زمانی که کسی با کمبود منابع مالی مواجه میشود ، دارائیهای خود را به فروش میرساند . اگر در خصوص دولتها به این مسئله مباردت شود ، میتواند باعث ورود دارائیهای راکد به بخش مولد اقتصادی باشد و
اما و اگر ....
اگر این دارائیها به بخش مولد اقتصاد برسد و اگر بخش مولد اقتصاد توان جذب این دارائیها را داشته باشد ، تولید ناخالص داخلی و در نتیجه مالیات دولت اضافه خواهد شد .
اما اگر این دارائیها به صورت " رانت " به بخشهای غیر مولد اقتصاد واگذار گردد ( مثل بسیاری از خصوصی سازی ها ) در واقع بخش دولتی دیگری ( غیر خصوصی ) دارائیها را مالک میشود و منابع مالی از یک جیب به جیب دیگر جابجا میشود. این کار میتواند با استفاده از وام بانکی به اسم وام به بخش خصوصی صورت بگیرد .
این کار معادل چاپ پول است . با ترفند حسابداری ، بازی را برای مدتی میتوان جابجا نمود . اما در نهایت "" اقتصاد کل غیر خصوصی "" ثابت خواهد ماند .
این بخش هزینه زا است و بر دوش بخش خصوصی و مولد کشور سنگینی میکند.
این رفار باعث خلق موقت پول میشود و برای مدتی کمبود پول و ورشکستگی را عقب خواهد انداخت.
از سابقه این گونه رفتارها میتوان انتظار داشت که بخش مهمی از این دارائیها با قیمت های ناچیز به دست آقازاده ها و افرادو شرکتهای مشابه خواهد رسید.
این هم گوشه ای از بازی اقتصاد کلان . بازیهای بهتری هم میشد انجام داد که سودمندی اقتصادی ایجاد نماید. اما ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر