برای سیاه چاله ها نیز در لایه مرزی باید تعادل نیرو داشته باشیم . یعنی نیروهای وارد به سطح از داخل و خارج برابر باشند . در غیر این صورت ابعاد سیاه چاله کوچکتر یا بزرگتر می شود .
میدانیم که مواد درون سیاهچاله ها بصورت یک لایه بسیار نازک در روی سطح سیاهچاله قرار دارند . ( محاسبات آن با استفاده از معادلات نسبیت و استفاده از جرم موهومی بدست می اید - چیزی شبیه ولتاژ موهومی و جریان موهومی - با ضریب رادیکال منفی یک )
نیرو گریز از مرکز میخواهد دیواره سیاهچاله ( مرز سیاهچاله همان افق رویداد است . جایی که سرعت فرار از مدار سیاهچاله برابر سرعت نور می شود . در آنجا فضا - زمان بریده شده است )به سمت بیرون کشیده شود . اما از سوی دیگر نیرویی باید با ایننیرو مقابله نماید . (نیروی جذبه سیاهچاله وجود دارد . - اما به نظر می رسد خود فضا زماننیز به دیواره های سیاهچاله نیرووارد کنند.
چیزی مشابه کشش سطحی مواد (مثل آب که توان تحمل وزن حشرات را دارد )
به صورت تقریب بدون احتساب نیروی کشش سطحی فضا - زمان - میتوان نیروی گریز از مرکزرا با جاذبه سیاهچاله برابر نمود و شعاع تقریبی آنرا محاسبه نمود.
اما برای وارد نمودن نیروی کشش سطحی فضا زمان باید ازمایشاتی در روی زمین انجام گیرد. این کشش سطحی هر کجا ماده ای فضا - زمان را انحنا دهد نیز وجود خواهدداشت . حد نهایت آن با مشتق گیری و محاسبه نیروی حدی برای سیاهچاله خواهد بود که این نیرو توانسته فضا - زمان را شکاف دهد .
با این منطق برای سیاهچاله مرکز راه شیری با جرم تقریبی 3 میلیون برابر جرم خورشید (تقریبا 2 با سی صفر جلوی آن کیلوگرم )خواهیم داشت :