آیه 117 مائده و آیه 60 سوره انعام
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ﴿۱۱۶﴾ مائده
مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴿۱۱۷﴾مائده
و [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد گفت منزهى تو مرا نزيبد كه [در باره خويشتن] چيزى را كه حق من نيست بگويم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مىدانستى آنچه در نفس من است تو مىدانى و آنچه در ذات توست من نمىدانم چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى (۱۱۶)
جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفتهام] كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چيز گواهى (۱۱۷)
اینجا در قرآن شاهدیم که مسیح ع به خداوند عرض میکند "چون روح مرا گرفتی (فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي )"
جای دیگر میفرماید :
وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۶۰﴾ انعام
و اوست كسى كه شبانگاه روح شما را [به هنگام خواب] مىگيرد و آنچه را در روز به دست آوردهايد مىداند سپس شما را در آن بيدار مىكند تا هنگامى معين به سر آيد آنگاه ازگشتشما به سوى اوستسپس شما را به آنچه انجام مىدادهايد آگاه خواهد كرد( ۶۰ )
ملاحظه میگردد که در اینجا از (يَتَوَفَّاكُم) منظور خواب است .
پس حضرت مسیح ع به نوعی خواب طولانی رفته اند . قبلا خواب طولانی را در اصحاب کهف دیده بودیم و این نشان میدهد که ایشان جائی روی زمین تا زمان ظهور در خواب طولانی هستند .
در سفر حضرت امام حسین ع از مکه در ایام حج ( دفاع بد )
وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۹۶﴾ البقره
و براى خدا حج و عمره را به پايان رسانيد و اگر [به علت موانعى] بازداشته شديد آنچه از قربانى ميسر است [قربانى كنيد] و تا قربانى به قربانگاه نرسيده سر خود را متراشيد و هر كس از شما بيمار باشد يا در سر ناراحتيى داشته باشد [و ناچار شود در احرام سر بتراشد] به كفاره [آن بايد] روزهاى بدارد يا صدقهاى دهد يا قربانيى بكند و چون ايمنى يافتيد پس هر كس از [اعمال] عمره به حج پرداخت [بايد] آنچه از قربانى ميسر است [قربانى كند] و آن كس كه [قربانى] نيافت [بايد] در هنگام حجسه روز روزه [بدارد] و چون برگشتيد هفت [روز ديگر روزه بداريد] اين ده [روز] تمام است اين [حج تمتع] براى كسى است كه اهل مسجد الحرام [=مكه] نباشد و از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا سختكيفر است (۱۹۶)
به ما گفته بودند که علمای زمان ، به دلیل این که حج را نیمه کاره گذاشتند ، فتوا به خروج از دین رسول خدا دادند .
در اینجا عین آیه قرآن ، همه مسلمین را مجاز میداند که در حج و عمره اگر محدودیتی داشتید ، قربانی را انجام دهید و تمام . حج تمام شد .
همانند روزه که کسی که روزه میگیرد خود باید تشخیص دهد که بر او واجب است یا نه برای بدنش ضرر دارد . مبنا تشخیص فرد است و لا غیر و مانند نماز که تشخیص خود فرد است که تشخیص میدهد آیا میتواند ایستاده نماز بخواند یا باید نشسته بخواند .
متاسفانه از عمل امام سوم شیعیان بد دفاع میکنند .
نه تنها از فتوا دهندگان و مردم آن زمان در تعجبباید بود که در قرآن توجه نکرده اند ، بلکه در دوستداران که عمل امام حسین ع ، عین شریعت رسول خدا است .
میدانیم که ائمه اطهار از هر فرصتی برای اجرای سنت رسول خدا اقدام مینمودند . و در اینجا ملاحظه میکنیم که برای امام سوم شیعیان این فرصت فراهم شد که این سنت رسول خدا که فقط در حالت خطر ممکن است اجرا شود ، را عمل نمایند .
این درس را باید در کتابهای درسی درج نمود .
در اهمیت ادب و سخن خوش ( جزو واجبات است )
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلًا مِّنكُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ ﴿۸۳﴾ البقره
و چون از فرزندان اسرائيل پيمان محكم گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان احسان كنيد و با مردم [به زبان] خوش سخن بگوييد و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد آنگاه جز اندكى از شما [همگى] به حالت اعراض روى برتافتيد (۸۳)
و با مردم سخن خوش بگوئید !
فرمان خدا است که پیمان گرفته است ، در حد نیکی به " پدر و مادر و نزدیکان و ویتیمها و نیازمندان " و سخن خوش گفتن با مردم و خواندن نماز و دادن زکات .
پیمان از بنی اسرائیل ، بر مسلمانان نیز فرض است مگر آنچه را مرخص فرموده باشد . همه این وظایف بر ما نیز هست . پس سخن خوش گفتن از واجبات است ، همانطور که بیان فرموده در حد نیکی به والدین و نماز و زکات .
اگر میدانستیم این امر نیز واجب است ، شاید در اجماع این همه سخنان زشت و قسمهای دروغ را شاهد نبودیم .