دایره تمدنی بشر
در گذشتهها تمدنها از یکدیگر فاصله داشتند. این جدایی توسط دریاها, بیابانها, کوهها و سایر عوامل طبیعی از یکدیگر فاصله داشتند و ارتباط آنها با سایر تمدنها ممکن نبود و یا در حداقل میزان قابل تصور انجام میشد.
این تمدنها عبارت بودند از : تمدن
فلات ایران شامل محدوده از شرق,کوههای هندوکش, بیابانهای راجستان و از جنوب صحرای آفریقا و از غرب دریای مدیترانه, کوههای آلپ و مرداب های شرق ایتالیا و از شمال دشت مجارستان, جنگلها اوکراین و دسته ای شمال قفقاز, دریای کاسپین, صحرای قزاقستان بوده است.
منطقه چین ( و ژاپن ) از شمال صحرای مغولستان, از غرب کوههای هیمالیا و از جنوب و شرق دریای زرد تا جنگلها شمال ویتنام و برمه و لائوس
هند ، از شمال رشته کوه هیمالیا و از شرق جنگلهای برمه و خلیج بنگال ، از جنوب و اقیانوس هند و از غرب ، اقیانوس هند و صحرای راجستان - تبادل اطلاعات با فلات ایران صورت میگرفت . چه بسا این دو منطقه از نظر تبادل فرهنگی یکی باشند.
آفریقا تمام منطقه جنوب صحرای آفریقا در شرق و غرب و جنوب آفریقا با یکدیگر در تماس بودند.
تمدن اروپا ، شامل اروپای غربی و شمالی و شرقی منهای یونان
آمریکای شمالی،آمریکای مرکزی و جنوبی نیزشامل تمدن مایاها و تمدن آزتکها و تمدین اینکاها، تمدن اولمک وتول تک و
غیره
تمدن جزایر اندونزی و فلیپین و سایر مکانهای نزدیک به آنها مثل جنوب مالزی
سایر تمدنهای جزیره ای مثل تمدن جزایر ایستر و استرالیا و نیوزلند
در گذشته های دور در درون این تمدنها اطلاعات و دانش میتوانسته جابجا گردد. تبادل این اطلاعات از مصر تا گرجستان و شمال یونان آن زمان ممکن بوده است . فنقیها تقریبا تمام سواحل دریای مدیترانه را طی کرده و نسبت به نقل و انتقال کالا و اطلاعات فعال بوده اند .
در کنار این عامل محدودیت جغرافیای طبیعی برای ارتباط انسانها ، مشکل حکومتها و درگیری بین آنها نیز مطرح بوده است . بعد از محدوده کشورها ، قبیله ها و قومیتها عامل محدودی دیگری را میساختند.
بدین ترتیب که دانش اگر در جایی ایجاد میشد ، ابتدا به سطح قوم و قبیله ای برخورد میکرد. در زمانی که میتوانست این دانش از مرز قوم و قبیله ای بگذرد ، به محدوده حکومتها میرسید. حاکمان با ایجاد زبان و دیواره حفاظت مرزی مانع جدی برای تبادل آزاد اطلاعات بودند . و در نهایت با گذشتن از مرزها دانش با عوامل جغرافیایی برخورد میکرد .
طی
هر یک از این مرزها برای دانش زمان میبد . برای مثال اگر زمان ده ساله را برای گذشتن دانش از مرزهای قوم و قبیله ای در نظر آوریم ، زمانی صد ساله برای طی مرزهای آن روزگار نیاز بود. همچنین گذشتن از موانع طبیعی برای جابجایی دانش نیاز به چیزی حدود هزار سال زمان داشت . این یعنی دانش مشابه در مکان جغرافیایی همسایه تولید میگردید ، زیرا آنها زیاد از هم متفاوت نبودند .