۱۳۹۷-۰۶-۰۵

کنترل پروژه

پارامترهای " ارزش کسب شده " و " زمان کسب شده " که امروزه برای اندازه گیری و قضاوت روی پروژه ها استفاده میشوند ، روشهایی کارفرمایی هستند . این کارفرماها هستند که علاقمند هستند بدانند پروژه جلوتر است یا عقب تر ، چقدر عقب تر یا چقدر جلوتر است . این موارد کمتر توسط خود مجریان پروژه مورد توجه و استفاده قرار میگیرند .

"در اینجا روشی پیشنهاد میگردد که توسط پیمانکار و کارفرما قابل استفاده است "

دو گروه فعالیت وجود دارد . روی مسیر بحرانی و بقیه ( که اگر با تاخیر مواجه شوند ممکن است در مسیر بحرانی قرار گیرند )

" اس کرو " برای فعالیتهای مسیر بحرانی ( فقط ) میتواند به ما اعلام نماید که مطابق برنامه پیش میرویم و یا عقب هستیم .

این نمودار اس به تنهایی کافی نیست. ما گزارشی میخواهیم تا بدانیم که در چه میزان خطایی قرار داریم یا چقدر وقت داریم تا فعالیتی به مسیر بحرانی اضافه شود و یا مسیر بحرانی را تغییر دهد . این آیتم نیز از اهمیت برخوردار است .

منحنی زمان بحرانی تا فعالیتی به مسیر بحرانی اضافه شود ، نیز میتواند پیشرفت فعالیتهای غیر بحرانی را نمایش دهد. ( همیشه یک یا چند فعالیت هستند که کمترین فاصله را از مسیر بحرانی دارند . با تاخیر فعالیتها و کاهش شناوری آنها این فاصله زمانی کاهش خواهد یافت و خطر تغییر مسیر بحرانی ممکن است اتفاق بیفتد . هدف از کنترل اجرای سایر فعالیها این است که جلوی تاخیر بیش از اندازه فعالیتهای دیگر گرفته شود )

تا اینجا دو منحنی " اس کرو " مسیر بحرانی " و منحنی خطر تغییر مسیر بحرانی را داریم . با این دو منحنی میتوان پروژه را با اطمینان کنترل کرد . ( در هر پریود زمانی میزان پیشرفت در برنامه وارد میشود و انطباق پیشرفت مسیر بحرانی را با برنامه میتوان استخراج نمود. از سوی دیگر میزان حداقل شناوری فعالیتها را نیز میتوان مشاهده و برداشت نمود)

گر چه کنترل پروژه روی فعالیتهای اجرا شده است ، ولی میخواهیم پیش بینی آینده را داشته باشیم ، هر دو سیستم متداول " ارزش کسب شده " و " زمان کسب شده " روی گذشته صحبت میکنند ( چقدر کار انجام داده ایم و چقدر عقب افتاده ایم ). در حالی که سیستم پیشنهادی روی کنترل آینده بر اساس فعالیتهای گذشته تمرکز دارد . تاخیر روی مسیر بحرانی زمان پایان واقعی را مستقیما نشان خواهد داد. در اینجا گزارش "فعالیت مبنا" مد نظر قرار گرفته و نه " ارزش مبنا "( پولی یا زمانی )

به زبان دیگر در اینجا آنچه انجام نشده سنجیده میشود . نه آنچه انجام شده است . بر اساس آنچه انجام نشده ( نسبت به برنامه ) میتوان تاخیر پروژه را محاسبه نمود.

در نمودار دوم تاخیر فعالیتهای غیر بحرانی مجاز شمرده میشود ( یعنی فعالیتها میتوانند از شناوری استفاده نمایند ). تا جایی که به نزدیکی مسیر بحرانی نرسند.

معمولا دستور کار بر اساس برنامه مصوب به کارگاه میرود و مدیر پروژه و کارفرما با این دو گزارش میتوانند کنترل نمایند تا پروژه مطابق برنامه پیش خواهد رفت یا نه .  با این کار سیگنالهای هشدار را قبل از وقوع میتوانند دریافت نمایند .

گزارش مالی پروژه علاقه مندی دیگری است که به اتمام به موقع پروژه مستقیما ربط پیدا نمیکند . ( سایر فعالیتها میتوانند عقب یا جلوتر از برنامه باشند به نحوی که برای پروژه مشکلی پیش نیاید ) کنترل این دو آیتم باعث میشود تا هزینه ها تفاوت فاحش از برنامه نداشته باشند.


چرا سیاستمداران به مشاوره های اقتصاد دانان کمتر توجه میکنند ؟

 زیرا آنها همه چیز را نمیدانند و با دید همه جانبه نظرات اقتصادی نمیدهند. چقدر خوب بود اگر اقتصاد دانان از جایگاه خود خارج میشدند و بعضی چیزهای مهم دیگر را نیز به عنوان ورودی تئوریهای اقتصادی مد نظر میگرفتند و سپس توصیه های اقتصادی میدادند .

سیاستمداران بیشتر به سخنان کارشناسان استراتژیست و امنیتی ( داخلی و خارجی ) توجه میکنند تا اقتصاد دانان . همه میدانند باید نرخ ارز در بازار مشخص شود . یا تورم ناشی از چاپ پول توسط دولت است و غیره . اما سیاستمداران که این کارها را نمیکنند دلیل دارد .

بدترین دلیل آن این است که میخواهند سیستم ناکارآمد کار کند یا خود را در جامعه مطرح کنند و از خود اسم نیکو بگذارند ( که نجات بخش فلان بود و امثال این )  . اگر خواسته ها و دلایل سیاستمداران را میدانستند بر اساس محدودیتهای موجود ، پیشنهادات عملی اقتصادی میتوانستند ارائه نمایند و بالطبع سیاستمداران آن را بکار میبستند .

از سوی دیگر وقتی اقتصاد دانان میبینند که سیاستمداران موارد بدیهی را اجرا نمیکنند ، آیا نباید مسیری را پیش ببرند که منتج به اجرای کار درست اقتصادی باشد ؟

برای این کار ابزارهایی را در اختیار دارند . مثلا لابی گری در هیئات دولت و مجلس میتواند مفید باشد . چاپ مقالت غیر تخصصی که توسط مردم عادی قابل فهم باشد ، برای روشنگری عمومی و حتی انتقال موضوع به بدنه افراد امنیتی کشور ( تا آنجا که توان دارند . چون برای آنها امر غیر تخصصی است ، با زبان ساده به نحوی که برای شنونده جا بیفتد )

متخصصان ما که اینگونه با موارد بدیهی اقتصادی روبرو میشوند ، وای به حال غیر متخصصان جامعه ، از غیر متخصصان چه میتوان انتظار داشت ؟


۱۳۹۷-۰۶-۰۴

مترسک

وقتی ظالمان به قدرت را به دست گیرند و البته هوشمند هم باشند ، نگران شورش مردم خواهند شد . برای همین یک حرف منطقی را مطرح میکنند. اگر بر ظالم بشورید و او را از میان بردارید ، چه کسی جای او خواهد نشست ؟ چه میزان از مردم کشته شده و صدمه خواهند دید ؟ چه برنامه ای برای این که آن فرد جدید ظالم نباشد دارید ؟

مردم متخصص این امور نیستند . آنها درگیر معیشتی هستند که شرایط ظلم برایشان باز گذاشته است . در قوانین و و ضعیت فعلی تلاش زیاد و کسب منافع کم فرصت تفکر و اندیشه را از اکثریت میگیرد . بدین ترتیب اکثریت کاری نمیتوانند بکنند. 

اما از جانب اقلیت همیشه خطر وجود دارد . راه درست این است که رهبزان اقلیت ها را کشته یا در بند کنند . بدین ترتیب رهبران اقلیت بصورت گروگان در دست ظالمان خواهند بود . 

اما افراد جدا از همه چیز چه ؟ همیشه امکان دارد یک نفر استثنا پیدا شود و ظالم را ( ترور ) نابود کند.

بهترین روش داشتن مترسک است . یک مترسک میتواند توجه را به خود جلب کند . در صورت پیدا شدن یک " میرزا رضای کرمانی " ( که ناصرالدین شاه را کشت ) برای نابود کردن مترسک ، ظالم واقعی میتواند به خونخواهی  مترسک خونریزی نماید و دشمن های بالقوه و هر آن کس را که خواهد نابود نماید .

این چرخه کارایی دارد . از حکومتهای بنی امیه و بنی عباس در دوران هزاره بعد از اسلام و در دودمان ساسانی نیز شاهد این ماجراها بودیم . شاید قبل از آن نیز وقایع مشابه با پادشاهان قبلی داشته باشیم . اما همه این سیستمها با رویدادهایی نابود گردیده اند . آنچه ما خواست خداوند و مشیت الهی مینامیم .


طرح چند مرحله ای چین برای رشد قدرت جهانی چین

در سالهای گذشته مشاهده کردیم که چین در انزوا رشد کرده و هوشمندانه به چین امروزی تبدیل شده است . احتیاط شدید این کشور در بازیهای جهانی مثال زدنی است . این کشور به اتفاقات بیرونی بسیار بد بین است و همواره بدترین حالتها را میسنجد و از ریسک تا آنجا که امکان داشته باشد پرهیز میکند.
وقتی یک کشور با همه کشورهای جهان بازی میکند ( در فلسفه چینی یک داخل داریم و بقیه خارج هستند ) باید کم کم پیش برود .
در این زمان آمریکا به عنوان قدرت بزرگ جهانی ترجیح میدهد نقش های محدودی به چین به عنوان یک کنشگر بزرگ جهانی بدهد ، امری که چین حق خود میداند و بدست آوردن آن یکی از مراحل رشد توانمندی چین است .
به وضوح چین در مسیر اخذ قدرت مطلقه جهانی پیش میرود و در این مسیر آمریکا از برخورد مستقیم با آن خود را کنار میکشد . ظاهرا منافع آمریکا از دو حالت برخورد و یا تحمل و دادن امتیاز محدود ، حالت دوم را در بر دارد.
طبیعی است چین نیز این را میداند و بنابراین یک مرحله جدید برای خود تعریف میکند ، مرحله میانی آنجایی است که حد نهایی عقب نشینی آمریکا باشد .
از آنجا به بعد چین متوقف نخواهد شد و مسیر دیگری را خواهد پیمود. مسلما این انتخاب برخورد نظامی نیست . اما در آن روز توانمندیهای طرفین به گونه دیگری خواهد بود . 
اهمیت سایر کشورها در جهان دموکراسی و حق رای معنا و مفهوم پیدا میکند و این دموکراسی امری غربی است . برای چین و چینی ها مخالفت تعدادی مهم نیست . گر چه کشورهای نزدیک به چین با یک " اخم چین طب خواهند کرد "
آنها اصلا در مقابل خواسته های چین مطرح نیستند . ارتباط تجاری شدید آنها با چین به راحتی میتواند آنها را به زانو درآورد. مشابه آن زمانی که همه این کشورها با آمریکا ارتباط تجاری داشتند و آمریکا میتوانست به ایشان فشار وارد کند.
امروز آمریکا عقب نشسته و چین به نوع دیگر در حال پر کردن جای آمریکا است .نقش چین در سیستم های بین المللی در حال پر رنگ شدن است . از سوی دیگر آنجا که نهادهای بین المللی به چین امکان قدرت گیری را ندهند ، چین نهادهای موازی ایجاد میکند ( این امر طبیعی است ) 
 روز به روز کشورهای جهان به طرق گوناگون بیشتر به چین وابسته میشوند . همچنین هیچ کشوری نمیخواهد چین قدرت برتر جهان باشد . اما کشورهای جهان در بازی بین المللی که چین آغاز کرده چه میتوانند بکنند ؟


۱۳۹۷-۰۶-۰۳

مزیت نسبی ایران در تجارت در جهان

کشورهای دنیا هر یک در زمینه ای که در آن از مزیت نسبی برخوردارند ، توسعه یافته اند و با آن زمینه ها وارد بازی تجارت بین المللی شده اند . ما نیز باید بر اساس مزیت های نسبی خود با دیگر کشورها وارد بازی تجارت شویم .

آنچه امروز ما برای عرضه داریم انرژی سوختهای فسیلی است . میتوانیم در سایر انواع انرژی نیز رشد کنیم و حرفهایی برای گفتن داشته باشیم .

این زمینه ای است که جا برای توسعه در آن بسیار زیاد است و باعث توسعه صنعت های مختلفی خواهد شد .

از توسعه دانش مواد و فلزات تا تولید نیمه هادی ها و علوم جوی و سیالات و علوم دریایی و ستاره شناسی و بسیاری علوم نظری و کاربردی دیگر که هم اکنون دانش آن در کشور موجود است . اما به هر دلیل این توان بصورت بالقوه در نیامده است . میتوان توانهای بالقوه را بصورت بالفعل در آورد و تا حدود زیادی نه تنها در زمینه های سنتی تولید و صادرات انرژی اقدام نمود ، بلکه در زمینه های انرژی های پاک نیز فعالیت نمود و کالا و خدمات مرتبط با آن را به جهانیان عرضه داشت .


رویکرد آینده اقتصاد ایران


در آینده ایران تجارت خود با بسیاری کشورها را توسعه خواهد داد. این توسعه به نحوی خواهد بود که علاوه بر منافع مستقیم اقتصادی ، یک حوزه امنیت اقتصادی برای طرفین فراهم آید .

از سوی دیگر قدرتمندان تجارت آینده ، یعنی چین و هند ، در همسایگی ما هستند . باید به نحوی با این اقتصادها تعامل داشته باشیم که چنانچه با یکی از ایشان دچار تضاد منافع شدیم ، پایه های اقتصادی کشور متزلزل نگردد.

اقتصاد بزرگ دیگر همسایه ، روسیه است . به راحتی میتوان ارتباطات قوی بین تجار طرفین ایجاد نمود ، به نحوی که هزینه جدا شدن اقتصادی برای طرفین زیاد باشد . از سوی دیگر قدرت نظامی و اقتصادی روسیه رو به کاهش است ( نسبت به بقیه بازیگران اقتصادی و نظامی جهان ) . در این راستا روسیه برای ایران خطر نیست .

کشورهای غربی گر چه در طول تاریخ چند صد ساله مشکلات بزرگی برای کشور ما ایجاد نموده اند ، اما در اینده به عنوان پشتوانه ایران خواهند بود . علت آن نیز خطر بالقوه ای است که از سایر کشورهای بزرگ آسیایی اروپا و غرب را تحدید میکند.

از منظر اقتصادی فعالیتهای توسعه ای در زمینه انرژی در همه کشورهای رنگی برای دو طرف منافع کوتاه و بلند مدت خواهد داشت . رنگ نشدن سایر کشورهای اروپایی به منزله عدم ارتباط نیست ، بلکه کشورهای رنگی معرف تجارت با حجم بالا بین طرفین است .

ایجاد بستری در کشور که توان ارائه کالا و خدمات به حجم و میزان گسترده را برای همه این کشورها ایجاد کند ، از اهمیت بالائی برخوردار است . لذا باید با سرمایه گذاری داخلی و خارجی ، زمینه های رشد تکنولوژی های نو و بیزنس های جدید را در کشور ایجاد نمود .

 

خط ویژه اتوبوسرانی یا مسیر خلوت خواص!

یکی از ویژگیهای خط ویژه اتوبوسرانی این است که خودروهای امداد نیز از آن استفاده می‌کنند.  ( که امر خوبی است ) اما سوءاستفاده یا شاید دلیل ایجاد مسیر خلوت در دل ترافیک پایتخت این است که گروهی خواص برای تردد از آن استفاده می کنند! 
با توجه به مشاهدات آقازاده‌ها و حواشی ایشان, استنباط فوق دور از ذهن نیست. 
لازم است جلوی سوءاستفاده های اینچنینی گرفته شود , حتی خودروهای امداد در زمان غیر ماموریت نباید در مسیر اتوبوس ها تردد کنند . این امر باید کنترل و خاطی به اشد مجازات برسد .  


ای گروه عاشقان چه کنیم بهتر باشد؟

فرض کنیم گروهی عاشق کنار یکدیگر باشند و هر کار بتوانند بکنند , بهتر است چه کنند ؟
با یکدیگر بنشینند و آنچه باید انجام دهند لیست کنند و هر کس سهم خود را پیش برد .

موارد بسیار زیادی در زمینه های مختلف وجود دارد که باید در کشور اصلاح شود .

در گذشته های دور گروهی به نام " اخوان الصفا " دور هم جمع شدند و تمام دانش آن روز را در مجلدهایی گرد آوری نمودند . این افراد از خود اسمی باقی نگذاشتند و نویسندگان کتب را با " اخوان الصفا" امضاء میکردند.

این فرصت برای ایرانیان نیز ممکن است بوجود آید که فرصت اصلاح همه چیز در اختیار مردم ایران زمین فراهم آید . از کجا باید شروع کرد و چه مواردی باید مورد اصلاح قرار گیرد.

بزرگمهر میفرماید " همه چیز را همه کس دانند " بنابراین همه مردم ایران هستند که میدانند باید چه کنند. اما همگی دور یکدیگر نمیتوانند جمع شوند.( خواص میتوانند دور هم جمع شوند )

جا دارد در بستر رسانه های اجتماعی محیطی فراهم آید تا مواردی که باید اصلاح شود مشخص گردد و هر کسی که توان آن را دارد که در بخشی فعالیت نماید ، اعلام آمادگی کرده و بصورت گروه های غیر دولتی فعالیت در آن زمینه ها را شروع نمایند .


بدون شرح


اصلاحی روی موتور تسلا

راندمان موتور تسلا از سیستم های احتراق داخلی بیشتر است. ( حدود دو برابر )
اما آنرا برای تولید برق از فشار آب نیز میتوان بکار برد.
با مخروطی کردن دیسکها و شیار دار شدن سطح ( ناشی از روش تولید  دیسک مخروطی ) راندمان کار بالاتر خواهد رفت .
جا دارد روی این نوع موتور بیشتر کار شود .