در زمان صفویه ما بزرگترین صادر کننده ابریشم حداقل در غرب آسیا و اروپا بوده ایم . در واقع بخش مهمی از درآمد دولت صفویه از عایدی فروش پارچه های ابریشمی به بیزانس و اروپا بود.
از همین رو به اشتباه غربی ها حدود یکصد سال است که تصور جاده ابریشمی را میکنند که از چین شروع میشده است .( بگذریم )
توسعه و تولید ابریشم یک فعالیت اشتغال زا است که در همه شهرهای کشور از جمله شهرهای کویری ایران مثل کاشان قابل پیاده سازی است . هنوز هم در بسیاری از روستاها و شهرهای کشور درختان توت به مقدار زیاد در همه جا مشاهده میشود . میتوان با هدایت و تضمین خرید ابریشم ، مردم محلی همه نقاط کشور را به پرورش کرم ابریشم و استحصال ابریشم گماشت . پارچه سازی های کشور نیز توان ایجاد استحصال نخ و تولید پارچه های با کیفیت ابریشم را دارند .
واقعیت این است که هنوز هم بعد از چند صد سال که از توسعه صنعت نساجی میگذرد ، ابریشم جایگاه خاص خود را دارد . همچنین افزایش جمعیت جهان بازار بالقوه برای هر گونه پارچه های ابریشمی را دارد .
این صنعت از شمالی ترین و سردترین مناطق کشور تا گرمترین نقاط کویری قابلیت توسعه دارد و با توجه به مشکلات کشاورزی و کمبود آب کشاورزی در همه کشور ، این صنعت نیز در کناررورش زنبور عسل و ماهی میتواند درآمد برای همه روستاهای کشور ایجاد نماید . این یعنی پخش درآمد در روستاها و جریان یافتن آن در همه شهرهای کوچک و بزرگ . از سوی دیگر بدان معنی است که روستاها توان جذب و نگاهداری پایدار جمعیت را خواهند داشت .
معنای اینکار اشتغال و تولید مسکن به نوعی است که هیچ هزینه ای توسط بخش عمومی پرداخت نمیگردد. خانواده ها شکل خواهد گرفت و جمعیت مجرد کاهش خواهد یافت .
ایجاد تولید و کار در روستاها به موازات خود در شهرها نیز جریان گردش نقدینگی و کالا را سبب خواهد گردید . طبیعی است که بخشی از این محصولات در کشور مصرف خواهد شد . بنابراینراه اندازی این گونه موارد از همه سو سودبخش است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر