۱۳۹۷-۰۹-۱۳

الاشتغال به

ایده آل سالک این است که در همه وقت به حق تعالی بپردازد و دائما در حال ذکر خفی باشد. اما برای آنکه به آنجا برسد و خود او در این حال باشد ، باید مراحلی را طی نماید . 
از سوی دیگر نفس سرکش است و اطاعت نمیکند . باید نفس را تربیت کرد . کم کم عادت داد تا وقتی نشسته و مشغول کار است سر به شورش برندارد . راه آن تمرین است . 
از این رو سالک در ابتدا در هر شروع قدری مشغول ذکر و فکر شده و نفس زود خسته میشود . به این سو و آن سو میرود. بعد از مدتی کم کم زمان نشستن نفس بر ذکر بیشتر میگردد تا نهایت امر که نفس عادت کند به ذکر و فکر . از این به بعد نفس مطمئنه میشود . سراغ این سو و آن سو نمیرود .
اما مشکل اوایل کار است و سرکشی نفس . برای این که نفس هر کجا میخواهد نرود ، باید نفس را به چیزی مشغول کرد . آنچه در کذشته مرسوم بود ، ریاضت های دور از جامعه بود . سر به بیابان گذاشتن و از این قبیل . بعضی از مشایخ نیز افراد ( نفس ) را به شغل و کار کردن مشغول مینمودند . این موارد مشغولیت ، باعث میشد نفس عادت به تحمل کند .
از سوی دیگر مربی سلوک ( که گاهی هزاران کیلومتر از سالک دور بوده و با ابزار مادی مرتبت نبوده اند و به طریق معنوی هدایت مینموده است ) برای سالک تغییراتی در شرایط حالی و محیطی پیش می آورده . این حالات و شرایط باعث میشده که سالک پیشرفت نماید .
تا همینجا به این امر بسنده میکنیم . اما 
هادیان جامعه نیز باید مردم را مشغول دارند ( و البته آنها که تصدی امر را دارند این چنین میکنند ، در حالی که اغلب مردم از این فعل و قصد آگاه نیستند ) بهترین مشغولیت مردم آن است که در جهت رشد مادی و معنوی جامعه باشد . در این صورت جامعه به سمت بالا و پیشرفت میرود . برعکس اگر نیروهای جامعه را به امور واهی یا غیر مهم یا پاک کردن نوشته های دیگران و خراب کردن ساخته دیگران بگمارند ، طبیعتا درست است که کاری صورت داده اند اما از مجموع فعالیت ایشان خروجی حاصل نخواهد شد .

هیچ نظری موجود نیست: