...قافیه که به تنگ آید...
عشق تو چنان بر دلم چنگ زده بود
کز غیرت حق بر تو همی ترسیدم
خواستمش مهرت کم کند بر دل مست
تا به سلامت به بهشت باز رسی محبوبم
.......................................
پیمان سحرگاهی بیاد داری عزیز
حق با تو وتقصر همه از من باشد
.......................................
مرگ محبوب بار گرانیست بلی
از خدا خواستم که آن رنج نبری
.......................................
شعر از سهیل شریف
حیف آن کس که باید نیست تا بخونه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر