کنیم . این اتفاق نه تنها در آنجا ، بلکه در ایران نیز افتاده و مردم آذرآبادگان خود را " ترک " میدانند یا حداقل ترک زبان بودن خود را توجیه میکنند.
مردم بخش بزرگی از آسیای غربی نیز اینچنین هستند که خود را " عرب " میدانند . در حالی که اکثریت آنها عرب زبان هستند . برای پی بردن به اینکه چگونه مردم ملیت خود را انکار و ملیت دیگری را در خانه خود قبول میکنند توجه به دو عامل " زور " و " مذهب " کمک میکند که درک کنیم ، چگونه مردم رفتار خود را عوض کرده اند .
ابتدا عربیت آسیای غربی 
وقتی اسلام به دمشق رسید ، از نوع اموی آن بر مردم حکومت راندند. آنها چون اسلامیت نداشتند ، رفتار متظاهر اسلامی خود را با عربیت خود متصل کردند و ارتباط بین عربیت و اسلامیت را برقرار کردند . در واقع مردم وقتی به اسلام میگرویدند ، خود را عرب مینامیدند . میدانستند . و بدین ترتیب در طول زمان بخصوص زمانی که افراد غیر مسلمان - غیر عرب ، از امتیازات زندگی محروم میشند و در زمانهای بعدی در میان مسلمانان ، غیر عرب زیر دست قرار میگرفتند و عرب بالا دست میشد ، کم کم همه ادعای عربیت کردند . بدین تریب با جهل عربیت - اسلامیت - دین با قومیت در مناطق جغرافیایی استقرار یافت .
مردم بیزانس نیز در حمله اقوام عثمانی وضعیت مشابه را تجربه کردند . اینبار دین با عثمانی بودن متصل شد . بیش از 200 سال عثمانی ها با زبان فارسی در دربار حکومت کردند . اما زمانی تصمیم گرفتند که زبان رسمی را به ترکی تغییر دهند . بدین وسیله فاصله فرهنگی با ایران را تجربه کردند . قبل از این اسلام و زبان و قومیت جامعه نخبه بیزانس را تغییر داده بود . بعد از این رویداد ، جامعه نخبه به زبان ترکی نیز گرایش یافته و کم کم مردم ترک شدند . 
در آذرآبادگان نیز وقایع مشابه در طول تاریخ اتفاق افتاد. خصوصا در زمان صفویه تیر خلاص به زبان گویش مردم وارد آمد و مردم غیر ترک زبان از مناسب اداری و لشگری و کشوری محروم میشدند. در آنجا نیز ابتدا نخبگان جامعه تغییر ملیت و زبان دادند و کم کم بقیه جامعه ترک بازن شدند . ( شروع ترک زبان شدن مردم آذرآبادگان به زمان حکومت عباسیان و سرداران ترک آنها باز میگردد. )
دانستن مکانیزم تغییر زبان و ملیت ، کمک میکند تا بتوان به مردم اطلاع رسانی نمود و اصالت ایشان را به آنها شناساند.


۱۳۹۷-۰۸-۲۰

در زمان و مکان وجودی قرآن

میدانیم قرآن مخلوق خداوند است و مانند سایر خلق به سوی خدا بازگشت میکند . میدانیم که قرآن حقیقتی دارد فرای همه کتابها و بالاتر از بسیاری مخلوقات . ( خلیفه الله از قرآن باید بالاتر باشد )
نگاهی به کائنات و تراکم وحشتناک کهکشانها و محتوای این قرآن که نشان از این دارد که برای سیاره زمین نازل شده است ، نشان از هدف و زمان و موضوعیت قرآن دارد . گر چه همه مخلوقات از روز اول خلقت بر خداوند روشن بودند و به آنچه اراده فرموده ، گفته باش ، و پدید آمده . اما به زبان زمان و مکانی ، این قرآن برای سیاره زمین دارای برای زمانی که بشر در حیات خواهد بود آفریده و فرستاده شده است .
در قرآن به موجوداتی که قبل از انسان در زمین فساد کرده اند اشاره شده است . یعنی روزی دانش ما به حدی خواهد رسید که آن موجودات هوشمند فساد کننده در زمین را خواهیم شناخت .
اما در خصوص سایر سیارات ، دلیل قدرت خداوند و نشانه برای اندیشه کنندگان و مشابه این موارد اشاره شده است .
یعنی اگر در سایر سیارات گیتی موجودی زنده و هوشمند باشد ، با آن موجودات برخورد نخواهیم داشت . 
از منظر فیزیکی نیز این واقعیت معقول است . عمر انسان نسبت به سفرهای بین سیاره ای کوتاه است و در محدوده مسافت سال نوری ، عمر انسان ( حدود صد سال نوری ) منظومه هاوی حیات هوشمند مشاهده نشده است . 
با توجه به ابعاد کهکشان خودمان و عمر منظومه خورشیدی ، چنانچه منظومه مشابه ما در حرکت خورشیدهای دیگر به سمت مرکز کهکشان باشند ، چند میلیارد سال دیگر به وظعیت فعلی ما خواهد رسید و ایندر حالی است که به احتمال زیاد انسان منقرض گشته است . یعنی برخورد با موجودات هوشمند نخواهیم داشت .
با توجه به تعدد کهکشانها و با احتساب وجود هوشمند در هر زمان یکی ( لا اقل ) در هر کهکشان ، میبینیم که قرآن برای زمین است و برای سایر موجودات هوشمند نیز کتابهای مشابهی وجود دارد .
این یعنی همه این کتابها از یک کتاب مادر واحد خارج شده اند . آن کتاب شامل همه کتابهای دیگر و طبیعتا دارای وجوه کامله قرآن و همه کتابهای آسمانی همه سیارات خواهد بود . 
چون به آئینه نظر کنیم خود را میبینیم . قرآن آن آئینه رو به زمین است . همه آنچه در این مجموعه است از زمین و آمدن و رفتن است . 
آیا لزوما حیات هوشمند در سایر سیارات ، در آمدن و بودن و رفتن خلاصه میشوند ؟
عالم قوانین ( گر چه هوشمند نیستند ) داستان و مسیر دیگری دارند . اما این عوالم هم میتوانند موجودات هوشمند داشته باشند و برای خود کتاب و رسولی و الی آخر .
لطف رب بی حد است . پس لزوما در جهان مادی خلقت و خلیفه الله منحصر به فرد نباید باشد . در همه عوالم باید خلیفه الله داشته باشیم ، خلیفه الله اشاره شده قرآن ، به خلیفه الله روی زمین است . ( احتمالا )
با پای اندیشه در این وادی قدم زدن نیاز به تفکر بیشتر دارد . 
این متن منحصر به وبلاگ است . برای بررسی و تفکر بیشتر و ثبت برای ارجاع بعدی .

دشمن ملت

دشمن ملت کیست ؟ آن کسی که ملت نیز او را دشمن میدارد . 
اما ملت چه کسی را دشمن میدارد ؟ آن کسی که منافع ملت اولویت او نیست . منافع دیگری ( شخص خودش یا دولتهای دیگر یا حزب و گروه و دسته ای ) را مقدم میدارد . در نتیجه در آن زمانی که برخورد منافع پیدا میشود .صلاح ملت پایمال میگردد.
این اولویتها لزوما منفور نیستند ، ممکن است جلوگیری نفوذ کمونیسم یا موارد دیگری از این دست را اولویت گروه یا حزب بدانند . اما در این موارد نیز تضاد منافع وجود خواهد داشت .
این دشمن ملت ، خود به ویژگی خود آگاه است . لذا برای حفاظت خود تدابیر خاصی را ایجاد میکند . مثلا برای مجموعه خود محافظ در نظر میگرند و تعداد محافظان زیاد میشود . دیوارها بالا میروند و پنجره ها نرده زده و پوشانده میشوند . ( اینها نشانه است ) 
این رویدادها برای کوتاه مدت ممکن است لازم باشد ، اما چنانچه در بلند مدت ادامه یابد نشان از این دارد که زاویه دید آن سو اینچنین است . آنها خود را با این طرفی ها دشمن میبینند!
در بسیاری از کشورها این اتفاقات قابل مشاهده است . آمریکای لاتین و آفریقا تعداد زیادی از این گونه کشورها را در خود جای داده است . 

دسته بندی لازم برای احادیث

احادیث صحیح  دو دسته است.
بعضی عمومی و بعضی مخصوص زمان یا فرد شنونده است. بسیاری از احادیث هنگام گفتگو با شخصی خاصی اتفاق افتاده و منظور گوینده ، همان شخص و همان زمان بوده است . 

مانند حدیثی منصوب به رسول الله که بیان میدارد هر کس بشارت دیدن ماه ربیع الاول را به من بدهد ، به او وعده بهشت میدهم . این حدیث در صورت صحت ( که تخصص دیگری را میطلبد ) برای همان فرد یا همان افراد زمان و همان سال بوده است .

دور از عقل است که تصور کنیم در همه سالها ( مثل امسال ) فردی خبر دیدن ماه را بدهد ، به همین ساگی از همه گناهان او صرفه نظر خواهد شد و او اهل بهشت میشود .

حتی در میان کسانی که نسبتا متخصص هستند و ادعای دانستن احادیث را دارند نیز در خصوص عمومی و خصوصی بودن هر یک از احادیث اتفاق نظر وجود ندارد .

لازم است بزرگان این تخصص با هم نشست داشته باشند و در خصوص جدا کردن احادیث عمومی و خصوصی و آن چیزی که همه لازم است انجام دهند ، توافق نمایند . 

معین کردن این موارد باعث میشود افراد کم تخصص ، از دخالت سلایق شخصی در این گونه مسائلی که برای عموم مسلمین اهمیت زیادی دارد جلوگیزی نمایند .

طبیعتا انجام ندادن این مهم ، باعث میشود تا دشمنان اسلام در لباس متخصصین دینی ، هر آنچه منافع ایشان اقتضا میکند به نام اسلام بسته و اشاعه دهند .

نمونه "   «تو که مهر علی مِن دلته/ نفت ملی سی چِنته» «یعنی تو که مهر علی را در دل داری برای چه به‌دنبال ملی شدن نفت هستی؟»   "


۱۳۹۷-۰۸-۱۷

اسلام برای ایران چه کرد ؟

آیا واقعا این سوال صحیح است ؟ برای پاسخ به آن باید سوال پیش زمینه‌ای را جواب داد . دین برای فرد چه میکند ؟
فرد بی دین چگونه است ؟
تعریف دین " دین شکل دهنده روش زندگی است "  پس آنچه اعتقادات شخص است که در اعمال او تاثیر میگذارد دین است .
مراحل کنترل انسان,  شامل مکانیزم رفلکس طبیعی( مانند رفتار لرزش در سرما , یا تحریک عظلات از آتش ) , مکانیزم رفلکس حیوانی ( مانند رفتار آدم تشنه و گرسنه ) , رفلکس رفتار عقلانی ( تفکر و تصمیم در موارد خاص, موارد عام جزو رفتار حیوانی گونه انسان است ) , رفتار بر اساس اعتقادات  ( دین )
تاریخ نشان داده همه جوامع انسانی به گونه‌ای خدا اعتقاد دارند , جدای از آنکه واقعا وجود داشته باشد ( خدا ) آنچه به خدا نسبت میدهند , کنترل کننده و مجری رفتار انسان ها و جوامع بشری است . اگر این خدا مهربان باشد , مردم در راحت و آسایش زندگی کرده‌اند و اگر خشن باشد , مردم در رنج و الم .
خدای ادیان ابراهیمی,  خدای مهربان است.  آنگونه که علی ع را وقتی دشمن دست بسته به صورت او تف میکند , بلند میشود تا خشم شخصی را کنترل نماید . همان کس که شبها برای یتیم ها غذا میبرد . هم او شیر میدان نبرد بود و هیچ کسی را از دین بیرون نکرد , حتی قاتل خود را که در دم آخر شیر خود را به او داد و گفت اگر نی خورد شفیع او میشدم و ...
پس دین برای شخص و جامعه آسایش و راحتی و رنج و الم را می آورد .
اما مدعیان دین هم که مجری امور دینی هستند و دنیا را تقسیم می کنند در این میان سهیم هستند .
تاریخ حکومت‌ها در ایران نشان میدهد اکثرا به واسطه دین قیام کردند ( هخامنشی ها , پارتی ها , ساسانیان , خلافی عباسی , آل زیار , آل بویه , صفویه و غیره تا این اواخر حکومت 40 ساله ) آنها که خوب شروع کردند , وقتی از اصل دین جا ماندند حکومت شبه دینی شد و شکست خوردند و سرنگون شدند , سلطان حسین , شاه دست نشانده درباری بود . اگر افغان ها نمی آمدند , جور دیگر نابود میشد .
حال بازگردیم به پاسخ سوالات .
دین رفتار انسانی فرد را شکل میدهد و آنکس که دین ندارد , هر کاری را مباح میداند . ( اعتقاد به یک چوب خشک بهتر از بی اعتقادی است )
دین برای جوامع چه میکند ؟ اگر مجریان جامعه دین دار ( مهربانی ) باشند , جامعه در آسایش و راحتی پیشرفت خواهد کرد . در غیر اینصورت همواره منافع گروهی برآورده خواهد شد و اکثریت در رنج خواهند بود .
آنچه به نظر مهم است,  ما هستیم.  چه میخواهیم بکنیم ؟ خواهیم ساخت یا در اندیشه کشتن و خراب کردن کارهای دیگران هستیم؟
نه فقط در جامعه , بلکه درون خودمان , در حال ساختن و عشق و محبت به هم نوع هستیم یا در حال افروختن آتش درون برای سوزاندن دیگران ؟