۱۳۹۲-۰۵-۱۳

آیا چهره شناسی درست است؟

" یعرف مجرمون به سیماهم " ........
این علم به توضیح خطوط – رنگها و شکل ها میپردازد. و این همه داستان نیست. نگاه کردن به یک تابلو ، بر اساس خط ها و شکل ها و رنگها ، آن حسی را که در انسان ایجاد میکند را توضیح نمیدهد.
چهره افراد نیز در ما یک حسی را تداعی میکند ، که با جوهره وجودی ما در ارتباط است. بنا براین ممکن است از یک شخص خوشمان بیاید و قضاوت ما در مورد چهره او تفاوت خواهد کرد .
و یک کسی که بی دلیل از او خوشمان نمی آید ،
 شاید بدمان هم بیاید، چون جوهره وجودیمان با آن شخص متفاوت است.
ما بصورت فطری تشخیص میدهیم " خوب " را از " بد" ......" زیبائی" را از " زشتی "
گر چه معیارهای افراد مختلف متفاوت است ، اما خوبی و زیبائی را همه تشخیص میدهند.
و علم چهره شناسی نمیتواند در این موارد توضیح دهد. بررسی این موارد علم دیگری است.
چهره شناسی ، علمی است که با ابزاری ناکافی سعی در توضیح مورد پیچیده ای دارد.

۱۳۹۲-۰۵-۰۹

ویروسها از کجا پدید آمده اند؟

فقط به ویروس سرما خوردگی نگاه کنید، این ویروس از مکانیزمهای داخلی سلول استفاده کرده و خود را از سدهای زیادی به داخل میبرد.
سد های بیرون سلولی
سدهای دیواره سلولی
سدهای داخل سلولی
مکانیزمهای حرکت درون سلولی و پنهان شدن از نابود کننده های داخل سلولی
سد دیواره مرکز هسته
و.....
احتمال این که این کار تصادفی باشد، صفر است. امکان این که این دو از یک ریشه باشند ( تمام سیسم های بدن را تصور کنیم ..... برای همه که در روز نخست باکتریهای متفاوت به وجود نیامده ، اگر آمده باشد،  باید این باکتریها با هم به یک اندازه پیشرفت کرده و با هم مکانیسم بدن را ساخته باشند!!!!! این امر به نظر منطقی نمی آید.بدن از تکثیر یک سلول و با ( دی ان ای) خاص  به وجود می آید .
آن چه به نظر میرسد این است که خود سلول ویروس خاص خودش را میسازد.
این کار یا اختیاری است یا بر حسب تصادف یا ناخودآگاه- مانند سرطانی شدن سلول.
اگر اختیاری باشد، این تصمیم توسط سه بخش ممکن است گرفته شده باشد
اول خود سلول به تنهائی
دوم مجموعه سلولهائی که یک کار میکنند
سوم کل بدن ( به احتمال زیاد این درست است)
حال باید دید چرا یکی از موارد فوق دستور به ساخت ویروس میدهند. برای تقویت و ارتباط تجربی خاصی بین دو فرد از یک اجتماع
برای واکسینه شدن یک اجتماع و مشکل درست کردن برای اجتماع دیگر
( یک اجتماع به تدریج با این ویروس زندگی کرده و با آن هماهنگ هستند- اما گروه دیگر اجتماعی با آن مانند یک بیماری همه گیری مواجه شده و شاید به همین دلیل انسان های نائاندرتال توسط معاشرت با بشر فعلی منقرض شده باشند)
برای از بین بردن یک سلول یا مجموعه سلولی در بدن یا حتی کل بدن ( خود کشی ) مانند ساخت ویروس ایدز
بدن سرطان را در داخل خود تولید میکند.....و ویروس را برای بیرون از بدن
این میتواند نگرش جدید به بیماریهای ویروسی را سبب شود و طریقه های درمان این جدیدی برای این نوع از بیماری ها را به روی بشریت بگشاید.

از بین رفتن دایناسورها

تئوریهای مختلفی برای دلیل نابودی دایناسورها مطرح میکنند.یکی که به نظر بهتر از بقیه نابودی دایناسورها را توجیه میکند، نابودی به دلیل کم شدن اکسیژن جو میباشد.
میزان اکسیژن جو تا 35% بالا رفته بود ( 200-250 ملیون سال پیش) و حشرات غول پیکر و دایناسورها ، زمین را عرصه تاخت و تاز داشتند.
این لشگر علف خوارها، میتوانستند خیلی زیاد شده باشند. و اگر چنان زیاد شده باشند که از میزان رشد گیاهان بیشتر گیاه را نابود کنند، کل سیستم به یک مسیر نابودی طی خواهد کرد، یعنی انبوه مناطق گیاه دار رو به نابودی خواهد رفت، با کاهش میزان گیاهان و (افزایش دی اکسید کربن) میتواند یک مرگ همه گیر برای دایناسورها به دلیل مشکل تنفس و کمبود غذا پیش بیاید.
این دلیل میتواند توجیه نماید چرا دایناسورهای دریائی نیز نابود شدند. افزایش کربن در جو ، در آب اقیانوسها نیز حل شده و ضمن کاهش اکسیژن قابل تنفس، میتوانسته پی هاش آب اقیانوسها را هم به میزان کمی تغییر دهد و همچنین میزان یونهای موجود در آب دریا را نیز تغییر دهد. رسوب کربنات کلسیم روی آبشش ها دور از ذهن نیست.
به هر تقدیر تنها به دلیل کاهش اکسیزن ، حیواناتی که نمیتوانستند با این هوای کم اکسیژن زندگی کنند، از بین رفته اند.
طبیعی است که حشرات توانسته اند با کوچک شدن ، به حیات ادامه دهند. گروهی از دایناسورها و خزندگان نیز  با کوچک شدن تونسته اند به حیات ادامه دهند. پرندگان – دوزیستان – خزندگان از آن دورن هنوز در کنار ما هستند.

۱۳۹۲-۰۵-۰۷

به بهانه طلاق و مجوز آن

چند خط از جمع بندی نظرات و آراء بزرگان و سروران
انسان حیوانی است خاص که علاوه بر خصلت های حیوانی دارای خصوصیاتی است که به آن انسانی میگوئیم.
اکثر دانشمندان را نظر بر این است که بوجود آمدن این موجود ، با تدبیر بوده است یعنی هدفی داشته است.
این هدف دو گونه است حیوانی و انسانی
اما ابتدا حیوانی
در مقام حیوانیت ، این موجود دو پا اولین نیاز حیوانی یا بقاء را با جذب منافع و دفع مضار فراهم می آورد. از این رو در این موجود نیز مانند سایر حیوانات خصلت های جذب منافع ( میل به غذا – جمع کردن مال – میل به جفت گیری و غیره ) موجود است. همچنین خصلت های دفع ( خشم و عصبانیت –کراهت از غذا یا سایر چیزها – غرور و خود بینی و غیره ) نهاده شده است.
طبیعی است که برای افراد معتدل اعتدال و میانه برای این موارد باعث تعادل و حرکت بهینه میگردد.
از دیگر موارد بقاء تکثر نسل است . این حیوان دو پا ، بر خلاف بسیاری از حیوانات در تمام طول سال آماده جفت گیری است ، لذا این باعث میگردد که دو جنس نر و ماده به واسطه این نیاز و کشش در نزدیکی یکدیگر باشند. این امر کمک مینماید تا نتیجه این جفت گیری یا کودک را بهتر بتوانند مراقبت و پرورش دهند.
در این میان ماده را میل به فرزند بیش است. بدین معنی که جان طفل را بر جان خویش مقدم میدارد. این نیز خصلت حیوانی است برای ازدیاد نسل و البته لازم .در مقابل نوع نر به واصطه کششی غریزی ، نیاز و فداکاری برای حفظ ماده نشان میدهد و این  کار را تا پای جان دنبال میکند، مانند بسیاری از حیوانات .
این دو امر کشش غریزی بین مرد با زن و زن با طفل را عشق مجازی گویندو نویسندگان بسیار برای این محبت قلم فرسوده اند.
تا اینجا طبیعت وجودی دو جنس بود. حال اگر موارد طبیعی از اعتدال خارج گردد و دو جنس به آنچه طبیعت مامورشان نموده عمل نکنند ، اختلاف پدید آید و میزان این اختلاف به اندازه عدول از طبیعت طرفین میباشد.
اگر امکان جدا شدن نباشد، با رنج زیاد دو طرف میتوانند به فکر قتل یکدیگر بیفتند که امری است بسیار نکوهیده ، بنا براین امکان جدا شدن در این موارد برای این حیوان پیش بینی شده و آن را ممکن ساخته اند.
برای فاعلین  این امر تجربه نشان داده است که تصوری که از جدائی و منافع آن دارند غلط بوده و اغلب نه تنها مشکلاتشان اضافه شده است ، بلکه مشکلات جدیدی نیز بر دوش ایشان اضافه گردیده.
در مقام انسانی این حیوان ، اساتید زیادی مطالب زیادی گفته اند.ولی اغلب را نظر بر این است که این موجود را برای برآورده نمودن بیش از حد خصوصیات حیوانی نساخته اند.
شاید بزرگان ، کسانی که به خصائل حیوانی موصوف باشند را چون حیوانات ببینند. ( احادیث و داستانها) پر خور را چون گاو- مال اندوز را چون موش- بخیل را چون خرس- نیش زبان زن را چون مار – درندگان را چون گرگ و کفتار و غیرهم
اما نا ملایمات زندگی از جمله مشکلاتی که باعث طلاق میگردد، باعث فشار به خصلت های حیوانی میگردد و این باعث رشد خصائل غیر حیوانی میگردد.
میدانیم که انسان کسی است که بتواند غرایز حیوانی را تحت کنترل گیرد. یکی از این روشها ، سختی در تامین نیازهای انسانی است. که مرتبه ساده آن را حلال و حرام گویند تا هر چه خواهد تناول نکند و الی آخر.
اما بازگردیم به نگهداری طفل برای ادامه نسل و بقاء . طفل به مراقبت هر دو والدین نیاز دارد . بنا براین با سختی نیز ممدوح است حفظ اجتماع خانواده و اجر اخروی ( رشد و تعالی وجود انسانی ) برای آن در نظر گرفته اند.

۱۳۹۲-۰۴-۳۰

تئوری ابر رسانا- هنوز نارسا است ، شاید بشود گفت :

در اینجا برای علاقه مندان مختصری از تئوری ابر رسانائی و توضیحات آن می آوریم و سپس ایده توضیح دهنده مشکلات موجود مطرح میگردد.

***

در سال 1972، یک تئوری ارائه گردید که دربردارنده ی جنبه های اصلی ابررسانایی مواد مورد بررسی تا آن زمان برشمرده می شد.

این تئوری توسط John Leon Cooper, Bardeen, J.Robert Schieffer کشف گردید و تحت نام تئوری BCS نامیده می شود. آنها جایزه نوبل فیزیک را در سال 1972 برای این تئوری به خود اختصاص دادند.



در یک بیان ساده، زمانیکه ارتعاشات حرارتی به اندازه کافی پایین باشد، الکترونها با یکدیگر به صورت زوج هایی در می آیند که قادر خواهند بود در میان ماده تحت اعمال یک میدان الکتریکی، بدون اینکه واکنش و تاثیر متقابل داشته باشند یا به الکترونها و یا به اتم ها برخورد نمایند، حرکت کنند. این زوج ها همگی در یک فاز با سایر زوج ها حرکت می نمایند.

ارتباط الکترونها به یکدیگر نیاز به یک فرآیند به خصوص دارد، زیرا آنها ذراتی با بار منفی هستند و طبیعت آنها اقتضا می کند که یکدیگر را دفع کنند.

در یک ابررسانا، یک الکترون از نزدیکی یونها می گذرد و در این فرآیند به نحوی عمل می کند که بخشی از اندازه حرکتش را به شبکه منتقل می کند . چنین انتقال اندازه حرکت، اثر فیزیکی جابجایی شبکه را به دنبال دارد، به نحوی که تعدادی از بارهای مثبت محلی را متمرکز می کند. الکترون دوم، اثر این هم سویی یونها را احساس کرده و به سوی این بار مثبت تشدید شده کشیده می شود. وضعیتش به نحوی تغییر می کند که اندازه حرکتی را که توسط الکترون اول داده شده بود، بر می دارد.

این فرآیند دو مرحله ای باعث جاذبه ی اندک بین دو الکترون می گردد.



نظریه BCS این فرآیند را جدی تر گرفته و نشان می دهد که چنین جاذبه ای می تواند بر نیروی دافعه بین الکترونها غلبه کرده و حالتی مقید را که به عنوان جفت کوپر معروف است را تولید کند. چنین جفت هایی آنقدر ضعیف به یکدیگر پیوسته اند که پی در پی شکسته و با شریک های دیگر ترکیب می گردند.

در واقع هر جفتی یک ناحیه بزرگ فضایی را اشغال می کند. ناحیه ای که شامل تعداد بسیار دیگری الکترون است که می توانند در فرآیند جفتیدگی شرکت نمایند. اگر بیشترین تعداد الکترون در فرآیند جفتیدگی شرکت نمایند، سیستم به قویترین پیوستگی دست خواهد یافت( کمترین انرژی را خواهد داشت ). با صرفه ترین رخداد آن است که تمام جفت ها دارای اندازه حرکت مشابه و صفر باشند.



به طور خلاصه ایده اصلی تئوری BCS این است که در زیر دمای بحرانی ، واکنش های الکترون - الکترون ناشی از تبادل الکترونهای بین دو الکترون با اسپین ها و ممانهای مختلف یک زوج الکترون ( زوج الکترون کوپر ) را ایجاد نمایند که برآیند اسپین خالص آنها صفر است.

تحت یک میدان الکتریکی، این زوج ها به صورت هم فاز با سایر زوج ها، بدون اینکه تداخلی رخ دهد حرکت می کنند. بنابراین مقاومت ویژه صفر در این حالت حاصل می شود.



تئوری BCS در توجیه بسیاری از جنبه های ابررسانایی در ابررساناهای متداول نظیر NbTi, Nb3Sn, V3Ga که برای اکثر کاربردهای ابررسانایی امروزی بکار می روند، موفق بوده است. با وجود این، کاربرد آن برای ابررساناهای دما بالا( ابررساناهایی که دمای انتقال به حالت ابررسانایی آنها بالاتر از 95 درجه کلوین است) مورد پرسش است.

***

نه این که این نیست. اما بیائید ساختار کریستالی میکروسکوپی اجسام را در نظر بگیریم.

در نظر بگیرید در یک لوله یک الکترون وارد گردد. به راحتی این الکترون در لوله به پیش خواهد رفت تا انتهای لوله . ( این مواد ابر رسانا هستند)الکترونهای لایه خارجی اتمها بصورت یک نیروی دافعه باعث ایجاد یک لوله بدون مقاومت در بین اتمها میگردند.

تغییر دما در مواد مختلف میتواند اندازه فاصله اتم های جسم را تغییر داده و به راحتی ( در فلزات و بسیاری دیگر از مواد ) این لوله ها را ایجاد نماید.

اگر در مسیر این لوله ها یک اتم راه را ببندد ، جسم نمیتواند این الکترون ها را عبور دهد.

مثال گرافیک و الماس ، نمای جالبی از ایجاد این لوله ها و موانع را در دمای بالا نمایش میدهد. (البته گرافیت ابر رسانا نیست- و فقط برای مثال از ماهیت کار ذکر گردید)

در مورد فلزات ، بسته به ساختار میکروسکوپی آنها لوله هائی در آنها ایجاد میگردد ، که به دلیل وجود ارتعاش در هر درجه حرارت ، موانعی برای الکترونها و تغیر مسیر آنها ایجاد مینماید. بنا براین این تغییر مسیر الکترونها ، انرژی مصرف میکند و جسم گرم میگردد. همچنین مقاومت ناشی از مرز بین دانه ها نیز در مقابل حرکت الکترونها تاثیر میگذارد.



این تئوری توضیح میدهد که به چه علت و به چه میزان هر ساختار میکروسکوپی ، میتواند مقاومت الکتریکی داشته باشد.

همچنین به این ترتیب توضیح داده میشود که هادی های پلیمری چگونه عمل میکنند.

اشکال پیوست نمای تعدادی از ساختارهای فلزی را نمایش میدهد.





همچنین تصاویر زیر شامل نوعی کریستال فوق هادی و ایجاد لوله ها است.


و شکل بعد نمایش پیشرفت در سالهای اخیر را نمایش میدهد





۱۳۹۲-۰۴-۲۵

تحلیل تورم

همه دست اندرکاران تحلیل تکنیکال میدانند که شکل تورم زیر مبین یک روند افزایشی است و هیچ عامل متوقف کننده ای برای این تورم مشاهده نمی گردد.
متاسفانه بصورت طبیعی این منحنی از خط 50 درصد نیز خواهد گذشت.
البته برای توضیح منحنی باید از اندیکاتورها استفاده میشد که برای خراب نشدن شکل آنها را روی منحنی نگذاشتم 

عشق زن و مرد

عشق زن و مرد
یکی از دوستان در جائی چنین گفت و از قالبی زنانه، که حق هم داشت . لطفا بخوانید
آدم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند ، آدم‌ها جذب ما می‌‌شوند.
در لحظه‌ای حساس حرف‌هایی‌ را می‌‌زنیم که شخصی‌ نیاز به شنیدنش داشته.
در یک لحظه ی حساس طوری رفتار می‌‌کنیم که شخص احساس می‌‌کند تمام عمر در انتظار کسی‌ مثل ما بوده
در یک لحظه ی حساس حضور ما ، وجودِ شخ
ص را طوری کامل می‌‌کند که فکر می‌کند حسی که دارد نامی‌ جز عشق ندارد.
آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده اند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند. آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته اند. ... آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند

آدم‌ها در واقع مجذوب ما میشوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد ، متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست ... می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند
تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که " عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی " و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان ، عشقی‌ را که فکر میکرده اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده اند این عشق واقعی‌ ‌ست.
اما دید مردانه اش چی؟...............
دید علمی را مینویسم.
آن چه که ما به عنوان عشق بین زن و مرد مینامیم ، یک نیاز فطری است بین دو جنس. این نیاز فطری بر اساس زمینه ای که در زن و مرد دارد تفاوت هائی را در دو طرف سبب میشود.
یکی نیاز به داشتن است و دیگری نیاز به متعلق بودن به .
این حس فطری بر اساس شرایط فرد ، نسبت به نوع خاصی از جنس مخالف عکس العمل نشان میدهد. مثلا خانمها ، همگی مرد بلند قد را بهتر میپسندند؟ چرا ؟ چون در سبک فطرت ، مردی که بندتر باشد ، غذا و خطر را بهتر میبیند( شکارو یا شکارچی ها را)
افراد ثروتمند بطور فطری میتوانند شرایط بهتری برای تولید نسل و تامین غذا ( مایحتاج ) فراهم کنند.
برای مردان هم به همین گونه ، زنانی که خصلت های شیر دهی و پرورش نوزادان سالمتر داشته باشند، در اولویت اولیه قرار میگیرند.
عشق زن اول به فرزند است و بعد به خود. و برای خود و فرزند ، حامی میخواهد .و این حامی مرد است.
مرد ، اول خود را می خواهد و نیاز به زن دارد. پس او را همایت میکند  و بعد طفل او را .
این لازمه تولید و تکثیر نسل انسان ( وجهه حیوانی ) است.
و الی آخر
تا اینجا حس حیوانی بود. برای این حس ، انسان هم چون سایر حیوانات از رقص های خاص خود ، زبان ریزی و غیره استفاده می کند.
این امر در اکثر خلق ، تا همین حد حیوانی است. و البته اشکال ندارد. لازمه تولید نسل است. اما این به بعد چیز دیگری است.
حس مصاحبت با کسی . نزدیکی  ذهن ، علاوه بر جسم . درک و رعایت یکدیگر . این ها شاید تمیز بین انسان و حیوان باشد.
در اسلام کفو داریم. زن و مرد هر چه بیشتر با هم شبیه باشند. این شباهت را در تنهائی مرد توضیح داده ام .
هر چه بیشتر شبیه باشند. خوب مشکلات کمتر است.
در این دوران که تک همسری و تک عشقی مطلوب عالم و آدم است. جدا شدن ها بیشتر شده ، چرا؟
چون به واسطه برابری این دو جنس، همایت های لازم از دو طرف به عمل نمی آید. هر دو خود را بازنده میبینند. لذا فرار میکنند، چه این فرار باعث بعد ظاهری بشود و یا نشود.
و این میشود  که شاهدیم. مردان و زنانی جدا از هم ، بعضی جسمی مکانی و بعضی روحی و.....

در آداب هوار زدن

در آداب هوار زدن
یک وقتائی میرسد که آدم دلش هوار زدن میخواهد. اما همه هوارهای دنیا ، بار دل را بیرون نمیدهند.
یه وقتائی میرسه  که آدم دلش آه کشیدن میخواد. اما این آه از سینه بیرون نمی آید.
چه باید کرد. این مشکل برای این دوره است یا برای همه ادوار بوده است. من فکر کردم که این مشکل قبلا هم بوده .
یاد یک داستانی افتادم . که امام اول شیعیان ، مشکلی داشتند و خدمت پیغمبر عرض کردند. ایشان فرمودند در چاه فریاد بزن.
عقل من به من میگفت که :البته چاه که چاه منزل نبود. یک چاه دیگر میماند. چاه گلو. آن سرش به دل میرسه .
این ریادها و آه ها را میشود در چاه گلو فریاد کشید.
میرود و به دل میخورد. اونوقت راحت میشی.
لازم نیست صداش بیرون بیاد. عادت کردیم به دنیای بیرون حرف بزنیم و فریاد بکشیم. یک چندی در درون فریاد بکشیم.
به درون فریاد بکشیم.