۱۴۰۲-۰۱-۲۹

آزادی

در شعارهای انقلاب 1357 شعار " استقلال – آزادی – جمهوری اسلامی " داشتیم و در شعارهایی که در سال 1401 شنیده ایم ، شعار اصلی " زن – زندگی – آزادی " است .

این "آزادی " نقطه اشتراک شعارهای سال 1357 و 1401 چیست ؟ واقعا مردم چه می خواهند ؟

برای توضیح آزادی باید از ابتدا شروع کنیم .

فرض کنیم یک نفر در یک جزیره با امکانات زیستی تنها زندگی می کند . این شخص در آن جزیره به معنای واقعی آزاد است . هیچ محدودیتی ندارد . هر کار بخواهد بکند می تواند و به دیگران صدمه نمی زند . خودش هست و خودش ، راحت .... ( تا اینجا بدون محدودیت بودن آزادی است )

حال نفر دومی را در جزیره متصور شویم (جامعه پدید می آید ). این نفر دوم هم همانقدر آزاد است . بنابراین هر دو آزاد هستند به شرطی که به آزادی یکدیگر صدمه و لطمه نزنند . ممکن است برای این که به محدوده هم لطمه نزنند ، قراردادهایی بین خود بگذارند . مثلا منطقه زیستی را تقسیم کنند و غیره – این می شود قانون و آزادی هر فرد محدود می شود .( در اینجا متوجه برابری می شویم . و رعایت قانون )

حال جامعه را بزرگتر در نظر بگیریم . مثلا 5 نفر – رعایت زندگی همگان در معرض دید دیگران است . اما تعارض و برخورد محتمل است . برای جلوگیری از درگیری نیازمند یک قاضی قدرتمند هستیم . مثلا پدر خانواده یا ریش سفیدی که دیگران به حرفش گوش بدهند . ( تعیین بزرگتر ، محدودیت بیشتر – اطاعت )

با رعایت همه این محدودیتها ، هنوز افراد آزاد هستند و احساس آزادی دارند .

در جامعه 100 نفر ( روستا )علاوه بر ریش سفید نیازمند فردی هستیم قدرتمند که اگر فرد مجرم تمکین نکرد قدرت قهریه ریش سفید باشد .

تا همینجا یک فرد فرا قانونی داریم که اگر در هر مرحله منافع خود را پیش بیندازد و یا اشتباه کند  ، سایرین احساس سلب آزادی خواهند داشت . پدر خانواده که با دلیل و بی دلیل باری را تحمیل کند و ریش سفید روستا که به دیگران ظلم کند . در مواقع خطر مثلا قحطی یا حمله حیوانات درنده ( هنوز جامعه دیگری نیست که قصد حمله نماید ) این افراد ممکن است نفع شخصی و خانواده خود را مقدم دارند . ( که معمولا چنین است ) در همه این موارد آزادی سلب می شود .(به این می گوییم فساد قدرت.)

برگردیم به شعار مشترک زمانهای مختلف " آزادی "

مفهوم آزادی برای مردم عبارت است از

1-      عدم تبعیض (تساوی همه افراد )

2-      عدم فساد

این موارد معمولا در قانون اساسی همه کشورها هست . اما در عمل به میزان متفاوتی امکان تحقق پیدا می کند . تنوع آن به عهده متخصصان حوزه مربوطه . اما ملاحظه می کنیم درجه های متفاوتی از عدم تساوی در جهان داریم . چه میزان از عدم تساوی باعث میشود تا مردم به خیابان بیایند ؟ عملا هیچ میزان . اگر همه افراد نا مساوی هم باشند و همه مردم در سلسله مراتب قرار داشته باشند هم مردم به زندگی ادامه می دهند . جوامع طبقاتی در کشورهای مختلف جهان هزاران سال دوام آورده است .

آنچه مردم را به حرکت در می آورد ، این عدم نابرابری نیست . مورد دوم فساد است .

در فساد مردم امنیت زیستی ندارند .امنیت فعالیت اقتصادی و اجتماعی ندارند . این عدم امکان زیستن است که در همه جوامع باعث شده ، افرادی که توان زیستن ندارند اعتراض کنند و به خیابان بیایند .

انقلاب فرانسه و روسیه و سایر انقلابات جهان از این دست هستند .

بازگردیم به شعارهای سال 1357 و 1401 – در هر دو مردم خواهان حل مشکل فساد هستند . فساد محیط زیستی (اقتصادی - اجتماعی) جامعه را محدود کرده و در نوع حاد آن امکان زیستی خود قدرتمندان را نیز سلب می کند .

حل مشکل فساد همه گیر و عرف شده و قانون شده ، امر مشکلی است که متخصصان باید در این خصوص  نظر دهند .اصحاب این فساد درصد قابل توجهی از جمعیت کشور شده اند . که خود آنها هم مشکل زیستی دارند . پس از طرفی با مبارزه فساد موافقند و از سوی دیگر آنرا شمشیری مقابل خود می بینند . باید دید چگونه با این امر کنار خواهند آمد. به نظر چاره ای جز تغییر ندارند .

حالات زیادی ممکن الوجود است . ممکن است مقداری از فساد را با چانه زنی برای خود نگاه دارند معمولا حالت صفر و صد نداریم ( سیاه و سفید ) ، حالت تعادل چیزی بین این دو است ( همه حالات خاکستری هستند ) اگر درصد بهبود کم باشد به زودی شاهد اقدام مشابه خواهیم بود .

به نظر در آینده شاهد خاکستری روشن خوبی برای کشورمان خواهیم بود .

 


هیچ نظری موجود نیست: