۱۳۹۸-۰۶-۲۵

تولد

زمان تولد را تجسم کنید . طفل به قدری رشد کرده که در جای خود نمی تواند بماند . از طرفی جایگاه او نیز دیگر نمی تواند پذیرای او باشد . 
خود طفل تکاپو میکند و همچنین جایگاه استقرار او همراهی میکند تا تولد حادث شود .
به هر دلیل اگر طفل بیشتر در مکان خود بماند از بین می زود, همچنین مادر از بین خواهد رفت.  
از طرفی اگر طفل زودتر از زمان مقرر متولد گردد , به تجهیزات و دستگاهی نیاز است که طفل را زنده نگاه دارد تا توان پذیرش محیط طبیعی را داشته باشد .
جالب است که آنچه ما مرگ مینامیم و از سوی دیگر تولد است نیز همین داستان را دارد .
در یک زمانی شخص آماده تولد به عالم دیگر میشود . جایگاه قرار او نیز شرایط بیرون فرستادن او را پیدا خواهد کرد . حال اگر به هر دلیل روح نتواند بیرون برود , مثل طفلی که نتواند متولد شود,  دست و پا زده و نا آرامی آغاز خواهد کرد . اگر زودتر از زمان مقرر متولد شود , به محیطی برای تکمیل نیاز دارد . شاید نام آن محیط عالم برزخ باشد .
آن لحظه که روح در وجود طفل وارد میشود , هیچ حسی از عالم خود ندارد . اما آن زمان که متولد میشود , سرما و گرما , نرمی و زبری , ریتم صدای قلب مادر , نور و تاریکی و خیلی چیزهای دیگر را می فهمد . این روح آماده ورود به عالم خارج است و به مرحله‌ای رسیده که عالم بیرون را میتواند درک کند و رشد و نمو کند .
روح ما نیز در هنگام خروج از بدن اینچنین است.  به مرحله‌ای رسیده که می تواند محیط بعد از مرگ را درک کند و در آن محیط به ادامه مسیر بپردازد . 

هیچ نظری موجود نیست: